امروزه بعلت آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد ، طلاق ، بی سرپرستی و بدسرپرستی ، کودکان از خانه های خود فرار کرده و به شهرهای بزرگ می روند این کودکان معمولاً به کارهای پست مثل دست فروشی ، واکسی ، گل فروشی و غیره مشغول می شوند . در بعضی مواقع این کودکان مورد سوء استفاده های جنسی و همچنین توسط افراد سودجو واسطه فروش مواد مخدر می گردند .
طبق برآورد یونیسف در ایران ۹۰٪ کودکان دارای پدر یا مادر هستند و در خانواده های پرجمعیت زندگی می کند و در تهران ۸۰٪ این افراد مهاجر هستند و ۹۸٪ آنها مذکر هستند .
سازمان جهانی بهداشت، کودکان خیابانی را به چهار گروه مختلف دسته بندی کرده است:
۱ - کودکانی که در خیابانها زندگی میکنند و اولین نگرانی آنها زنده ماندن و داشتن سرپناه است.
۲ - کودکانی که از خانواده خود جدا - شدهاند و موقتاً در مأمنی مانند خانههای متروک و سایر ساختمانها، پناهگاهها و سرپناهها زندگی میکنند و یا از منزل یک دوست به منزل دوست دیگر میروند.
۳ - کودکانی که تماس با خانواده خود را حفظ میکنند ولی به علت فقر، پرجمعیت بودن خانواده و یا سوءاستفاده جنسی و جسمی از آنان در بعضی شبها و اکثر ساعات روز را در خیابانها به سر میبرند.
۴ - کودکانی که در مراکز ویژه نگهداری می شوند اما قبلاً در وضعیت بیخانمانی به سر میبردهاند و در معرض خطر برگشت به همان وضعیت هستند.
از مشخصات برجسته کودکان خیابانی میتوان به این موارد اشاره کرد:
بیگانه و طرد شدن آنها از نظام و ساختار معمول اجتماعی، اقدام به رفتارهای شدید ضداجتماعی (Anormy) و صدمه به خود، داشتن سوء ظن به خدمات رسمی و در نتیجه استفاده کم از منابع کمی موجود، زندگی کردن پایینتر و خارج از محدودههای سنتی سیستم رفاهی.
وجه مشخص دیگر این کودکان گذراندن وقت زیاد در خیابان است. همچنین خیابان منبع اولیه برای معاش این گروه محسوب میشود و بدین ترتیب مشخص میگردد که به طور شایسته و مطلوب توسط بزرگسالان نگهداری نمی شوند. این کودکان معمولاً یا دارای یک والد پدر یا مادر بوده و یا شاهد حضور ناپدری یا نامادری در خانه هستند. در حالتهای بعدی میتوان از کودکانی نام برد که بیسرپرست هستند و یا در مراکز شبانهروزی بهزیستی نگهداری میشوند.
کودکان خیابانی از لحاظ تأمین معاش به چند گروه تقسیم می شوند:
متکدیان، بزهکاران (سارقین، توزیعکنندگان مواد مخدر، متخلفین جنسی)، - کارگران خیابانی در مشاغل کاذب، کارگران خیابانی در مشاغل واقعی، ولگردان متکدی با مشاغلی همچون تنقلات فروشی، واکسی، روزنامه و گلفروشی، فال، کوپن فروشی و در نهایت ضایعات جمع کنها.
در این میان کودکان خیابانی هستند که با خانواده تماسهای مکرر دارند، به مدرسه میروند و در پایان روز به خانه برمیگردند. عدهای دیگر، گاهگاهی با خانواده تماس دارند، به مدرسه نمیروند و به ندرت شبها به خانه برمیگردند. و گروهی دیگر، کودکانی هستند که با خانواده خود هیچ تماسی ندارند، از تحصیلات بیبهرهاند و در جستجوی سرپناه و غذا با گروه همسالان تعامل دارند.
از نکات برجسته کودکان خیابانی، علل فرارشان از منزل است. از عوامل مهم میتوان فقر (اقتصادی)، تفاوت شدید طبقاتی و نبود عدالت اجتماعی، نرخ بالای بیکاری، افزایش بیرویه جمعیت در محلههای حاشیهنشین شهرها، فقر فرهنگی خانوادهها (بی سوادی و کم سوادی)، افزایش نرخ طلاق، اعتیاد، فوت یک یا هر دو والد بر اثر سوانح طبیعی و یا اجتماعی، افزایش بیرویه مشاغل کاذب با درآمد بالا، کمرنگ شدن فرهنگ مذهبی و ملی و سست شدن بنیان ارزشهای اخلاقی و اعتقادی در جامعه را نام برد.
در این میان فرار کودکان از خانه با محوریت خانواده نقش اساسی را ایفا میکند. عدم به کارگیری راهکارهای تربیتی صحیح و بروز مشکلات متعدد، تبعیض بین فرزندان، کمبود محبت، لوس شدن، تنبیهات شدید فیزیکی، سوء استفاده جنسی، عدم درک حساسیتهای دوران بلوغ نوجوانی، ترس کودک از حضور در مدرسه، تفاوت سنی فاحش والدین و کودک و نوع ارتباط بین نسلی، مقدار زوجات پدر خانواده، اختلالات روانی، سرقتهای کوچک و بزرگ در منزل و مدرسه، فقر مادی و فرهنگی خانواده و طلاق، عمدهترین مشکلات درون خانواده است.
پیامد فرار از خانه و پناه آوردن کودکان به خیابان چیزی نیست جز آغاز سوءاستفادههایی از این کودکان از قبیل:
آموزش کودکان و بکارگیری آنان برای حمل و توزیع مواد مخدر و سایر موارد غیرقانونی، آموزش و بکارگیری کودکان برای تکدیگری، آموزش و بکارگیری کودکان برای انواع سرقت، جیببری، کیفزنی، کیفقاپی، خفتگیری، کودکربایی و … ، بهرهکشی و سوءاستفاده جنسی، فروختن کودکان جهت تجارت اعضای بدن، آموزش و بکارگیری در اماکن فساد، فروختن و یا اجاره کودکان به منازل، بکارگیری در مشاغل خدمات پست دستفروشی و معرکهگیری، از جمله این سوء استفادههایی هستند که آثار مخربی برای سلامت جسمی و بهداشت روانی کودکان خیابانی برجا میگذارد.
هرگونه اقدام جهت پیشگیری یا کنترل پدیده اجتماعی کودکان خیابانی مستلزم شناخت این گروه در دستهبندیهایی است که به آنها اشاره گردید. اما این پیشگیری و کنترل نیازمند ابزارهای ویژهای هستند که دستگاه اجرایی، سازمانهای غیردولتی و خیریهای، نقش تأثیرگذاری بر آن دارند. از مهمترین این عوامل میتوان به:
• حساس شدن و فعال شدن نهادهای دینی نسبت به پدیده کودکان خیابانی.
• حمایتهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی از طریق سازمانهای غیردولتی از خانوادههای کودکان خیابانی و گسترش سیستم تأمین اجتماعی.
• ایجاد و گسترش مراکز شبه خانواده برای کودکان خیابانی فاقد خانواده همچون سپردن آنان به خانوادههای فاقد فرزند، برای آن دسته از کودکان خیابانی که فاقد والدین هستند.
• ایجاد مراکز سیار و موقتی به عنوان سرپناه برای کودکان فاقد خانواده.
•تأمین و ایجاد سرپناه شبانه و ارائه آموزشهای کارهای فنی و حرفهای.
• ارائه خدمات مددکاری در محل حضور کودکان خیابانی در خیابانها.
• تفکیک بین دختر و پسر خیابانی جهت پیشگیری و کنترل آسیبهای اجتماعی.
ضرورت رویکرد اجتماعی به این پدیده و توجه به اینکه خیابانی بودن جرم نیست ولی میتواند منجر به جرمی همچون بزهکاری گردد.
• مطرح کردن بحث کودکان خیابانی از طریق نشریات، صدا و سیما و حساس ساختن مردم نسبت به مشکلات کودکان خیابانی.
• توسعه و تجهیز منابع انسانی برای کار با کودکان و نوجوانان خیابانی در موسسات دولتی و غیردولتی.
• تجهیز و فعال نمودن نهادهایی که در سطح شهرداریها، دولت و سازمانهای غیردولتی، با حقوق کودکان و نوجوانان سروکار دارند.
• استفاده از تجربیات موفق سایر کشورها در امور ساماندهی و بازپروری کودکان خیابانی اشاره کرد.
با توجه به مطالب فوق باید اذعان داشت که پدیده کودکان خیابانی که هر روز شاهد افزایش جمعیت آنها هستیم، مسلتزم بازنگری در راهکارهای استفاده شده در این حیطه است. زیرا این کودکان با توجه به اینکه در ردههای سنی مختلف قرار دارند، احتیاج به محیط مناسب برای رشد خواهند داشت. لذا باید با توجه به عواقب این پدیده که شامل بزهکاری، سرقت، اختلالهای شخصیتی و … میشوند، تلاش شود تا شناختی بهتر از وضعیت این کودکان حاصل گردد.
در حال حاضر این پدیده از شهرهای بزرگ مانند: تهران، اصفهان، شیراز و مشهد به شهرهای کوچک نیز سرایت پیدا کرده است و در صورت عدم برنامهریزی دقیق شاهد آسیبهای اجتماعی این پدیده خواهیم بود.
کودکان خیابانی
بعضی از خصوصیات کودکان خیابانی
۱ - بیگانه شدن و طرد شدن آنها از نظام و ساختارهای معمول اجتماعی
۲ - اقدام به رفتارهای شدید ضداجتماعی و صدمه به خود
۳ - این کودکان بعلت مشکلات تغذیه ای معمولاً کوچکتر از سن خود بنظر می رسند و از لحاظ جسمانی وضعیت خوبی ندارند .
۴ - دختران معمولاً مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند و اغلب به خود فروشی روی می آورند
۵ - ترس از بازداشت ، زندان ، خشونت و تهدید پلیس معضلی است که همیشه با کودک خیابانی همراه است .
۶ - اینان قربانیان شوم شرایط اجتماعی هستند و بیشتر از طبقات پائین جامعه می باشند .
۷ - معمولاً تک سرپرست بوده و معمولاً مادر سرپرستی ایشان را بعهده داشته ونتوانسته بخوبی کودک خود را اداره کند .
۸ - تمایل و اعتمادی به بزرگسالان و انجمنهای حمایتی ندارند زیرا اغلب از سوی بزرگسالان طرد شده و مجبور به انجام کارهای سخت شده اند .
۹ - بیشتر آنها آرزو دارند به خانه هایشان بازگردند مشروط بر اینکه فاکتورهایی که باعث فرار آنها از منزل شده حذف شود .
۱۰ - بچه های خیابانی معمولاً به صورت گروههایی هستند که دور هم جمع می شوند و بین خود رابطه برقرار میکنند تا کمبودهای عاطفی ، اقتصادی و حمایتی خود را از گروه دریافت نمایند . این گروهها با هم دوستی ، صمیمیت و وحدت دارند و از یکدیگر حمایت می کنند و اغلب بهم وفادار هستند .
۱۱- استفاده از مواد مخدر برای فرار موقت از واقعیتهاست که نه فقط تریاک ،بلکه استنشاق چسب های صنعتی ، بنزین و مواد شیمیایی را نیز شامل می شود .
ساختار اجتماعی کودکان خیابانی
این گروه از کودکان برای محافظت از خویش گروههای کوچک تشکیل می دهند که این گروهها جای خانواده را برای آنها پر می کند و در بین آنها نوعی همبستگی و محبت ایجاد می کند و رهبر گروه همیشه فرد قدرتمند و باهوش گروه است .
علل پیدایش کودکان خیابانی
۱ - کودک : عقب ماندگی ذهنی ، معلولیت های جسمی ، نفرت کودک از پدر و مادر ، ترک تحصیل به هر دلیل و اختلال شخصیت .
۲ - جامعه : فقر ، بیکاری ، اضمحلال ارزشها و اخلاقیات ، ازدحام مناطق مسکونی ، اجرای ضعیف قانون مهاجرت ، حاشیه نشینی در اطراف شهرها ، اعتیاد ، درآمد بالای مشاغل خیابانی ، جاذبه گروه همسالان ، عدم جاذبه سیستم آموزش و پرورش ، رشد سریع جمعیت .
۳ - خانواده : خانواده های فقیر و پرجمعیت ، بی سوادی والدین ، تعارض های خانوادگی ، ضعف اخلاقی خانواده ، بی سرپرستی یا تک سرپرستی ، بیماریها و یا معلولیتهای جسمی وروانی والدین ، ناپدری و نامادری .
همچنین مطالعات نشان می دهد که درصد بالائی از این کودکان در سنین ۱۳ تا ۱۶ سال می باشند . بدلیل عدم وجود پشتوانه و محافظت ، این کودکان دچار عوامل تهدید کننده سلامتی از جمله سوء تغذیه ، ابتلاء به بیماریهای واگیر و غیرواگیر ، سوءاستفاده جنسی و بیماریهای روانی می شوند .
روش های مداخله ای :
موضوع کودکان خیابانی کم و بیش در همه جوامع مطرح می باشد و کشورهای مختلف اقدامات مختلفی را در این زمینه انجام داده اند . بعضی این کودکان را در مراکزی نگهداری می کنند و گروهی معتقدند که این کودکان را به خانواده ها بسپارند و بعضی نیز بر این عقیده می باشند که حتی الامکان این کودکان به خانواده های خود بازگردانده شوند .
در ایران بعلت تعدد مراکز تصمیم گیری هنوز برنامه مدونی برای ساماندهی این کودکان وجود ندارد . اما به گفته کارشناسان بهترین روش برای ساماندهی این کودکان مراکز خیریه می باشند که تحت نظارت سازمان بهزیستی می توانند در این مورد راهگشا باشند و مهمترین کار در این رابطه با وجود درصد بالای مهاجرت در این کودکان می توان از همان ابتدا در پایانه های مسافربری اینگونه کودکان را جمع آوری کرده و در اسرع وقت به خانواده ها بازگرداند و در صورت فقر مالی با پشتیبانی مراکز تأمین اجتماعی درصد زیادی از مشکلات این کودکان را حل کرد تا این کودکان بتوانند در آغوش خانواده پرورش یابند ودچار معضلات بعدی که در ابرشهر تهران در پیش رو دارند مواجه نگردند و همچنین با وضع قوانین بهتر در زمینه فرزند خواندگی می توان تعدادی از این کودکان را که هیچ سرپرستی ندارند به خانواده هایی که خواهان فرزند هستند واگذار کرد و در نهایت باید یک مرکز واحد متولی ساماندهی این کودکان بشو
کودکان خیابانی ، گلهای بدون باغبان
می گویند اینروزها میوه فروشها سیبها را رنگ می کنند و علت وجود اینهمه سیبهای قرمز و خوش ظاهر در میوه فروشیها هم ناشی از همین رنگ آمیزی هنرمندانه است . البته نه اینکه سیبها را رنگ کنند، فقط اندکی به رنگ و لعاب آن می افزایند ؛ یعنی با درست کردن یک پاتیل بزرگ از مخلوط پارافین مایع و آب ولرم و قرار دادن سیبها درون آن ، یا صرفا" با کشیدن یک دستمال آغشته به پارافین ،سیبها رابراق وخواستنی می کنند.سیبهایی که به این ترتیب خوش نما می شوند ، البته و صدالبته که دیرتر هم ظاهرشان را از دست می دهند ؛ یعنی لایه ی روغنی ای که پوست سیب را می پوشاند از لک دار شدن وبدمنظر شدن سیب جلوگیری کرده ظاهر آن را حفظ می کند هرچند متاسفانه این عمل باعث خراب شدن و گندیدن و فساد سیب از داخل می شود و نهایتا" سیبها تنها ظاهری نمایشی دارندودلبرانه خودنمایی می کنند اما نه تنها قابل خوردن نیستند و امکان مسمومیت دارند بلکه دریغ که حتی به درد « کرمهای اسطوره ای سیب » ها هم نمی خورند . البته نباید از نظر دور داشت که سیبهای « ظاهرساخته » ی « از درون فروپاشیده » در روند توسعه و از منظر بازار یعنی مکان اول نظام سرمایه داری بسیار مفید است به چند دلیل : نخست آنکه بدلیل دیرتر از دست دادن ظاهر، زمان بیشتری در چرخه ی بازار و اقتصاد می ماند پس دلالهای بیشتری از آن منتفع می شوند. دوم آنکه به همان دلیل گفته شده کارآفرین است و عده ای را سرکار می گذارد .سوم آنکه به زیباسازی شهر کمک شایانی می کند . چهارم آنکه چون قابل خوردن نیست زودتر ازموعد به مصرف آشغال دانی رسیده و چرخه ی اقتصاد را پویاتر می کند . پنجم آنکه چون روی آن کار تخصصی انجام گرفته ، میوه فروش به عنوان یک متخصص خود باور و خود جوش می تواند ادعا کند که بر روی سیب مذکور کار علمی و عملی انجام داده در اصطلاح جهان سرمایه داری تولید علم کرده و بنابراین از حق قانونی خود به عنوان مخترع یا مبتکر دفاع کند. مهمتر از همه آنکه نه تنها این عمل فضای رشد انگلهای میوه را از بین برده به ریشه کنی آنها کمک می کند بلکه بدلیل خرابی پیش از رسیدن به ذباله دانی ، سیبهای فوق از دسترس آشغال جمع کنها و جویندگان ذباله که آفتهای اصلی و مخدوش کننده ی چهره ی زیبای جامعه ی سرمایه داری هستند دور مانده شاید بتواند از شمار انبوه این ضمایم همیشگی جوامع سرمایه داری اندکی بکاهد . وموارد دیگری که بزرگان می دانند و ذکر آنها در حال حاضر به صلاح جامعه نیست. البته تنها مشکل این است که این سیبها بدرد خوردن نمی خورد و کارکرد اصلی خود به عنوان یک ماده برطرف کننده نیاز انسانی به غذا را ندارد به عبارت دیگر تنها نام مجازی سیب را به دوش می کشد و بس . بی شک سیبی که تنها پوسته ای زیبا دارد فقط به درد نمایش می خورد و هرگز کارکردی برای رفع نیازهای واقعی انسانها ندارد . اما آیا این موضوع اساسا" مهم است ؟