بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین والصّلاه والسّلام على رسوله محمّد وآله الطّاهرین
خداى سبحان مى فرماید: (لیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلاَ أَمَانِىِّ أَهْلِ الْکِتَبِ مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ...)(1)؛ «[پاداش و کیفر] به دلخواه شما و دلخواه اهل کتاب نیست؛ هر کس بدى کند، در برابر آن کیفر مى بیند».
پیشرفت فرد در جامعه و نیز پیشرفت جامعه در میان دیگر جوامع به وجود سه عامل اساسى بستگى دارد:
1. صاحبان اندیشه با انگیزه الهى و به دور از هر گونه فخر فروشى و قدرت طلبى مى توانند با تولید علم و آموزش همگانى، از طریق نگارش و بیان، سطح دانش افراد جامعه و قدرت اندیشه آنان را افزایش دهند و با تربیت افراد شایسته و گسیل دادن آنها در میان طبقات جامعه و عمومى کردن علم، استعدادهاى آنان را شکوفا کنند تا شخصیت فرد و جامعه با بروز توانایى هایشان به اثبات برسد و همه احساس شخصیت کنند.
2. قوى بودن اخلاق انسانى فرد و جامعه است، چرا که نقش اخلاق اجتماعى در پیشرفت فرد و جامعه بسیار مهم است و اهل بیت(علیهم السلام) در سخنان خود بر رعایت آن تأکید کرده اند، از این رو بزرگ ترین بخش کتاب بحارالانوار که یک مجموعه حدیثى شیعى به شمار مى رود، درباره مسائل اخلاقى است.
نقل شده است که: منصور دوانیقى براى این که بتواند فرزندان امام حسن مجتبى (علیه السلام) را که با حکومت او مخالف بودند تضعیف و در نهایت سرکوب کند، با استفاده از ابزار دروغ که یک عمل ضد اخلاقى است امام حسن مجتبى(علیه السلام) را متهم به کثرت ازدواج و طلاق مى کرد تا با این شیوه از جاذبه روحى آنان در میان مردم بکاهد و زمینه سرکوبشان را فراهم کند.
شخصى نماز جماعت پر جمعیتى داشت، اما رفته، رفته از تعداد مأمومین او کاسته شد. هنگامى که علت آن را جویا شدیم، معلوم شد او از همه لحاظ خوب بوده، اما در منزل با اعضاى خانواده اش بد اخلاقى مى کرده است که خبر آن به مردم رسیده و مردم از گرد او پراکنده شده اند. این داستان ها نشان دهنده جایگاه ارزشمند اخلاق در جذب افراد است.
3. داشتن انگیزه و نیت صحیح و ارائه برنامه هاى عملى و وفادار ماندن به آن، که این ویژگى بدون وجود احزاب آزاد ممکن نیست. کشور پاکستان که از هنگام استقلال از هند به علت مسلمان بودن مردم آن، به این اسم نامیده شده است، در مقابل کشور هند قرار دارد که بیشتر مردم آن سیک، نجس (طبقه اى از مردم هند که زندگى سختى را مى گذرانند) و بودایى و جز آن هستند، پاکستان دو حزب بزرگ دارد. یکى حزب مردم وابسته به بى نظیربوتو و دیگرى حزب مسلم لیگ، اما به این دلیل که هرگاه حزب مردم به قدرت مى رسد، آزادى هاى اجتماعى بیشترى به مردم مى دهد، غالب مردم طرفدار آن حزب هستند، ولى حزب مسلم لیگ که انحصار طلب است و بر خلاف آموزه هاى اسلامى به فکر قدرت خود هستند، نه به فکر منافع مردم، از حمایت کمترى برخوردار است و این نشان مى دهد که مردم دوستدار اخلاق بوده، گرد کسانى که داراى اخلاق انسانى هستند جمع مى شوند.
بى اعتمادى، عامل نابودى
نقل شده است: عبدالرحمان بن عوف که بر اساس شروطى خلافت را به عثمان واگذار کرد، هنگامى که دید او به تعهدات خود عمل نکرد، در قتل او نقش مهمى ایفا کرد و در توجیه عمل خود گفت: به گونه اى اعتمادم از او سلب شده است که حاضر نیستم عقال شترى را نزد او امانت بگذارم. وى هنگام شورش مردم علیه عثمان که به قتل او انجامید، یکى از مخالفان سرسخت او بود.
دست پنهان استعمارگران
شخصى از قول معمارى نقل مى کرد: کسى از من خواست براى او کار کنم و من نیز پذیرفتم و هنگامى که براى دیدن نوع کار به محل موردنظر رفتیم، دیدیم سفارت انگلیس است و نوع کار هم ساختن دویست دستگاه توالت بود. شگفت زده، پرسیدم: چرا این سفارت با وجود 10 15 نفر کارمند و چند نفر ارباب رجوع مى خواهد این تعداد توالت بسازد؟
به من گفتند: شما کار کن و مزدت را بگیر. من هم مشغول کار شدم و آن تعداد توالت را ساختم. اما پس از مدت ها جریان انقلاب مشروطیت پیش آمد و مردم ضد حکومت قاجار راهپیمایى کردند، سپس به طرف سفارت انگلیس رفتند و در آن متحصن شدند و در آن زمان توالت ها به کار آمد. ملاحظه مى کنید که بدرفتارى قاجاریه و نقشه انگلیس چند سال بعد نتیجه داده است.
همچنین در طرح دیگرى، انگلیسى ها با همکارى و همدستى پادشاهان سعودى، مکه و مدینه را که محل تجمع مسلمانان و رمز وحدت و هم فکرى آنان در برابر دشمنان اسلام است با اختراع آیین وهابیت به مرکز نفاق و کانون دشمنى میان مسلمانان تبدیل کردند. از این رو وهابى ها قبور ائمه مدفون در بقیع را خراب کردند. البته هنگام تخریب حرم پیامبر(صلى الله علیه وآله) مسلمانان جهان به خصوص مسلمانان هند علیه سعودى ها تظاهرات کردند و انگلیسى ها به پادشاه سعودى توصیه کردند فعلا دست نگه دارد و به مردم اعلام کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در خواب دیده که به او فرمودند: فعلا مصلحت نیست حرم مرا خراب کنید. به هر حال، از ترس خروش و قیام یکپارچه مسلمانان دنیا حرم پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را خراب نکردند.
اخیراً صدام نیز از طریق رادیو و تلویزیون اعلام کرده است براى شما خبر مهمى دارم و آن این که من جدم پیامبر را در خواب دیدم که فرمودند، فعلا مصلحت نیست کویت را اشغال کنى، فقط «بوبیان و وربه» را برگردان.
یکى از نوکران انگلیس اخیراً گفته بود هفت میلیون نفر از جمعیت هفده میلیونى عراق شیعه هستند که مظلوم هم مى باشند، اما حق آنان در حکومت به اندازه همان هفت میلیون نفر است و ما حق آنان را به همین نسبت مى دهیم و متأسفانه هیچ کس پیدا نشده است که پاسخ سخنان نادرست او را بدهد و از حقوق شیعه که اکثریت جمعیت عراق را تشکیل مى دهند دفاع کند. شایان توجه است که بر اساس آمار منتشر شده، 85% جمعیت عراق را شیعیان تشکیل مى دهند. البته ممکن است این نوکر انگلیس نیز همین روزها خواب ببیند که فعلا مصلحت نیست این گونه سخن بگوید.
سفیر سابق آمریکا در ایران در کتاب خاطراتش نوشته است: ما از طرف دولت متبوع خود به شاه ایران توصیه کردیم که براى تحکیم پایه هاى حکومتش پنج کار مهم را با شدت و قاطعیت انجام دهد:
1. پاپ هاى مسلمانان را با هر وسیله ممکن متهم کند. توجه داشته باشید که مقصود او از پاپ ها، فقها، علما و مراجع شیعه است.
2. جوانان مسلمان را به فساد اخلاقى و روحى و اعتیاد و بازى هایى مانند فوتبال سرگرم کند.
3. از افزایش و رشد جمعیت روحانیون از طریق بردن آنان به سربازى و محدود کردن تعداد آنان با وضع قوانین دست و پاگیر جلوگیرى کند.
4. اقلیت هاى دینى مانند: یهودیان، مسیحیان و بهائیان را بر اکثریت مسلط کند و پست هاى مهم و حساس را در اختیار آنان قرار دهد.
5. برگزارى مجالس روضه خوانى و پند و ارشاد را ممنوع کند و در عوض مجالس سرگرمى و لهو ولعب و نمایش فیلم هاى مبتذل در تلویزیون و سینماها را رواج دهد و خلاصه مردم را از مجالس روضه و به خصوص از مجالس عزاى امام حسین(علیه السلام) به مجالس فساد بکشاند.
وى مى افزاید: اما به توصیه هاى ما عمل نکرد و در نتیجه سقوط کرد.
یکى از اهالى کویت نقل مى کرد: جنگ کویت را از دو سال قبل طراحى کرده بودند، زیرا یکى از بستگانم که در لندن، ریاست مرکزى با کاربرى سرمایه گذارى را به عهده دارد قبلاً به ما گفته بود: حکومت کویت پابرجا نیست و امکان دگرگونى و نابودى آن وجود دارد و حتى امکان دارد کشور عربستان، عراق یا ایران آن را اشغال و ضمیمه کشور خود کنند. از این رو به آنان سفارش مى کرد که با احتیاط سرمایه گذارى کنند و به گونه اى سرمایه هاى خود را به کار گیرند که اگر اتفاق ناگوارى در آن کشور روى داد، سرمایه هاى شان نابود نشود و مورد دست برد دیگران قرار نگیرد.
سؤالى که در این جا ممکن است مطرح شود این است که انگلیسى ها از طرح این نقشه ها چه سودى مى برند؟ و آیا غیر از ننگ و عار نتیجه دیگرى نصیب آنان مى شود؟
پاسخ: آنان با طرح همین نقشه هاى دقیق و حساب شده، برترى و سلطه جویى خود بر دیگر کشورها را حفظ مى کنند و این نقشه ها یکى از راه هاى حفظ برترى قدرت، ثروت و پول آنان است. آنان با طرح این نقشه ها، ثروت هاى هنگفتى از مسلمانان را به باد دادند و آسیب فراوانى به آنان رساندند و پس از این که کویت از اشغال صدام خارج شده، به دست کویتى ها باز گردد نیز براى بازسازى کشور و فراهم کردن اثاثیه منزل و لوازم زندگى، میلیاردها دلار پول مسلمانان به جیب غربى ها سرازیر مى شود، زیرا تمام آن وسایل را باید از کشورهاى غربى تهیه کنند.
اتحادى خجسته
اگر روزى دولت هاى اسلامى با هم متحد شوند و مرزها و قوانین تفرقه افکنانه را از میان بردارند و همه مسلمانان در برابر غربى ها بایستند، مى توانند براى همیشه، خود را از سلطه سیاسى و اقتصادى آنان نجات دهند، اما اجانب سیاست ایجاد تفرقه و جدایى میان مسلمانان را به اجرا گذاشته و فکر اتحاد و همبستگى ملت ها و کشورهاى اسلامى را حداقل یک قرن به تأخیر انداخته اند و خلاصه این که انگلیس توانسته است با سیاست ایجاد تفرقه میان مسلمانان و کسب منافع نامشروع و غیر انسانى همچنان برترى خود را بر کشورهاى اسلامى حفظ کند.