یکی از بناهای پر اهمیت اجتماع، ازدواج و تشکیل خانواده است در این واحد اولیه اجتماعی سنگ بنای تعلیم و تربیت نهاده میشود و انسان در عرصه ازدواج به آرامش و تکامل میرسد.
در این مقاله سعی شده است که با نگاهی اجمالی به اهداف و آثار ازدواج از نظر قرآن کریم به تبیین اهمیت این سنت حسنه پرداخته شود. مطلب را با هم از نظر میگذرانیم:
مفهوم ازدواج
ازدواج، در عرف و شرع، پیمان زناشویی است که بر اساس آن، برای مرد و زن در برابر هم، تعهدات اخلاقی و حقوقی پدید میآید که سرپیچی (از بسیاری) از آنها، عقوبت و کیفر در پی خواهد داشت.
در هر آیینی، ازدواج با قوانین و مقررات ویژهای صورت میگیرد و اسلام به آداب و رسوم دیگر اقوام احترام گذاشته است: «لکل قوم نکاح» از پیمان زناشویی در قرآن به «نکاح» نیز تعبیر شده، و به دو معنا به کار رفته است:
نیاز روح به کانون آرامش، با اهمیتتر از نیاز جنسی است. همسر شایسته در پیش آمدهای زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را نزدیک میکند
اهداف و آثار ازدواج
حکمتها و آثار مهمی بر ازدواج ترتب دارد، و قرآن در آیاتی به آنها پرداخته است. در برخی موارد، هر چند زن و مرد با یکدیگر زندگی میکنند، اهدافی که باید در زندگی آنان حاکم باشد، از میان میرود و دو طرف بدون آن که بهرهای از زندگی مشترک ببرند، با یکدیگر زندگی میکنند برخی گفتهاند: هر جا نشانههای الفت و حکمتهای زوجیت چه در دنیا و چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجیت را به کار برده است.(روم/ 21 فرقان/74 زخرف/70 بقره/25 یس/56)
و هرگاه جای این نشانهها و حکمتها را بغض و خیانت یا تفاوت عقیده زن و مرد با یکدیگر پر میکند، قرآن از کلمه «امرأه» استفاده کرده است (یوسف/30 تحریم/10و 11).
همچنین آن جا که حکمت زوجیت (بقای نسل انسان) از میان برداشته میشود، باز قرآن واژه «امرأه» را به کار برده است (ذاریات/25 مریم /4 و 5 آل عمران/40).
بدین سبب دوباره وقتی این حکمت سر برمیآورد و ثمره زوجیت به بار مینشیند، باز قرآن تعبیر را عوض کرده کلمه «زوج» را به کار میبرد. در آیه 40 آل عمران، زکریا به خدا خطاب میکند که همسرم نازا است: «و امرأتی عاقر»؛ ولی وقتی دعای او اجابت میشود، قرآن میفرماید: «و اصلحنا له زوجه».
1- حفظ انساب:
ازدواج و رعایت مقررات آن، نسب را حفظ میکند. در اسلام، حفظ نسب، پایه احکام و حقوق فراوانی است. بعضی از احکام فقهی، بر شناخت رابطه فرزند با پدر و مادر یا بر شناخت نسبتهای فامیلی دیگر، مبتنی است. تبعیت فرزند از پدر و مادر در کفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در بردگی و حریت، ربابین پدر و فرزند، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول نبودن شهادت پسر بر ضد پدر، وجوب قضای نمازهای میت بر پسر بزرگتر، مسائل ارث، ولایت پدر و جد، حقوق طرفینی مانند حق حضانت و نفقات، عقوق والدین و اطاعت از آنها و مسائل اخلاقی مانند صله رحم، هبه به اقارب، عقیقه فرزند و مسائل فراوان دیگری، بر حفظ انساب متوقف است. و از این جا به اهمیت ازدواج و مراعات حدود آن نیز پی میبریم. حفظ نسب، حکمت عده زن بین دو ازدواج شمرده شده است. انتظار زن برای ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدت چهار ماه و ده روز (بقره/ 234)، عده زن به مدت سه دوره پاکی پس از طلاق (بقره/ 228) و انتظار زن باردار برای ازدواج مجدد تا هنگام وضع حمل (طلاق/4) همه این مقررات گویای اهمیت حفظ نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار (نساء/ 24)، و حرمت زنا (اسراء/32) نیز برپایه حکمت حفظ نسب قرار داده شده است.
2- برخورداری از سکون و آرامش:
نیاز روح به کانون آرامش، با اهمیتتر از نیاز جنسی است. همسر شایسته در پیش آمدهای زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را نزدیک میکند: «و من ایاته أن خلق لکم من أنفسکم أزوجا لتسکنوا الیها...»، «...و جعل منها زوجها لیسکن الیها...»
برخی مفسران، مقصود از لباس را در آیه 187 بقره، سکون و آرامش دانستهاند؛ همان گونه که خدا شب را لباس (مایه آرامش و سکون) دانسته: «و جعلنا الیل لباس لکم و انتم لباس لهن» نیز به سکون و آرامشی که با همسر حاصل میشود، اشاره خواهد داشت.
یکی از بناهای پر اهمیت اجتماع، ازدواج و تشکیل خانواده است در این واحد اولیه اجتماعی سنگ بنای تعلیم و تربیت نهاده میشود و انسان در عرصه ازدواج به آرامش و تکامل میرسد
3- حفظ نوع بشر:
طبق بیان قرآن، ازدواج وسیلهای برای تولید و بقای نسل در انسان و حیوان است: «... جعل لکم من انفسکم ازواجا و من الانعام ازواجا یذروکم فیه...»
گرچه جمله «یذروکم فیه» تکثیر نسل انسان را بیان داشته است، در این جهت، میان انسان و چهارپایان و گیاهان فرقی نیست. در جای دیگری میفرماید: پروردگار، شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را نیز از او خلق کرد، و از آن دو، مردان و زنان بسیاری را پراکنده ساخت: «... و بث منهما رجالاً کثیرا و نساء...».
در آیه 72 نحل میفرماید: از همسرانتان برای شما فرزندان و نوهها قرار داد «... و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده». قرآن، بقای نسل انسان و اجتماع مدنی را به ازدواج منوط میداند و روی آوردن به زنا و لواط را نابود کننده راه بقای نسل میشمارد: «و لا تقربوا الزنی انه کان فاحشه و ساء سبیلا»، «ائنکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل»؛ زیرا با رواج راههای نامشروع، رغبت به نکاح کم میشود؛ جاذبهاش از بین رفته، فقط بار تامین مسکن و نفقه و به دنیا آوردن اولاد و تربیت آنان، باقی میماند. در نتیجه، آسانترین راههای اشباع غرایز که نامشروع است، رایج میشود و هدف بقای نسل، رنگ میبازد.