در آخرین سالهای قرن بیستم, فرار مغزها, کمبود مهارتها و فقدان فرصت های شغلی مسایل عمدهای هستند که سیاستگذارانی را که با تحقیق و توسعه در دولت, دانشگاه و صنعت ارتباط دارند, نگران کردهاند. اگرچه حرکت نیروی کار, بهخصوص در بین نیروی کار بسیار ماهر, در عرض مرزهای سیاسی راه حلی را در ارتباط با نگرانیهای مذکور به بعضی از دستاندرکاران ارایه میدهد, اما باعث ایجاد مشکلاتی برای دیگران میشود.
در این مقاله, با استفاده از تحقیقات مختلف تجربی ومطالعات زمینهای سعی شده است تا بازنمایی از انواع مختلف حرکت منابع انسانی در عرض مرزهای ملی ارایه شود و در این باره که گروههای متنوع افراد بسیار ماهر تحت تاثیر چهعواملی دفع و جذب میشوند, بحث خواهد شد. در یک دیدگاه کلی, مقررات مهاجرت, سیستم مالیاتبندی, امکانات مطالعاتی خارج از کشور, کیفیت کار, گستردگی ارتباطات, توسعه تجارت خارجی و علایم عرضه و تقاضای بازار نیروی کار در تصمیمگیری نقل مکان مهاجران بسیار ماهر به کشورهای خارجی نقش مهمی را ایفا میکنند.
مقدمه
فرار مغزها زمانی رخ میدهد که جریان خروجی دانشجویان ثابت است و با جریان ورودی مشابهی از دیگر کشورها جایگزین نمیشود. به نظر میرسد که رقابت برای کارکنان بسیار ماهر شدید و سخت باشد. جریانهای سنتی مهاجرت افراد بااستعداد بین کشورها از جنوب به شمال, اینک در بعضی موارد معکوس میشود. بیشتر کشورهای واقع در جنوب, بهخصوص در جنوب شرقی آسیا و شرق اروپا, از نظر فنی پیشرفت کردهاند و به میزان بالایی بر روی اقتصادهای مبتنی بر دانش قرار گرفتهاند و بنابراین, جریان مهاجرت دانشمندان و مهندسان ماهر از آنجاها ممکن است متوقف شود. بنابراین, حرکت فرار مغزها و جذب مغزها ممکن است در تمام جهات صورت گیرد: شمال - شمال, شمال- جنوب, جنوب - شمال و جنوب - جنوب. این حرکت ممکن است کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا را که به میزان بالایی به افراد بااستعداد خارجی وابستهاند, تهدید کند. ملتها به طور روز افزونی انتقال تکنولوژی را در درجه اول بهعنوان پدیدهای با جهتگیری افراد در نظر گرفته و از این بیم دارند که مزیت رقابتیشان را در آنچه به نظر میرسد که یک رقابت جهانی برای مهارتهای ویژه باشد, از دست بدهند. بنابراین, مهاجرت به میزان بالایی به یک بخش غیرقابل تفکیک سیاستهای تکنولوژی ملی تبدیل میشود. قابل ذکر است که اندازه چنین تاثیری در بین کشورها تفاوت میکند. بهعنوان نمونه, در حالی که انگلستان با گسیلداشتنودریافت استعدادها فعالانه در حرکت بینالمللی متخصصان شرکت میکند, اما کشورهایی مثل روسیه و اروپای شرقی از فرار مغزهاعمدتالطمهمیبینندوخروجمتخصصانازاین کشورهابهپدیدهایکاملاجدیتبدیلشدهاست.به طور کلی, مقوله مهاجرت و حرکت بینالمللی نیروهای بسیار ماهر یک موضوع پیچیده و متنوع است و بنابراین, نیازمند سیاستهای بسیار مناسب و متنوع میباشد. هرگروه از متخصصان بسیار ماهر تحت تاثیر مجموعهای از شرایط و تسهیلات مختلف جذب و کشیده میشوند. بنابراین, عوامل مختلف دفع و جذب در ارتباط با فرآیند نقل مکان و حرکت گروههای مجزای پرسنل بسیار حرفهای در حوزه سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (اروپا), مورد بررسی قرار میگیرند.
زهکشی بهترین منابع انسانی
اصطلاح فرار مغزها معادل با دو کلمه ی Brain Drain در زبان انگلیسی است. Brain به معنی مغز، متفکر و مغز متفکر بوده و برای کلمه Drain نیز معانی چندی از جمله خشکاندن، خالی کردن، تحلیل بردن و زهکشی کردن آورده شده است. بنابراین همانطور که عمل زهکشی، به طور طبیعی یا مصنوعی، باعث بیرون رفتن آب های اضافی یک منطقه می شود یا در کشاورزی، آب اضافی از زمین به وسیله زهکشی گرفته می شود پدیده فرار مغزها نیز باعث بیرون رفتن مغزها یا متفکرانی از یک سرزمین می شود، منتهی مغزهایی که آن سرزمین به وجود آن ها نیازمند است. واژه مغزها شامل همه افراد دانشمند، مخترعین، مبتکرین، تکنسین ها، کارگران ماهر و خلاق، مهندسین، پزشکان، جراحان، متخصصان و سایر افرادی که از دانش بالایی برخوردار هستند، می شود. در جریان قرن 19 و تا جنگ جهانی اول ایالات متحده آمریکا مهم ترین کشور مهاجر پذیر بود زیرا لزوم بهره برداری از منابع آن سرزمین و ایجاد تاسیسات زیر بنایی نظیر شبکه راههای ارتباطی، راه آهن و ... به نیروی انسانی زیادی احتیاج داشت. بنابراین جمعیت زیادی از کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی، اروپا و آفریقا به آن سرزمین مهاجرت کردند. بعدها صنعتی شدن آن کشور باعث شد تا در ماهیت مهاجر پذیری آن تغییراتی به وجود آید و مهاجران ماهر و متخصصی را از کشورهای اروپایی یا کشورهایی که به طور ناکافی صنعتی شده بودند پذیرا گردد. ادبیات مربوط به فرار مغزها از زمان پایان جنگ جهانی دوم و به ویژه از دهه 1960 شکل گرفت یعنی موقعی که کشورهای اروپایی اقدام به بازسازی ویرانه های به جا مانده از جنگ کردند و مدتی بعد چرخه صنعت در این کشورها شروع به کار کرد. این فرایندها نیاز به افراد متخصص و کارآمد داشت. در نتیجه خیل عظیمی از متخصصان، مهندسان و سایر افرادی که از آنها با عنوان مغزها یاد می شود، کشورهای در حال توسعه خود را به مقصد کشورهای پیشرفته تر ترک کردند و از این زمان بود که غارت سرمایه های انسانی شروع شد و مانع دیگری بر سر راه پیشرفت و توسعه کشورهای جهان سوم ظاهر گردید.بعضی از محققان معتقدند که علت ریشه ای تمام مهاجرت ها، شکست جوامع در براوردن نیازها و آرزوهای شهروندانشان است بنابراین فرار مغزها نیز که نتیجه مهاجرت یا کوچ افراد تحصیل کرده و دارای تخصص از کشوری به کشور دیگر است، ریشه در نیازها دارد. طیف این نیازها برای نخبگان و متخصصان هر کشور متفاوت است و شامل ابعاد امنیتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، علمی و تخصصی می شود. باید در نظر داشت که پدیده فرار مغزها تنها مختص به جلای وطن نیروهای متخصص کشورها نیست. بلکه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاههای خارج از کشور را که بعد از فارغ التحصیلی میلی برای بازگشت به وطن ندارند نیز در بر می گیرد.
مساله فرار مغزها برای کشورهای توسعه یافته چندان بحرانی نیست زیرا چنانچه این کشورها نخبگانی را از دست بدهند، توانایی جذب نیرو های متخصص دیگری را دارند و به اصطلاح مبادله مغزها صورت خواهد گرفت. در صورتی که کشورهای در حال توسعه نه توان حفظ نخبگان خود را دارند و نه قوت جذب نخبگان و متخصصان جدید، بنابراین در اصل، فرار مغزها زمانی محسوس است که جریان خروجی متخصصان و تحصیل کردگان ثابت باشد و با جریان ورودی مشابهی از سایر کشورها جایگزین نگردد. این مساله صدمات جبران ناپذیری به کشورهای کوچک و کم جمعیت در حال توسعه وارد می کند هرچند که امکان دارد حرکت مغزها از یک کشور کوچک اهمیت چندانی را برای کشورهای بزرگ مهاجر پذیر نداشته باشد.
تاثیرات فرار مغزها بر کشورهای مبدا و مقصد
هم سرمایه های انسانی و هم منابع طبیعی در رشد اقتصادی اثرات تعیین کننده ای دارند. تحقیقات تجربی نشان داده اند که سرمایه گذاری در منابع انسانی بیش از سرمایه گذاری در منابع طبیعی به رشد اقتصادی کمک می کنند. مثلا کشورهای خاورمیانه با منابع عظیم نفتی خود به متخصصان تحصیل کرده ای نیاز دارند تا توسعه اقتصادی خود را فراهم سازند. امروزه نقش بنیادین و اصلی منابع نیروی انسانی در توسعه کشورها امری بدیهی و روشن است و به جرات می توان گفت که ویژگی چشم گیر و بارز کشورهای پیشرفته وجود نیروی انسانی کارا و متخصص است. بنابراین حرکت نیروهای ماهر و غنی انسانی، تاثیرات نمایانی را بر کشورهای مبدا (فرستنده) و کشورهای مقصد (گیرنده) خواهد داشت.مهمترین و واضح ترین اثری که پدیده فرار مغزها بر کشور مبدا می گذارد اتلاف هزینه هایی است که صرف تعلیم و تربیت نیروهای ماهر و تحصیل کرده شده است. کشورهای در حال توسعه همه ساله با صرف هزینه های هنگفت برای بخش آموزش و پرورش که غالبا سهم مهمی از بودجه ناچیز آنها را شامل می شود اقدام به تربیت انسانهای ماهر و متخصص می کنند اما متاسفانه با مهاجرت این افراد به کشورهای پیشرفته صنعتی به ویژه ایالات متحده و کانادا، منابع عظیمی از سرمایه خود را از دست می دهند و این سرمایه به طرف کشورهای مقصد سرازیر می شود. بعضی کشورها با پرداخت یارانه هایی، زمینه ادامه تحصیل شهروندان خود را در مقطع تحصیلات عالی فراهم می سازند. این یارانه ها اغلب شامل پرداخت وامهای بدون بهره، شهریه های اندک دانشگاهی، سکنی گزیدن رایگان یا ارزان دانشجویان در خوابگاهها و کمک هزینه های تحصیلی خارج از کشور است. هر چه سطح تحصیلات بالا رود میزان هزینه صرف شده در بخش آموزش بیشتر خواهد شد. هزینه آموزش پزشکان و استادان به علت طولانی تر شدن دوره آموزش آنها بسیار افزایش خواهد یافت. بنابراین با عزیمت دائمی این قشر از افراد تحصیل کرده به خارج کشور صدمات مالی زیادی به کشور فرستنده وارد می شود.ازآنجایی که آموزش و پرورش یک کالای عمومی به حساب می آید و منافع مثبت مشخصی را برای جامعه دارد بنابراین در نتیجه فرار مغزها صدمات مالی قابل توجهی حادث می شود. با هزینه های بالای تربیت یک متخصص در کشور سوییس که بالغ بر 565 هزار دلار است، از نقطه نظر اقتصادی منافعی که این کشور در قبال جذب متخصصین خارجی بدست می آورد معادل با ارزش صادرات یک سال – سال 2000 – زعفران ایران است. در ایالات متحده مجموع هزینه برای 12 سال قبل از دانشگاه و دوره 4 ساله تحصیلات دانشگاهی حدود 174 هزار دلار برای هر فرد تخمین زده می شود. مجموع هزینه آموزش هزاران فارغ التحصیل دانشگاهی که از کشورهای توسعه نیافته روانه آمریکا شده اند میلیاردها دلار برآورد می شود که این مبلغ را می توان به عنوان کمکهای بلاعوض و ناخواسته کشورهای مختلف به ایالات متحده به شمار آورد.
منابع مختلف مقدار سودی را که از طریق فرار مغزها نصیب کشورهای جذب کننده می شود نشان داده اند. بعضی چنین برآورد نموده اند که ایالات متحده طی 30 سال بالغ بر صد میلیارد دلار از این راه سود برده و در بین سالهای 1970 تا 1977 بالغ بر 5 میلیارد دلار از محل آموزش نیروهای متخصص مورد نیاز خود صرفه جویی نموده است. بنابراین این کشور و دیگر کشورهای توسعه یافته از دانش و تخصص نخبگان مهاجر سراسر جهان به طور مجانی بهره برداری می کنند. اکثر این مهاجران در زمینه هایی نظیر آموزش و پرورش، مهندسی، پزشکی و دیگر خدمات تخصصی مشغول کار هستند. کار این نخبگان برای کشورهای میزبان دارای منافع اجتماعی مشخص و مهمی است که در کشورهای مبدا به این منافع توجهی نمی شود. این نکته را هم باید در نظر گرفت که مهاجرت متخصصین کشورهای در حال رشد در فعال ترین دوره سنی آنها صورت می گیرد. یعنی آنها بلافاصله بعد از اتمام دوره های تخصصی دانشگاهی خود اقدام به مهاجرت می کنند. بیش از 50 درصد از پزشکانی که در سالهای بعد از 1960 وارد ایالات متحده شدند از لحاظ گروه سنی زیر 40 سال بودند. در سال 1970 حدود 40 درصد کاردانهای فنی و مهندسینی که به عنوان مهاجر به آمریکا رفتند در گروه سنی کمتر از 30 سال قرار داشتند. مساله جوانی مهاجران امتیاز دیگری را برای کشورهای مهاجر پذیر، و در مقابل امتیاز منفی دیگری را برای کشورهای مهاجر فرست به همراه دارد.بیرون رفتن افراد متخصص و کارآمد از یک کشور مسائل دیگری را هم با خود در پی دارد. وقتی متخصصان کنار می روند، ناکارآمد ها میدان دار می شوند و چرخه توسعه نیافتگی باز هم به روال خود ادامه می دهد. بسیاری از مغزها با فرار خود باعث خروج خانواده خود و مقدار قابل توجهی سرمایه مالی از کشور می شوند که این سرمایه برای ارتقای رشد اقتصادی یک کشور لازم است. این در حالی ست که بعضی از مهاجرت ها باعث سودرسانی به کشور مهاجر فرست می شوند. در دهه 1980 مکزیکی ها مقیم ایالات متحده ارتباطاتی را با زادگاه خود برقرار کردند و پس اندازهای خود را به روستاهای محل تولد خود فرستادند تا در ساخت مدارس، سیستم های فاضلاب و دیگر زیر ساختهای بنیادی مورد استفاده قرار گیرد. در قسمتهایی در مناطق روستایی مکزیک، تقریبا منبع اصلی درآمدی نیمی از خانواده ها متکی به پول فرستاده شده از طرف بستگان آنها در خارج کشور است. فرار مغزها بعد از یک نسل، می تواند به سوددهی برای کشور مبدا تبدیل شود. بعضی از شرکتهای هندی واقع در ایالات متحده که سال ها به وسیله متخصصان هندی تاسیس شده بود، امروزه با سرمایه گذاری های خود در کالج های فنی در هند توانسته اند تسهیلات جدیدی را برای کشور خود ایجاد کنند. همچنین نخبگان تحصیل کرده به عنوان وسیله ای برای انتقال فن آوری و مهارت محسوب می شوند.امروزه در مهاجرت های میان مدت و دراز مدت به آن سوی اقیانوس ها مساله گزینش مطرح است، گزینش مهاجران ی که بتوانند به نیازهای ساختاری و فنی کشور پذیرا پاسخگو باشند. در این گزینش کادر مدیریت و مهندسان عالی رتبه ای که سرمایه ای با خود داشته باشند در اولویت قرار می گیرند. در چنین مهاجرت هایی کشور پذیرا در جهت آماده سازی مهاجرانی که رسیدن آنها به مرحله تخصص و مهارت هزینه هنگفتی می طلبد، سرمایه گذاری نمی کند. شرکتهای رایانه ای، فن آوری و داروسازی سوئیس با کمبود نیروهای ماهر روبرو هستند. دولت به این نتیجه رسیده است که جبران این کمبود علاوه بر هزینه مالی، به حدود چند هزار ساعت تدریس نیاز دارد که برابر با چند سال کار دائم و موفقیت آمیز یک مدرسه و دانشگاه است. لذا یکی از اهداف کوتاه مدت سوئیس علاوه بر جذب متخصصان سوئیسی آن است که در برخورد با درخواست های مهاجرت و پناهندگی اتباع خارجی، نیروهای متخصص را از میان آنها دست چین نماید.