چنان که اشاره شد نوجوانان به جلب محبت و دوستی همتایان بیش از هر چیزی اهمیت می دهند ؛ می کوشند افراد گروه مورد علاقه شان آنان را بپذیرند یا به اصطلاح قبول داشته باشند. به این جهت غالباً مانند آنان آرایش می نمایند، لباس می پوشند و رفتار می کنند. آنچه برایشان مهم است سازگاری و هماهنگی با رفتار گروه همتایان است. جلب رضایت پدر و مادران گاهی در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد.
بر اثر بیداری جنسی ، نوجوانان برای جلب نظر جنس مخالف و ابراز شخصیت نه تنها به حفظ ظاهرشان می پردازند بلکه در رفتار افراد خانواده و در وضع منزلشان نیز اظهار نظر می کنند. همچنین از مقام و منزلت منسوبان و نزدیکان و موفقیتهایشان احساس غرور و سربلندی می کنند .
جامعه ستیزی و بزه کاری
نخستین پدیده های جامعه ستیزی یا رفتار ضد اجتماعی از دوره نوباوگی در کودکان آشکار می شوند پدر و مادران یا معلمانی که بیش از توان و استعداد کودکان انتظار دارند ، یا آنکه آزادی و ابتکارشان را محدود می سازند و مقررات خشک و سختی را به آنان تحمیل می کنند روح پرخاشگری و عصیان را در آنان تقویت می کنند . در این حالت است که کودک کینه پدر و مادر را به دل می گیرد و نه تنها نسبت به مقررات خانواده بلکه به قراردادها و مقامهای اجتماعی نیز بد بین و خرده گیر می شود و در همین دوره کودکی است که پایه های جامعه ستیزی و بزه کاری نوجوانان ریخته می شود.
اینکه بعضی ها اظهار می کنند نوجوانی دوره بزه کاری و رفتارهای ضد اجتماعی است موضوعی قابل بحث است. این نظر را نمی توان درباره همه نوجوانان نعمیم داد. دلیل افزایش بزه کاری در این دوره شاید آن باشد که چون نفوذ پدر و مادران در نوجوانان کاهش می یابد و نو جوانان به کامجویی و لذت طلبی گرایش دارند دسته هایی بوجود می آورند و رفتارهایی مبنی بر جامعه ستیزی پیشه می کنند. رفتارهای ضد اجتماعی نوجوانان بستگی به نوع محرومیت و جامعه آنان دارد . نوجوانان بزه کار شهری به انواع دزدی ، حتی سرقت اتومبیل ، پخش و مصرف مواد مخدر و جز آن دست می زنند. اگر پدر و مادران نتوانند در رفتار و کردار نوجوانان نظارت کنند و آنان را افرادی سازگار و جامعه پذیر سازند، جامعه از راه قانون آنان را تنبیه خواهد کرد.
در این دوره نوجوانان بهتر از دوره های پیش می توانند آن گونه احساسات و خواستهایی را که قبلا با مخالفت والدینشان روبرو می شد ابراز دارند و به مرحله اجرا در آورند . بیشتر آنان ارزشها و میراث فرهنگی خودشان را قبول دارند ، چنان که می کوشند درباره آنها معلومات لازم را کسب کنند و آرزومندند که با تامین آینده اطمینان بخش ، کار ثابت و انتخاب همسر ، خانه و خانواده أی تشکیل دهند . بعضی از آنان در این زمینه موفقیتهای چشمگیری به دست می آورند و برخی به واسطه دوستان نامطلوب ، کجرویهای مستمر و اعتیادهای بنیان کن ، آینده و احیاناً سلامتشان را از دست می دهند . برخی دیگر در حد وسط قرار می گیرند. مختصر آنکه دوره بحرانی نوجوانی نقطه عطفی در زندگی هر کس به شمار می رود نوجوانان را باید با هوشیاری کامل و شیوه های خردمندانه راهنمایی و یاری کرد ، و گر نه هر نوع بی احتیاطی و سهل انگاری برای آنان ، خانواده شان و جامعه زیان بار خواهد بود.
رشد شخصیت نوجوانان
شخصیت عبارت از مجموعه گرایشها و حالتهای رفتاری است که کم و بیش وضع ثابتی دارند و فرد در قبال اوضاع ، مسایل و رویدادهای محیط خود احساسات ، نگرشها و واکنشهای خاصی نشان می دهد. حالت های رفتاری یا به اصطلاح شخصیت ، از راه تقلید و تایید همگان حاصل می شود این حالتها گاهی صفات شخصیت نیز نامیده شده اند و بسیاری از آنها در سن ده سالگی تجلی می کنند. بر اساس صفات و رفتارهای خاص کودکان در ده سالگی می توان پیش بینی نمود که در بزرگسالی دارای چه شخصیتی خواهند بود. شک نیست که فرد در سراسر زندگانی خویش همواره دستخوش دگرگونی های واقع می شود اما صفات اصلی شخصیت و ویژگی های رفتاری او از کودکی یا آغاز نوجوانی طرح ریزی می شوند. اگر جامعه پیوسته در فرد نمایان می گردند و تنها موقعی تغییر می کنند که در نحوه پاداش و معیارهای اجتماعی دگرگونی های فراوانی پدید آمده باشند.
نوجوان باید خود را آماده تحصیل دانش و هنر کند با همسالان و بزرگسالان پیوندهای نیکو و جامعه پسند برقرار سازد ، احساس مسئولیت کند و برای احراز شغل یا حرفه شرایط لازم را در خود به وجود آورد. هر چند نوجوان در دوره های کودکی تا حدودی راه و روش انجام دادن خواستهای خود را آموخته است با وجود این باید در نوجوانی طرز صحیح مقابله با خواهشهای نوظهور و مسائل پیچیده دیگری را که جامعه از او انتظار دارد فرا گیرد. آداب و رسوم و فرهنگ هر ملتی دگرگونیهای ویژه و رفتارهای متفاوتی در نوجوانان پدید می آورند. نباید از نظر دوست داشت که این دگرگونی ها ناگهانی و بی مقدمه حاصل نمی شوند ، بلکه پیوستگی دارند و به مرور رخ می دهند. البته مسائلی مانند آشفتگی و نابسامانی خانوادگی ، خواستهای ناجور مشکلات جنسی ، نداشتن هدف و فلسفه زندگی غالباً موجب اختلال و بی نظمی در شخصیت نوجوانان می شوند. ناکامی های پی در پی و فشارهای روانی ممکن است سبب تغییر شخصیت شوند یا آنکه در نوجوانان رفتارهای نابهنجار ، مانند بزه کاری ، پرخاشگری و جامعه ستیزی به وجود آورند.
نقش و پایگاه اجتماعی نوجوان
نقش عبارت از انجام دادن رفتارهایی است که با انتظارات و فرهنگ هر ملتی تطبیق می کند و به مقام خاصی در جامعه تعلق دارد. پایگاه یا مقام نیز به موقعیتی گفته می شود که شامل یک رشته مزایا و تعهدات باشد. برای مثال عنوان معلمی ، پزشکی یا پدری پایگاههایی را در جامعه مشخص می سازند به طور خلاصه نقش به رفتار افرادی که در جامعه دارای مقام و موقعیتی هستند اطلاق می شود. به سخن دیگر نقش رفتار ویژه أی است که مردم از دارنده یک پایگاه یا مقام انتظار دارند. بی شک هر مقامی با رفتار خاصی به کردار آنان صحه می گذارد و به آنها پاداش می دهد . بدیهی است که رفتار مدیران و مسئولان یک سازمان با رفتار دربانها و پیشخدمتهای آن سازمان تفاوت دارد. بر این اساس همانطور که از پدران انتظار نمی رود مانند کودکان رفتار کنند از مادر بزرگها نیز انتظار نمی رود که رفتاری همچون دختران نوجوان داشته باشند. به همین سان نوجوانان نیز نباید مانند بچه های خردسال یا نوآموزان رفتار کنند ، بلکه باید پایگاه و موقعیت خودشان را باز شناسند . زیرا اینان وظایف جداگانه ای دارند و از مزایای مخصوصی برخوردارند. نوجوانان نیز نباید مانند بزرگسالان رفتار کنند یعنی همان گونه که از نوجوانان 13 یا 14 ساله انتظار ندارند روزی 8 ساعت بازی کند نباید از او انتظار داشت که هر روز 8 ساعت به وظیفه یا مسئولیت ثابتی بپردازد رفتار مخصوص کار یا شغلی را باید مانند رفتار خاص امور دیگر آموخت البته این گونه رفتارها از روی نمونه و الگوی معینی انجام می شوند. جامعه معمولاً سر پیچی از انجام الگوهای رفتاری را محکوم می سازد و احترام و عمل به آنها را تایید و تشویق می کند .
انسان وقتی به سن معینی می رسد بی هیچ کوشش و درد سری به نوعی پایگاه اجتماعی نایل می شود کودکی و نوجوانی از همین موارد است. وظیفه کودکی و نوجوانی مانند رفتارهای دیگری که افراد جامعه انتظار آنها را دارند اموری هستند آموختنی ، اما بسیاری از مقامهای اجتماعی فقط از راه کوشش و فعالیتهای شخصی به دست می آیند مانند پزشکی ، قضاوت ، دبیری و مهندسی . باید توجه داشت که پایگاه یا اسنادی است و یا اکتسابی. پایگاه اکتسابی به شرایط لازم مانند کسب معلومات یا فن و مهارت خاصی نیاز دارد اما پایگاه اسنادی بر اثر وضع خاص یا زمان مشخصی احراز می گردد، مانند مقام مادری یا پدری، باری پایگاه ، خواه اسنادی باشد و خواه اکتسابی ، رفتارهای مربوط به آن باید آموخت و صادقانه انجام داد.
ارتباط نقش با رشد در نوجوانی
هر چند در جامعه و فرهنگ ایرانی اغلب نوجوانان پسر و دختر 12 تا 16 سالگی از نظر تولید و قوای عقلی به حد پختگی و رشد طبیعی رسیده اند اما از آنان رفتار مخصوصی را انتظار دارند که به رفتار کودکان و بزرگسالان شباهتی ندارد یعنی از یک سو این گونه نوجوانان را همسنگ بزرگسالان نمی دانند و به آنان اجازه نمی دهند که از مقام و موقعیت بزرگسالان استفاده کنند ، از سوی دیگر آنان را به چشم کودک نیز نمی نگرند و از آنان انتظار رفتار کودکانه را ندارند. در ضمن مجاز نیستند که از مزایای دوران کودکی برخوردار باشند. نوجوان باید به مدرسه برود و به تحصیل دانش و هنر بپردازد اما بزرگسالان حق ندارد در نظام سیاسی و اجتماعی فعالیتهای قانونی و مجاز داشته باشد. البته در بسیاری از روستاهای ایران و یا شهرک های عقب افتاده که الگوهای رفتاری خاصی دارند موضوع فرق می کند به ویژه در امر زناشویی. انتظار جامعه از نوجوانان آن است که خود را از نظر عاطفی ، اجتماعی و کارآمدی برای قبول مسئولیت در روزگار بزرگسالی آماده سازد . در حقیقت رشد نوجوانان بیشتر دارای جنبه شناختی است که در زمینه مسایل عاطفی و هیجانی ، روابط با افراد مهارتهای ابزاری و مانند آن دور می زند و آنان را برای تشکیل خانواده ، تقبل وظایف و نقشهایی در آینده مهیا می سازد.
در این دوره جنبه های مختلف رشد شخصیت پیشرفت بیشتری دارند که هم نمودار صفات ویژه نوجوانان هستند و هم پایه و اساس شخصیت آنان در بزرگسالی به شمار می روند . نوجوانان به ویژه احساس اندیشه و نگرشهای دیگران را ارزیابی می کنند و می خواهند بدانند برای مقابله با افراد مختلف چه رفتاری را پیشه کنند تا توفیق یابند.
در نوجوانی دوستی ها استحکام می یابند و به شکلهای مختلفی نمایان می شوند رفاقت ، صمیمیت ، احساس تعلق به گروه ، زنده دلی ، فعالیت و جنب و جوش و توجه به جنس مخالف از ویژگیهای خاص این مرحله است. مهارت نوجوانان در بیشتر زمینه ها افزایش می یابد. برخی از آنان در کسب معلومات به سرعت پیشرفت می کنند و به مفاهیم ذهنی و انتزاعی دست می یابند. بر اثر تجربه و معلومات سطح فکر آنان بالا می رود ، می توانند در مباحثه شرکت کنند سئوالهای منطقی نمایند و قادر به تجرید و تعمیم مفاهیم هستند. گروهی از نوجوانان به دین و خداپرستی اعتقاد شدید پیدا می کنند ، در حالی که گروهی دیگر به سبب آموزشهای نادرست سخت از آن روی گردان می شوند. برخی از آنان شکاک و خرده گیر هستند و برخی دیگر متعصب و بی اراده و دسته ای از نوجوانان به مسائلی جنسی التهاب و شیفتگی فراوان نشان می دهند در صورتی که دسته ای دیگر با ترس و اضطراب به آنها می نگرند. بسیاری از نوجوانان در امر درون سازی و جامعه پذیری با کمترین رنج و ناراحتی توفیق حاصل می کنند و اغلب این سئوال را مطرح می کنند که منظور از زندگی چیست و تعهدات و قراردادهای اجتماعی تا چه حدودی ارزشمندند.
رشد نوجوانان به طور کلی به استعدادهای زیستی ، یادگیری و تجربه های اجتماعی آنان بستگی دارد که یک رشته فعالیتهای شناختی و هیجانی را در بر می گیرد. مقتضیات فرهنگی ، راه و رسم جامعه ، رفتار بزرگسالان و همتایان از عوامل مهم موجودیت و تکوین شخصیت آنان به شمار می روند. میان کنش یا داد و ستد همه این عوامل سبب می شود که نوجوانان در برابر مسائل مختلف چه واکنشهایی نشان دهند و چگونه مشکلاتشان را حل کنند. نوجوان علاوه بر اینکه قادر است به توقعات جامعه و دوستان و همتایان پاسخ مطلوب بدهد می داند چه اموری نیز موجب تنبیه و تشویق می شوند . یعنی او به مهارتهای شناختی دست یافته است و اینک از راه درون سازی به رفتار خود تسلط دارد و می تواند بیندیشد و ارزشیابی کند.
رشد هیجانی یا عاطفی
یکی از ویژگی های مهم رشد نوجوانان در این مرحله سازش یافتن با احساسهای جدیدی است که در نتیجه دگرگونی های بدنی پدید آمده اند. این احساسها بیشتر حالت برانگیختگی دارند. حتی پسران و دخترانی که به پدر و مادرشان علاقه دارند غالباً با سوء ظن ، بی اعتمادی خشم و برافروختگی واکنش نشان می دهند و با توقع زیاد و افسردگی خاطر شکایت دارند که بزرگترها آنها را درک نمی کنند و با آنان رفتار منصفانه ندارند. این دسته از نوجوانان بسیار حساس و زود رنجند . به این سبب هنگام خشم و ترس و عشق و دلدادگی تسلط خود را از دست می دهند یا به اصطلاح معروف خود را می بازند . ناکامی ها و شکست های نوجوانان بیشتر بر اثر کشاکش با پدر و مادران و همتایان پدید می آیند که محصول ناآگاهی و بی تجربگی آنان در مقابله با این گونه رویدادهاست. حساسیت نوجوانان به حدی است که حتی دختران و پسرانی که رشد روانی کندتری دارند اکثرا « عوضی یا پرت از مرحله » می نامند .
برخورد و کشاکش نوجوانان با پدر و مادر معمولاً پیرامون طرز لباس ، انتخاب دوستان ، گذراندن وقت ، ترتیب و تنظیم اتاق ، وسایل کار و بی توجهی به رعایت احترام بزرگترها دور می زند و در اغلب موارد در برابر این خواستها و انتظارها ایستادگی می کنند و آرزو دارد هر چه زودتر از دست آنان رهایی یابد . گاهی هم نوجوان مانند کودکان رفتار می کند ، اما اگر بزرگترها بخواهند با او همچون کودک رفتار کنند سخت ایستادگی می کند. با این همه ، گرچه نوجوان موجودی سرکش و پرخاشگر است و غالبا مجبور است بنا به خواست و اراده پدر و مادر رفتار کند ، اما کمتر مایل به جدایی از خانواده خویش است .