مقدمه:
ما می توانیم با رنگها احساس نزدیکی کنیم زیرا که رنگ بر درمان دردها و مشکلات ما تاثیر مطلوبی دارد رنگها قادرند ما را تسخیر کنند می توانند کاری کنند که به احساس درون خود توجه کنیم رنگها بیانگر نگرانیها و ناراحتی های روحی و ذهنی هستند، حالتهایی که جرات بیان آنها را به دیگران نداریم و رنگها به ما تعادل روحی می دهند و این چیزی جز سلامتی روانی نیست(معمار، 1376) در این تحقیق که دارای صفحه می باشد در مورد رنگ ها، خواص، ویژگی و تاثیرات آنها در زندگی ما صحبت شده است.
رنگ
تاریخچه رنگ:
گفته شد(اولین رنگی که پیدا شد آبی آسمانی بود. اما گیاهان نبودند که بوسیله آلت ادراکشان از آن رنگ متاثر شوند و نه هیچ چشمی از حیوان که به آن رنگ بنگرد و بعد از آبی آسمانی، آبی دریایی، سپس کلروفیلی نباتات آنگاه گیاهان و حیوانات کره خاکی را از رنگهای گوناگون خود پر زرق و برق گردانید پس از مراحل فوق انسان پا به کره خاکی گذاشت و زندگی بشر آغاز شد. اولین رنگهایی که بشر اولیه به وجود آنهایی پی برد- سفید و سیاه شب و روز بود. گردش شب و روز یا به عبارت دیگر ظهور رنگ آبی تیره در شب برای او با استراحت خوب و سکوت همراه بود و رنگ زرد و روشن در روز تداعی کننده فعالیت و کار و کوشش شمار می رفت(علی اکبر زاده، ماهنامه تربیت، 1370)
در میان انسانها نیز رنگ ها از آغاز خلقت معنا و مفهوم خاص خود را داشته اند و اکثرا نزد پیشینیان رنگ با عرفان آمیخته بود، در تمدن های باستانی ما رنگ مظهر نور بود به همین دلیل، رنگ با خدایان مرتبط گشته بود، به طور مشابه، تمدن های یونانی رنگ را با توازن گیتی توام می دانستند.
زندگی مصریان باستان مملو از سمبل های رنگی بود، نزد آنان زمان ابدیتی سبزرنگ می نمود. در کیش برهمایی«زرد» رنگ مقدس به شمار می آمد. دین یهود، فرفر، آبی، ارغوانی و سفید را مقدس می دانست و رنگ مقدس حضرت محمد سبز بود(ویلیز، 1376)
بیش از همه نقاشیهایی که در پنجره کلیساهای مربوط به قبل از دوران رنسانس به جا مانده است، نشان می دهد مردم برخی رنگها را سمبل آرامش می دانسته اند، همین طور در بین ماندالاهای تبت و سرخپوستان ساندماندالا در ناواهو الهه عطارد همانند فرشتگان مقرب به رنگ زرد ظاهر می شود که خود سمبلی از روح است. مریم مقدس را اغلب در پیراهنی به رنگ آبی آسمانی نقاشی می کنند که نشان از محفوظ بودن جان اوست از قرون وسطی رنگ قرمز در جامعه رنگ اشراف شد و همزمان با ظهور غیبگویی، ارزش سمبولی رنگها کم کم بدست فراموش سپرده شد.(فلمار، 1376)
گرچه انسان همیشه با رنگ سروکار داشته و تحت تاثیر آن قرار گرفته است، اما فقط اخیرا توانسته رنگ سازد و از آن استفاده کند، تا قبل از سده نوزدهم، تعداد محدودی از رنگ ها و رنگ ریزه ها شناخته شده بودند، که آنها هم اساسا از مواد آلی بود و بسیار گران، طوریکه وسایل تزیین رنگ آمیزی شده نشانه تشخیص و ثروت بود. صدها حلزون زندگی خود را از دست دادند تا یک امپراطور رومی می توانست ردای باشکوه ارغوانی به تن بپوشد این وضعیت در صد ساله اخیر تغییر کرد، در آغاز با سنتز رنگهای شناخته شده و سپس با استخراج زغال رنگ، اکسید کردن فلزات استفاده از رنگ رونق گرفت. وسایلی که امروز ساخته می شوند. همگی یا بخشی از آنها رنگ اولیه خود را حفظ می کنند و تا زمان استهلاک رنگ ثابتی دارند. اینک بدون اغراق می توان گفت: که هزارات رنگ از هر نوع، خام یا پخته و برای هر گونه استفاده های در دسترس است(لوشر، 1381)
تعریف رنگ
رنگ: اسم پهلوی«RANG» آنچه از صورت ظاهری چیزی به چشم آید و دیده شود از سبزی و سرخی و زردی و نظایر آن و ماده ای که از معدن یا گیاه یا با عمل شیمیایی به صورت پودر یا مایع تهیه کنند و برای رنگ آمیزی یا نقاشی بکار ببرند(عمید، 1370)
تعریف رنگ از نظر روان شناسی: رنگ همچون کلامی گویا است رنگها بیانگر نگرانیها و ناراحتی های روحی و ذهنی هستند حالتهایی که جرات بیان آن ها را نداریم. رنگها با ما تعادل روحی می دهند رنگها را می توان هم سمبل زندگی و هم سمبل مرگ دانست(فلمار، 1376)
منشا اهمیت رنگ
زندگی بشر از بدو آغاز بر پایه عواملی از قبیل شب و روز، تاریکی و روشنایی وضع شده بود که خارج از کنترل وی بودند شب باعث می شد تا فعالیت بشر متوقف شود. بنابراین بشر به غار خود روی می آورد، خودش را لای لباس خزدار می پیچید و به خواب می رفت یا اینکه بالای یک درخت می رفت و در عین راحتی منتظر طلوع آفتاب می ماند. روز بشر را به فعالیت وا می داشت. بنابراین، برای یافتن غذا به دنبال شکار یا تغذیه های تازه رفت. شب سکون بی حرکتی و کاهش سوخت و ساز فعالیت را به همراه دارد. رنگ های مربوط به این دو محیط رنگ های آبی تیره، آسمان، شب و رنگ زرد روشن نور خورشید. رنگ آبی تیره رنگ آرامش و سکون است و رنگ زرد روشن امید و فعالیت می باشد چون این رنگها محیط های شب و روز را نشان می دادند بنابراین عواملی هستند که بشر را کنترل می کنند تا اینکه قابل کنترل در دست بشر باشند؛ لذا آنها به عنوان رنگ های غیر مستقل معرفی می شوند، که پدیده های طبیعت آنها را تنظیم می کند. شب(آبی تیره) بشر را ناگزیر می سازد تا از فعالیت دست کشیده و استراحت کند در حالیکه روز(زرد روشن) انسان را به فعالیت وا می دارد.
فعالیت بشر یا در جهت پیروزی و تحصیل بود یا در جهت حمایت خود. فعالیت های مربوط به حمله و پیروزی معمولا با رنگ قرمز مشخص می شود؛ و فعالیت های مربوط به دفاع با رنگ سبز نشان داده می شد. به این دلیل که فعالیت های بشر اعم از حمله(رنگ قرمز) یا دفاع(رنگ سبز) حداقل تحت کنترل وی بود، بنابراین این عوامل و رنگ ها بعنوان رنگ«مستقل» یا«تنظیم کننده» توصیف شده اند.(لوشر، 1381)
فیزیولوژی رنگ
آزمایش هایی که افراد را از لحاظ روانی ملزم به تفکر اندیشه درباره رنگ قرمز تیره کرده نشان داده است که این رنگ به طور قطعی روی سیستم اعصاب اثر می گذارد، فشار خون را بالا می برد، میزان تنفس و ضربان را سریعتر می کند. بنابراین رنگ قرمز محرکی است که روی سیستم اعصاب بخش سمپاتیک سیستم خود کار عصبی موثر باشد. بعبارت دیگر رنگ آبی سیر از لحاظ روانی تاثیراتی را به خود اختصاص می دهد- موجب کاهش فشار خون می شود، میزان تنفس و ضربان قلب را کند می کند. لذا رنگ آبی تیره آرامش را به همراه دارد و به ویژه روی بخش پاراسمپاتیک سیستم عصبی خود کار تاثیر می گذارد. شبکه های پیچیده اعصاب و بافت های عصبی که بدن و سایر قسمتها را کنترل می کند دو بخش را در بر دارند- سیستم اعصاب مرکزی(CNS) و سیستم عصبی اتوماتیک یا خودکار(ANS).
سیستم عصبی مرکزی وظایف فیزیکی و حسی را در آستانه آگاهی یا بالاتر بعهده دارد، سیستم عصبی اتوماتیک بعبارت دیگر وظایف مربوط به زیر آستانه آگاهی را در بر می گیرد- و به همین دلیل باید بر یک اساس خودکار و مستقل عمل کند. ضربان قلب، بالا و پائین رفته ریه ها، هضم غذا، که در واقع اعمال پیچیده غیر ارادی بدن می باشند از وظایف سیستم عصبی خودکار به شمار می آیند. حتی امروزه مکانیسمی به طور کامل به وسیله رنگی واقعا شناخته نشده که به عنوان یک رنگ تشخیص داده شود. وقتی که یک سوال ساده مثل اینکه«چطور رنگ ها را می بینیم؟» مطرح می گردد، نظریه های متفاوتی برای یافتن پاسخ صحیح ارائه می شود، و زمانی فرا می رسد که ما واقعا نمی توانیم صحت پاسخ را بسنجیم و یا آن را غلط می پنداریم یا اینکه یک فرضیه نادرست است، به هر حال نظریه تضاد«هرنیگ» فیزیولوژیست به نظر می رسد که تقریبا با آنچه که به طور طبیعی از استفاده تست رنگ مشاهده می شود، مطابقت دارد.
هرینگ دریافت که ارغوان بینایی(ماده ای که در شبکیه چشم وجود دارد و به ام رودسپین شناخته می شود.)
در اثر رنگ های روشن بی رنگ می شود و وقتی در معرض رنگ های تیره قرار می گیرد دوباره رنگ خود را به دست می آورد رنگ روشن یک اثر شکننده«کاتابولیک» دارد، در حالیکه رنگ تیره یک تاثیر سازنده«آنابولیک» دارد بنابر نظریه هرینگ مادامیکه ارغوان بینایی در معرض کاتابولیسم قرار گیرد آن را می شکند.(لوشر، 1381)
رنگ از دیدگاه اسلام
اسلام دین فطرت است و در این آیین(اسلام) فطرت پاک انسانی نه تنها نفی نشده بلکه انحراف از آن، نمی باشد و مطرود است تعالیم اسلام همه براساس فطرت و بر مبنای برآوردن نیازهای طبیعی جسمی دورانی انسان با حفظ اعتدال و با سمتگیری به سوی هدف اصلی که همانا کمال انسانی است می باشد، فطرت و خلقت انسان طلب زیبایی است که منشا آن جمال بی مثال حق است.(ا... جمیل و یحب الجمال)
یکی از وجوه زیبایی، زیبایی ظاهری است و طبیعت یکی از جلوه های بارز آن، که وجه غالب زیبایی خود را از نگهداری بسیار متنوع موجود در آن نهی شده است. همچنانکه استفاده از رنگ در جوامع انسانی و محیط های مصنوعی نیز معنی نداشته است بلکه با توجه به خواص فیزیکی و تاثیرات روانی رنگها، بعضا اشاره ها و دستورهایی در رابطه با استفاده یا عدم استفاده از بعضی رنگها و نیز استفاده نمادین از آنها نشده است.
احادیث زیر موید این بحث هستند که:
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: به سبز نگریستن بینایی را افزون می کند. در وسائل الشیعه جلد پنجم از پیامبر(ص) نقل شده است که لباس سفید رنگ بپوشید، زیرا دلنشین تر و پاکیزه تر می باشد.
امام علی(ع) فرموده اند: لباس سیاه رنگ نپوشید چون لباس سیاه، لباس فرعون بوده است.
و از امام باقر(ع) نقل شده است: به درستی که اهل بهشت دارای لباسهای سبز رنگ هستند.
امام صادق(ع) را در احرامی از جنس بردیمانی به رنگ سبز دیده اند و یکبار هم در مسجد پیغمبر(ص) در حالی که به نماز مشغول بود و لباس به رنگ زرد بر تن داشته دیده شده است و در کتاب کافی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است:
«رسول خدا صلی الله علیه و آله پوششی داشت که با گیاهان چون زعفران رنگ شده بود آن را در خانه به تن می کرد و رنگش بر آن حضرت اثری گذاشت.»
در کتاب دعائم، از امام صادق روایت شده است که پیامبر رنگ سرخ را در لباس کراهت داشتند.
در میان رنگهایی که در جامه، سنت یا مکروه است، بهترین رنگها در جامه سفید است و بعد از آن زرد و بعد از آن سبز و بعد از آن سرخ نیمرنگ و کبود و عدسی مکروه است. سرخ تیره، خصوصا در نماز و پوشیدن جامه سیاه کراهت شدید دارد در همه حال حال مگر در عمامه و عبا و موزه و اگر عمامه و عبا هم سیاه نباشد بهتر است و از حضرت رسول(ص) منقول است که مکروه است سیاه مگر در سه چیز، در موزه و عبا و عمامه.(محمدباقر مجلسی، حلیه المتقین)