تحقیق مقاله نشانه هاى ظهور

تعداد صفحات: 24 فرمت فایل: word کد فایل: 4053
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۵,۴۰۰ تومان
قیمت: ۳,۳۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله نشانه هاى ظهور

    هر رویکرد جهانى که در عرصه ى گیتى تحقق یافته و مى یابد ناگزیر از نشانه هایى است. بویژه رخدادهایى که توسط پیامبران الاهى خبر داده شده است. در این میان حرکت جهانى امام عصر  ارواحنا فداه  از این قانون مستثنى نبوده و از نشانه هایى برخوردار است تا بشریت متوجه نزدیک شدن و یا فرا رسیدن آن شوند.

    از وحى پیرامون زمان دقیق ظهور حضرت صاحب الزمان  ارواحنا فداه  سخنى نرسیده است بلکه دستور داده اند که هرگاه کسى زمانى را تعیین کرد، او را تکذیب کنید; لیکن براى آمدن آنحضرت نشانه هایى بیان فرموده اند که برخى از آن علائم حتمى شمرده است. به این معنا که پس از تحقق این امور ظهور آن امام قطعى است; که پنج علامت مى باشند. برخى اندکى پیش از ظهور، برخى چند ماه بعد از آمدن آنحضرت و برخى اندکى پیش از قیام نجات بخش آنحضرت پدیدار مى شود.

    امام امیر مؤمنان على  علیه السلام  فرموده اند: آنچه که بطور حتم پیش از قیام قائم تحقّق خواهد یافت، بپا خاستن سفیانى و فرو رفتن گروهى در زمین بیدا و کشته شدن نفس زکیه و فریادى که از آسمان بلند شده و خروج فردى از یمن است.

    سایر علائمى که در این مورد بیان شده قابل تغییرند حتّى پر شدن زمین از ظلم. اگر چه تحقّق این مطلب قریب به حتم است; امّا روایاتى از معصومین  علیهم السلام  وارد شده که اگر همه ى مردم دعا کنند امر غیبت به انتهاء (پر شدن زمین از ظلم و جور) نمى رسد. این خود حکایت از غیر حتمى بودن این نشانه ها دارد.

    ممکن است چنین تصور شود که آمدن سفیانى دربرگیرنده ى ظلم و جور فراوانى است! در جواب مى گوییم: این در صورتى است که مدّت سلطنت او طبق روایات نُه ماه طول بکشد ولیکن نُه ماه طول کشیدن حکومت وى نیز غیر حتمى است و ممکن است در آن بداء شده و زمان حکومتش یک ماه یا کمتر طول بکشد و آنچه حتمى است تنها قیام است. بلکه برخى در مورد محتوم بودن همین پنج علامت نیز بیانى دارند که وقوع این رویدادها حتمى نیست بلکه علامت بودن آنها براى ظهور حتمى است. بدین معنى که اگر اینها واقع شود حتماً ظهور و قیام آنحضرت را در پى داشته و این امر تخلّف ناپذیر است; ولى ممکن هست اینها نیز اتّفاق نیفتد و در اصل وقوع اینها بداء حاصل شود چنانچه حضرت جواد  علیه السلام  حتمى بودن خروج سفیانى را تأیید نموده و سپس بداء را در آن ممکن مى شمارد و از دیگر سوى روایاتى اشاره به ناگهانى بودن امر فرج کرده و هم چنین شیعه را به انتظار لحظه بلحظه فرا مى خواند، که مى بایست تحقّق این امر در هر لحظه حتى در صورت عدم به وقوع پیوستن نشانه هاى حتمى، امکان پذیر باشد.

    خروج سفیانى

    همانگونه که ذکر شد پدید آمدن سفیانى از نشانه هاى حتمى ظهور مى باشد امام باقر  علیه السلام  در تفسیر آیه شریفه (ثمّ قضى أجلا وأجل مسمى عنده) فرمودند:

    انّهما أجلان، أجل محتوم لا یکون غیره، أجل موقوف للّه فیه المشیّه لا واللّه انّ أمر السفیانی من المحتوم .

    آن دو مهلت است یکى حتمى و دیگر غیر حتمى که مشیت الهى در آن کارگر خواهد بود. به خدا قسم کار سفیانى حتمى است.

    در بین حدیث شناسان اتفاق نظر وجود دارد که این فرد از فرزندان ابو سفیان است و به همین جهت او را سفیانى مى گویند.

    امیرالمؤمنین على  علیه السلام  مى فرمایند:

     یخرج ابن آکله الأکباد من الوادی الیابس وهو رجل رَبْعه وحش الوجه ضخم الهامه بوجهه أثر جدری إذا رأیته حسبته أعور اسمه عثمان وأبوه عنبسه وهو من ولد أبی سفیان حتّى یأتی ارضا ذات قرار و معین فیستوى على منبرها([4]).

    فرزند زن جگرخوار از بیابان خشک خروج مى کند و او مردى چهارشانه با چهره اى وحشتناک است. داراى سرى بزرگ و در چهره اش نشان زخمى چرکین دیده مى شود وقتى او را مى نگرى گویى یک چشم ندارد. نامش عثمان و پدرش عنبسه و از فرزندان ابو سفیان است. حرکتش را تا سرزمینى که داراى آرامش و آب خوش گوار ]کوفه[ است ادامه مى دهد و بر فراز منبر آن مى نشیند.

    خروج سفیانى قبل از قیام امام  ارواحنا فداه  واقع مى شود.

    عن جابر الجعفى قال: سألت أبا جعفر الباقر  علیه السلام  عن السفیانی، فقال انّی لکم بالسفیانی حتّى یخرج قبله الشیصبانی یخرج من أرض کوفان ینبع کما ینبع الماء فیقتل وفدکم، فتوقعوا بعد ذلک السفیانی وخروج القائم  علیه السلام ([5]).

    جابر جعفى از امام باقر  علیه السلام  درباره سفیانى مى پرسد. او مى فرماید: شما را با سفیانى چکار؟! پیش از او شیصبانى از کوفه خروج مى کند و چون آب از زمین مى جوشد و گروه شما را به خاک و خون مى کشد پس از وى منتظر خروج سفیانى و پس از او قیام قائم  علیه السلام  باشید.

    امام رضا  علیه السلام   فرمودند:

     قبل هذا الأمر السفیانی والیمانی والمروانی وشعیب بن صالح فکیف یقول هذا هذا؟([6])

    قبل از امر فرج، سفیانى و یمانى و مروانى و شعیب بن صالح پدیدار خواهند شد!! چگونه مى گوید این همان (مهدى) است (در حالى که هیچ یک پدیدار نشده اند).

     شخصیّت سفیانى (تفکّرات، رفتار)

    نام او عثمان بن عنبسه و از نژاد امویان است مردى سفاک و خون آشام که انسانها را مانند پشه به آسانى مى کشد هر حرامى را حلال نموده و به هر جنایتى دست مى یازد. در احادیث پیرامون تفکرات وى به گونه اى سخن رفته که گویى هیچ اعتنایى ندارد اگر چه تظاهر به اسلام مى کند لیکن صلیبى از طلا بر گردن آویخته است. از کارهاى سفیانى و جنایات هولناک او نیز بسیار سخن رفته است او سنگدلترین انسانهاست که عاطفه در قاموس زندگیش وجود ندارد و مهر و رحم در آن دیده نمى شود. او و یارانش دلهایى مالامال از کینه و نفرت، نسبت به خاندان پیامبر  صلّى اللّه علیه وآله وسلّم  دارند.

    در این زمینه اکتفا مى کنیم به حدیثى از وجود مقدس حضرت ختمى مرتبت محمّد  صلّى اللّه علیه وآله وسلّم  که درباره ى وى مى فرمایند:

    أشدّ خلق اللّه شرّاً وأکثر خلق اللّه ظلماً شَرِسٌ، قاسی القلب، یجمع له ولجیشه من کافّه الأقطار الاسلامیه فیهزمهم ویقتلهم وینادی شعار له فی حروبه هو: یا ربّ ثاری ثمّ النّار یا ربّ النّار ولا العار([7]).

    شر او از همه بندگان خدا بیشتر و سختتر است و بیش از همه ى مردم ستم مى کند. بد خلق و سنگ دل مى باشد از تمام کشورهاى اسلامى علیه او بسیج مى شوند آنگاه همگى را شکست داده و به خاک و خون مى کشد و شعارش در جنگها این است، اى خدا! انتقام و سپس آتش. خدایا! آتش آرى! اما عار و ننگ هرگز.

    و نمونه اى از کشتار او در کلام امیرالمؤمنین  علیه السلام  در خطبه ى بیان این چنین ترسیم شده است.

    فیقتل بالزوراء سبعین ألفاً ویبقر بطون ثلاثمأه امرأه حامل. ([8])

    آنگاه در شهر زوراء هفتاد هزار نفر را به خاک و خون مى کشد و شکم سیصد زن حامله را مى درد.

     فتنه گرى سفیانى

    نشانه ى خروج سفیانى، پدیدار شدن سه پرچم و شعلهور شدن آتش جنگ بین آنهاست. پرچمى از سوى غرب حرکت کرده و وارد مصر مى شود و در آنجا دست به جنایات بسیارى مى زند و پرچمى از بحرین از جزیره ى (اُوال) از منطقه ى «فارس» به اهتزاز در مى آید. و پرچمى دیگر نیز از شام.

    این ماجرا یک سال ادامه خواهد یافت و پس از آن مردى از فرزندان عبّاس خروج مى کند و اهل عراق مى گویند: گروه پابرهنگان یا بیدادگران و صاحبان نظرهاى گوناگون آمدند. اهل شام و فلسطین دچار ترس و واهمه مى گردند و بسوى سردمداران شام و مصر روى مى آورند و به آنان گفته مى شود: شما بروید و پسر فرمانروا (یعنى سفیانى) را بخواهید و او را به یارى طلبید. آنان سفیانى را دعوت مى کنند و او با خواست آنان موافقت مى نماید و در نقطه اى از دمشق بنام «حرستا» فرود مى آید و دایى ها و وابستگان فکرى خویش را در آنجا جمع مى نماید. در بیابان خشک که منطقه اى در دمشق است، گروههاى متعددى طرفدار دارد که به او مى پیوندند. سفیانى دعوت آنان را اجابت مى کند و روز جمعه به همراه همه ى آنان در دمشق به مسجد مى رود و براى نخستین بار بر فراز منبر رفته و در نخستین منبر آنان را دعوت به جهاد مى کند و آنان نیز با شنیدن سخنانش با او بیعت مى کنند.

    سپس به نقطه اى بنام «غوطه» مى رود و همه ى مردم بر گرد او اجتماع مى کنند و اینجاست که سفیانى در رأس گروههایى از مردم شام خروج مى کند و سه گروه با یکدیگر درگیر مى شوند.

    1 پرچم از ترک و عجم که سیاهرنگ است.

    2 پرچم زرد رنگ که پرچم فرزند عباس است.

    3 پرچمى از سفیانى و سپاه او.

    در نقطه اى بنام «بطن ارزق» پیکار سختى در میان آنان رخ مى دهد و شصت هزار کشته بر زمین مى ماند و سفیانى پیروز مى شود و مردم بسیارى را قتل عام مى کند و سرزمین و مراکز قبایل را تصرف کرده و در میان آنان نخست عادلانه رفتار مى کند به گونه اى که مى گویند: هر آنچه از بیدادگرى سفیانى به ما گزارش شده بى اساس است . . .

    به هر حال مدتى کوتاه با آنان خوشرفتارى مى کند و سپس نخستین حرکت خود بسوى «حمص» را آغاز مى کند و از آنجا به دروازه ى مصر مى رسد و در نقطه اى که قریه «سبا» نام دارد رخداد عظیم و پیکار سهمگین خواهد داشت که خبر آن همه جا منتشر مى گردد و دلها  از خشونت و شقاوت او  لبریز از ترس و دلهره مى گردد و شهرها یکى پس از دیگرى در مقابل او سقوط مى کند و سپس مستانه و مغرور به دمشق باز مى گردد([9]).

     سفیانى در عراق

    وقتى سفیانى با پیروزیهاى متعدد در دمشق مستقر شد سپاهى را بسوى عراق گسیل مى دارد آنها وارد سرزمین بابل که همان شهر نفرین شده ى بغداد است، فرود مى آیند و بیش از سه هزار نفر را مى کشد و بیش از صد زن را به زور تصاحب و هتک حرمت مى کنند و سیصد نفر از چهره هاى مهمّ بنى عبّاس([10])را نابود مى سازد و بعد از آن به کوفه سرازیر مى شوند و خانه هاى اطراف آن را تخریب مى کنند و پس از آن سپاه بسوى شام باز مى گردد امّا در بین راه پرچم نجات و هدایتى در کوفه به اهتزاز در مى آید و در راه به آنها مى رسد و ضمن پیکار شدیدى همه را نابود مى سازد بگونه اى که یک نفر از سپاه سفیانى باقى نمى ماند تا خبر شکست لشکر را به سفیانى باز گوید([11]).

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله نشانه هاى ظهور

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    1 کسانى که دیگران بر اساس انگیزه هاى خاص آنان را مهدى نجات بخش خواندند مانند محمّد حنفیّه فرزند امیر مؤمنان  علیه السلام  و زید فرزند امام سجّاد  علیه السلام   و محمّد بن عبداللّه محض فرزند امام سجاد  علیه السلام  .

    2 کسانى که با انگیزه هاى جاه طلبى و قدرت خواهى چنین ادّعایى نموده اند و این گروه بسیارند از جمله ى آنها، مهدى عبّاسى فرزند منصور دوانیقى است.

    3 کسانى که طبق نقشه ى استعمار و به اشاره ى بیدادگران، به چنین ترفندى دست یازیدند و بى شرمانه خود را مهدى نجات بخش معرفى کردند از جمله ى آنها بنیانگذار بهائیّت، على محمّد باب را مى توان نام برد.

     1]. بداء به معناى آن است که خداوند تدبیرى بر خلاف تدبیر ظاهرى دیگرى را به جریان آورد که البته این بحث از مباحث پیچیده کلامى است که مى بایست به کتب معتبر و استادان فرزانه این رشته مراجعه کرد.

    [2]. بحارالانوار،ج  52 ، ص 250.

    [3]. غیبت نعمانى، ص 161.

    [4]. کمال الدین، ج 2،  ص 651 .

    [5]. غیبت نعمانى ، ص 302.

    [6]. غیبت نعمانى ،ص 253.

    [7]. غیبت نعمانى، ص 164.

    [8]. الزام الناصب ، ج 2 ص 197.

    [9]. الزام الناصب، ج 2، ص 180.

    [10]. بعید به ذهن نمى رسید که این تعبیر کنایه از بزرگان حکومتى بوده که در سایه دین بر مردم در آن دوران حکومت مى کنند چنانچه بنى عباس نیز چنین بودند.

    [11]. بحارالانوار، ج 52، ص 186.

    [12]. معجم ملاحم و فتن، ج 3، ص 25 و 26.

    [13]. الزام الناصب، ج 2، ص 180 (با اندکى تصرّف).

    [14]. بحارالانوار، ج 52، ص 388.

    [15]. ملاحم ابن طاوس، ص 77; عقد الدرر، ص 128، باب 5.

    [16]. ارشاد شیخ مفید، ص 339; بحارالانوار، ج 52، ص 210.

    [17]. الزام الناصب، ص 67.

    [18]. بحارالانوار: 52 / 237.

    [19]. دلائل الامامه : 235.

    [20]. غیبت نعمانى: 271.

    [21]. کمال الدین: 655; بحارالانوار: 52 / 207; منتخب الانوار: 178; العدد القویه: 66.

    [22]. کافی ،ج1 ص338

    [23]. بحارالانوار: 52 / 307.

    [24]. بحارالانوار، ج 52، ص 203; کمال الدین، ج 2، ص 649.

    [25]. غیبت طوسى، ص 439; بحار الانوار ، ج 52، ص 289.

    [26]. غیبت نعمانی ،ص 254

    [27]. غیبت نعمانى، ص 254، باب 14، روایت 13; عقد الدرر، ص 105; بحارالانوار، ج 52، ص 230.

    [28]. عقد الدرر، ص 65 ؛ غیبت طوسی ، ص 267.

    [29]. غیبت طوسى ، ص 438.

    [30]. عقد الدرر، ص 65.

    [31]. غیبت طوسى، ص 438.

    [32]. غیبت نعمانى، ص305.

    [33]. کفایه الموحدین ، ج 3 ، ص 847.

    [34]. اثبات الهداه ، ج 3، ص 733.

    [35]. معجم ملاحم و فتن، ج 3، ص 170; صراط مستقیم، ج 2 ص 258.

    [36]. سوره ی فرقان،  48.

    [37]. کنز العمال، 14 ­، ص 224 و 241

    [38]. کنز العمال ، 14 ، ص 243

    [39]. بحار الانوار ، 52، 212، غیبت طوسى ، 269 و کشف الغمه ، 2، 460

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت