مقدمه
اگر در نظام اسلامی , تربیت دینی به ثمر نرسد و نسل جوان جامعه تربیت صحیح دینی پیدا نکند یعنی تربیت اسلامی در وجود و شخصیت آنان زنده فعال نباشد تلخی این ناکامی با شیرینی هیچ کامیابی دیگری قابل تحمل نیست و نباید دل را به موفقیتهای دیگر خوش داشت و از اصل قضیه غافل بود. (رهبری نژاد 1375)
قشر جوان در هر جامعهای به لحاظ برخورداری از توان و انرژی فراوان قادرند تأثیر تعیین کنندهای بر آینده آن جامعه داشته باشند آنها به راحتی تغییرات اجتماعی فرهنگی و حتی سیاسی جامعه را سمت و سو میدهند , قادرند امنیت فرهنگی جامعه را تأمین کنند و یا فرهنگ را به سویی برند که مطلوب جامعه نیست. چرا که میراث فرهنگی گذشتگاه توسط آنها به نسل بعد منتقل میشود و چنانچه آنها در انتقال این میراث فرهنگی امانتدار خوبی باشند و در مواجه با فرهنگهای دیگر دچار « خودباختگی فرهنگی» نشوند, خواهند توانست امنیت فرهنگی آن جامعه را تأمین کنند. ولی اگر در مواجهه با فرهنگهای بیگانه دچار خودباختگی فرهنگی شوند, تا چند نسل بعد از فرهنگ مطلوب جامعه نمیتوان خبر گرفت.
همه اینها نشانگر اهمیت ویژه قشر جوان و لزوم شناخت موقعیت آن و برنامهریزی صحیح جهت شکوفایی صحیح شخصیت آنها دارد.
«بنابراین گزاف نیست اگر بهبود کیفیت نظامهای تعلیم و تربیت را معادل ارتقاء کیفیت حیات و تمدن انسانی در همه ابعاد قلمداد کنیم و از سرمایهگذاری در جهت دستیابی به سیاستها, اصول و روشهای مناسب در این عرصه بعنوان ضروریترین و مدبرانهترین سیاست هر جامعه بشری یاد کنیم».
مهرمحمدی , محمود. جایگاه مدارس تجربی در نظام تعلیم و تربیت , فصلنامه تعلیم و تربیت شماره 28, ص 11
و بقول کانت « بشر تنها با تعلیم و تربیت آدم تواند شد و آدمی چیزی جز آنچه تربیت از او میسازد نیست»
شکوهی , غلامحسین . تعلیم و تربیت و مراحل آن , مشهد , انتشارات آستان قدس , 1363 , ص 171
و از آنجائیکه تعلیم و تربیت عمدی کوششی منظم و حساب شده محسوب شده است , وجود برخی طرحها برای هدایت چنین کوششی ضروری بنظر میرسد. واژه برنامهدرسی معمولاً به چنین طراحی اطلاق میشود.
« شکل و ساختار برنامه درسی از تصمیماتی که در خصوص عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی اتخاذ میشود تأثیری پذیرد. عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی عبارتند از :
اهداف
محتوا
فعالیتهای یادگیری دانشآموزان
روشهای ارزشیابی
منابع و ابزار یادگیری
زمان
فضا
گروهبندی دانشآموزان
استراتژیهای تدوین و روشهای یاددهی
یادگیری که در برنامه ریزی درسی با این عوامل 9 گانه به طرق مختلف برخورد میشود.»
کلاین , فرانسیس , الگوهای طراحی برنامه درسی , دکتر محمود مهر محمدی , فصلنامه تعلیم و تربیت , شماره 4 و 3 ص 11
اما مفهوم مسلط برنامه درسی چه از نظر تاریخی و چه در حال حاضر موضوعات مدرسهای است که بوسیله معلمان تدریس شده و بوسیله دانشآموزان فراگرفته میشود.
در نظام کنونی آموزش و پرورش ایران نیز کتاب درسی بهترین مرجع و منبع یادگیری دانشآموزان است و تقریباً تمام فعالیتهای آموزش رسمی در چارچوب کتاب درسی صورت میگیرد.
در فرایند ارزیابی برنامه درسی یا اتخاذ تدابیر و تصمیمهای برنامهای نظرات و نگرش دانشآموزان و معلمان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
پویایی برنامه درسی زمانی تحقق مییابد که گروههای مختلف که هر کدام به نحوی در سطوح مختلف در امر برنامه درسی دخالت دارند, به همفکری بپردازند و همچنین به نگرش دانشآموزان و معلمان در این زمینه توجه کافی مبذول شود.
از طرف دیگر آموزش دینی به لحاظ دارا بودن ابعاد متنوع و مرتبط با جنبههای گوناگون زندگی انسان از مهمترین موضوعات آموزش و پرورش به شمال میرود.
در جوامع با حاکمیت دینی , بواسطه تأثیر و توجه به پرورش ارزشهای اخلاقی و اعتقادی فراگیران , تربیت دینی جایگاه ویژهای در برنامههای آموزش و پرورشی دارد. به همین دلیل است که مأموریت و رسالت اصلی نظام آموزش و پرورش در چنین جوامعی تربیت همه جانبه دانشآموزان بر پایه تعالیم و دستورات الهی است.
در نظام آموزش و پرورش کشور اسلامی ایران نیز پرورش فراگیران بر دستورات دین مبین اسلام که منبعث از قرآن مجید, سنت و سیره رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) تکیه دارد. پس برنامهریزان درسی و مؤلفین کتب باید فعالیتهایی که صبفه دینی , اقتصادی و اخلاقی دارد را در اولویت قرار دهند.
بر اساس اسناد موجود [1]هدف از تدریس این درس در دوره متوسطه تحقق اهداف گرانسنگی نظیر تقویت ایمان و اعتقاد به خداوند , پرورش حس احترا و قدردانی از انبیاء, پایبندی نسبت به دستورات ایشان و مواردی نظیر آن میباشد و با توجه به اهمیت نیل به این اهداف همواره این دغدغه برای برنامهریزی و پژوهشگران حوزه تربیت دینی وجود داشته است که «تا چه میزانی اهداف مزبور محقق یافتهاند و موانع عدم تحقق کامل آنها چه بودهاند؟ [2]
علاوه بر دغدغه اصولی فوق که به میزان اثربخشی درس بینش اسلامی و تلاش در جهت رفع موانع تحقق اهداف مربوط میشود, در سالیان اخیر دغدغه دیگری در میان صاحبنظران تعلیم و تربیت اسلامی بروز کرده است « آیا آموزشهای دین به طور عام و درس بینش اسلامی به طور خاص توانسته در شکلگیری هویت دینی دانشآموزان مؤثر افتد؟ [3]
به بیان دیگر صرف نظر از بررسی میزان اثربخشی محتوای درس بینش اسلامی در جهت تحقق اهداف آن , اهمیت بررسی شکلگیری هویت دینی نیز مورد نظر قرار گرفته است.
چرا که هویت به معنای کیستی انسان به نقل از دکتر کاردان , زمانی مطرح میشود که انسان خود با چیز دیگری مقایسه کند.
احمدلو, مصیب؛ بررسی رابطه میزان هویت ملی و هویت قوی در بین جوانان تبریز, رساله کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس , تهران 1381
در واقع هویت همانند دیگر مقولات تنها زمانی برجستگی مییابد و مطرح میشود که در بحران باشد.
دوران , بهزاد ؛ تأثیر فضای سایبرنیتیک بر هویت اجتماعی , رساله دکتری جامعهشناسی , دانشگاه تربیت مدرس تهران , 1381
امروزه جهانیسازی , تهدیدی برای هویت های ملی و سکولاریسم, تهدیدی برای هویتهای دینی میباشد.
لذا پژوهش حاضر بر آن است که به میزان تأثیر بررسی کتاب دینی سال اول دبیرستان در شکلگیری هویت دینی دانشآموزان منطقه 7 از دیدگاه معلمان بپردازد.
لازم به ذکر است که در بخش بیان مسأله به طور اجمال و در فصل دوم به طور کاملاً مشروح دیدگاه پژوهش حاضر در مورد نقش کتاب دینی سال اول دبیرستان در شکلگیری هویت دینی دانشآموزان ذکر شده است.
فصل اول
کلیات تحقیق
بیان مسئله :
در سالهای اخیر موضوع هویت در اشکال مختلف اجتماعی و فردی و با رویکردهای مختلف و نیز عمدهترین گرایش فرهنگی نسبت به آن که همانا ویژگی ملی و دینی است به یکی از چالشهای عمده در بحث و بررسی از نظام فرهنگی کشور درآمده است.
عوارض و آسیبهای ناشی از دگرگونی در نظام فرهنگی و ارزشی, تغییر الگوهای سنتی زندگی, پیدایش آرمانها و آرزوهای جدید کاهش نقش آموزشهای دینی , افزایش گرایشهای جدید اجتماعی و بسیاری از موارد مشابه دیگر همگی باعث گردیده جوانان در معرض بیهویتی دینی و ملی قرار گیرند.
اگر چه هدف آموزشهای دینی را نمیتوان صرفاً ایجاد و پرورش باورها, ارزشها, نگرشها و طرز تلقیهای مطلوب از نظر دین دانست ولی مسلماً اهداف حیطه ارزشی, مهمترین اهداف اینگونه آموزشها میباشد. زیرا در صورت به وجود آمدن باورها, ارزشها, نگرشها و طرز تلقیهای مطلوب است که اعمال صالح و اخلاق پسندیده به وجود خواهد آمد و در غیر این صورت آموزشها جنبه سطحی مییابند و نمیتوانند اسباب تحقق اهداف تربیت دینی را فراهم آورند.
بعد آنکه برنامه ریزان درسیِ حیطه تربیت دینی مطمئن شوند که برنامههایشان توانسته است اهداف حیطه ارزشی را متحقق سازد و هویت دینی دانشآموزان را به خوبی شکل دهد بایستی اولاً اصول و روشهای علمی برنامهریزی درسی در حیطه ارزشی را مد نظر قرار دهند و ثانیاً عناصر مختلف در زمینه شکلگیری هویت دینی دانشآموزان مثل , اعتقادات دینی, استدلال یعنی ظاهر دینی , رفتار دینی و گفتار دینی را مد نظر قرار دهند.
ضرورت انجام تحقیق:
مطالعه و بررسی پژوهشها, گزارشها, مقالاتی که به ویژه در سالیان اخیر مطرح شده است نشان دهنده عدم توفیق نسبی نظام آموزش و پرورش به طور کلی و آموزش دینی در مدارس به طور خاص در تحقق اهداف ارزشی اسلامی بوده است. به عنوان نمونه قاسم کریمی در هفتمین همایش جایگاه تربیت (1377) میگوید: ” ... همگان به وضوح دریافتهاند که نسلهای تحت تعلیم فاقد ویژگیها, اندیشهها و رفتارهای دینی, اخلاقی, سیاسی , اجتماعی و انقلابی مورد نظر هستند». ( ص 21)
« علی سادهای در ششمین همایش جایگاه تربیت (1374) میگوید: « ... به عبارت بهتر , پیام سمینارها کنفرانسها و اجلاسهای متعدد توسط نهادها و مراکز آموزش و فرهنگی کشور در سالهای اخیر, نشانههایی از احساس خطر و افزایش ضریب آسیبپذیری دینی و مذهبی در نسل نو میباشد.» (ص 86)
و علیاکبر نوایی (1377) در بحث تربیت و نوسازی معنوی چنین میگوید: « متأسفانه امروزه شاهد صحنههایی از گروهای مد هستیم که باز متأسفانه تشکیل دهندگان آن عمدتاً از دانشآموزان میباشند» (ص 194)
در این میان آموزش و پرورش هر جامعه باید قبل از هر نهاد دیگر اجتماعی بفکر حل این مشکل باشد. چون جامعه ما جامعهای مذهبی و پایبند به آموزشهای دینی به حساب میآید, بایستی با حساسیت و جدیت بیشتری موضوع را تعقیب نموده و بحل آن اهتمام بورزد.
بنابراین نمیتوان تردید داشت که درس دینی از اهمیت خاصی برخوردار است. بطوریکه از جهاتی نمیتوان آنرا با هیچ درس دیگری مقایسه کرد. اگر دروس دیگر به یک بعد از ابعاد زندگی فراگیر نظر دارند, درس دینی با کل زندگی او سروکار دارد. درس دینی پایههای ایدئولوژی دانشآموز را پیریزی میکند و درصدد تبیین فلسفه حیات برای آنهاست تا چگونه زیستن را به آنها بیامورد. بعبارت دیگر هدف نهایی درس دینی ایجاد تغییر و تحول در بینشها, نگرشها, منشها, علائق عادات و در یک کلام «سازندگی شخصیت» است.
با توجه به آنچه ذکر شد, بنظر میفرسد ضرورت تحقیق در زمینه درس دینی در مقطع متوسطه , بخصوص سالهای اولیه آن که تقریباً همزمان با سن بلوغ و آغاز دوره نوجوانی است, برکسی پوشیده نباشد.
« سراسر دوره بلوغ همه شگفتی است. هم سن عقل است و هم سن عواطف گنجینههای دل و جان هر دم سیلی از اندیشه و طوفانی از عشق به هر سو میپراکند. هیچوقت جهان این همه زیبا بنظر نمیرسد. هیچگاه به این نحو دور از دسترس و این همه قابل تصرف دیده نمیشود. سنهای بعدی به حسرت به آن نگاه میکنند. همه عواطف و احساسات پاک غذای خود را از این سن میگیرند. میتوان آن را رنسانس زندگی نامید.» (دورانت , ویل ص 124)
در این دوران , نوجوان در عین حال که آماده خدمت است, قادر است از منافع خود چشمپوشی کند – ایندو خصیصه حاکی از آنست که ارشهای معنوی معینی از ارزشهای اخلاقی و فلسفی و مذهبی و هنری در فکرش مقام مهمی دارند. دشوارترین قسمت تربیت شخصیت در دوران بلوغ, تربیت اخلاقی است. « تا این دوره حیات اخلاقی جز تجلی عادت اجتماعی که از خارج بر اراده طفل تحمیل میشود, نیست. حیات اخلاقی در این دوره برای نخستنی بار بصورت تعالی بسوی خیر درمیآید و آن از شخصیتی ناشی میشود که تشنه خودمختاری است, امکانات اخلاقی جدید همان اخلاق فردی بجای اخلاق اجتماعی و اخلاق آرمانی , بجای اخلاق مقرراتی است نکته عمدهای که شرط تعالی بسوی خیر است , تلاش در راه اثبات شخصیت خویش است که با بلوغ آغاز میشود و در طول این دوره بسط و توسعه مییابد. مربی میتواند در این دوره آنان را وادار کند به ندای پاکان و قهرمانان گوش فرا دهند در کسانیکه طبع دینی دارند, ندای پاکان همان ندای الهی است.» (دین , مورسی ص 155 و 154)
برای طبایع مؤمن, آشنایی با ارزشها بصورت تربیت دینی در میآیند. ارزشهای دینی خاصیت تألیفی دارند و دین همه ارزشهای معنوی را در زیر عنوان فضیلت و تقوا به هم میپیوندد و به آنها وحدت میبخشد.
روسو سن شانزده سالگی را برای پرداختن به تربیت دینی مناسب میداند. و کانت هم معتقد است اگر میشد آموزش این مفاهیم بتأخیر بیفتد, بهتر بود. اما چون چنین چیزی امکانپذیر نیست پس معتقد است حتیالامکان مفاهیم در قالبی که به ذهن بچهها نزدیکتر است بیان گردد. بهرحال چه مفاهیم مجرد قبلاً مطرح شده باشد و چه نشده باشد, دوره نوجوانی و جوانی مناسبترین موقع برای طرح این قبیل مسائل و تعمق درباره آنهاست.
با توجه به این واقعیت, در سالیان گذشته پژوهشگران متعددی مبادرت به انجام تحقیقات متعدد در امور علل مشکلات موجود و ارائه راهبردهای اجرایی برای اثربخشی آموزشهای دینی نمودهاند.
کیامنش (1371), رحیمی (1372) , اکرمی (1372) , سعیدی (1373) , عباس سروک (1371) , سادهگی (1376) و ... ولی در این پژوهشها کمتر در حوزه هویت دینی کاوش شده و طبیعتاً پیشنهادها و راهبردها عمدتاً محدود به خود کتاب بودهاند با توجه به اهمیت هویت دینی و نحوه شکلگیری آن انجام پژوهشهایی نظیر پژوهش حاضر نه تنها مفید بلکه ضروری مینمایاند.
هدف کلی پژوهش
توجه به آنچه در بخش بیان مسأله گذشت
هدف اصلی از پژوهش حاضر تهیه پاسخ مناسب برای این پرسش است که :
کتاب دینی سال اول دبیرستان تا چه اندازه در شکلگیری هویت دینی دانشآموزان نقش داشته است؟
اهداف جزئی:
آگاهی از تأثیر آموزش کتاب دینی سال اول دبیرستان در اعتقادات دینی دانشآموزان
آگاهی از تأثیر آموزش کتاب دینی سال اول دبیرستان در استدلال دینی دانشآموزان
آگاهی از تأثیر آموزش کتاب دینی سال اول دبیرستان درظاهر دینی دانشآموزان
آگاهی از تأثیر آموزش کتاب دینی سال اول دبیرستان دررفتار دینی دانشآموزان
آگاهی از تأثیر آموزش کتاب دینی سال اول دبیرستان دررفتار دینی دانشآموزان
ارائه پیشنهادات و نظرات
برای دستیافتن به پاسخ این سؤالات پرسشنامهای در بین ... از دبیران دینی سال اول دبیرستان که با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند توزیع گردید و با استفاده از روش آماری ... مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
سؤالات پژوهش
با توجه به آنچه در بیان مسئله گذشت سوالات اساسی این پژوهش عبارتند از :
آیا درس دینی سال اول دبیرستان در اعتقادات دینی دانشآموزان تأثیر داشته است؟
آیا درس دینی سال اول دبیرستان در رفتار دینی دانشآموزان تأثیر داشته است؟
آیا درس دینی سال اول دبیرستان در استدلال دینی دانشآموزان تأثیر داشته است؟
آیا درس دینی سال اول دبیرستان در ظاهر دینی دانشآموزان تأثیر داشته است؟
آیا درس دینی سال اول دبیرستان در گفتار دینی دانشآموزان تأثیر داشته است؟