تحقیق مقاله ریشه ناهنجاری های اجتماعی

تعداد صفحات: 20 فرمت فایل: word کد فایل: 5775
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله علوم اجتماعی و جامعه شناسی
قیمت قدیم:۵,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲,۹۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله ریشه ناهنجاری های اجتماعی

    ریشه ناهنجاری های اجتماعی سستی در انجام وظایف و گم کردن راه است

    اشاره: آن چه می خوانید، گزیده ای از سخنان آیت الله مصباح یزدی می باشدکه به مناسبت مبعث پیامبر اکرم (ص) ایراد شده است.

    فرا رسیدن عید سعید مبعث را به پیشگاه مقدس ولی عصر ارواحنافداه و همه علاقه مندان به اسلام و اهل بیت تبریک و تهنیت عرض میکنم.

    بعث و بعثت به معنای برانگیختن است؛ یعنی چیزی را که در حالت رکود قرار گرفته، از آن حالت خارج کنند و در یک مسیر صحیح به حرکت در آورند. البته اصل معنای بعث، حرکت در مسیر صحیح را تضمین نمی کند؛ ولی شرط ضمنی این مفهوم است. وقتی گفته می شود پیغمبری برانگیخته شد، یعنی مردمی بودند که در حالت رکود و سکون به سر می بردند و به هدف مورد نظر نرسیده بودند؛ در نتیجه خدا کسی را فرستاد تا آن ها را به حرکت در آورد و به سوی مقصدی برساند که می بایست برسند. در این مفهوم، دو عنصر مورد توجه است: یکی به حرکت در آوردن و دیگری جهتگیری صحیح. اگر درباره خودمان بیندیشیم، میبینیم که این دو عنصر در وجودمان به قدر کافی وجود نداشته، بلکه دو عامل برضد آن وجود داشته است. اگر عامل برانگیزاننده ای نباشد، علاقه داریم راحت باشیم و استراحت کنیم. این یک آفت بزرگ است.

    خدا انسان را آفرید تا به سوی عرش و قرب خدا برود و خداگونه شود. این احتیاج به تلاش فراوان دارد. امیرالمؤمنین(ع) وقتی بعد از زحمت های روزانه و جهاد در میدان های نبرد، به عبادت می ایستاد، صدها رکعت نماز می خواند، می گریست و گاهی غش می کرد. آخر شب هم می گفت، راه طولانی و زاد و توشه علی کم است! ما چنین راهی را در پیش داریم؛ اما دلمان می خواهد همواره بخوابیم و استراحت کنیم. یک عاملی باید ما را از این حالت رکود و راحت طلبی بیرون آورد. برانگیختن صرف هم موضوعیت ندارد؛ باید برای یک حرکت صحیح برانگیخته شویم تا در مسیر تکاملی پیش برویم. این کار، وظیفه انبیا (ع) است. خدا ابتدا به وسیله وحی، پیامبران را به حرکت در می آورد و بعد به وسیله آن ها دیگران را . «یا ایها المدثر قم فأنذر»: ای کسی که جامه بر تن پوشیدی! این عالم برای خوابیدن و استراحت نیست؛ به پا خیز! «یا ایها المزمل قم» این دو سوره هر دو با «قم» شروع شده است؛ اما دو جهت گیری مختلف دارند: یکی درباره وظیفه شخصی پیامبر(ص) و آماده سازی ایشان برای پذیرش یک رسالت بزرگ و دیگری هم راجع به اصل آن رسالت. در سوره مزمل می فرماید: ما یک بار سنگین را برای تو در نظر گرفته ایم؛ باید خودت را آماده کنی. راه آماده شدن این است که شب ها را به عبادت بپردازی. به‌هرحال، خدا اول پیغمبر را برمی‌انگیزاند و او را برای بر دوش‌کشیدن یک‌ بار سنگین آماده می‌کند؛ در سوره مدثر از آغاز رسالت خود شروع می‌کند. «قم فانذر»: به عبادت خود اکتفا نکن؛ آن‌ها بیش‌تر جنبه خودسازی داشت برای این‌که امروز بتوانی مسؤولیت خویش را ادا کنی. حالا‌ که برای پذیرفتن این مسؤولیت آمادگی پیدا کردی، مسؤولیت خودت را آغاز کن.

    پس منظور از بعث یکی این است که ما از این حالت غفلت، رکود، تن‌آسایی و راحت‌طلبی خارج شویم و انگیزه حرکت پیدا کنیم؛ دیگر این‌که راه صحیح حرکت را بیابیم. آن دیگر همان متن شریعت می‌باشد که خدای متعال به‌وسیله پیغمبر اکرم(ص) بیان فرموده است. از این‌جا باید توجه کنیم که خطرهایی ما را تهدید می‌کند: یکی خطرهایی که ما را به رکود و سستی می‌کشاند؛ دوم خطرهایی که ما را از راه صحیح منحرف می‌کند. کسانی هستند که ما را دعوت به حرکت می‌کنند، اما حرکت به سمت‌وسویی که خودشان می‌خواهند، نه آن سمت و سویی که خدا می‌خواهد! به تعبیر قرآن، آن‌ها هم امام هستند، منتها امام ضلا‌لت! باید بکوشیم از سستی و تنبلی به دور باشیم. تنبلی دستاوردی برای آدمی ندارد؛ بهترین حالتش این است که انسان را درجا نگاه دارد؛ ولی هرگز به این حالت نخواهد ماند! چون به‌محض این‌که خوی تنبلی در انسان تقویت گردد، شیطان بر او مسلط می‌شود. در بیکاری و تتبلی است که هزاران فساد و مفسده به بار می‌آید. هرچه انسان بیش‌تر درگیر کار و اشتغال باشد، کم‌تر به فساد مبتلا‌ می‌شود. انسان ابتدا دنبال تنبلی و تن‌آسایی می‌رود، آن‌گاه در تنبلی و بیکاری هزاران فساد پدید میآید. می‌گویند: خودت را به کار مفیدی مشغول کن وگرنه نفس تو را مشغول خود می‌کند! اگر انسان بیکار شود و نفسش را به کار نگیرد، نفس، او را برای هواهای نفسانی به کار می‌گیرد!

    برای این‌که انسان به دام شیطان نیفتد، باید از بیکاری فرار کند؛ همان چیزی که بسیاری عکس آن را رفتار می‌کنند! می‌گویند چه بسا کسانی هستند که وقتی ارباب رجوع به آن‌ها مراجعه می‌کنند، به یک بهانه‌ای رد می‌کنند؛ مثلا‌ً گفته می‌شود حالا‌ آقا کمیسیون دارند و یا چنین و چنان است! در مواردی چه‌بسا مشکل ارباب رجوع را بشود در ظرف چند دقیقه حل کرد یا راهنمایی لا‌زم را ارایه داد. اگر انسان اهل حرکت باشد، سعی می‌کند کار یک کسی را راه بیندازد؛ نه این‌که اصلا‌ً او را از کار بیندازد! البته انسان‌ها کار دنیایی را اغلب دست‌کم نمی‌گیرند و فقط کارهای آخرتی را عقب می‌اندازند! گاهی انسان نسبت به کار دیگران دلسوزی دارد؛ اما خودش را فراموش می‌کند؛ این چیز عجیبی است. انسان مریضی را می‌بیند، دلسوزی می‌کند و او را به بیمارستان می‌برد و... . کم‌ نیستند افرادی که عواطف انسانی قوی دارند و اگر بچه یتیمی را ببینند، چه‌بسا اشکشان هم جاری شود؛ ولی توجه نمی‌کنند که بعضی از رفتارهای خودشان آن‌ها را به عذابی بدتر از این بیماری‌ها گرفتار خواهد کرد، گناهانی که مرتکب می‌شوند، عواقبی بسیار بدتر از این‌ها برای خودشان دارد. این است که در قرآن و روایات راجع‌به این مسأله تأکید شده است: «ا‡ تأمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم» بیش‌تر به ما ارتباط دارد که امر به‌ معروف و موعظه می‌کنیم. می‌فرماید چطور مردم را دعوت میکنید که کار خوب انجام دهند؛ خودتان را فراموش می‌کنید؟! امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «الله‌ الله فی اعز الا‌نفس علیکم و احبها الیکم». شما کسی را که دوست دارید، برایش دل می‌سوزانید و می‌خواهید به او خدمت کنید. چه کسی را بیش‌تر از خودتان دوست دارید؟! پس چرا به فکر خودتان نیستید؟!

    ما شیعیان مثل امام حسین و سایر ائمه اطهار(ع) را داریم و الحمدالله عشق آن‌ها در دل همه ما وجود دارد و زندگی آن‌ها الگو است؛ ولی باز حق ولا‌یت را ادا نمی‌کنیم و حتی گاهی سوءاستفاده هم می‌کنیم. آن‌ها برای ایجاد تحرک آمده‌اند؛ ولی ما سوءاستفاده می‌کنیم و می‌گوییم حالا‌ که ولا‌یت داریم، پس کارمان کاملا‌ً درست است! باید با این خوی تنبلی و راحت‌طلبی مبارزه کنیم. متأسفانه فرهنگ غربی می‌کوشد تا نسل جوان ما را تنبل، راحت‌طلب، پرمدعا و بی‌مسؤولیت بار آورد و این خطری بسیار بزرگ است که نسل آینده مسلمان‌ها را به‌صورت جدی تهدید می‌کند. باید با این روح تنبلی مبارزه کنیم و در کارهای عادی زندگی‌مان فعال باشیم؛ بعد هم این فعالیت را بیش‌تر به‌ امور معنوی سرایت دهیم. در جهت‌گیری‌ها هم باید دقت کنیم. یعنی اگر فعال هستیم و احتیاج به عاملی برای تحرک نداریم، حرکت‌مان را درست تنظیم کنیم. ببینیم کجا می‌خواهیم برویم و هدف‌مان چیست. این مرحله، آسان‌تر از مرحله اول نیست؛ بلکه سخت‌تر هم هست. انسان هم راهش را پیدا کند، هم نیتش را خالص گرداند. اگر این دو تا عنصر را بشناسیم و خودمان را تقویت کنیم، هم هدف خلقت را تحقق بخشیده و هم زحمت‌های انبیا را بی‌ثمر نگذاشته‌ایم، هم سعادت ابدی را برای خودمان تأمین کرده و هم در راه سعادت دیگران بهترین خدمت را انجام داده‌ایم. به یک معنا ریشهِ همه ناهنجاری‌های جامعه به این دو عامل برمی‌گردد: تنبلی در انجام وظایف و گم‌کردن راه

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله ریشه ناهنجاری های اجتماعی

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت