(( وکذلک خلقنا کم امه وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و تکون الرسول علیکم شهیدا ))
و همچنین شما مسلمین به آیین اسلام هدایت کردیم و نیز شما را به تربیت نیکو و اخلاق معتدل آراستیم ، تا گواه مردم باشید تا نیکی و درستی را سایر ملل از شما بیاموزند چنانچه پیامبر را گواه شما کردیم .
از بهترین مسائل زندگی انسان مسدله تربیت است که پایه و اساس شخصیت حقیقی و حقوقی آدمی می باشد .
شکل گیری هویت انسانی در پرتو تربیت سالم و صحیح و هماهنگ با سرشت و فطرت اوست و این مهم امکان ندارد مگر اینکه به هسته مرکزی و خمیر مایه اصلی نظام تربیتی ، یعنی خانواده ، توجه ویژه مبذول شود .
خانواده که بستر رویش و گهواره پرورش تمام هویت و ساختمان وجودی انسان است ارکان اصلی و سنگ بنای آن را زن و شوهر تشکیل می دهند که هر یک لباس آسایش و آرامش همدیگر هستند و به تعبیر رسا و گویای صحیفه همیشه نورانی قرآن ، مایه مودت و رحمت یکدیگرند .
در سایه این لطف بیکران الهی و ایجاد این لطف و انس و عشق است که شاهد رویش
غنچه ها و دسته گلهای همیشه سبز و با طراوت و شاداب زندگی خواهیم بود .
آن آرامش و سکینه حاصل نمی شود مگر اینکه فضای حاکم و روابط زوجین عشق و رحمت و مودت باشد و همه آفات زندگی از سرزمین کوچک خانواده ریشه کن شده و راه را برای رویش این گلهای پاک فراهم و هموار کردد .
این مهربانی و الفت و این انس و رحمت و رأفت همان گهواره و آغوش مهری است که با
زمزمه های حیات بخش خود ، آهنگ روح نوازش کودکانی پرورش خواهد داد که نوید حرکت و پویایی جامعه انسانی و امید فردای روشن و نورانی است .
دین مقدس اسلام که خاتم همه ادیان است و کتاب مقدسش که جامع تمام مایحتاج تربیتی و هدایتی است ، برخلاف همه مکاتب مدعی تعلیم و تربیت ، هسته مرکزی تربیت را قبل از به وجود آمدن انسانها ( قبل از ازدواج ) می داند و برای تربیت مراحلی قائل است که اگر والدین بر اساس آن مراحل تنظیم شده گام وردارند ، و گام به گام همراه دستورات دقیق تربیتی آن حرکت نمایند ، انسانهایی به جامعه تحویل خواهند داد که مایه فخر و مباهات انسانیت باشند .
اسلام عزیز ابزارها ، و شیوه های بسیار زیبایی برای مسئله مهم تربیت پیشنهاد می کند که امروزه با آخرین دستاوردهای نوین بشری در زمینه تربیت نه تنها مخالف نیست ، بلکه از یک استحکام و نورانیت خاصی برخوردار است و این مایه بسی افتخار و خوشبختی است که نظام ما در فضای اسلامی شدن تنفس می کند و مدال افتخاری است به گردن خانواده ها .
چکیده
ذکر و یاد خدا را راه تحقیق تربیت اسلامی
تحقیق تربیت اسلامی در سایه ارتباط با خداوند امکان پذیر است محور برنامه ریزی تربیتی می بایستی ذکر و یاد خالق یگانه باشد ذکر نور است و استمرار ذکر نورانیت می آورد.( همه مربیان الهی در تلاش بودند تا بین بندگان و پروردگار ارتباط برقرار نمایند. و هر کس این پیام را دریافت نمود ابتدا)
هرکه نورانی شود مجذوب پروردگارمی گردد سپس طعم محبت و عشق را خواهد چشید. و این نهایت کمال است. آنچه که در تربیت اسلامی برای تحقق آن باید تلاش کنیم.
نورانیت فراگیران و ایجاد محبت و عشق پروردگار در قلوب آنها می باشد.در این راه هنر مدیریت ما می بایستی تحقق این هدف باشد زیرا هر که محبوب او خداوند گردید از فساد و تباهی می گریزد و خداوند او را از هر گونه انحراف و انحطاطی حفظ می کند زیرا او بهترین هادی و رفیق است.
مفهوم تربیت :
تربیت به معنای پرورش دادن و پروراندن است و پروراندن هر چیزی به کمال رساندن آن است و تمام قابلیتها در آن شکوفا گردد .
بنابر این معنا ، پرورش دادن گیاهان برای رسیدن به رشد مطلوب ، نوعی تربیت محسوب
می شود .
تربیت انسان پرورش دادن جسم و روح او است به گونه ای که به کمال شایسته خود برسد . به عبارت دیگر تربیت در انسان به معنای فراهم آوردن زمینه رشد و پرورش استعدادهای درونی و قوای جسمانی و روانی او برای وصول به کمال مطلوب است .
این کار در واقع عملی است آگاهانه با هدف رشد دادن ، ساختن ، دگرگون کردن و شکوفا نمودن استعدادهای مادر زادی شود.
هر مکتبی بر اساس هدفی که طرح تربیتی مخصوصی را دنبال می کند و بر اساس اغراض و هدفهای خود انسان را برای وصول به آن اهداف در خدمت می گیرند .
از این رو تعریف تربیت در اصطلاح هر مکتبی از دیدگاه آن مکتب نسبت به انسان است .
مکتبهایی که طرح ترکیبی دارند به خاطر عدم شناخت ابعاد مختلف آدمی به تمام استعدادهای او توجهی نکرده ، بلکه منکر عمق و وسعت ابعاد وجودی انسان هستند تنها مکتب اسلام است که جنبه ها و ابعاد و استعدادهای گوناگون انسان توجه کامل نموده است.
تربیت در دیدگاه اسلام ایجاد زمینه رشد در جنبه های مختلف ، عقلی ، فکری ، اعتقادی اخلاقی ، عاطفی ، روانی ، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی و ارائه راه درست ایدیشیدن، نیکو زیستن به گونه ای که آدمی را از مرحله حیوانیت به مرتبه کامل انسانی برساند، می باشد.[1]
به بیان دیگر تربیت ، به معنای فراهم آوردن زمینه فکری برای به فعلیت رساندن قوا و استعدادهای آدمی و تعدیل غرایض در جهت رساندن انسان به هدف نهایی خود که مقام قرب خداوند و خلیفه الهی است می باشد.
نظرات تربیتی اسلام محدود به رفتار شخصی انسان در زندگی نیست بلکه جمیع مسائل فردی و اجتماعی را بر اساس فطرت و ارزشهای واقعی انسان مد نظر دارد و برای تمام ابعاد پیچیده او که روان شناسان غرب به جهت عدم آگاهی به حقیقت انسان از آن تفره رفته در چهار چوب فرامین الهی طرح و برنامه عملی دارد و تنها به فرضیه و تئوری قناعت نکرده بلکه با ارائه الگو او را در راه کمال و تعالی خود یاری کرده ، راه او را هموار و تسهیل می نماید .
اما در روانشناسی تربیتی غرب تنها بر پایه رفتار انسان و بر اساس تجربه کند و کاو می شود .
روانشناسان غربی رفتار انسان را از دوره جنینی برسی و ریشه آن را با متدد های تجربی و عملی تحقیق کرده و تئوری های خود را در آزمایشگاههای روانی مورد تحقیق و آزمایش قرار میدهند .
ولی نتیجه اکثر آزمایشها با شخصیت حقیقی انسان سازگار نیست زیرا شخصیت والای انسان در محیط تحقیقاتی روانشناسی و تربیتی غرب تنذل کرده و به جهت تلقی نادرست آنان از انسان به عنوان حیوانی تکامل یافته ، شرافت آدمی و ارزشهای متعالی او نادیده گرفته می شود.
تربیت و شناخت
پی گیری و دنبال کردن هر هدفی بر دو رکن اساسی استوار است :آگاهی و اطمینان از وجود آن، و دیگری ، امکان دسترسی و باور آن .البته این مساله در امور مادی محسوس تر است .
مثلا برای استخراج یک گنج نهفته و پنهان دو چیز لازم وضروری است :اول اینکه باید خارجا گنجی وجود داشته و انسان ازوجود آن آگاه و مطمئن باشد .
دوم ، دسترسی به آن را در حیطه قدرت خویش دانسته ، تحصیل آن را بور نموده و برای خود امکان پذیر بداند .
این مطلب عینا در مورد احیاء استعدادهای درونی و تربیت انسان قابل انطباق است .کسی که از وجود چنین استعدادهای سرشار خدادادی در نفس و جان خود و فرزند خویش آگاه نیست و به این ارزش واقعی واقف نگشته و از ذخایر و سرمایه های نهانی نهفته در خود و فرزندش خبر نداشته باشد ، هرگز برای احیاء آن استعدادهای پنهان و تربیت نفس خویش یا فرزندش کمر همت نبسته و سختی های آن را متحمل نشده و قیام نخواهد کرد .
همچنین کسی که خود را از تربیت خویش و احیاء توان و سرمایه های عظیم بالقوه الهی نهفته درخود– عاجز می پندارد و هرگز قدمی در راه این امرخطیر برنخواهد داشت .
از این روست که مربیان آگاه و اساتید بزرگ اخلاق ، قبل از هرگونه اقدامی جهت تربیت افراد ،آنان را از ارزش بزرگ انسان و سرمایه های بسیار ارزشمند انسانی واقف و آگاه نموده ،مشعل توکل و امید را در نفس پیروان خویش شعله ور می سازند.
رها کردن نیروها و استعدادهای درونی و معطل گذاردن آنها ، و عدم تلاش و کوشش درراه باورکردن آنها–که به منزله خاموش نمودن چراغ سعادت وحرکت درجهت سقوط در ورطه رذائل اخلاقی است – و نیز بسیاری ازانحرافات و گرایش های باطل و مبتلا شدن به انواع هلاکت ها و آلودگی در واقع از عدم[2] شناخت ارزش واقعی انسان سرچشمه می گیرد . و از همین جا به ریشه طفره رفتن و شانه خالی کردن بسیاری از افراد – از زیر بار مسئولیت بزرگ تربیت نفس و تهذیب اخلاق خود – پی می بریم . چه آنکه عاقلی تن به نابودی اشیای قیمتی خود نملی دهد ، چون ارزش آن را می داند .
مولای تربیت یافتگان مکتب ادب و اخلاق چنین می فرمایند :
(( من لم یعرف نفسه بعدعن سبیل النجاه و خبط فی الضلال و الجهالات .1
هرکه نفس خویش را نشناسد(و به ارزش والای آن پی نبرد ) از راه سعادت و رستگاری دور افتاده و به بی راهه گمراهی و نادانی فرو خوده افتاده .
و نیز فرموده اند :
(( من عرف شرف معناه صانه عن دناه شهوته وزور مناه )) 1
کسی که گوهر انسانی و شرافت باطنی خود را بشناسند ،خویشتن را از پستی شهوات و آرزوهای باطلش محفوظ خواهد داشت .
تربیت برای همه 869*
اسلام جمیع افراد بشر- با وجود انواع ویژگی ها و خصایص وراثتی و با هرگونه سرشت وطبیعت وخلق و خوی ، و رشد یافته در هر محیط و شرایطی - خداپرستی و فراگیری سجایای اخلاقی و روش های پاک عملی قرار میدهد ،تا با آموزش و پرورش متناسب با برنامه های مقدس الهی به حیات انسانی زنده گردیده و ذخایر مقدسی که در باطن او به ودیعت گذاشته شده، از قوه به فعلیت در آید .
پیشتر یادآور شدیم که اگر همه وراثت ها قطعی و غیر قابل تغییر بود ، وتمام صفات ناپسند و خلقیات والدین درسرنوشت اولاد تاثیری حتمی و غیر قابل تغییر داشت، قیام انبیاء الهی و تعالیم ادیان آسمانی و کوشش مصلحان و آموزگاران تعلیم و تربیت بی فایده و لغو می بود.[3]
آغاز تربیت
اگرچه تربیت به ظاهر از بدو تولد آغاز می شود، ولی با در نظر داشتن تاثیر جنبه های وراثتی در تربیت، زمینه آن سال ها قبل از تولد فرزند ، و در واقع به هنگام انتخاب همسر فراهم می گردد .
از این رو شارع مقدس در مورد انتخاب همسری شایسته عنایتی خاص مبذول فرموده که ان شاء الله این بحث را تفصیلا در آینده مطرح خواهیم کرد.
تربیت در سنین اولیه زندگی نیز دارای ارزش و اهمیت خاصی است ، زیرا علاوه براینکه کودکان نوعا دراین دوران پیوسته با پدر و مادر مانوس هستند،روحیه تاثیر پذیری در آنها نیز بیشتر می باشد .
از این رو پیش ازآنکه دشمنان وگمراهان وبدخواهان فرزندان ما را با بدآموزی و برنامه های سوء خودگمراه نمایند،باید ازهمان اوان کودکی مراقب آنها بوده ، در تربیت آنان کوشا باشیم.
فرزندی که درخردسالی تربیت نشود، امکان اصلاح و تربیت او درآینده اندک و تاثیر گذاری بر او دشوار می شود .
بنابراین ،سهل انگاری در امر تربیت در این سال ها زیان فراوانی را به همراه خواهد داش .هرگز نباید امر تربیت فرزندان را به حساب اینکه هنوز خردسال هستند ونمی فهمند به تاخیر انداخت ، زیرا روح پذیرش از آغاز تولد در آنها پدید می آید .