تحقیق مقاله اخلاق

تعداد صفحات: 14 فرمت فایل: word کد فایل: 3632
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۵,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲,۹۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: اخلاق
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله اخلاق

    ستایش مخصوص خدایی است که بنده اش را شبانه ازمسجدالحرام به مسجدالاقصی (برای معراج) سیر داد و رحمت پی درپی و درود بر کسی (حضرت محمد «ص») که نشانه های بزرگ پروردگارش را مشاهده نمود، و بر خاندان پاکیزه او که چراغهای هدایت هستند و نفرین و لعنت (خداوند) بر دشمنانشان باد که گمراهان و افراد پست هستند.

    باری غرض از این مقدمه، بیان حقیقت اخلاق می باشد. پس می گوییم: هیچ خیری در عملی که بدون دانش و علم باشد نیست، همانطور که هیچ شرافتی در علم و باشد نیست، پس علم، عمل را می طلبد و در نتیجه از تکرار و ممارست بر آن دو، اخلاق به دست می آید.

    پس اخلاق حسنه، نزد ما چیزی جز به فعلیت رسیدن مقتضای فطرت الهی در انسان نیست و این فعلیت حاصل نخواهد شد مگر بواسطه ممارست علم نافع و مداومت بر عمل صالح با هم و اما یکی از آنها بدون دیگری خیر.

    بنابراین حقیقت اخلاق همانا نتیجه رجوع انسان به فطرت توحیدی خود می باشد. پس در واقع فطرت، سرچشمه اخلاق است و لذا خداوند متعال ما را در آیه شریفه به توجه نمودن به آن امر فرموده است که: پس مواجه کن روی خود (قلبت) را به دین، در حالی که استقامت داری، تا قلب تو فقط به دین متوجه شود و خدای متعال با بیان خود که: (دین) فطرت خدایی است که همه مردم بر آن خلق شده اند، پرده از معنای دینی که به آن امر شده ایم برداشته است.

    و مرا از دین طینتی است که خمیره خلقت انسان بر آن استوار شده است (که در صدر آیه شریفه بدان اشاره شده) نه فقط ظاهر شریعت، گرچه آن ظاهر نیز مطابق با این فطرت است بلکه آن چیزی جز توحید و معرفت حق تعالی نیست، همچنان که این مطلب از گفتار حضرت صادق علیه السلام در ذیل فرمایش خداوند عزوجل استفاده می شود که: فطرت خدایی که مردم را بر آن خلق کرد حضرت فرمودند: آنان را بر  فطرت توحید خلق کرد. همچنان که این مطلب از فرمایش امام باقر علیه السلام در جواب سؤال زراره از ایشان استفاده می شود که گفت: از حضرتش از معنای کلام پروردگار که می فرماید: (آنان برای خدا استقامت دارند و شریکی برای او قرار نمی دهند) و از حنفیه (مستقیم بودن) سؤال کردم پس فرمودند: خداوند متعال آنان را بر پایه معرفت خود خلق نمود.

    برای همین جهت است که خداوند متعال در پی آیه شریفه فرمود: تبدیل و تغییری در خلق خدا نیست، سپس آن را به فرمایش خود تأکید نمود که: آن (فطرت) دین استوار و مستقیمی است و به جهت اینکه عده ای از مردم به سبب جهل و و نادانی دین را به غیر آنچه که ما تفسیر نمودیم توجیه می کنند خداوند در پایان آیه شریفه فرمود: ولکن اکثر مردم جاهل هستند.

    و اما اینکه بدست آمدن اخلاق حقیقی منحصر در رجوع به فطرت می باشد، از این جهت است شخصی که در حجابهای دلبستگی مادی از عالم طبیعت قرار گرفته قلبش را بازنماید و آن پرده ها به وسیله علم و عمل از او برداشته شود و به فطرتی که از عالم نور است رجوع نماید. عادتاً نمی تواند عملی مخالف با فطرت توحیدی خود انجام دهد و برای او چیزی جز متصف شدن به اخلاق الهی نمی باشد.

    و این همان چیزی است که از کلام حضرت صادق علیه السلام اراده شده است آنگاه که فرمودند: همانا خداوند متعال پیغمبرش صلی الله علیه و آله را به مکارم اخلاق اختصاص داد، پس خود را بیازمایید، اگر آن (نوع اخلاق) در شما بود پس خدای متعال را سپاسگزار شوید و نیز آنچه که در کلام حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است که می فرماید: خداوند متعال رسولان خود را به مکارم اخلاق اختصاص داده است، پس خود را با داشتن و نداشتن آن بیازمایید. و همچنین در حدیث معروف آمده است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: مبعوث شدم تا اخلاق ستوده را به اتمام برسانم، و در حدیث دیگری نیز فرمودند: بر شما لازم است که به مکارم اخلاق متخلق شوید زیرا پروردگارم مرا به آن برانگیخت.

    پس اگر روایاتی که تعداد مکارم اخلاق را شمرده اند با دقت بنگریم، قطعاً در می یابیم که مکارم اخلاق برای کسانی ظهور و جلوه می نماید که بین آنها و فطرتشان پرده ای نیست مانند انبیاء و اولیاء علیهم السلام پس آنان متخلق به مکارم اخلاق بوده و به آن اختصاص دارند.

    و بعد از این مقدمه مختصر خوانندگان عزیز را به حدیثی متوجه می نماییم که در حقیقت اولین جلسه درس اخلاق از ناحیه پروردگار علیم حکیم است، معلم اولی که خداوند علی اعلی است و اولین شاگرد او کسی است که مرکز گردش عالم وجود بوده و اولین موجودی است که از خداوند صاحب جود و کرم صادر گردیده و صاحب مقام محمود است و به مرحله شهود رسیده که دارای اخلاق بزرگ و عقل کامل و سالم می باشد یعنی سرور رسولان و انبیاء و مبعوث شده برای رحمت به همه عالم حضرت محمد صلی الله علیه و آله.

    گرچه قبل از ایشان نیز بین انبیاء مرسلین علیهم السلام و خداوند متعال سخنانی ردوبدل گردیده، و گفتگوهایی انجام شده است ولی (با این وجود) آنان به مرتبه پیغمبر صلی الله علیه و آله نمی رسند به جهت چیزهایی که بین او و پروردگارش واقع شده است.

    آری، پیامبر صلی الله علیه و آله به جهت زیادتی در آن مکالمات از جهت مقدار و کیفیت بر آنان سزاوار می باشد و همین برای او از جهت عزت و شرف کافی است.

    چگونه چنین نباشد؟ و حال آنکه او صلی الله علیه و آله و خاتم انبیاء و کسی است که پیغمبر بوده در حالیکه جسم حضرت آدم علیه السلام بین آب و گل بود، آن چنان پیامبری که پروردگارش او را برای خود برگزیده و اختیار کرد. سپس به پروردگار نزدیک شده به اندازه دو کمان و بلکه از آنهم نزدیکتر گشت. سپس همانا حدیث شریف (معراج) سه امر گذشته را دربردارد:

    امر اول: راهنمایی سالک به اموری است که چنگ زدن و التزام به آنها و یا دوری از آنها برای رسیدن او به مقصد اصلی سزاوار است یعنی برطرف شدن حجاب و کنار رفتن پرده از فطرت توحیدی.

    امر دوم: تشویق و ترغیب نمودن بر عمل به امور گذشته.

    امر سوم: توجه و آگاهی دادن به مقصد در تمامی موارد زندگی و مراحل سلوک و تذکر به نتیجه های آن.

    اصل حدیث را مرحوم دیلمی ابومحمدالحسین بن ابی الحسن بن محمد که اهل کمال و شایستگان و زهاد و پرهیزکاران بوده در آخر کتاب خود ارشاد القلوب با حذف بعضی از راویان حدیث از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل نموده که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از پروردگار خود سؤال کرد …

    و همین حدیث را مرحوم مجلسی (ره) در بحارالانوار و شیخ حر عاملی در کتاب جواهر السنیه (به نقل از ارشادالقلوب) به همین کیفیت نقل می کنند لکن مرحوم فیض د روافی آن را بطور ارسال از امام صادق از علی علیه السلام نقل می کند.

    مرحوم مجلسی (ره) بعد از نقل حدیث بطور ارسال دو سند برای آن از حضرت جعفربن محمد بواسطه پدر بزرگوارش از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می فرماید. و همچنین صاحب وافی فرموده: این حدیث را غیر از دیلمی بطور مسند از حضرت جعفر بن محمد بواسطه پدرش از جد بزرگوارش امیرالمؤمنین نقل فرموده اند. ولی تعجب از اختلاف در نقل متن این حدیث از سه بزرگوار است با اینکه اختلافی در نقل خود (در اصل حدیث) از کتاب ارشاد ندارند و ما چون نقل وافی را زیادتر  و کامل تر یافتیم آن را برای شرح کردن انتخاب نمودیم.

    و اما اعتبار حدیث از جهت سند پس هر سه بزرگوار نقصی برای آن ذکر نکرده اند گویا حدیث از جهت متن یا سند مورد اعتماد ایشان بوده است همانطور که مرحوم شیخ حر عاملی در آخر کتاب جواهرالسنیه بعد از نقل احادیث قدسیه به این مطلب اشاره کرده و می فرماید: پس این (احادیث قدسیه) چیزی است که اراده نمودم وارد کردن آن را (در این کتاب) و اختیار نمودم جدا کردن آن را از اخبار صحیحه روایت شده که در بردارنده احدیث قدسیه است که مقرون به نشانه های قطعیه بوده که بر ثبوت و صحت آن روایات و راستی راویان آنها در نقل احادیث دلالت می کند.

    در حالی که از نقل آنچه که سبب شک و شبهه یا احتمال دروغ و خلاف است دوری کردم.

    و همانا بزرگان اهل علم و معرفت و کمال به آن (حدیث معراج) و به بیان جملاتش توجه و عنایتی داشته اند مانند مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی که در کتابهای اخلاقی خود قسمتهایی از آن را ذکر نموده است و همچنین مرحوم استاد بزرگوار آیت الله علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان که با بیانات خود یک دوره کامل این حدیث را خصوصاً از اول تا آخر آن در جلسات اخلاقی خود برای ما خواندند و قسمتهای متعددی از آن را در بحثهایی که با دکتر کربن فرانسوی داشتند ذکر نمودند.

    معبودا، دانستم بوسیله پی درپی بودن آثار و دگرگونی احوال آنها مراد تو از من آن است که خودت را به من در هر چیزی بشناسایی تا در هیچ چیز به تو جاهل نباشم.

    خداوندا، زبان و قلم ما را به صواب و حکمت محکم گردان تا نگوییم مگر با تأمل و راستی که با معرفت و شناخت توأم باشد و ننویسیم مگر با دیده انصاف بدون تعصب و اجحاف.

    پروردگارا، آنچه را تقدیم نمودیم مورد نفع ما قرار ده در روزی که مال و فرزند نفعی ندارد مگر کسی که با قلب سلیم (سالم) محشور گردد. ای پروردگار عالمیان دعای ما را مستجاب نما و ستایش برای پروردگار عالمیان است و حول و قوه ای نیست جز به خداوند بزرگ.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله اخلاق

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت