تجسم و جاودانگى اعمال و مکتسبات انسان
از قرآن کریم و اخبار و روایات پیشوایان دینى چنین استنباط مىشودکه نه تنها انسان باقى است و جاوید مىماند، اعمال و آثار انسان نیز به نحوى ضبط و نگهدارى مىشود و ازبین نمىرود و انسان در نشئه قیامت تمام اعمال و آثار گذشته خود را «مصور» و «مجسم» مىبیند و مشاهده مىکند.اعمالو آثار خوب با صورتهاى بسیار زیبا و جالب و لذت بخش تجسم مىیابند و به صورت کانون لذت و بهجت در مىآیند،و اما آثار بد انسان با صورتهاى بسیار زشت و وحشتزا و مهیب و موذى تجسم مىیابند و به صورت کانون درد و رنج و عذاب در مىآیند (1) .
در اینجا به ذکر سه آیه از قرآنمجید و دو حدیث از رسول اکرم(ص)اکتفا مىکنیم.اما آیات: 1.یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا وما عملت من سوء، تود لو ان بینها و بینه امدا بعیدا (2) .
روزى که انسان هر کار نیک خویش را حاضر شدهمىبیند و همچنین هر کار بد خود را، و دوست مىدارد که اى کاش میان او و کار بدش فاصله زیادى مىبود.
این آیه صراحت دارد که انسان عین این کارهاى نیک خویشرا به صورت مطلوب و محبوب مىبیند و عین کارهاى بد خویش را مصور شده به صورتهایى مىبیند کهسخت از آنها نفرت و وحشت پیدا مىکند و دوست مىدارد از آنها فرار کند یا آنها را ازاو دور کنند اما آنجا جاى فرار و یا جدا کردن عمل انسان از انسان نیست،
.............................................................. 1.راجع به اینکه نعیم و جحیم اخروىچیزى جز صور ملکوتى اعمال نیست رجوع شود به کتاب عدل الهى، بحث معاد. 2.آل عمران/30.
صفحه : 522
صورت تجسم یافته حاضر شده عمل انسان در آنجهان به منزله جزئى از وجود انسان است و جدا شدنى نیست.
2.و وجدوا ما عملوا حاضرا (1) .
هرعملى که در دنیا انجام دادهاند در آنجا حاضر مىبینند.
مفاد این آیه عینا مفاد آیه پیشین است.
3.یومئذ یصدر الناساشتاتا لیروا اعمالهم.فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره.
و من یعمل مثقال ذره شرا یره (2) .
دراین روز مردم بیرون مىآیند براى آنکه(در نمایشگاه عمل)اعمالشانبه آنها ارائه شود.پس هر کس به وزن یک ذره کار خیر انجام دهد آن را در قیامت مىبیندو هر کس که به وزن یک ذره کار بد انجام دهد نیز آن را در آنجا مىبیند.
انسان باقى و جاوید است.اعمال و آثار انسان نیز باقى و مضبوطو جاوید است و انسان در جهان دیگر با اعمال و اخلاق و مکتسبات خود در این دنیا زندگى مىکند.
این مکتسبات و اعمال، سرمایههاى خوب و یا بدو مصاحبان نیک یا زشت همیشگى انسان در جهان جاوید است.
اما حدیثها: 1.گروهى از مسلمانان از راه دور به حضوررسول خدا مشرف شده بودند، ضمن سخنان خود از ایشان تقاضاى یک سلسله اندرز کردند.رسول اکرم چند جمله فرمود که یکى از آنها این است: «از هم اکنون رفیقان و مصاحبان و معاشرانخوبى براى خود در جهان دیگر انتخاب کنید که در آن جهان، همراه و مصاحب زنده هر کس همانا اعمال و رفتارهاى تجسم یافته خود اوست.»(3)
.............................................................. 1.کهف/49. 2.زلزال/6 - 8. 3.[در نسخه دستنویس استاد شهید که براى چاپداده بودند، در اینجا تذکر داده شد که گویا حدیثیا حدیثهاى دیگرى که مورد نظر بوده فراموششده و در ذیل عنوان «حدیثها» فقط یک حدیث آمده است.استاد این تذکر را بجا دانستند و بقیه مطلب را به پشتصفحه(نسخه خطى)ارجاع دادند، ولى افسوس که منافقان تحمل وجود او را نداشتند.]
صفحه : 523
انسان مؤمن به حیات جاویدان، همواره کمال دقت را در اندیشههاو خلق و خوىها و اعمال و رفتار خویش به کار مىبرد، زیرا مىداند که به اینها به چشم یک سلسله امور زودگذرنباید نگاه کرد، اینها همه پیش فرستادههاى انسان به دنیاى دیگر است و در دنیاى دیگر با این سرمایهها باید زندگى کند.
وجوه مشترکو وجوه متفاوت زندگى این جهان و زندگى آن جهان
وجوه مشترک زندگى دنیا و زندگى آخرت این استکه هر دو زندگى، حقیقى و واقعى است، در هر دو زندگى انسان به خود و آنچه به خود تعلق دارد آگاه است، در هر دوزندگى لذت و رنج، سرور و اندوه، سعادت و شقاوت هست.غرایز انسان، اعم از غرایز حیوانى و غرایز ویژه انسان، در هر دو زندگى حکمفرماست.درهر دو زندگى، انسان با بدن و اندام کامل و اعضاء و جوارح زندگى مىکند،در هر دو زندگى فضا و اجرام هست.اما تفاوتهاى اساسى هم در کار است: در اینجا توالد و تناسل و کودکى و جوانى وپیرى و سپس مرگ هست و در آنجا نیست.در اینجا باید کار کرد و تخم پاشید و زمینه مساعد فراهم کرد و در آنجا باید از تخمهاىکاشته شده و زمینههاى مساعد شده در دنیا بهره بردارى کرد.اینجا جاى کار و عمل است و آنجا جاى نتیجهگیرىو حساب پس دادن.در اینجا امکان تغییر سرنوشت از طرف خود انسان به وسیله تغییر مسیر حرکت و جهت عمل هست و درآنجا نیست.در اینجا حیات آمیخته است با موت، هر حیاتى توام است با مادهاى که فاقد حیات است و بعلاوه از مرده زنده بیرون مىآیدو از زنده مرده، چنانکه ماده بىجان در شرایط خاص تبدیل به جاندار مىشود و جاندار تبدیل به بىجان، ولى درآنجا حیات محض حکمفرماست، ماده و جسم آن جهان نیز جاندار است، زمین و آسمانش جاندار است، باغ و میوهاش مثل اعمالو آثار تجسم یافته انسان جاندار است، آتش و عذابش نیز شاعر و آگاه است. در اینجا اسباب و علل و شرایط خاص
صفحه : 524
زمانى حکمفرماست، حرکت و تکامل وجود دارد، در آنجا فقط ملکوتالهى و اراده الهى ظهور دارد.شعور و آگاهى و به طور مطلق دید و شنید و درک انسان در آن جهان بسىشبیهتر و نیرومندتر است، و به عبارت دیگر، پردهها و حجابها در آن جهان از جلو انسان برداشته شده و انسانبا بینشى دورنگر حقایق را درک مىکند چنانکه قرآن کریم مىفرماید: فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید (1) .
ما پرده را اکنون از تو بر گرفتیم پس دیدهات تیز است.
در اینجا خستگى و دلزدگى و ملال خصوصااز یکنواختى است و انسان حالت گم کردهاى را دارد که در پى گمشده خویش است و به هر چیزى که مىرسد مىپندارد آنرا یافته است و به او دل خوش مىکند اما پس از چندى احساس مىکند که «او» نیست، خسته و دلزده مىگردد و به دنبال چیز دیگرمىرود.این است که در دنیا انسان همیشه طالب چیزى است که ندارد و دلزده از چیزى است که دارد، اما در جهانآخرت به حکم آنکه به آنچه در اعماق فطرت و شعور شخصى خود دلبستگى داشته و گمشده واقعى او بوده استیعنىحیات جاوید در جوار رب العالمین رسیده است به هیچ وجه خستگى و ملال و دلزدگى برایش پیدانمىشود.قرآن کریم به همین نکته اشاره مىکند آنجا که مىگوید: لا یبعون عنها حولا (2) .
(برخلافدنیا)در آنجا انسانها طالب دگرگونى و وضع جدید نیستند.
این است که اهل بهشت با آنکهالى الابد در بهشت بسر مىبرند هرگز دلزده و سیر نمىگردند.
و به علاوه نظر به اینکه در آنجا هر چه بخواهند به اراده الهىبر ایشان پیدا مىشود آرزوى آنچه ندارند آزارشان نمىدهد.
1.ق/22. 2.کهف/108.