هفته اول شهریور ماه که مصادف با شهادت شهیدان رجایی و با هنر است به نام هفته دولت نامگذاری شده است، در این هفته مجموعه دولت با نگاهی به ساز و کارهای خود به شناسایی راه های بهینه سازی رفتار سازمانی خود می پردازند و با تعیین مدیران و کارکنان نمونه و تقویت انگیزه ها برای کار بهتر براساس وجدان کاری بدنه عملکردی خود را تقویت می کنند.از سوی دیگر این هفته تجلیل از شهدایی است که در اوج اقتدار سیاسی و اقبال اجتماعی، صفات بارز انسانی خود شامل تواضع، عشق به مردم و کار و خدمت برای آنان، پرهیز از فرادستی و نخوت و کسوت خدمت گذاری را از دست ندادند و لحظه لحظه عمر نه چندان طولانی ولی عریض خود را در راه اسلام و انقلاب به زیباترین وجه به کار گرفته و مورد استفاده قرار دادند در اینجا فرصت را غنیمت شمرده و به صورت مختصر آسیب شناسی رفتار نظام اداری در ارتباط با ارباب رجوع را ارائه می کنم بی شک اعتلای مدیریت در نظام اداری و ارتقا» منزلت اجتماعی کارکنان دولت، اصلاح نگرش مردم نسبت به خدمات این قشر شریف و زحمت کش، ترویج فرهنگ خدمت و خدمات شخصیت های راستین، شهیدان رجایی و باهنر به عنوان الگوهای مناسب خدمت به جامعه، ایجاد روحیه امید، تلاش و نشاط و تشویق مردم به مشارکت در امور و نمایش توان حکومت در اداره مطلوب جامعه از اهداف بزرگذاشت هفته دولت است.هفته دولت، فرصتی است تا لختی تامل کنیم و به آنچه در گذر شتابزده زمان پنهان مانده نظر افکنیم.به نظر می رسد نظام اداری تا رسیدن به نقطه مطلوب در رعایت حقوق ارباب رجوع فاصله بسیاری دارد.بزرگ ترین مشکل نظام اداری در کشور ما که متاثر از وضعیت جامعه است، حاکمیت نداشتن یک فرهنگ صحیح میان مدیران، کارکنان و ارباب رجوع است نمونه های بسیاری از رفتارهای غیرمنطقی و نامعقول در سطح ادارات با ارباب رجوع قابل ذکر است به عنوان نمونه شخصی برای امضای پرونده ای وارد یک اداره می شود منشی رئیس می گوید: آقای رئیس تشریف ندارند، جلسه هستند، ماموریت هستند، کاری فوق العاده پیش آمده و هزار دلیل که به حال ارباب رجوع فرق نمی کند چون کار او انجام نمی شود.در اینجا حاضر نبودن فرد انجام دهنده کار در مواقع اداری و مراجعه ارباب رجوع نوعی تخلف از مقررات و قوانین به حساب می آید. باید اذعان داشت که در یک نظام متحول، متوازن و سالم نباید مدیران یا افراد مسئول انجام کار در ساعات اداری و زمانی که ارباب رجوع برای انجام کار به محل وظیفه مراجعه می کنند در محل خود حاضر نباشند.چه در این صورت هر فرد مراجعه کننده دچار خسارت و ضرر (اتلاف وقت و هزینه رفت و آمد) می شود چنین مشکلاتی را می توان با اتخاذ تدابیر درست اداری نظیر تفویض اختیار به مدیران پایین تر حل کرد از سویی دیگر بسیاری از مدیران به دلیل عدم آشنایی کافی با اصل تفویض اختیار و نداشتن اطلاع از آثار ارزشمند آن، از اعطای اختیار به مدیران پایین تر امتناع می کنند و ترجیح می دهند به جای آنکه به وظایف اصلی مدیریتی که همانا تنظیم اهداف و خط مشی ها، توسعه سیاست ها، سنجش و ارزیابی نتایج عملکردها و نظارت بر صحت انجام امور است، خود به یک ماشین امضا» تبدیل شده اند و وقت زیادی از زمان حضور خود در اداره را به بررسی مسایلی اختصاص می دهند که دیگران هم توانایی انجام آن را دارند.و در نهایت هم بازدهی عملکرد سازمان کاهش می یابد و هم حقوق ارباب رجوع در نتیجه وقت کم مدیر ضایع می شود و هر روز بر دامنه عدم رضایت ارباب رجوع افزوده می شود.و در این بین هم آن کس که در تیررس عصبانیت بحق ارباب رجوع می باشد کارمندان جز» و فاقد اختیار می باشند و در بسیاری موارد مورد هجمه و ارباب رجوع قرار می گیرند.اما نظام کارمندی ما نیز آفت ها و آسیب های خودش را هم دارد.بدنه کارمندی کشور را جوانانی تشکیل می دهند که فارغ التحصیلان نظام آموزش متوسطه و عالی هستند که فاقد هر گونه فن، حرفه و هنری می باشند و اکثریت به دلیل نداشتن بضاعت و حرفه به شغل کارمندی روی آورده اند.راحت طلبی، فقدان خطر پذیری در نزد جوانان و غالب مردم، ساختار ناسامان اقتصاد که تولید را پر هزینه و مصرف و خدمات را کم هزینه می سازد، انحصار فرصت ها در دستان شمار بسیار بسیار اندکی از افراد جامعه، رویکرد صرفا تئوری و نظری در نظام آموزشی سبب شده است تا فردی که از دانشگاه فارغ التحصیل می شود و یا مدرسه را به اتمام می رساند راهی جز شاغل دولتی و کار کارمندی نداشته باشد.کاری که به دلیل سیستم مدیریتی، قربانگاه خلاقیت و نوآوری های فردی می شود و او را به ماشین بدل می سازد و تنها و تنها در ابتدای صبح، ساعت ورود را ثبت می کند و هشت ساعت کار موظف اداری را بی هیچ انگیزه یا علاقه ای به انجام می رساند.و یکی از دلایلی که این روند را قوت می بخشد این حس در کارمند است که ابتکار عمل و یا بازده کاری وی هیچ گاه از سوی مدیران دیده نمی شود و در کشور ما کار برای فرد تعریف نمی شود بلکه این فرد است که برای کار تعریف می شود به عبارت دیگر بسیاری از افراد در زمینه هایی کار می کنند که تخصص و توانایی های لازم را ندارند و این خود مقدمه عدم رضایت فرد از کار و موجب بازده اندک آن می شود.اینجاست که نباید تمام تقصیر بی توجهی و رفتار سرد کارمندان با ارباب رجوع را بر عهده کارمندان گذاشت بلکه بخشی از رفتار ناشایستی که با ارباب رجوع می شود ناشی از عدم رضایت کارمند و فشارهای ناشی از آن است.به هر حال برغم وجود طرح تکریم ارباب رجوع، مطالعه رفتار سازمان ها و شرکت ها با ارباب رجوع نشان می دهد که فاصله زیادی با مشتری مداری و منشور اخلاقی وجود دارد و حقوق شهروندی در پیچ و خم ادارات شکسته می شود و حرمت و کرامت مراجعه کنندگان به ادارات و سازمان ها نادیده شمرده می شود و اگر کاری مطابق وظیفه هم انجام می گیرد با منت همراه است این در حالی است که هم آموزه های دینی و هم سیره بزرگانی چون شهیدرجایی و باهنر تبدیل فرهنگ منت گذاری به فرهنگ خدمت رسانی بوده است.و انتظار است طرح تحول اداری به هدف اصلاح رفتار سازمان ها با ارباب رجوع و تکریم آنها در دستور کار دولت و مجلس قرار گیرد و هفته دولت به هفته تکریم ارباب رجوع تبدیل شود.
چگونه باید خدمت کرد؟
چه می شود روزی فرا برسد که در آن ما فقط به فکر خودمان نباشیم بلکه به فکر دیگران نیز باشیم . هر کس به خدا ایمان داشته باشد و از او بترسد می داند که خدمت به خلق خدا چقدر ارزشمند است و کسی فقط به فکر خودش باشد و به دیگران اهمیت ندهد عذاب خواهد دید. امروز تنها یک یا چند نفر به تنهایی نمی توانند خدمت فراوانی به مردم ارائه دهند این امر نیازمند یاری تمام مسئولان و حتی مردم است تنها در این زمان است که جامعه به صورت یکنواخت در خواهد آمد و زندگی در چنین جامعه ای واقعاً عالی و زیبا خواهد بود. جامعه ای که در آن زندگی برای همه ی افراد و اقشار جامعه به صورت ایده آل باشد جامعه ای است که خداوند وعده ی آن را داده است به شرطی که هر کس وظیفه ی تعیین شده اش را به صورت تمام و کمال انجام بدهد و جای هیچ گونه کم و کاستی در
آن پیدا نشود این گونه است قوانین الهی ، قوانینی که ما بعضی مواقع آن ها را ساده می گیریم و به آنها عمل نمی کنیم ولی تک تک کلماتی که در قرآن آمده است برای نجات بشر و راهنمایی اوست.خداوند از انسان ها خواسته است که صمیمانه عاشق یکدیگر باشند .اگر شما عاشق چیزی باشید سعی میکنید که بهترین کارها را برای مراقبت و پرورش آن انجام دهید . انسان نیز چنین است .اگر ما عاشق یکدیگر باشیم همه چیز را برای یکدیگر می خواهیم و از درد و رنج یکدیگر ناراحت می شویم ، حال آنکه اکنون دیگر کمتر چنین انسانهای از خود گذشته ای پیدا می شوند. در دنیای مدرن جدید فقط پول درآوردن مهم است و بس . چه لزومی دارد که ما به فکر دیگران باشیم؟ هر کس باید فکر خودش را بکند.این حرفی است که بعضی ها می زنند . اما باید لحظه ای به خودمان بیاییم و ببینیم چه می کنیم، در این دنیایی که روزی برای همه ی ما نابود خواهد شد ، همه و همه ، فکر کردن به آن انسان را تکان می دهد . اگر به فکر دیگران نباشیم مطمئن باشید که خدا نیز به یاد ما نیست و ما را به خودمان وا میگذارد که این خود بدترین عذاب است.