تحقیق مقاله عالم و علم

تعداد صفحات: 25 فرمت فایل: word کد فایل: 3923
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۵,۵۰۰ تومان
قیمت: ۳,۴۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: عالم - عالم و علم - علم
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله عالم و علم

    هر ظرفی با ریختن چیزی در آن پر می شود ، جز ظرف دانش که هر چه در آن جای می دهی وسعتش بیشتر می شود .                               امام علی ( ع)

    این کلمه که می توان گفت در همه زبانهای دنیا از قدیمترین تاریخ تماس آدمی با واقعیتها شایع است ، سرگذشتی پرماجرا دارد . اگر فرض کنیم مواردی که این کلمه تا پیش از قرن نوردهم بکار رفته است ، مثلا صد مورد است ، در یک مورد فقط علم بمعنای خاص آن که عبارتست از انکشاف صد در صد واقعیتست منظور شده است ، بقیه موارد استعمال علم با تعریفی که امروزه برای علم در دست داریم ، سازگار نمی باشند .

    یک اصل که در گذرگاه پرماجرای علم دیده می شود ، اینست که علم ارتباطی است میان ذهن انسان و جهان خارجی که مطلوبیت دارد . ولی از اوایل قرن بیستم به این طرف که علم وسیله سوء استفاده در راه هدف های سلطه گرانه استخدام شد ، آن چهره مقدس خود را از دست داد. از طرف دیگر علم در برابر آن بحرانهایی که در اصول و قوانین پیش ساخته بوجود آمده بود ، مقاومت خود را از دست داده ، رسما بوسیله پی یررسو ورشکستگی علم اعلام می شود . البته باید بدانیم که علم هرگز شکست نمی خورد ، بلکه این هدف گیری ها و حذف و انتخاب ها و تکیه عاشقلنه بر اصول پیش ساخته است که با شکست مواجه می گردد.

     

     

    علم چیست ؟

    امروزه در زبان پارسی و عربی کلمه (( علم )) بدو معنای متفاوت بکار برده می شود و غفلت از این دو نوع کاربرد اغلب به مغالطاتی عظیم انجامیده است :

    معنای اصلی و نخستین علم ، دانستن در برابر ندانستن است . بهمه دانستنیها صرف نظر از نوع آنها علم می گویند و عالم کسیرا می گویند  که جاهل نیست . مطابق این معنا ، اخلاق ، ریاضیات ، فقه ، دستور زبان ، مذهب ، زیست شناسی و نجوم همه علم اند . و هر کس یک یا چند رشته ارآ‹ها را بداند عالم دانسته می شود .

    خداوند به این معنا عالم است ، یعنی نسبت به هیچ امری جاهل نیست و برای او مسأله مجهولی وجود ندارد . محتوای قرآن به این معنا علمی است یعنی که مجموعه ای از دانستنیهاست و هر کس آنها را بداند عالم به قرآن است . همه فقها عالمند و هر کس از خدا و صفات و افعال او آگاهی داشته باشد نیز عالم است . دیده می شود که در این معنا علم در برابر جهل قرار می گیرد . کلمه KNOWLEDGE  در انگلیسی و CONNAISSANCE  در فرانسه معادل این معنای علم اند .

    کلمه علم در معنای دوم منحصرا به دانستنی هایی اطلاق می شود که بر تجربه مستقیم حسی مبتنی باشند . علم در اینجا در برابر جهل قرار نمی گیرد بلکه در برابر همه دانستنی هایی قرار می گیرد که آزمون پذیر نیستند . اخلاق ( دانش خوبی ها و بدیها ) متافیزیک ( دانش احکام و عوارض مطلق هستی ) عرفان ( تجارب درونی و شخصی ) منطق ( ابزار هدایت فکر ) ، فقه ، اصول ، بلاغت و ... همه بیرون از علم به معنای دوم آن قرار می گیرند و همه به این معنا غیر علمی اند . کلمه SCHENCE  در انگلیسی و فرانسه معادل این معنای علم اند .

    دیده می شود که علم در این معنا بخشی از علم به معنای اول را تشکیل می دهد و به سخن دیگر علم تجربی نوعی از انواع دانستنی های بسیاری است که در اختیار بشر می تواند قرار گیرد.

    رشد علم به معنای دوم عمده از اغاز دوره رنسانس به بعد است ، در حالیکه علم به معنای مطلق آگاهی ( معنای اول ) تولدش با تولد بشریت هم آغاز است .

    بلافاصله پس از شنیدن کلمه علم ما به یاد چیزی می افتیم که در ذهن است و می تواند مطابق با واقع نباشد

    (( سواد )) برایمان تداعی می شود  ،  به یاد فلسفه و پیچیدگی هایش می افتیم که در کتابها نوشته اند و در مدارس و دانشگاه ها می آموزند . به یاد خطاها و کاستی های معلومات خود می افتیم ، به یاد علم و محتوای شگرف و دستاوردهای عظیم آن می افتیم که بافت خیلی پیچیده تئوری های علمی چیست ؟ و آیا اصولا تولد علم به خاطر واقع نمائی است ؟ به خاطر تنظیم پدیده هاست ؟ و تازه این در مورد معنای اعم علم است والا اگر به شاخه های بیشتری توأم با پیچیدگی های بیشتری پیدا خواهد کرد.

    تعاریف عام و خاص علم

    با بررسی کلیه تعاریفی که در مورد علم ارائه گردیده است ، روشن می شود که تعاریف علم را می توان به دو گروه متمتبز تقسیم بندی کرد، یکی تعاریف عام علم و دیگری تعاریف خاص علم .

    الف : تعاریف عام علم : در زبانهای اروپائی و غربی واژه (( SCIENCE )) از لغت لاتین ((SCIENTIA )) به مفهوم  "دانستن" گرفته شده است که طبق آن ( علم ، دانستن هر موضوع و دانسته ای است ) و یا ( علم عبارتست از تراکم سیستماتیک اطلاعات ) که به عبارت ساده تر می شود ( علم مجموعه ای از ذخائر آگاهی منظم و مرتب است ) .

    حکمای اسلامی که ذهن را مرکز دانش های بشر می دانستند و آن را به آئینه تشبیه می کردند و بعدها این حرف توسط فراسیس بیکن هم تکرار شد می گفتند : (( العلم هو الصورته الحاصله من الشی عند العقل )) یعنی علم عبارتست از تصویر چیز در ذهن ، مثلا از کسی که هرگز او را ندیده ایم چیزی در ذهن نداریم ولی همین که او را در ذهن حاصل می شود .

    البته صورتی که در ذهن ایجاد می گردد ، بر دو قسم است :

    تصور ( REPRESNTATION یا NOTION یا IDDE یا CONCEPT ) و آن عبارتست از صورت ساده ذهن که استناد چیزی بر چیز دیگر نباشد ، ماند ماه ، ستاره ، خورشید ، انسان ، درخت و غیره .

    تصدیق ( JUJEMENT ) که عبارتست از استناد امری بر امر دیگر خواه ایجاب باشد مانند آتش سوزنده است یا سلب باشد ماند اسب یا خر ، گوشتخوار نیست .

    باید دانست که تشابه ذهن به آئینه کامل نیست و تفاوتهایی بین آنها وجود دارد ، یکی اینکه آینه صورت اشیاء را تا زمانی نشان می دهد که در مقابل صفحه آن قرار گرفته اند و دیگر آنکه فقط تصویر اجسام قابل لمس و قابل دیدن را نشان می دهد در حالیکه ذهن هم تصویری را که گرفته است در خود نگه می دارد و در مواقع لزوم آن را آشکار می سازد و می نماید و هم علاوه بر متأثر شدن از انواع محسوسات ، حالات و چگونگی درونی و ذهنی را نیز نشان می دهد .

    از دیگر تعریف های عام علم  آمده است : (( علم معرفتی است جمعی درباره امور کلی )) و (( علم بزرگترین کوشش مغز انسان است .))

    ب ) تعاریف خاص علم : برخی گفته اند : (( علم نوعی تجزیه و تحلیل است که شخص محقق را کمک می کند تا قضیه هایی را به صورت علت و معلول بیان می نماید )) طبق این تعریف نمی توان هر نوع آگاهی را اگرچه در کمال نظم و ترتیب هم کسب شده باشد ، علم دانست مگر آنکه متکی بر حقایق و واقعیت باشد .

    تعریف های زیر در شمار تعریف های خاص علم می باشند :

    علم مجموعه بزرگی از واقعیت ها و نظرهایی است که در پیوند با یکدیگر قرار دارند .

    علم شناخت منظمی است که با روشهای خاص اصولی بدست می آید .

    علم عبارتست از یک سری دانستنیهای مستدل جهت اکتشاف قوانین واقعیات .

    علم مجموعه ای از تئوری ها و احکام قطعی است .

    علم از آنچه هست گفتگو می کند نه از آنچه باید باشد .

    علم عبارتست از اطلاعات قابل آزمایش و اثبات .

    علم از محسوسات بحث می کند نه از موهومات .

    علم عبارتست از شناخت حقایق و واقعیات .

    علم عبارتست از توافق فکری و وحدت نظر ( تعریفی از اگوست کنت .)

    بطوریکه ملاحظه می شود ، برخی از تعریف های علم به هر دانش نظری ، علمی ، هنری ، خبری، فلسفی ، اخلاقی و غیره اطلاق می گردد ، این دسته از تعاریف را تعریف های عام علم یا تعریف های کلی علم می نامند و بعضی دیگر از تعریف های علم ، صرفا به شناخت حقایق غیر قابل انکار ، گفته می شود که ارتباطی با معتقدات و نظرات افراد جوامع گوناگون و اشخاص مختلف و متفاوت ندارد . این گروه از تعاریف ، تعاریف خاص علم نامیده می شوند .

    علم به معنای اخص روابط و قوانین پایدار و واقعیت ها ، را بیان می نماید و هدف آن شناساندن دنیایی است که انسان در آن زیست می کند ، پس کشف رابطه علت و معلول و ایجاد تئوری علم هدف است. نقش علم ایجاد قوانین و اصول کلی در زمینه چگونگی وقایع و پدیده های مربوط به موضوع مورد بحث می باشد . علم بین دانستنی ها ایجاد ارتباط می کند و جریانات ناشناخته را پیش بینی می نماید .

    شناخت هر علمی مستلزم شناخت تعریف آن ، موضوع آن ، فایده آن ، غرض آن ، مرتبه آن ( در سلسله مراتب علوم ) بابها و مباحث آن و بالاخره شیوه های آموزش آن می باشد و رشد هر علم به عوامل متعدد و پیچیده ای بستگی دارد که باید آنها را شناسائی کرد .

    مراتب علم

    معمولا چنین گفته می شود که ابتدائی ترین مراتب علم انعکاس محض موضوعی است که بوسیله حواس یا دیگر دستگاههای عامل درک با آن ارتباط ذهنی برقرار می کنیم . در این مرتبه ذهن ما هیچ تفاوتی با آئینه و دیگر اجسام شفاف که می توانند نمودهای عینی را در خود منعکس نمایند ، ندارد مگر در آن موضوعات که نمود محسوس ندارند ، مانند علتی که معلولی را بوجود آورده و خود در جریان دگرگونیها از بین رفته است . ما با توجه به آن معلول می توانیم تصویری از علتش را در ذهن خود منعکس نماییم ، با اینکه در برابر ذهن ما قرار نگرفته و ما ارتباط مستقیم با آن نداریم و اینگونه تصویر در آیینه و اجسام شفاف امکان پذیر نمی باشد ، این مرتبه را مرحله ماقبل علم می دانیم .

    موضوع منعکس در ذهن در مجرای آگاهی های ثانوی و هدف گیری و وابستگی به اصول و قوانین و وابستگی به حلقه های عرضی و طولی زنجیر اجزاء طبیعت ، در جریان آگاهی علمی قرار می گیرد . درست است که ممکن است علم و معرفت در این مرتبه درباره موضوع معلوم روشن تر از مرتبه اول و انعکاس محض ، نباشد یعنی یک عدد برگ که در ذهن ما بدون کمترین رابطه با حلقه های عرضی و طولی اجزاء طبیعت و اصول و قوانین منعکس شده است ، همان برگ است که با پیوستگی با حلقه های مزبور انعکاس یافته است ، ولی در صورت دوم نمود فیزیکی برگ با اینکه در میان مرزهایی که پایان فیزیکی برگ را نشان می دهند ، محدود می نمایند ، ولی در نظر ناظر آگاه به حلقه های مربوطه ، همان نمود فیزیکی مانند کانون نوریست که اطراف خود را تا حدودی روشن ساخته ، هم خودش قابل مشاهده است و هم صدها موجود پیرامونش را نشان می دهد . این کانون مربوط به نمود فیزیکی موضوع نیست ، بلکه حالت ذهنی ناظر آگاه است که شعاع دیدش از مرزهای محدود کننده برگ تجاوز می کند . این روشنایی ذهن عالم گاهی فراگیر همه عالم هستی است . اینست یکی از معنای آن جمله که می گویند: (( چنانچه یک کل مجموعی نمایانگر هر یک از جزء است ، همچنین یک جزء نماینده کل مجموعی می باشد :

    هر قطره ای در این ره صد بحر آتشین است                                  دردا که این معما شرح و بیان ندارد

                                                                                                                            حافظ    

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله عالم و علم

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت