مقدمه
ویژگى کلیدى یک سیستم انتقال باز در یک محیط جداسازى شده ، عبارت است از ارایه خدمات سیستم انتقال به همه مشتریان بدون تبعیض و منصفانه . شاخه هاى گوناگون خدمات سیستم انتقال باید بسیار شفاف و ساده بوده و قیمت گذارى درست در ارایه خدمات سیستم انتقال بسیار کارآمد خواهد بود. در بهره بردارى هاى کوتاه مدت بهینه ، بازیافت هزینه ها ، سرمایه گذارى هاى بلند مدت و تخصیص منصفانه هزینه ها میان مشترکین بازرگانى مهم است .
در سیستمهاى انتقال پنج گونه هزینه هست: هزینه هاى عملیاتى [1]، هزینه هاى سرمایه اى[2] یا هزینه هاى جاى گرفته [3] ، هزینه هاى فرصت[4]، هزینه هاى خروج و هزینه هاى گسترش سیستم. در زیر، به کوتاهى این عنوانها را بررسى مى کنیم :
هزینه هاى عملیاتى دربر گیرنده تلفات سیستم انتقال، هزینه هاى توزیع دوباره انرژى تولیدى به سبب محدودیتهاى عملیاتى مانند محدودیتهای ولتاژ باس یا محدودیتهای انتقال و هزینه ای مربوط به مدیریت ، نگهداری و ارائه خدمات جانبی .
بازیافت هزینه های سرمایه ای سیستم انتقال در طول عمر مفید تسهیلات موجود ، شاید بیشتر از هزینه های عملیاتی شبکه باشد . تسهیلات جداگانه ای که در سیستم انتقال به شیوه های گوناگونی بار گذاری می شوند که این ناشی از تغییر شرایط با گذشت زمان بوده از سوی دیگر گوناگونی بکار گیری شبکه با در نظر گرفتن قرار دادهای بسته شده میان تولید کننده و مصرف کننده چنان گسترده است که قابل جداسازی و تقسیم بندی نیست .
هزینه های فرصت سودهای پیش بینی شده ای است که شرکت مالک شبکه به عنوان پیامد یک قرار داد خاص در نظر می گیرد . هر قرار دادی در سیستم انتقال می تواند سطح قابلیت اطمینان سرویش موجود را تغییر دهد و این بر هزینه مربوط به قطعی ها [5] اثر می گذارد و هزینه قابلیت اطمینان را پدید می آورد . ارزیابی هزینه های قابلیت اطمینان ، کار بسیار دشواری است چرا که به عاملهای پر شماری چون زمان بندی ، درازای زمان ، وسعت وقفه موجود در سرویس ارائه شده ، توان ذخیره موجود به مشتری و موقعیت مشتری بستگی دارد . در گذشته این هزینه ها در تعیین نرخ خدمات انتقال نادیده گرفته می شد .
هزینه های گسترش سیستم در بر گیرنده سرمایه گذاری در پوشش دادن به بهره برداران تازه و به ویژه موضوع مهم گسترش بلند مدت سیستم انتقال در کشورهای در حال توسعه است .
قیمت گذاری سیستم انتقالی یکی از پیچیده ترین موضوعها در تجدید ساختار صنعت برق است . که پدید آمده از قوانین عینی و محدود کننده دولتی درباره شبکه های انتقال و همچنین نیاز به برقراری تعادل میان تولید و تقاضا به گونه تمام وقت است . با توجه به اینکه تولید کنندگان و مصرف کنندگان همگی به یک شبکه متصل هستند عملکرد هر یک از شرکت کنندگان در این مجموعه اثرهای چشمگیری بر دیگران خواهد داشت که این محاسبه و بررسی جداگانه هر یک از شرکت کنندگان را تقریباً ناشدنی می کند . افزون بر هزینه های عملیاتی ، هزینه های جای گرفته و تامین هزینه های گسترش آینده سیستم نیز باید در ساختار تعرفه در نظر گرفته شود . با توجه به اینکه هزینه های جای گرفته در سیستم در مقایسه با هزینه های عملیاتی بسیار بیشتر است . طراحی یک ساختار قیمت گذاری منطقی برای بازیافت منصفانه این هزینه ها از همه مشارکت کنندگان بسیار مهم است . مانند مساله های گسترش سیستم این مساله از موضوعهای مربوط به سیاست گذاری کلی سیستم است . به طور کلی سه الگوی پایه در قیمت گذاری هست : روشهای Rolled – in روشهای افزایشی و روشهای جایگیری / افزایشی [6] . در اینجا نگاه کوتاهی بر این عنوانها و نیز تعریف دقیقی از سیستم قیمت گذاری بکار رفته در شبکه ملی انگلستان می پردازیم .
روش های قیمت گذاری Rolled – in
ساده ترین روش قیمت گذاری خدمات در سیستم انتقال همان روش معروف تمبر پست است ، که تنها بستگی به مقدار توان جا به جا شده و مدت زمان مصرف بدون در نظر گرفتن تولید ، دیسپاچ ، فاصله جغرافیایی یا توزیع بار اعمالی به خطوط گوناگون سیستم انتقال در یک قرارداد خاص دارد . مهمترین کاستی این روش نادیده گرفتن اثر معاملات خاص بر روی عملکرد سیستم واقعی است . احتمال فرستادن سیگنالهای اقتصادی نادرست به مصرف کننده ها نیز هست . مشترکی که از سیستم انتقال به گونه سبک بهره می گیرد . در یک فاصله الکتریکی کوتاه است در عمل اثرهای پدید آمده از مشترکین سنگین سیستم را تعدیل می کند . روشن است که این روش ، روش منصفانه ای برای مشترکین نیست .
روش مگا وات – مایل تلاشی است برای جبران این کاستیها . بنیان کار در این روش بر پایه بارگذاری جداگانه هر خط انتقال با توجه به قراردادهای موجود است . این مقدار در طول خط ضرب می شود و سپس مقدار به دست آمده از همه خطوط بر یکدیگر جمع می شود تا سهم هر قرار داد استفاده از سیستم انتقال روشن شود . به این ترتیب هزینه اختصاص داده شده به هر معامله بر پایه میزان بهره گیریش از سیستم انتقال تعیین می شود . جدای از پاره ای فرضیه های کم اهمیت مقدار C Ti به زبان ریاضی به گونه زیر می آید :
C Ti = ∑ [ P j,Ti F j ∑i Pj,Ti ]
که Ti هزینه محاسبه شده معامله Pj , Ti بار روی خط j با توجه به معامله Ti و F j مقدار مالیات مورد نیاز برای این خط است . P j , Ti باید با یک دسته روشهای با دقت بالا یا بعضی رهیافت های خطی محاسبه شود .
روش مگا وات – مایل یک راهکار منصفانه تر برای قیمت گذاری در سیستم انتقال است . با کاستیهایی مانند جدا نبودن هزینه های عملیاتی و هزینه های جایگیری از یکدیگر و عدم امکان تشخیص اهمیت نسبی خطوط گوناگون برای کارکرد ایمن سیستم به عنوان یک مجموعه واحد در بحث قابلیت اطمینان موجود برای هر معامله در سیستم انتقال همچنان در کار است .
روش های قیمت گذاری افزایشی ( مرزی )[7]
قیمت گذاری گره ای
پیچیده ترین و در همان حال دقیق ترین روش قیمت گذاری ، روش گره ای است که از نظریه هزینه مرزی گرفته شده است . قیمت گذاری گره ای بر پایه هزینه مرزی ( افزایشی ) کوتاه مدت یا هزینه مرزی ( افزایشی ) بلند مدت است و با توجه به لزوم بازیابی هزینه های عملیاتی هزینه های سرمایه یا هزینه های گسترش برآورد می شود . قیمت گذاری مرزی کوتاه مدت در آینده بررسی خواهد شد . در موردهای دیگر می توان روش همانندی بکار برد . این روش قیمت برق را در باس سیستم با در نظر گرفتن همه هزینه ها و محدودیتهای سیستم انتقال برآورد می کند . قیمتهای گره ای گونه به گونه دو متغیره یا ضریبهای لاگرانژ در محاسبه پخش بار بهینه رخ می نماید . قیمتهای مرزی سیستم انتقال یا نرخهای چرخشی مرزی [8] یکراست از نرخهای گره ای گرفتهمی شود . اگر Mpi و Mpj قیمتهای گره ای مرزی برق در باسهای i و j باشد قیمت مرزی انتقال عبارت خواهد بود : Mpj - Mpi که این اندازه ای از هزینه های انتقال یکواحد توان انصافی از باس I به باس j باشد . قیمتهای گرهای کوتاه مدت به گونه دینامیک و مانند تابعی از توزیع بار ، ساختار سیستم ، و الگوهای خروجی سیستم دگرگون می شود . بنابراین باید بر یک پایه دوره ای دوباره محاسبه شود . این طرح قیمت گذاری تنها بر هزینه های عملیاتی اثر می گذارد بنابراین هزینه بازیابی سرمایه و هزینه مدیریت نیز باید در آن در نظر گرفته شود . برجستگی چشمگیر این روش این است که سیگنالهای قیمت گذاری درستی در آن بدست می آید و از بدترین کاستیهای این روش ، نیاز به یک عملیات تطبیق مالیاتی جداگانه است . این طرح قیمت گذاری سه نارسایی دیگر دارد . نخستین نقص آن نیاز به حجم گسترده ای از محاسبات زمان – حقیقی است . دوم ، درباره انگیزه است . در این روش زمینه لازم برای مالک انحصاری شبکه انتقال در مشکل تراشی و افزایش محدودیتها برای یکدیگر استفاده کنندگان هست . کامل عملیاتی وکارآمدی از سیستم قیمت گذاری گره ای در صنعت دیده نشده است .
روش قیمت گذاری گره ای هم برای قیمت گذاری قیمت گذاری توان حقیقی ، و هم برای قیمتگذاری توان راکتیو می تواند بکار رود . قیمت گذاری توان حقیقی می تواند با بکارگیری یک الگوی پخش بار ac و به گونه همزمان با قیمت گذاری توان حقیقی انجام شود . این گونه محدودیتهای هر دو گونه توان به ویژه محدودیتهای توان راکتیو ( محدودیتهایی مانند تعادل توان راکتیو در همه باس ها و محدودیتهای ولتاژ باس ) در نظر گرفته می شود .
قیمت گذاری ناحیه ای [9]
بر خلاف مبنای تئوریک و الزام آور ، روش قیمت گذاری گره ای برای کاربردهای عملی ، روش بسیار پیچیده ای است که حداقل در آینده نزدیک کاربرد پذیر نیست . بنابراین ، طرح ، قیمت گذاری ناحیه ای به عنوان یکطرح جایگزین پیشنهاد شده است . این روش قیمت گذاری آمیزه ای از روش تمبر پستی و روش قیمت گذاری گره ای است و تلاشی است برای ساده تر کردن روال قیمت گذاری ، همزمان با در نظر گرفتن همه هزینه های متغیر تامین توان در منطقه های گوناگون .