شخصیت نابهنجار
شخصیت های نابهنجار ، شخصیت های نا سالمی هستند که از حدود نرمال خارج می شوند که آنها را محصول سرشت و محیط می دانند. زیگموند فروید روانشناس معروف اطریشی شخصیت نا بهنجار را معلول عدم ارضای غرایز جنسی می داند یعنی هر رفتاری که در جهت غرایز جنسی انجام گیرد اگر مطابق عرف و عادت نباشد انحراف شخصیتی نام دارد ، به هر حال این نا بهنجاری ها معلول هر عواملی که باشد به دو دسته تقسیم می شوند:
۱ ) انحرافات روانی ۲) بیماری های روانی
انحرافات روانی
بعضی از این انحرافات عبارتند از: دگر آزاری ، آزار دوستی، اندام نمایی، چشم چرانی و همجنس گرایی.
الف : سادیسم sadism
سادیسم یا دگر آزاری لذتی است که فرد مبتلا به آن از شکنجه و آزار طرف معشوق خود لذت می برد. بنابراین فرد بدون انجام ازار و اذیت دیگری قادر به ارضا غرایز و شهوت جنسی نخود نمی شود و گاهی هم این دگر آزاری تنها در بعد روانی اعمال می شود مانند : تهمت و افترا و کینه توزی.
ب: مازوشیسم یا آزار دوستی masochisme
این انحراف نقطه ی مقابل سادیسم یا دگر آزاری است و مبتلا به آن از ناراحتی و شکنجه خود احساس لذت می برد. حال عامل این آزار و اذیت یا خودش باشد یا دیگری که در نتیجه ی آن لذت جنسی به انسان دست می دهد. زمانی هم ممکن است آزار دوستی از صورت فوق خارج شده و با تغییر شکل جنبه مثبت پیدا می کند و آن زمانی است که انسان با تمام تحمل مشکلات و گرفتاری ها در برابر آن احساس قدرت نماید و از این مقاومت احساس لذت کند مانند مرتاضان هندی.روانشناسان معتقدند که آزار دوستی بیشتر در زنان و سادیسم در مردان دیده می شود.
ج: اندام نمایی exhibitionisme
فرد در این حالت از لخت شدن یا نشان دادن اندام خود در برابر دیگران احساس لذت می کند ، فروید معتقد است که علت اصلی ، محرومیت جنسی است که بدین وسیله می خنواهند دیگران را با عمل خود تحریک کند. در سطح کلی فرد اندام نما به فردی گفته می شود که به خاطر نجلب توجه دیگران این عمل را انجام می دهد.
د: چشم چرانی voyeurisme
فرد مبتلا به آن از دیدن بدن لخت دیگران احساس لذت می کند و از این طریق غرایز جنسی خود را ارضا می کند. انحراف اندام نمایی بیشتر در زنان و انحراف چشم چرانی بیشتر در مردان مشاهده می شود.
ه: همجنس گرایی homosexualite
عده ای از روانشناسان اعتقاد دارند که افراد ذاتاً دو جنسی هستند یعنی مرد هم جنبه مردی دارد و هم جنبه زنی و یک زن هم همینطور . بنابراین اگر جنبه ی زنی در مرد قوی تر باشد با این استدلال به طرف مرد می رود و اگردر زن جنبه مردی قوی باشد به طرف همجنس خود گرایش پیدا می کند.
فروید همجنس گرایی را در نتیجه ی توقف غرایز جنسی در دوران کودکی می داند که در سطح دیگر و به شکل دیگری تغیر پیدا کرده است ، گاهی همجنس گرایی به صورت دیگری تظاهر پیدا می کند مثلاً مرد به جهت اینکه صفات خوب و برجسته ای در وجود هم جنس خود می بیند به او گرایش پیدا می کند در این الت جنبه ی جنسی موضوع مطرح نیست ، بلکه وجود صفات خوب در دیگری عاملت گرایش می شود.
بیماری های روانی
بر اساس نظر روانشناس معروف آلمان بنام کرپلن kraeplin بیماری های روانی به دو دسته تقسیم می شوند :
الف: بیماری های روان نژندی nevroses
ب: بیماری های روان پریشی بنام psychoses
بیماری های روان نژدی nevroses
این بیماری ها در نتیجه ی کشمکش ها یدرونی انسان به وجود می آیند ، زیرا زمانی که نیازمندی ها و تمایلات روانی انسان به صورت قابل قبول برطرف نمی شود ، بحرانی درونی به وجود می آید که بازتاب آن به صورت های زیر است :
نوراستنی ، دلواپسی ، ترس موهوم ، وسواس و بی اختیاری و هیستری
نوراستنی
از علایم مشخصه آن سردرد ، پیچیدگی عضلات ، یبوست و گاهی اسهال ، نگرانی ، نارضایتی از زندگی و برانگیختن . فرد مبتلا به آن زندگی خود را رها می کند و به طور مرتب احساس بیماری می کند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند و این خود بهانه ای است برای شکست های خود و عدم موفقیت خود را در نتیجه وجود بیماری خود می داند.
ترس مرضی
فرد نسبت به بعضی از امور احساس ترس می کند . ترس از اتاق بسته ، ترس از آتش ، ترس از پل ، ترس از اجتماعات ، خون و یا چیزهای دیگر ، به این ترس ، ترس موهوم گفته می شود.
دلواپسی
یک نوع بیماری است که فرد ناراحت است از اینکه مبادا نتواند به هدف مورد نظر خود برسد و یا با مشکلاتی رو به رو شود و احساس ناامنی کند . به همین منظور فرد احساس ناتوانی می کند همراه با این بحران ، بیمار دچار خشکین دهان ، اختلال در عمل تنفسی و حتی ضربان قلب می شود. اگر دلوپسی به صورت شدید تظاهر کند آن را اضطراب گویند.
بی اختیاری
فرد علاقه مند است کاری انجام دهد که خود می داند شنیع زشت است ، مانند : فردی که خلاف اخلاق عملی را انجام می دهد و نیا دست به جنایت می زند . روانشناسان اعتقاد دارند که در حالت بی اختیاری ، فرد در لحظه ای خاص دچار ضعف شدید شعور می شود و همراه با آن تمایل به انجام عمل خلاف پیدا می کند.
وسواس
تکرار مکررات یک میل یا انگیزه در بیمار را وسواس گویند . مبتلا به آن ، تکرار یک نیاز را به خاطر عدم اطمینان نو اعتماد به نفس انجام می دهد ن، مثلاً زنی که از ترس میکروب ناقل بیماری به شستشوی اموال ، لباس و حتی حیاط خانه خود می پردازد و این عمل را به کرّات انجام می دهد ، به صورتی که ذهن و روان خود را به آن مشغول می سازد ن، در واقع با این عمل روان نا آرام خود را تسکین موقتی می دهد ، زیرا در اصل عدم اطمینان نسبت به امور بهداشتی است که اورا این چنین به ادامه ی شستشو مشغول می دارد ، نوجوانان مبتلا به آن افرادی هستند سست اراده ، بی قرار ، نا آرام که معمولاً آسایش و آرامش روان یخود را در سایه تکرار اعمال مورد نظر می داند حالت اضطراب و تشویش درنی فضای اندیشه آنها را احاطه کرده که به موجب آن حالت درونگرایی با شخصیتی متزلزل پیدا می شود و این دلهره و ناراحتی را به صورت نیاز به تکرار اعمال مورد نظر خود آشکار می سازند.