فلسفه آفرینش انسان از دیدگاه قرآن
از جمله آیاتی که فلسفه انسان و جن را بیان میکند آیهکریمه۵۶ از سورهذاریات میباشد که میفرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش کردن».
از جمله آیاتی که فلسفه انسان و جن را بیان میکند آیهکریمه۵۶ از سورهذاریات میباشد که میفرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش کردن».
قرآن مجید کتاب زندگی و نسخهتکامل و سعادت آدمی است؛(۱) بنابراین به جا و ضروری است سؤالهای اساسی زندگی از دیدگاه قرآن بررسی و جواب داده شود. یکی از سؤالهای مهمی که همواره برای انسان مطرح بوده و هست فلسفه آفرینش است که یک سؤال ریشهدار و اساسی است و بشر همواره میخواسته بداند برای چه آفریده شده است و هدف از زندگی چیست؟
وقتی به قرآن مجید مراجعه میکنیم چند دسته از آیات پاسخ سؤال ما هستند که به طور کلی به سه دسته میتوانیم تقسیم نماییم.
الف) عبادت
از جمله آیاتی که فلسفه انسان و جن را بیان میکند آیهکریمه۵۶ از سورهذاریات میباشد که میفرماید: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش کردن». این آیهمبارکه به صراحت غرض از آفرینش را عبادت و پرستش حضرت حق جل و علا بیان میکند، و عبادت را علت منحصر خلقت جن و انس ذکر میکند؛ زیرا جمله در قالب استثناء بعد از نفی میباشد که این ساختار در ادبیات عربی مفید حصر است و اختصاص را میرساند؛ یعنی علت آفر ینش جن و انس، فقط عبادت میباشد. عبادت چیست؟
«یعبدون» از ماده عبادت به معنی اطاعت است؛ در کتب لغت از جمله «قاموس» و «صحاح» عبادت به معنای طاعت معنا شده است؛ مصباح اللغه آن را به معنی خضوع و انقیاد گرفته است؛(۲) در کتاب شریف التحقیق فی کلمات القرآن المجید میخوانیم: اصل در مادهآن، نهایت تذلل در قبال مولا همراه با اطاعت میباشد؛(۳) بنابراین نتیجه میگیریم معنای عبادت، اظهار خضوع و ذلّت همراه با فرمانبرداری است.
عبادت به عنوان فلسفه خلقت انسان برای تکامل و نزدیکی به خدای متعال که کمال مطلق است میباشد؛ بنابراین عبادت راه و وسیله است. برای رسیدن به کمال نه اینکه هدف نهایی و غایهٔ الغایات باشد بلکه هدف مقدّمی است و چون راه نزدیک شدن به کمال مطلق فقط یکی است و آن ه مان خط مستقیم است لذا فرمود فقط برای عبادت خلق کردم(۴) و در سوره «یس» فرمود صراط مستقیم عبادت خداست؛(۵) راه فقط یکی است و آن هم طریق عبادت و بندگی خداست.
● غفلت اکثریت
در سورهاعراف میفرماید: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِْنس» سؤال میشود چرا اکثر جن و انس به جهنّم می روند؟ چرا اکثریت دنبال غرض اصلی نیستند؟ مگر نه این است که خداجویی فطری بوده و دین مطابق فطرت آدمی است. کما اینکه میفرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُون؛(۶) پس رو سوی دین حق کن در حالی که ثابت و استوار بر آن هستی این سرشتی است که خدا مردم را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهینیست این است آیین استوار ولی اکثر مردم نمیدانند
جواب: حرکت در مسیر کمال و غرض اصلی منوط به شناخت و تصدیق مطلوبیت آن است؛ امّا چون اکثریت کمال حقیقی را نمیشناسند و لذت رسیدن به آن را درک نمیکنند؛ لذا در صدد آن بر نمیآیند. هر چند یک امر فطری است؛ امّا نیاز به بیداری و توجّه دارد و در اکثر مردم نیازم ند راهنمایی و بیدار کردن است کما اینکه یکی از وظایف انبیاء الهی(ع) بیدار کردن فطرت آدمی است: «تا اینکه بخواهند عهد فطری او را ادا کنند و نعمت فراموش شده او را بیادشان آورند.»(۷)
به قول حضرت امام(ره) گرچه نقشِ انسانی مفطور به توحید است امّا در اول و شروع زندگی با تمایلات نفسانیه و شهوات حیوانیه نشو و نمو میکند و اگر انسان خود را تربیت نکند غرق در حیوانیت شده و هیچ یک از معارف الهیه در او بروز نمیکند و انوار فطری خاموش میشود.( ۸)
بنابراین انس بیشتر با مادیات و اعتبارات انسان را از فطرت الهی خود غافل مینماید و اثر این غفلت راه جهنّم را میپیماید. حال ممکن است این سؤال مطرح شود که چرا خدای متعال این غرایز حیوانی و مادی را در نهاد آدمی قرار داده است، بطوری که اکثریت را از هدف اصلی باز داشته است؟
در جواب به این سؤال توجّه به دو نکته در مورد کمال انسان لازم میباشد؛
۱) یکی اینکه ارزش کمال انسان به اختیاری بودن آن است و سرِّ این که میتواند از ملائکه سبقت گیرد همین مختار بودن در طی مسیر کمال است و لازمهاختیار و انتخاب، وجود راهها، کششها و انگیزهها ی مختلف است و اگر آدمی فقط یک گرایش میداشت و آن هم کشش به سوی خدای متعال، دیگر نمیتوانست انتخابگر باشد و حال آنکه خصیصه و امتیاز اصلی انسان اختیار اوست؛ بنابراین ضرورت دارد تا کششهایی در جهت مخالف عبادت و بندگی هم در او باشد تا خود یک طرف را انتخاب ن موده و حرکت نماید.
۲) نکته دوم: کمال انسان تدریجی و دارای مراحل است؛ یعنی در طول زمان به تدریج باید کسب نمود مرحله به مرحله پیش رفت و در همهمراحل از قدرت اختیار برخوردار است تا انتخاب و طی همه مراحل آزادانه و با اراده و خواست او باشد.(۹)
با توجّه به این دو نکته راز وجود گرایشهای طبیعی و دنیایی در نهاد آدمی آشکار میگردد؛ زیرا فرض این است که انسان انتخابگر باشد و لازمهآن وجود کششهای متفاوت است تا راهها متعدد گردد. همچنین رسیدن به کمال تدریجی در اثر گذشت زمان است؛ لذا اول انسان باید بتو اند در این دنیا چند صباحی روزگار بگذراند تا زمینه تکامل او فراهم گردد و زندگی دنیایی نیازمند اسباب، وسایل و شرایط ویژهای است. غرایز و میلهای طبیعی انگیزههایی هستند برای تهیه و فراهم نمودن این اسباب و وسایل؛ لذا وجود آنها برای ادامهحیات ضروری است؛ و ب دون آنها حیاتی نخواهد بود تا انسان در سایه آن راه خود را انتخاب نماید. بعلاوه این میلها زمینهساز امتحان آدمی نیز میباشد.
پس گرایشهای انسان را میتوان به دو شاخه کلی تقسیم نمود:
۱) یکی برای حفظ موجودیت و زندگی انسان در دنیا،
۲) دومی برای کسب کمال و طیِ مسیرِ اصلی. غایت اولی بقاء انسان در دنیا و غایت دومی رسیدن به کمال و رحمت بیکران الهی است.
شاخهاول خود به خود به فعلیّت میرسد امّا قسم دوم نیازمند توجّه، تقویت و به فعلیت رساندن است. عدهای در اثر اشتغال زیاد به قسم اول، از قسم دوم غافل مانده و از کمال و رحمت محروم میگردند در نتیجه روانه جهنّم میشوند.
ب) امتحان
دستهدوم از آیات قرآنکریم فلسفه خلقت انسان را امتحان و ابتلاء بیان میفرماید:
«وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِٔ أَیَّامٍ وَ کَانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَآءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛(۱۰) و او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز (شش دوره) آفرید و عرش(و حکومت) او بر آب قرار داشت تا (بخا طر اینکه) شما را بیازماید که کدامیک از حیث عمل بهترین هستید».
«الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیَوهَٔ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُور؛(۱۱) کسی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامین عمل بهتری دارید و او شکستناپذیر و بخشنده است».
در این دو آیه علت آفرینش امتحان انسانها بیان شده است. حتی قرآنکریم نعمات و زیباییهای زمینی را هم بخاطر امتحان خلق فرموده است کما اینکه میفرماید:
«إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الْأَرْضِ زِینَهًٔ لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا؛(۱۲) همانا ما هر آنچه بر روی زمین است آرایش و زینتی برای آن قرار دادیم تا انسانها را بیازماییم که کدام یک بهترین عمل را دارند.»
● منظور از امتحان چیست؟
منظور از ابتلاء و بلاء همان امتحان و آزمون است(۱۳)، و امتحان گاه به خیر است و گاه به شر و مصیبت و هر آنچه خدای متعال با آن بندگان خود را آزمایش کند بلاء خواهد بود و امتحان حضرت حق یعنی همین امتیاز واقعی بشر از یکدیگر است؛ پس نتیجه آزمایش الهی جدا شدن شق ی از سعید است.(۱۴)
غرض از امتحان چند چیز میتواند باشد:
یکی اینکه برای کسب علم و رفع جهل باشد؛ یعنی امتحان گیرنده میخواهد بوسیله امتحان کسب آگاهی نماید. این غرض در مورد امتحان الهی صادق نیست؛ زیرا عالم به همه چیز است و نیازی به کسب علم ندارد؛ «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمُ بِذَا تِ الصُّدُور؛(۱۵) همانا خدا به راز درون سینهها داناست». «یَعْلَمُ خَآنَهَٔ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُور؛(۱۶) خیانت چشمها و آنچه دلها پنهان میدارند، میداند». گاهی هم امتحان برای رفع جهل نبوده بلکه برای تقویت و به فعلیت رساندن استعداد است؛ یعنی امتحان گیرنده میخواهد به این وسیله قوه و استعدادهای نهفته را به فعلیت رسانده و آشکار نماید؛ بنابراین میتوان گفت اصل آزمایش، فراهم نمودن زمینه برای افعال اختیاری است تا آنچه پنهان است آشکار گردد و استعداد پرورش یابد؛ یعنی امتحان زمینهای میشود برای ا ز قوه به فعل رساندن و تکمیل نمودن. خداوند که به وسیله بلاها و سختیها انسانها را امتحان میکند برای این است که در پرتو بلایا هر کسی را به کمالی که لایق آن است برساند و هر یک از این مسائل جنبهای از فرد را میسازد. ابتلائات الهی تمریناتی برای پرورش و تقو یت روح آدمی است. لذا کسانی که استعداد ظرفیت و توان بیشتری دارند سهم بیشتری از بلایا را دارند.
هر که در این بزم مقرّبتر است
جام بلا بیشترش میدهند
بنابراین دنیا همچون مدرسه و باشگاهی، گذرگاه آموزشی و پرورشی است نه اقامتگاه ابدی و التذاذی؛ لذا هر اندازه انسان در این سرای به دنبال لذات و خوشگذرانی باشد به همان مقدار از هدف اصلی و کمال حقیقی دور خواهد ماند و در مقابل تحمل سختیها بخاطر خدا سعادت انسا ن را در بر خواهد داشت.
طبق آیات و احادیثی که بیان شد امتحان و آزمایش علت آفرینش میباشد؛ امّا همانطور که در فصل اول گذشت علت آفرینش فقط عبادت حضرت حق بیان شد. این آیات و روایات چگونه با حصر آیهشریفه«وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون»(۱۷) قابل جمع است؟
امتحان جزئی از عبادت و اطاعت است؛ معیار سنجش و ملاک ارتقاء و عبور از مراحل مختلف تعبّد و بندگی امتحان و ابتلاء است. با امتحان میزان تعبّد مشخّص و نمایان میشود و امتحانهای کوچکتر انسان را برای امتحانهای سختتر و مراحل بالاتر طاعت آماده و مستعد میکند. همانطور که در فصل قبل بیان شد منظور از عبادت در آیه شریفهفرمانبرداری و انقیاد همراه با خضوع است و دارای مراحل و مراتبی است و تسلیم و انقیاد در برابر قضای الهی و امتحانات سخت نشانه مراحل بالای طاعت و بندگی است.