چکیده
در بین فعالیّتهای گوناگون ورزشی که در سراسر دنیا انجام میشوند، بیتردید ورزش فوتبال پُرطرفدارترین، پُرمشارکتترین و پُربینندهترین فعالیت و رشته ی ورزشی است. گسترش روزافزون ورزش سبب شده است که مرزهای جغرافیایی، نژادی، قومی، سیاسی و عقیدتی را در نوردد. تحلیلگران اجتماعی و فرهنگی در دهههای اخیر به پژوهش دربارهی انواع آداب، مناسک، ارزشها و الگوهای اجتماعی رایج در ورزش فوتبال مبادرت ورزیدهاند. از جمله مسائل مهمی که به ویژه در دو دههی اخیر مورد توجه اندیشمندان اجتماعی و جامعه شناسان قرار گرفته، بررسی و تبیین رویدادها و حوادث خشونت بار مربوط به فوتبال است. ”خشونت ورزشی“ چیست و چه عاملهایی در بروز آن مؤثر هستند. بسیاری از اندیشمندان با استفاده از چارچوبهای نظری متفاوت برای پاسخ دادن به این پُرسش تلاشکردهاند. مقالهی پژوهشی حاضر به واکاوی نمونهای از فراگردهای اجتماعی حایز اهمیّت در ورزش فوتبال، یعنی خشونت و پرخاشگری تاکید دارد. در این پژوهش، رفتارهای پرخاشجویانه و بعضاً خشونتآمیز تماشاگران مسابقات فوتبال جام قهرمانی باشگاههای ایران در شهر تهران، سال 1379-1380، مورد مطالعهی جامعهشناسانه قرار گرفتهاند.
هدف این مطالعه سببشناسی خشونت و پرخاشگری تماشاگران ورزش فوتبال در ورزشگاههاست تا با تحلیل کارکرد اجزای تشکیل دهندهی ساختار رفتار تماشاگران طرفدار فوتبال، مشخص شود اختلال در کدام یک از آنها سبب بروز ”سوءکارکرد“ میگردد.
نتیجهی پژوهش حاضر در مورد 404 نمونهی تصادفی تماشاگران و طرفداران پرسپولیس و استقلال است که ضمن اذعان به بحرانی نبودن رفتار طرفداران فوتبال در شهر تهران نشان میدهد، متغیّرهای اهمیّت و حساسیت نتیجهی بازی از نظر کسب امتیاز و تعیین جایگاه تیمهای مورد علاقه در ردهبندی مسابقات قهرمانی،حرکات خشونتآمیز و پرخاشجویانه بازیکنان در هنگام بازی و کیفیت داوری، عمدتاً بر بروز پرخاشگری کلامی طرفداران فوتبال تأثیر میگذارند. متغیّرهای سن، میزان کنترل و نظارت خانواده، پایگاه اقتصادی و اجتماعی تأثیر منفی برگرایش طرفداران تیمهای فوتبال مورد مطالعه به انجام رفتارهای پرخاشجویانه و خشونتآمیز دارند. متغیّرهای سابقه ی دعوا و نزاع، سابقهی تنش و ناکامی در فعالیّتهای تحصیلی و آموزشی، مصرف سیگار، سابقهی تنش در محیط خانواده، سابقهی رفتار مجرمانه، داشتن دوستان و همالان دارای سابقهی جنایی، ارتباط با خویشاوندان دارای سابقهی جنایی، عزیمت جمعی و گروهی به ورزشگاه و ناسازگاری انتظارات ورزشی و راههای تحقق آنها، دارای تأثیر مستقیمی برگرایش به ارتکاب رفتارهای پرخاشجویانه و خشونتآمیز ورزشی طرفداران تیمهای پرسپولیس و استقلال دارند.
واژههای کلیدی: جامعه شناسی، ورزش، خشونت، اوباشگری، پرخاشگری، وندالیسم، سوءکارکرد، تحلیل کارکردی-ساختی
درآمد
ورزش و فعالیّتهای مربوط به آن، زمان و انرژی فراوانی از افراد هر جامعه را به خود اختصاص داده و جایگاه مهمی در فرهنگ جوامع پیدا کرده است. رقابت های ورزشی، ورزشکاران و تماشاگران را در وضعیتهایی قرار میدهند که ممکن است قواعد، هنجارها و تقسیم کار رایج به آسانی نقض و به رویاروییهای پرخاشجویانه و خشونت آمیز منجر شود. بین فعالیّتهای ورزشی گوناگون، در ورزش فوتبال بیش از سایر رشتههای ورزشی رفتارهای خشن و پرخاشجویانه، به ویژه بین طرفداران و هواداران تیمهای فوتبال مشاهده میشود. آشکارترین نمونهی رفتار خشونتآمیز بین طرفداران فوتبال، پدیدهی موسوم به”اوباشگری“1 است که امروزه به شکل نسبتاً سازمان یافتهای در کشورهای صاحبنام فوتبال به ویژه در اروپا رواج دارد. در انگلستان، هولیگانها (اوباش) با عقاید و افکار تعصبآمیز، بهوجود آورندهی وقایع فاجعه آمیز بسیاری در ورزشگاهها بودهاند. در ایتالیا، علاقهی دیوانهوار و بیمارگونهی برخی از طرفداران تیمهای فوتبال و نیز رفتارهای پرخاشجویانه و ویرانگرانهی آنان در عرصهی مسابقات فوتبال سبب شده است که به آنان لقب ”تیفوسیها“ داده شود (فتحی، 1363: 57). به نظر برخی از پژوهشگران، بین تمام فعالیّتهای ورزشی تنها ورزش فوتبال است که سبب رفتار اوباشگرانه به مفهوم عام آن میشود (کشمور، 1998: 218 و کشمور، 2000: 19-178). اهمیّت این مقوله سبب شدکه از اواخر دههی 1960 میلادی، پژوهشگران و نظریهپردازان علوم اجتماعی دلایلی را مطرح و تفسیرهای متفاوتی در مورد رفتار اوباشگرانه و خشونت تماشاگران مسابقات فوتبال ارائه دهند که گسترهی آن، از دگرگونیهای کلان اجتماعی تا عاملهای خُرد را دربر میگیرد. با گسترش تدریجی خردهفرهنگ طرفداری و تماشاگری در فوتبال، همچنین انگارههای پرخاشجویانهی رفتاری گاه به گاه آن، گرایش تحقیقات مراکز علمی و پژوهشی از توجه محض به بحثهای نظری به رفتار طرفداران فوتبال در این کشورها معطوف گردید.
تعریف خشونت و پرخاشگری
تعریفهای فراوانی درباره خشونت و پرخاشگری ارائه شده است، برخی پرخاشگری را واکنشی غریزی به ناکامی و رقابت برای دستیابی به منابع میدانند، که عمدتاً از طریق برخورد بدنی تجلی مییابد (آرژیل2،1993 :220). ”اریش فروم“ همهی اعمالی را که سبب آسیب رساندن به شخص، شیی یا جانور دیگر میشود یا با چنین قصدی صورت گیرد پرخاشگری مینامد (فروم، 1361: 12). ”اسمیت“ و ”بوند“3 پرخاشگری را هر نوع رفتاری تعریف میکنند که به دیگری آسیب وارد میسازد (اسمیت و بوند،1993 :68). ارونسون خشم و پرخاشگری را عملی میداند که هدفش اعمال صدمه، آسیب و رنج است (ارونسون، 1369: 163). در تعریفی دیگر از پرخاشگری چنین آمده است:” هر نوع رفتاری که معطوف به آسیب رساندن یا اعمال صدمه به فرد دیگر است و علیرغم میل وی صورت میگیرد“ (بارون4، 1977: 12).
براساس نظر بارون پرخاشگری کنشی است که شامل هر دو شکلِ آسیبرسانی بدنی و روانی است، جنبه تعمدی دارد، امری تصادفی به شمار نمیآید، تنها شامل افراد انسانی میگردد، و در آن آسیبرسانی به اشیاء مورد نظر نیست. ”برکویتز“5 نیز با تعریف پرخاشگری به عنوان آسیب رساندن عمدی به دیگری، میافزاید این آسیب ممکن است روانی یا فیزیکی باشد. خشونت معمولاً براساس شدت آسیب از پرخاشگری متمایز میشود و کنشی است که عامل آن به عمد تلاش برای آسیبرسانی فیزیکی به دیگری مینماید (برکویتز، 1986: 307).
”کاکلی“ در تعریفی نسبتاً جامع از پرخاشگری آن را چنین تعریف میکند: ”پرخاشگری ناظر به رفتاری است که با نیت تخریب اموال یا صدمه زدن به شخص دیگر انجام میشود و متضمن بی توجهی محض به سلامت دیگران و احتمالاً خود است؛ پیامدهای پرخاشگری ممکن است فیزیکی یا روان شناسانه باشد“(کاکلی، 1998: 180). وی آنگاه در تعریف خشونت و تمایز آن از پرخاشگری به کنش فیزیکی اشاره میکند: ”خشونت، کنشی فیزیکی است که با بی توجهی کامل به سلامت خود و دیگران، یا به منظور آسیب رساندن به شخص دیگر یا تخریب داراییها انجام میشود“ (پیشین).
بنابراین، میتوان خشونت و پرخاشگری را از نظر مفهومی به عنوان کنش و عملی در نظر گرفت که از روی اراده و آگاهی، به منظور آسیبرسانی فیزیکی یا روحی– روانی به دیگری انجام میپذیرد. افزون براین، در تعریف پرخاشگری و خشونت، به عامل بیتوجهی به پیامدهای عمل که منجر به آسیب دیدگی دیگران یا خود میشود نیز تاکید میشود. بنابراین، خشونت با رفتار، کنش و کاربرد نیروی فیزیکی آسیبزا مشخص میگردد. همچنین، خشونت را میتوان به مثابهی تجلی افراطی و شدید خشم و عصبانیت به شکل احساسی یا کلامی در نظر گرفت.
گونه شناسی خشونت و پرخاشگری
رایجترین تمایز و تقسیمبندی در مورد پرخاشگری، تقسیم بندی دوگانهی آن به دو نوع بازتابی و ابزاری6 است. پرخاشگری بازتابی یا خصمانه7 فینفسه با هدف ایراد آسیب فیزیکی یا روانی انجام میشود (آلدرمن، 1975: 228 و ویجینز8 و دیگران، 1994: 372). به تعبیر لئونارد، این نوع پرخاشگری دارای مولفهای اساساً احساسی بوده و هدف از آن آسیبرسانی است (لئونارد9، 1988: 165). برکویتز (1975) این نوع پرخاشگری را ”پرخاشگری خشمآلود“10مینامد که در جریان آن فرد پرخاشگر به سبب تلقی دیگری/دیگران به عنوان تهدید یا محرکی آسیبرسان خشمگین و برآشفته میگردد (بلانچارد11، 1985: 255). پرخاشگری ابزاری شامل ضرب و جرح و وارد ساختن درد و رنج به دیگری به عنوان ابزاری برای دستیابی به یک هدف است که شکل محسوس آن میتواند دستیابی به اهداف گوناگونی مانند پاداش مادی، پیروزی، افتخار یا تحسین باشد. این نوع پرخاشگری متضمن خشونتی غیر احساسی و معطوف به انجام وظیفه است (لئونارد، پیشین).
”پیترمارش“12و همکارانش در دانشگاه آکسفورد نیز به دو نوع پرخاشگری، یعنی پرخاشگری واقعی و آیینی13 قائلاند. اولی را اعمال خشونت جسمانی علیه دیگران تعریف میکنند و دومی را کِنایی یا نمادین مینامند. پرخاشگری آیینی محصول توافق در مورد مجموعهای از قواعد است که از گفتههای شرکتکنندگان در آن میتوان آنها را استنباط کرد. قواعد درباره زمان مناسب حمله، شکل و اهداف حمله، و ختم آن است (ویلیامز و دیگران، 1379: 70-69).
برخی محققین براساس شیوهی تجلی پرخاشگری و خشونت آن را به دو نوع کلامی و فیزیکی14 تقسیمبندی کردهاند(راسل15، 1993). پرخاشگری کلامی در جریان تقابل و رویاروئی دو فرد یا گروه و از طریق تهدید، جنجال، تمسخر و استهزاء و سخنان توهینآمیز بروز میکند. دانینگ16 و همکارانش در دانشگاه لیسستر با اشاره به فرضی و خیالی بودن تقسیمبندیهای صورت گرفته در مورد انواع خشونت و پرخاشگری، حالتهای مختلف آن را رفتار واقع بر طیفی میدانند که بازتاب آمیزهای از فکر و احساس است و هیچ شکلی از خشونت در آن هرگز به صورت خالص یافت نمیشود. به بیان این پژوهشگران ”خشونتِ ابزاری میتواند هیجان انگیز هم باشد، یا خشونت عاطفی ممکن است طراحی یا تدارک شده باشد“ (ویلیامز و دیگران، 1379: 155).
خشونت و پرخاشگری ورزشی
پرخاشگری و خشونت به هم مرتبط هستند، امّا وضعیتهای متفاوتی را به وجود میآورند. پرخاشگری در عرصهی فعالیّتهای ورزشی به شکل ابزاری و بازتابی یا کلامی و فیزیکی تجلی مییابد و از سوی افراد حاضر و شرکتکننده در رویدادهای ورزشی در قبال سایر بازیکنان، تماشاگران، مربیان، مقامات ورزشی، عامهی مردم و اموال صورت میگیرد (ژانورن، 1367: 299 و آلدرمن، 1974: 9-228). ارونسون با تمایز بین دو نوع پرخاشگری، یعنی پرخاشگری ابزاری و بازتابی یا عاطفی، امکان وقوع هر دو را در عرصهی ورزش متذکر میشود (ارونسون، 1369: 164 و آرونسون، 1995: 163). پرخاشگری بازتابی17 با هدف آسیب فیزیکی یا روانی انجام میشود (آلدرمن، 1974: 229؛ راسل، 1993: 305 ؛ ویجینز و دیگران، 1994: 372)229). هدف از این نوع پرخاشگری که احساسی بوده، آسیبرسانی است (لئونارد، 1988: 165؛ اسمیت، 1993: 68 و سابینی، 1995: 411). پرخاشگری ابزاری18 شامل ضرب و جرح و ایجاد درد و رنج به عنوان ابزاری برای دستیابی به یک هدف است که شکل محسوس آن میتواند دستیابی به هدفهای گوناگونی مانند پاداش مادی، پیروزی، افتخار یا تحسین باشد. این نوع پرخاشگری، خشونتی غیراحساسی و هدف از آن انجام وظیفه است (سابینی، 1995: 411). دانینگ و همکارانش در دانشگاه لیسستر با اشاره به فرضی و خیالی بودن تقسیمبندیهایی که در مورد انواع خشونت و پرخاشگری صورت گرفته، حالتهای گوناگون آنها را رفتارهایی میدانند که بازتاب آمیزهای از فکر و احساس هستند و هرگز در آنها هیچ نوع خشونتی به صورت خالص یافت نمیشود (ویلیامز و دیگران، 1379: 115). بنابراین، هرگاه طرفداران یک تیم فوتبال با هدف تضعیف روحیه بازیکنان تیم حریف بخواهند زمینهای برای پیروزی تیم خود ایجاد کنند، شعارهای تحقیرآمیز میدهند یا به اصطلاح به پرخاشگری ابزاری مبادرت میورزند. امّا اگر طرفداران، اشیایی به سوی بازیکنان تیم حریف پرتاب، یا نزاع فیزیکی کنند، آنگاه گفته میشود مرتکب خشونت فیزیکی شدهاند. حال اگر اتفاقی خلاف میل طرفداران یک تیم روی دهد- مانند خطای بازیکن تیم حریف روی بازیکن تیم محبوب یا تصمیمگیری داور به زیان تیم مورد علاقه- و آنان در پاسخ رفتار یا اعمال پرخاشجویانه و خشونت آمیز از خود بروز دهند، آنگاه مرتکب پرخاشگری بازتابی شدهاند، این نوع پرخاشگری نیز میتواند کلامی یا فیزیکی باشد(برکویتز، 1986: 307).