فرق قیمتهای جهانی با قیمتها در جهان
اشاره :
در محاسبات مربوط به تولید ناخالص ملی، به میزانی که یارانه به کالاها و خدمات تعلق میگیرد، میزان تولید ناخالص ملی، از مبلغ واقعی کمتر محاسبه می گردد و لذا استفاده از ملاک قیمت جاری اینگونه تولیدات و خدمات در بازار جاری، در ارزیابی و مقایسه توان اقتصادی کشورها موجب اشتباه در ارزیابی ها می گردد.
تولید ناخالص ملی یا GNP عبارت است از کل ارزش بازاری (جاری) کلیه کالاها و خدمات نهایی تولید شده در اقتصاد یک کشور طی دوره زمانی خاص (یک سال مالی). در محاسبه تولید ناخالص ملی، معمولا از روش تولید استفاده می گردد. در این روش، تولید ناخالص ملی از مجموع حاصلضرب تولیدات کالاها و خدمات مختلف در قیمتهای جاری بازار حاصل می گردد.
در این محاسبه که قیمت جاری کالاها و خدمات تولیدی به قیمت بازار مد نظر قرار میگیرد، فقط کالاها و خدمات نهایی محاسبه می گردد و قیمت کالاهای واسطه ای در نظر گرفته نمی شود. محاسبه کالاهای نهایی بدین منظور است که کالاهای واسطه ای دو بار محاسبه نگردد. مثلا یک بار گندم و یک بار آرد را در تولیدات محاسبه نکنند. دولتهایی که از کالاها و خدمات، مالیات اخذ می کنند، عملا مالیات دریافتی که در قیمت بازار کالا اثر دارد نیز جزو تولید ناخالص ملی محاسبه می گردد و کشورهایی که یارانه پرداخت می کنند، به دلیل تأثیر در کاهش قیمت بازار آن کالا، تولید ناخالص کمتری را نمایش می دهد و همین امر موجب اشتباه در محاسبه واقعی ارزش تولیدات در کشورهای مختلف میگردد، اشتباهی که در ارزیابی مقایسه ای توان تولیدی کشورهای مختلف، ایجاد اشکال می کند. به طور مثال، در حالی که نفت خام تولیدی، در ایران در صورت صدور، به قیمت صادرات آن ارزیابی می شود، لیکن وقتی به عنوان کالای واسطه ای برای تصفیه به پالایشگاه های کشور برده می شود، چون فرآورده ها با یارانه زیادی در کشور عرضه می گردد، علیرغم افزایش واقعی در ارزش آن، کاهش میزان آن در محاسبه تولید ناخالص ملی را موجب می گردد.
به عنوان نمونه، یک میلیون بشکه گازوئیل تولیدی در ایران، فقط به اندازه دو میلیون دلار در تولید ناخالص ملی محاسبه می گردد، حال آنکه این مقدار تولید در کشورهای همجوار ایران، نظیر ترکیه و پاکستان 50 میلیون دلار، یعنی 25 برابر ایران محاسبه می شود. این تفاوت به این دلیل است که در ایران گازوئیل که ارزش هر بشکه آن حدود 25 دلار است، با تعلق یارانه، بشکه ای 2 دلار عرضه می گردد، حال آنکه در دو کشور فوق الذکر با اخذ حدود 25 دلار مالیات در هر بشکه، هر بشکه گازوئیل را حدود 50 دلار در بازار عرضه می کنند. این در حالی است که ارزش واقعی گازوئیل به عنوان حامل انرژی، در همه کشورها یکسان است. چنین اشتباهی در کلیه کالاها و خدمات یارانه ای رخ می دهد و کارشناسان را در ارزیابی توانایی های واقعی کشورهای مختلف گمراه می کند.
ایران سالانه حدود 10 میلیون تن گندم تولید می کند، که با احتساب هر کیلو 100 تومان، ارزش آن حدود 1000 میلیارد تومان است که معمولا در سایر کشورها نیز کم و بیش همین مقدار ارزش دارد. با تبدیل آن به آرد، ارزش افزوده ایجاد می گردد که ارزش آن در کشورهای مختلف، بدون احتساب مالیات حدود 300 دلار می باشد. چون در ایران با تعلق گرفتن یارانه کلان به آرد، حدودا کیلویی 10 تومان، معادل تنی 13 دلار عرضه می گردد، بنابراین در محاسبه تولید ناخالص ملی اگر تبدیل به نان نشود با فرض تولید 10 میلیون تن آرد، در محاسبه تولید ناخالص ملی، حدود 130 میلیون دلار محاسبه می گردد، در حالی که همین مقدار آرد در سایر کشورها، با احتساب قیمت آرد حداقل 3 میلیارد دلار محاسبه می شود. اما از آنجا که نان محصول نهایی تولید شده است، قاعدتا باید قیمت نان ( و نه گندم و آرد) در بازار را در تولید ناخالص ملی محسوب کرد. اگر قیمت هر کیلو نان را 100 تومان و میزان نان تولیدی را 15 میلیون تن فرض کنیم، مبلغ 1500 میلیارد تومان معادل حدود 2 میلیارد دلار در تولید ناخالص ملی ثبت می گردد، حال آنکه با توجه به قیمت نان در سایر کشورها (بویژه در کشورهای غربی) که هر کیلو 1 تا 2 دلار می باشد، این مقدار نان تولیدی، بین 15 تا 30میلیارد دلار، (یعنی بین 7 تا 30 برابر) در محاسبه تولید ناخالص ملی ثبت می گردد. این اشتباه محاسبه در مورد ارزش خدماتی نظیر نرخ سفر با اتوبوس و قطار و امثال آن نیز که یارانه به آن تعلق می گیرد نیز صدق می کند.
اما قیمت جهانی چه ربطی به مردم ایران دارد؟!
ایران کالاهای صادراتی خود را به قیمت جهانی صادر می کند، لذا اگر مثلا بنزین صادر گردد، به قیمت جهانی صادر خواهد شد و پول آن به صندوق دولت، یعنی بیت المال عمومی واریز خواهد گردید و قاعدتا بر اساس منافع عمومی و بر اساس برنامه پیشنهادی دولت و تصویب مجلس شورای اسلامی به نفع همین مردم هزینه می گردد. یا چنانچه وارداتی صورت گیرد، لزوما به قیمت جهانی خواهد بود و مطابق آن از کیسه بیت المال عمومی خارج می گردد. مثلا در سال 1380 از بابت واردات بنزین از خارج که به دلیل اسراف در مصرف بنزین دولت ناچار به انجام آن بود، معادل 800 میلیون دلار از کیسه دولت خارج شد و این مبلغ بر اساس قیمت جهانی بنزین پرداخت گردید. مبلغی که برای واردات بنزین در سال 1380 هزینه شده است، معادل کل بودجه عمرانی استانی بیست استان کشور در سال 1381، یعنی معادل مجموع کل بودجه عمرانی استانی استان های همدان، مرکزی، گیلان، گلستان، آذربایجان غربی، کرمان، هرمزگان، کردستان، لرستان، ایلام، زنجان، چهار محال و بختیاری، کهکیلویه و بویر احمد، سمنان، یزد، بوشهر، اردبیل، قم و قزوین می باشد. این مبلغ معادل بیش از 7 سال بودجه دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری است!
با این مبلغ می توان هزینه ساخت 25 سد بزرگ خاکی، هر یک به گنجایش سد کرج را تامین کرد. جالب آنکه دولت در توزیع این مقدار بنزین وارداتی، عملا بیش از حدود 600 میلیون دلار یارانه داده است که از این مقدار یارانه، سهم دهک اول جمعیتی کشور که ثروتمندترین های جامعه هستند، بیش از 40 برابر سهم دهک آخر جمعیتی یعنی فقیرترین ها بوده است! یارانه اختصاص یافته فقط برای بنزین وارداتی، تقریبا معادل بودجهای است که برای لغو خودگردانی بیمارستان های دولتی سراسر کشور نیاز می باشد و طبیعتا این محروم ترین اقشار جامعه هستند که از خودگردانی بیمارستان ها (که به ناچار و به دلیل نبود بودجه به آن تن داده شده) آسیب می بینند. این در حالی است که بنزین مصرفی در داخل کشور بسیار بیشتر از میزان وارداتی است که به آن اشاره شد و در نتیجه یارانه بنزین نیز بسیار فراتر از مبلغ مورد اشاره می باشد. یارانه حامل های انرژی مصرفی در ایران معادل 13 میلیارد دلار، یعنی بیش از 10 هزار میلیارد تومان است که 8 برابر کل بودجه عمرانی استانی کل استان های کشور و معادل 184 در صد کل بودجه عمرانی ملی و استانی کل کشور است. به فرض اینکه برای ایجاد هر فرصت شغلی 50 میلیون ریال به صورت بلاعوض اختصاص یابد، مبلغ یارانه سالانه حامل های انرژی معادل ایجاد 2 میلیون فرصت شغلی است. یعنی ایجاد 2 میلیون شغل دائمی در سال.
آیا چون ما نمی توانیم حقوق ها و درآمدها را به سطح کشورهای ثروتمند برسانیم، پس باید به ضرر محرومین و به نفع مرفهین ( که درآمدشان بالاتر از متوسط سطح درآمد جهانی است) عمل کنیم و درهای بیت المال عمومی را به روی ثروتمندان بگشاییم؟ آنهم به اندازه 40 برابر نسبت به محرومترین اقشار جامعه؟! وقتی صحبت از قیمت جهانی می شود، یعنی دارایی های دولت کشور و آنچه را که دولت تولید می کند به قیمت جهانی محاسبه کرده و به صندوق خزانه دولت که همان بیت المال عمومی است واریز گردد. نه اینکه به ثروت عمومی چوب حراج زده و در اختیار مصرف کنندگان ثروتمند جامعه قرار گیرد. مگر مردم کشورهایی که مردمشان فقیر هستند، اجناس وارداتی یا تولیدی را کمتر از قیمت جهانی آن خریداری یا عرضه می کنند؟ در هند و پاکستان که مردم فقیر بسیاری دارد، بنزین لیتری نیم دلار عرضه می گردد. آنها از مصرف کنندگان مالیات می گیرند و ما یارانه می پردازیم. در هند و پاکستان، در اروپا و کشورهای پیشرفته و نیز در حال پیشرفت، هر کس مصرف بیشتری داشته باشد مالیات بیشتری می پردازد و در ایران عکس آن اتفاق می افتد! یعنی ثروتمندها بجای اینکه مالیات بیشتری بپردازند، یارانه بیشتری دریافت می دارند! مطابق با لایحه بودجه مصوب سال 1381 کشور، کل هزینه طرح های آبرسانی به 101 شهر کشور، (از ابتدا تا انتهای طرح) معادل 2575میلیارد ریال است که این مبلغ معادل فقط 10 روز یارانه حامل های انرژی است. پولی که از کیسه ملت فقط از بابت واردات بنزین به قیمت های جهانی در سال 13810 خارج شده است، قریب به 5/2 برابر کل بودجه طرح های آبرسانی به 101 شهر کشور است.