آیا روزی خواهد رسید که هر انسان نمونهای کاملاً شبیه به خود داشته باشد؟ ادعای برخی مراکز علمی و تحقیقاتی مبنی بر موفقیت در همانندسازی انسان واکنشهای متفاوتی را در سراسر دنیا برانگیخته است. این گزارش به کندوکاو در ابعاد گسترده رخداد علمی همانندسازی انسان میپردازد.
مفهوم صحیح همانندسازی
اصطلاح همانندسازی یا کلونینگ (cloning) به سه روند کاملاً مجزا از یکدیگر اطلاق میشود. متأسفانه تصور مردم از این عمل برگرفته از فیلمهای غیرواقعی است که در آنها انسانهایی با قدرت خارقالعاده برای شرکت در یک جنگ جهانی تولید میشوند.
اما در واقع، در همانندسازی، برخلاف روند طبیعی تولیدمثل دو والدی، دانشمندان از نقشه ژنتیکی یعنی DNA یک جاندار برای تولید موجود دیگری استفاده میکنند.
جاندار تولیدشده از لحاظ ژنتیکی کاملاً مشابه والد خود است. همانندسازی پدیده جدیدی نیست. دوقلوهای همسان نوعی موجودات همانندسازیشده بهشمار میروند. از یک سلول، دو سلول مشابه ایجاد میشود که ذخیره ژنتیکی کاملاً یکسانی دارند. بنابراین، دوقلوهای همسان میتوانند از تمام اعضای بدن یکدیگر برای پیوند موفق اعضا استفاده کنند.
دکتر مسعود هوشمند، عضو هیئت علمی مرکز ملی تحقیقات مهندسی ژنتیک و تکنولوژی زیستی، متداولترین نوع همانندسازی را شکل جنینی آن ذکر میکند. وی میگوید: «یک سلول تخم به دو سلول تقسیم میشود. هر کدام از دو سلول جدید، در صورت قرار گرفتن در رحم مادر و طی دوران جنینی، انسانی مشابه دیگری ایجاد خواهد کرد. میتوان یکی از این دو سلول را در حالت انجماد حفظ کرد و سالها بعد، در صورت تمایل والدین، در رحم مادر گذاشت. به این ترتیب، فرزندان خانواده کاملاً به هم شبیه میشوند و تنها از لحاظ سنی با یکدیگر اختلاف مییابند. در نوع دیگر همانندسازی، از سلول بالغ استفاده میشود. هسته یک سلول لقاحیافته را خارج میکنیم و هسته سلول بالغی را به جای آن قرار میدهیم. هریک از سلولهای بدن انسان اطلاعات لازم را برای ساخت انسان دیگر در خود دارد، اما سلولهای هر بافت فقط از اطلاعات مربوط به فعالیت همان بافت استفاده میکنند. برای مثال، سلول پوست، با وجود برخورداری از تمام اطلاعات ژنتیکی یک انسان کامل، تنها از دادههای مربوط به بافت پوست استفاده میکند و ژنهای مرتبط با سایر بافتها خاموش هستند. هرگاه هسته این سلول بالغ در داخل تخم لقاحیافته قرار داده شود، ژنهای خاموش فعال میشوند و انسانی با مشخصات ژنتیکی فرد بالغ تولید خواهند کرد. پس از تعویض هسته و تثبیت آن با کمک مواد شیمیایی و جریان الکتریسیته، سلول تخم در داخل رحم مادر قرار داده میشود. جنین حاصل، دیواره سلولی و مواد داخل آن بهجز DNA را از مادر دریافت کرده است و پس از طی دوره نهماهه بارداری، به روش زایمان طبیعی یا سزارین به دنیا خواهد آمد. نوع سوم شبیهسازی شیوه درمانی آن است. کاربردهای پزشکی این روش بسیار است. برخی از سلولها، مانند سلولهای عصبی، خاصیت تکثیر خود را پس از بلوغ از دست میدهند. با استفاده از روش سوم همانندسازی میتوان سلول پوست فردی را که نیاز به سلول عصبی دارد چنان برنامهریزی کرد که سلول عصبی بسازد. بدن این فرد هیچگاه چنین سلولی را در پیوند پس نخواهد زد زیرا از لحاظ خصوصیات ژنتیکی دقیقاً یکسان هستند.»
بسیاری از دانشمندان هدف از همانندسازی را به نتیجه رساندن نوع سوم آن، یعنی شبیهسازی درمانی، میدانند. روشی که در آن میتوان سلولهایی برای مبتلایان به بیماریهای مرگبار ساخت، سلولهایی که دیگر با تهاجم بدن بیمار مواجه نمیشوند چراکه از نظر ژنتیکی کاملاً مشابه سلولهای خود فرد هستند. چند سلول از بدن فرد مبتلا به دیابت گرفته میشود و هسته سلول بیمار به جای هسته یک سلول تخم قرار میگیرد. سلول تخم حاصل در رحم زنی کاشته میشود و فردی با خصوصیات ژنتیکی شخص مبتلا به دیابت بهوجود میآید. اگر به جای این کار، سلول تخم حاصل را در آزمایشگاه رشد دهیم، در میان سلولهای بهوجود آمده، انواعی از سلول به نام سلولهای بنیادی یافت خواهند شد. سلولهای بنیادی از قابلیت تبدیل به بافتهای مختلف بدن برخوردار هستند. در فرد مبتلا به بیماری قند، دانشمندان سلولهای بنیادی را به سلولهای سازنده انسولین تبدیل میکنند. جایگزین کردن سلولهای مذکور در بدن بیمار سبب بهبود وی خواهد شد.
دکتر فروزنده محجوبی، متخصص سیتوژنتیک مولکولی پزشکی، مفهوم همانندسازی را بسیار فراتر از شبیهسازی انسانی میداند. وی درباره سایر کاربردهای مفید همانندسازی میگوید: «ژن مورد نظرمان را از سلول یک موجود زنده خارج میکنیم و در داخل سلول دیگری جای میدهیم. برای مثال، ژن تولید شیر در گاو را جدا میکنیم و آن را درون سلول یک مخمر تکسلولی فعال میکنیم. در نتیجه، برای تولید شیر، نیازی به نگهداری از حیوان بزرگی با جثه گاو نیست. یک تکسلولی کوچک کار ترشح شیر را انجام خواهد داد. این روند در صنایع غذایی انقلاب بزرگی ایجاد میکند.»
تاریخچه همانندسازی
سابقه همانندسازی به حدود 20 سال قبل بازمیگردد. در آن زمان، نخستین نوزاد آزمایشگاهی به دنیا آمد. روش باروری آزمایشگاهی شیوه جدیدی را برای تولیدمثل در اختیار محققان گذاشت.
متخصصان لقاح آزمایشگاهی (IVF) روشهای تازهای برای تکثیر جنین یافتند. این مطالعات زمینهساز همانندسازی بود.
در جولای 1997، گروهی از دانشمندان اسکاتلندی موفق به شبیهسازی نخستین پستاندار زنده شدند. گوسفندی به نام دالی با استفاده از روش انتقال هسته سلولی به دنیا آمد. دالی تمام مشخصهها و توانمندیهای ژنتیکی گوسفند اصلی را داشت