این ساختارها در قرنهای اولیه اسلام شکل گرفته و تاکنون در تمامی گوشه و کنار جهانی اسلام فعال است و در عین حال تا حدودی قدرت فعال کردن و بسیج نیروها را در رویارویی با سوءاستفادههای هیأت حاکمه خود دارند
علما و مجتهدان اسلام
شالوده حقیقی – سیاسی و اجتماعی – اقتصادی کل تمدن اسلامی از جنبه علمی ، فکر و فنآورانه خود به دست گروه عظیمی از علمای بزرگ آماده شده است . کل سازمان اجتماعی یک دولت بزرگ اسلامی در تمامی سطوح خود به صورتی مستحکم و با عناصری مطمئن ،با کوشش جوامع پرتعداد علما یکپارچگی یافته است.
این قاعده در سایه احکام قرآن حاصل شده است که مسلمانان را مکلف میکند تمامی عملکردهای خود را صرفا با احکام و اصول اسامی هم سوکنند . و علمای دینی که طبق سنت اسلامی از \" وراث پیامبر \" محسوب میشوند ،از دید عموم مردم از مفسران احکام اسلامی و اصول مربوط به هر یک از عرصههای مشخص زندگی بشری بودند.
اینجا باید به اصولیترین تفاوتهای علمای دینی – مفسران احکام اسلامی – با علمای سایر فرقهها و یا ادیان ، از جمله مسیحیت ، اشاهر نماییم. اول ،اسلام با طبقه بندی روحانیون یا سلسله مراتب دینی – اداری کلیساهای مسیحی بیگانه است.
دوم ،علمای اسلامی در طول کل تاریخ از هر طریقی از حکام و کاخ خلفا فاصله میگرفتند . از این جنبه ،اظهارات حسن البصری – عالم برجسته اسلام – شایان توجه است:\" به دعوت حاکم بی اعتنا باش ،حتی اگر تو را برای قرائت سورههایی از قرآن دعوت کرده باشد . زیرا تو به طور حتم به وقت بازگشت بدتر از آنچه خواهی شد که پیش از آن بودی\".
به این ترتیب ،علمای اسلامی از سلسله مراتب خاص کلیساها و آن سلسله مراتب اداری حکام وقت به دور قرار گرفته بودند. این گروه توانمند ،که در تمامی قرون و در تمامی مناطق جهان اسلام حضور یافته بوند،یک نیروی بسیار منسجم را به وجود میآوردند که به واسطه ایدئولوژی سیاسی یگانه و وفاداری به یگانه ابراز حقوقی در دفاع از حقوق و آزادی بشر با هم متحد شده بودند.
قرآن مشارکت فعال یک مسلمان در زندگی اجتماعی ،اشاعه نیکوکاری و رویارویی با فساد ،دوری از گناه و جرم و جنایت و سوءاستفاده از اطرافیان از جمله توسط حکومتها را از وظایف اصلی او اعلام میکند . در قرآن در این خصوص چنین آمده است: شما نیکوترین امتی هستید که بر آن قیام کردهاید که مردم را به نیکوکاری وادار کنند و از بدکاری باز دارند و ایمان به خدا آورند. \"
در حدیث مشهور نبوی نیز آمده که شایستهترین جهاد گفتن حقایق مستقیما به شخص حاکم غیر عادی است\". و همچنین\" اگر مدرم شاهد اعمال ظالمانه حاکم بوده و مانع از کار وی نشوند،خداوند همه آنان را در یک چشم بر همز زدن کیفر خواد داد\".
به این ترتیب، یک مسلمان و به ویژه مسلمان دانشمند که احتمال دارد در خصوص مسایل اجتماعی – سیاسی و غیره مرتبط با رشد امت اسلامی ، رعایت و دفاع از حقوق و آزادی بشر نظریات مشخصی داشته باشد که اغلب مغیر با نظر حاکمان ،نه فقط حق دارد بلکه موظف است حاکم را از آن آگاه کند. علمای برجسته ضمن تکیه بر آیات قرآن و احادیث ،در طول تمامی قرون از مقاصد حکام برای غصب حکومت یا نقض حقوق و آزادی اقشار یا افراد مختلف اجتماعی ممانعت به عمل می آوردند و به خاطر آن ، اغلب از نظر حکام ، از ناخوشایندترین قشر بوده و تحت تعقیب قرار میگرفتند