خانم فرحناز مظفری در سال ۱۳۵۳ در روستای گمیشان از استان گلستان متولد شد. در رشته جامعه شناسی فارغ التحصیل شده است. وی اکنون مدیرعامل شرکت نخ و طناب مظفری و نیز مؤسس و عضو هیأت مدیره اتحادیه غیر دولتی زنان توانمند استان گلستان میباشد. وی در سال ۱۳۸۰ در جشنواره سراسری عذرا بهعنوان زن نخبه کشور و در سال ۱۳۸۱ به عنوان زن توانمند استان و همچنین دبیر نمونه انتخاب گردید.
خانم مظفری از شرکتکنندگان در طرح ملی ترویج کارآفرینی و توانافزائی زنان کارآفرین بودهاند که در سال ۱۳۸۲ توسط خانه پژوهش نواندیش و با حمایت دفتر امور بانوان وزارت کشور اجرا شد.
در خانواده ما، جد بزرگ من عقیده داشت فرزندانش از طریق صنعت پیشرفت خواهند کرد نه کشاورزی و دامپروری، عموی من نیز به فعالیت در زمینه نخ و طناب مشغول بودهاست. من نیز با توجه به سابقه خانوادگی به پدرم پیشنهاد نمودم که سرمایهای برای تاسیس کارخانه تولید طناب های صنعتی در اختیارم قراردهد و این ایده با استقبال پدرم روبهرو شد.
علاوه بر سرمایه ی پدری، با استفاده از تبصره ۳ توانستم مبلغ ۴۳ میلیون تومان هم وام بگیرم و کار را آغازکنم.
همزمان با تحصیل، تدریس نیز میکردم تا سرانجام در ۱۲ تیرماه ۱۳۷۷ با خاتمه یافتن امتحانات دانشکده، موفق به اخذ جواز تاسیس کارگاه خود در شهرک صنعتی شدم. در خرداد سال ۱۳۷۸ با رسیدن ماشین آلات مورد نیاز کارگاه راهاندازی شد و محصولات از همان زمان وارد بازار شدند.
محصولات اصلی ما انواع نخ های صنعتی، کاهبندی، طناب و نخهای صیادی می باشد.
برای فروش بازاریابی را ابتدا از مزارع شروع کردم بهطوریکه مستقیما با مشتریها ارتباط برقرار کردم، و از آنها خواستم در صورت تمایل به جنس به کارخانه مراجعه نکنند بلکه از بازار پیگیری کنند، این کار سبب شد که عمده فروشها به سراغ ما بیایند. در حال حاضر بازار کار ما داخلی و شامل استانهای خراسان، سمنان، گلستان، گیلان، مازندران، قزوین و تهران میباشد ولی سعی ما همواره این است که به بازار تهران وابسته نباشیم. هدف اصلی تجارت من ، حضور در بازارهای جهانی است.
خانم ماهرخ فلاحی یک کار آفرین موفق
تجربه کارآفرینی:
خانم ماهرخ فلاحی ،دارای مدرک کارشناسی ارشد،احراز رتبه اول و مقام کارآفرین نمونه از جشنواره شیخ بهایی دانشگاه صنعتی اصفهان،
مدیر موسسه کشاورزی و دامپروری فلاحی ،کرج
اینجانبه ماهرخ فلاحی در تاریخ بیستم فروردن ماه سال یکهزار و سیصد و بیست و دو خورشیدی در خانوادهای اهل علم و تحقیق در تهران متولد شدم. پدرم (زنده یاد محمدتقی فلاحی) از قضات عالیرتبه دادگستری تهران و علاقهمند به دانش بود. چون پویائی و استعداد ذاتی من را دید، اقدام به فرستادن من به مدرسه در سن پنج سالگی نمود و از همان آغاز، هر ساله موفق به اخذ رتبه دانش آموز ممتاز کلاس گردیدم. مقارن با هفده سالگیام، با مدرک دیپلم از “دبیرستان داوری تهران” تحصیلات دوره متوسطه را به پایان رسانیدم و با شرکت در کنکور سراسری در “دانشسرای عالی دانشگاه تهران“ در رشته “زبان و ادبیات انگلیسی“ موفق به کسب رتبه اول و در رشته “حقوق قضائی“ رتبه دوم در سطح کشور شدم...
سال اول ورود من به دانشگاه تهران مقارن بود با ازدواج من و همسرم که وی نیز دانشجوی دانشگاه تهران و فرهنگی بود، در پایان سال اول دانشگاه خداوند فرزند پسری به ما عطا نمود و در همین سال علیرغم اشتغال به تدریس، تحصیل دانشگاهی و گذران زندگی مشترک، از سوی دانشکده محل تحصیل، به عنوان دانشجوی ممتاز معرفی شدم و نهایتا“ در سن بیست سالگی با اخذ “دانشنامه لیسانس“ از دانشگاه تهران فارغ التحصیل و با عنوان دبیر به استخدام رسمی وزارت آموزش و پرورش درآمدم.
پس از مدت چهار سال تدریس در دبیرستان های دخترانه تهران، به عنوان “دبیر نمونه“ وزارت آموزش و پرورش کشور معرفی شدم و متعاقبا در یک آزمون علمی تخصصی سراسری بین دبیران رشته زبان ادبیات انگلیسی ایران، در قالب یک هیاءت سه نفره جهت فراگیری “دوره تخصصی آموزش و پرورش نابینایان“ و نیز گذراندن “خط مخصوص بریل“ به کشور ایالات متحده آمریکا و چند کشور اروپائی اعزام شدم. پس از اتمام دوره تخصصی فوق به تهران مراجعت و از سوی وزارت آموزش و پرورش به سازمان آموزش کودکان استثنائی (نابینا) منتقل و به سمت رئیس موسسه آموزشی نابینایان کشور منتخب گردیدم.
زمان انتصاب من به سمت فوق مقارن با تولد فرزند دوم پسر و ورود فرزند اول به دوره ابتدائی بود که همزمان در کلاس های کنکور موسسه خزائلی و موسسه سیمین اشتغال داشتم.