تحقیق مقاله بررسی زندگی و احوال رابعه عدویه (بانویی عارف در قرن دوم هجری)

تعداد صفحات: 216 فرمت فایل: word کد فایل: 3160
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله زندگینامه مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۶۰۰ تومان
قیمت: ۲۱,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله بررسی زندگی و احوال رابعه عدویه (بانویی عارف در قرن دوم هجری)

    چکیده

    موضوع عرفان و تصوف،یکی از مهمترین مباحث بشری در طی قرون به شمار می رود.ودر تمامی ادیان نیز بدان توجه شده است.زنان عارف همپای مردان نقش بسزایی در پیشبرد نهضت تصوف و عرفان اسلامی داشته اند.

        این پایان نامه ابتدا به بحث عرفان و تصوف و رابطۀ آن با اسلام میپردازد.سپس زندگی یکی از زنان عارف بصره،به نام«رابعه عدویّه»(متوفی 185یا135ه.ق)را مورد بررسی قرار می دهد.که با عبادات خویش و ورود به طریقت الهی به مقامات عارفان دست یافت. گویند،او اولین کسی است که معنی و مفهوم حقیقی «حبّ الهی»را در تصوف اسلامی وارد کرده است.«حج»در دیدگاه وی فقط به قصد دیدار روی دوست انجام می شود.او «حال مشاهده» را درک کرده است واز جمله زنانی است که تجرّد را بر تأهل برگزید تا با آزادی و استقلال خویش در طریق تصوف به بالاترین درجات نائل شود.وی با صوفیان نامدار همعصر خویش چون:معاذه عدویه،حسن بصری،سفیان ثوری و...معاشرت داشت. رابعه را صاحب کراماتی دانسته اندکه برخی در تذکره الاولیا عطار آمده است. او زنی فاضل و خردمند بود،اشعار استواری به وی نسبت می دهند.مناجات وسخنان حکمت آمیز وی در کتب عرفانی نقل شده است.در برخی اشعار پارسی نیز از وی سخن رفته است.

      هدف این پایان نامه،تبیین افکار و ابعاد شخصیّتی«رابعه عدویّه»عارفۀ نامدار قرن دوم هجری       می باشد که در طریق سیر و سلوک حق، معادن وجود خویش را کشف نموده و با نیروی عشق و ایمان وبا سلاح معرفت،به سیمرغ حقیقت دست یافته است.

       از آنجا که از شرح زندگانی وی ،اطلاع چندانی در دسترس نیست،ومسأله با وجود افرادی به همین نام در عصر وی وهمچنین به دلیل قلّت منابع و مآخذ،کاررا دشوار و تحقیق را محدود می گرداند.با این وجود، به قدر وسع و توان علمی سعی شده تا گامی در جهت معرفی این بانوی پارسا برداشته شود.  روش پژوهش،به صورت تحقیق کتابخانه ای و فیش برداری از متون عرفانی است که در کتب متعدد،  شرح حال و آراء و نکات برجسته زندگی وی  مورد بررسی قرار گرفته است.

     

    پیشگفتار:

    سپاس بیکران و ستایش بی پایان پرورگار مهربان را، که آدمی را آفرید و احسن مخلوقاتش نامید.

    تاج «کرّمنا» بر سرش نهاد و خلعت «هدینا» بر قامتش پوشاند و دّر یتیم عشق، در صدف دلش نشاند.

    و درود بی نهایت بر آن همای سعادت قله رفیع نبوت، رحمت عالمیان و صفوت آدمیان، محمد مصطفی- صل الله علیه وآله-

    و درود و تحیت بر وصیِ نبی، ولیّ حق، صدر نشین مجلس اصفیا و سر حلقه محفل عرفا، علی- علیه السلام و خاندان پاکش.

    اما علت جستجوی احوال عارفه ای در قرن دوم هجری، نخست آنکه عرفان و تصوف چیزی جز «عشق مطلق» نیست و عشق همان کیمیایی است که خاک آدم را با شبنمش گل کردند و سرشتند.

    دور گردون ها ز موج عشق دان      

                                         گرنبودی عشق بفسردی جهان

    و بدین ترتیب عشق  و به دیگر تعبیر عرفان و تصوف با آغاز هستی انسان و سراسر حیات او پیوندی ناگسستنی یافت و این است که صوفیان، آدم(ع) را اولین صوفی عالم دانسته اند.

    آنجا که به غرامت یک خطا از افلاک به عالم خاک هبوط کرد و سالیان دراز، طلب استغفار می نمود و اشک حسرت و ندامت از دیدگان می بارید تا آنگاه که مصفا شد که «ان الله اصطفی آدم(3/33)»او صافی شد و «صوفی گشت».

    آری، آغاز این طریقت با آدم(ع) بود و کمال این طریق در وجود مبارک پیامبر(ص) است.

    «عزیز الدین نسفی» در کتاب« مقصد اقصی» گوید: بدان که شریعت، گفت پیغمبر است و «طریقت، کرد پیغمبر است و حقیقت، دید پیغمبر است.» کما قال علیه السلام، الشریعه اقوالی، الطریقه اعمالی و الحقیقه احوالی.

    دلیل دیگر آنکه عرفان و تصوف در ادبیات به مثابه روح است درکالبد، کالبد را بی روح قدری نیست و جایگاهش جز گور نه. حیات طیبه و دولت جاوید ما در گرو مؤانست با عرفان و تصوف اسلامی است و انتخاب این موضوع نیز از این رهگذر است.

    آنچه با عنوان «رابعه عدویه عارفه نامدار قرن دوم هجری و اندیشه عرفانی وی» عرضه می شود، حاصل گشت و گذاری در بوستان ادب عرفانی است که رهاورد آن آشنایی با صاحبدلی وارسته که ولای دوست یافته و از سر خواجگی کون و مکان برخاسته و از هر آنچه غیر اوست  سرتافته است.

    همچنان که حافظ شیراز گوید:

    یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

                             دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

    از درخویش خدایا به بهشتم مفرست

                           که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس

    این جریده سعی بر آن دارد که رابعه عدویه را از پرده مستوری قدری بدر آورد و گوشه ای از جمال اندیشه و زندگی وی را بنمایاند. و البته با بضاعت علمی ناچیز این حقیر، ران ملخی نزد سلیمان بردن است، چه باک که، عیب است و لیکن هنراست از موری.

     

     

     

    مقدمه:

    منزلت و پایگاهی که اسلام و پیامبر گرامی آن محمد(ص) برای زنان قائل شدند، سبب شد که در همان دوران حیات رسول اکرم(ص) و حتی سالها پس از ایشان، زنان همچون مردان در عرصه های مختلف، حضوری شایسته داشته باشند. همسران و دختران نبی اکرم(ص) و صحابه گرانقدر ایشان در زمره پارساترین زنان بودند. گروهی از ایشان در عرصه های نبرد حضوری درخشان داشتند و عده ای در کلاسهای درس مشغول وعظ و تذکر بودند و شماری از آنان نیز از راویان حدیث بودند به گونه ای که از فصاحت و بلاغت آنان در اغلب کتب عرفانی سخن رفته است و نام ایشان در صدر این آثار متجلی است. از آن جمله: عبدالرحمن سلمی در «ذکر النسوه المتعبدات الصوفیات» و ابن جوزی در «صفه الصفوه» و عبدالرحمن جامی در «نفحات الانس» و بسیاری دیگر.

    زنان عارف و صوفی در میان مسلمانان از نخستین سالهای هجرت تاکنون، نقش بسزایی در پیشبرد نهضت تصوف و عرفان اسلامی داشته اند. آنان همچون مردان عصر خویش، به آموختن علم و معرفت پرداختند. عده ای در خدمت مشایخ صوفیه بودند و نزد ایشان تلمذ می کردند، گروهی در زمره عارفان شاعر بودند و گروهی به تدریس معارف دینی و وعظ اشتغال داشتند.

    زنان عارف مسلمان در سراسر بلاد اسلامی پراکنده بودند. در قرن دوم هجری در بصره در میان ایشان چهره هایی برجسته چون رابعه عدویه و معاذه عدویه و شعوانه و عده ای دیگر، درخشش خاصی دارند. پارسا زنانی که در ریاضت و عبادات، بی مانند و در علم و معرفت، نامور زمان خویش بودند. و با عنوان استاد یا مجتهده از آنان نام برده می شد.

    «سفیان ثوری که از بزرگترین فقیهان و بر مذهب ثوری بود، رابعه عدویه را استاد خود می دانست و از وی مسائل می پرسید و در جلسات موعظه وی حاضر می شد.» (سلمی،75،1999) و(جامی،613،1375).

    سهروردی در کتاب گرانسنگ خود می نویسد: «حسن بصری، ابراهیم ادهم و ابوهاشم صوفی و رابعه عدویه از بزرگان مکتب زهد بوده اند.»(سهروردی،4،1374)

    در واقع در دو قرن اول و دوم هجری که آغاز ظهور مذهب تصوف است نشانی از عناصر واقعی که سازنده تصوف باشد، نمی توان دید و اصطلاحاتی چون «عشق الهی» و «فناء فی الله»و «وحدت وجود» که در قرون بعد محور تصوف اسلامی است، مدتها بعد از این دوره بوجود می آید. در قرن دوم یگانه شخصیتی که اندیشه را به سوی خود معطوف می سازد، رابعه عدویه است که با عشق الهی خود، مفهوم تازه ای به تصوف می بخشد.

    دکتر غنی در کتاب «تاریخ تصوف در اسلام» چنین می گوید:

    «تنها کسی که در بین این جماعت بیشتر از عشق و محبت الهی دم میزند، «رابعه عدویه» است که ظاهرا تصوف واقعی با ظهور «رابعه» شروع شده است. به این معنی که می توان گفت از اواسط قرن دوم که زمان رابعه است، تخم تصوف واقعی کاشته می شود ولی به طوری که گفته شد ثمر این تخم در قرنهای بعد آشکار می گردد.» (غنی،31،1369)

    بنابراین شناخت «رابعه عدویه» سرآغاز بسیاری از مسائل اساسی مربوط به تصوف و عرفان است از آن جمله، مسئله «وحدت وجود» که در طول تاریخ اندیشه اسلامی موجب کشته شدن و یا تکفیر جماعتی بیشمار گردیده، از رابعه عدویه آغاز می شود.

         ظر دکتر زرین کوب در این مورد، چنین است:

    «می گویند از رابعه عدویه- پارسا زنی از اهل بصره که از پیشروان قدیم صوفیه است- پرسیدند: «که آیا در عبادت خویش خدا را می بیند؟» گفت: «بی شک می بینمش که اگر نمی دیدم،                 نمی پرستیدمش.» نظیر این سخن را به علی بن ابیطالب(ع) - که صوفیه او را نیز از پیشروان خویش      می خوانند- نسبت داده اند و البته خدایی که پرستنده او را - هر چند نه به چشم سر- می بیند به خوبی می تواند نه فقط مورد پرستش، بلکه مورد  عشق نیز واقع شود و این عشقی است که رابعه و شبلی و حلاج- و همچنین شعرای صوفی- با آن همه شور و حرارت از آن سخن گفته اند و مولوی در بیان سوز و درد آن، نی را به شکایت می آورد و از زبان او سخن های دردناک می گوید.» (زرین کوب،1373، 38-37)

    حسین بن منصور حلاج در اواخر قرن سوم هجری، طریقی را می پیماید که این بانوی عارف، پیشوای آن بوده است. او در وادی وحدت وجود، آشکارا انا الحق، می گوید، او یک جان دارد و آن جان هم همه «او» است. سرانجام نیز بر سر عقیده جان می بازد. او در کلام خود از اتحاد انسان و خدا می گوید و سخنان اوست که قرون بعد محور اصلی در اندیشه محیی الدین ابن عربی می گردد.

    در زندگی رابعه ابهامات بسیار به چشم می خورد با این وصف او همان کسی است که در موردش نوشته اند: بعد از توبه، مجذوب عشق الهی گردید و در تمام عمر شعله های آتش این عشق او را آن چنان گرم نگاه داشت که حرارت این عشق و شور او را به وادی شهود کشاند.

    امام محمد غزالی در «احیاء علوم الدین» رابعه عدویه را در مرتبه فایزان و عاشقان حضرت حق قرار می دهد. آنها که جز دیدار خدای کریم، آرزوی چیزی را نمی برند. چه آن غایت سعادت ها و نهایت لذت هاست. «از رابعه عدویه پرسیدند که رغبت تو به بهشت چگونه است؟ گفت: «الجار ثم الدار» یعنی نخست همسایه آن گاه سرای. پس این جماعت قومی اند که دوستی خداوند سرای ایشان را از سرای و آرایش ان مشغول کرده است. بلکه از هر چیزی که جز اوست، تا به حدی که نفس های خود و مثال ایشان مثال عاشقی است که به معشوق خود مولع باشد. (غزالی،1366، 4/51)

    رابعه عدویه به شهادت اغلب بزرگان در کشف حقایق عرفانی، مقام والایی یافته است. و با توجه به اقداماتی که کرده و تحولاتی که در عرفان بوجود آورده، مورد عنایت و اهتمام خاص و عام بوده است و بزرگان عرفان،او را در عصر خود «حجت» می دانسته اند. در مقام او این نکته لازم به ذکر است که اگر آدمی عبادات را توفیق الهی دانسته، بر آنها پایداری نماید، و برانجام آن سپاسگزاری، به یقیین به مرتبه اولیاء الهی رسیده است. اصطلاح «اولیاء الله» به معنی دوستان خدا، در قرآن نیز چند بار ذکر شده است.

    کلمه «ولی» در زبان انگلیسی معمولا به معنای کسی است که تحت « saint » [یعنی: حفاظت ویژه دوست] ترجمه می شود. خانم «شیمل» در کتاب ابعاد عرفانی اسلام می نویسد:

    «ولی» لقبی است که شیعیان به حضرت علی علیه السلام داده و آن جناب را «ولی الله اعظم»         می دانند.(شیمل، 1377، 336)

    «مولی» کسی است که کارها و امورش از جانب خداوند هدایت می گردد و این امتیاز در اثر اطاعت و عبادت خالصانه به منظور قرب به خدا به او داده می شود. حکایاتی از تذکره الاولیا، مؤید این مطلب است: که هر گاه حسن بصری به منبر شدی و رابعه حاضر نبودی، فرود آمدی. یک بار گفتند، «چندین بزرگان و محتشمان حاضرند، اگر پیرزنی نباشد، چه شود؟» گفت: شربتی که ما از برای حوصله پیلان ساخته باشیم، در سینه موران نتوان ریخت و هرگاه که مجلس شدی و آتش در دلها افتادی و آب از چشم ها روان شدی، روبه رابعه کردی و گفتی: «هذا من جمرات قلبک یا سیده» [این همه گرمی از آتش دل توست، ای سیده،](عطار، 1383، 92-93)

    خانم اسمیت می نویسد:«او عمیقآْ و به شدت مورد احترام و ستایش همه صوفیان بزرگ عصر خود بود و نسبت به معاصرانش نفوذ انکار ناپذیری داشت. وی از پیروی دیگران و پذیرفتن عقاید و نفوذ ایشان در مسائل مذهبی و دینی بر خلاف اغلب صوفیان خشنود نبود. به نظر می رسد هیچگاه تحت تعلیم و ارشاد شیخ  استاد روحانی نبوده است ولی به یک تجربه صریح و بیواسطه و شخصی از خدا دست یافت.»(اسمیت، 1928، 218)

    آن چنانکه گفته اند: از تحولات و دگرگونی های زندگی وی و به طور کلی شرح حال او، اطلاع چندانی در دست نیست و مسأله با وجود افرادی به همین نام در تاریخ عصر وی، کارا بر ما دشوارتر و دامنه تحقیق را محدود می گرداند، ولی با این وجود به قدر وسع و توان علمی، کوشش شده تا گامی در جهت شناساندن این بزرگ بانوی عارف برداشته شود. اگر چه برخی از مورخین او را ایرانی الاصل دانسته اند، لیکن در ایران و میان فارسی زبانان چندان معروف نیست. باوجود این در بسیاری از متون قدیم عرفانی اهل تصوف، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این پایان نامه، تحقیقی است درباره رابعه عدویه و اسطوره زندگی وی و حالات و اندیشه های عرفانی وی و نیز کسانی که با او در ارتباط بوده اند.

     

     

     

     

    فصل اول

     کلیات طرح

     

     

     

     

     

    1-1 بیان مسئله

        در بوستان ادب عرفانی، بسیاری از متون به معرفی چهره های درخشان عرفان و تصوف    پرداخته اند.در میان عارفان مسلمان،زنانی پارسا به چشم می خورند که در زمان خود سرآمد و در تاریخ تأثیر گذار بوده اند.زنان و مردان عارفی که در طول تاریخ تصوف نقش بسزایی ایفا نموده اند و هریک در پیشبرد اهداف این نهضت سهم داشته اند.با این وجود در وادی عرفان و تصوف از زنان کمتر سخن رفته است.و آنچنان که بایسته و شایسته است برای دیگران شناخته شده نیستند. پارسا زنانی که در علم و فضیلت و تقوی بر مردان بزرگ عصر خویش برتری یافته بودند.برای مطالعه احوال برخی از ایشان به قرن دوم هجری می رویم، به شهر بصره. به جستجوی پارسا زنانی می پردازیم که زندگی هر یک بیانگر کرامت نفس و جایگاه ابدی زن در جامعه است.چهره ای که بیش از دیگران توجه را به خود معطوف می دارد،بانویی به نام رابعه عدویه است.که نه تنها در عصر خویش،که تا کنون نیز شگفتی و تحسین صاحب نظران را برانگیخته است،و بسیاری از بزرگان عرفان در باره وی سخن ها گفته اند.

     

    1-2 اهمیت تحقیق  

      رابعه عدویه یکی از شخصیتهای مؤثر عرفان است که در حوزه های گوناگون معرفت بشری از جمله،عشق الهی،وحدت وجود و سیر در مقامات معنوی نقش ویژه ای دارد.او با عبور از ظواهر و تعلقات دنیوی وچشم پوشی از نعمات اخروی ،فقط به پرستش حق می پردازدو عشق او را برمی گزیند.وی یکی از بنیانگذاران نظریه وحدت وجود است که با سیر وسلوک خویش به مقامی دست یافته که مورد غبطه و ستایش بزرگان عرفان شده است. بررسی زندگی واحوال چنین شخصیتی می تواند راهنمای بسیاری از سالکان طریقت باشد.

     

    1-3 سؤال مورد تحقیق

      در هر تلاش و تحقیق علمی می باید ابتدا سؤال تحقیق را مشخص نمود تا پژوهش درمسیر آن قرار گیرد و در جریان تحقیق برای یافتن پاسخ، تمام همت خود را صرف آن نماید. این پرسش ها در واقع انگیزه اصلی در انتخاب موضوع می باشد و پاسخ به آن بسیاری از ابهامات را شرح حال وروش زندگی  شخصیت مورد تحقیق  روشن می سازد.با توجه به آن چه در اهمیت تحقیق ذکر شد،سؤال این تحقیق چنین مطرح می شودکه، رابعه عدویه کیست؟ اهمیت و جایگاه وی در چه مرتبه ای قرار دارد؟ اندیشه وی در عرفان چگونه مورد بررسی قرار می گیرد؟

     

    1-4 زمینه تحقیق

      علت جستجوی شرح حال بانویی عارف در قرن دوم هجری، نخست آن که،عرفان  و تصوف چیزی جز عشق مطلق نیست.و عشق، خمیر مایه وجود انسان است.و ازر آن جا که عشق و به بیان دیگر عرفان و تصوف با آغاز خلقت و سرشت انسان عجین است،بنابراین در طول زندگی با انسان همراه بوده است.آغازگر این طریق آدم(ع) وکمال آن در وجود رسول گرامی اسلام می باشد.این موضوع بهترین بهانه برای یافتن این علت است. چرا که آشنایی با صاحبدلان و عاشقان همچون گام نهادن در  بوستانی است که هر گلی عطری خاص دارد.بویژه آن که آشنایی با زنان عارف که کمتر از آنان سخن رفته است،می تواند راهگشا و سر مشق سالکان و مشتاقان قرار گیرد.انتخاب این موضوع ،علاقه شخصی نگارنده به این مقوله است.

    ABDTRACT

     Gnosticism   and sufism  have been  considered  as the most important human literature for centuries and have also been focussed in other regions. The gnostic women, together with the gnostic men piayed important roles in promoting the movement of Islamic gnosticism  and sufism since the fist years of migration.

    At first , the thesis is aimed to discuss gnosticism and sufism and their relation to Islam .

    Then, the life of a gnostic woman from Basra ,Rabia Al-Adawiyya ( deceased in 180-185 hejra) will be studied.She reached to the postions of gnosticism through her prayer and entering in to the divine doctorine . She is the first person who put the correct meaning of "divine love" in to the Islamic sufism. She considers "Haj", only for taking a pilogrimage of God.She has percieved the"mode of perceplation" who is invelved in a group of women prefevved singleness to matrimony in order to reach the highest positions in sufisthrough her freedom and independence . Rabia was socializing  with many prominent sufists of her time , including : Moazeh Adawiyya , Hasan Basrah , Sofyan Soory ,….

    Rabia has been  belived to possess miracles , some of witch mentianed in Tazkerat Al-oliya . she was of woman with thinking and greatness,some credible poems have been mentioned in gnostic books. Some persian poems tell about her.The aim  of this thesis is to explicate the thoughts and prsonality dimensions of"Rabia Adawyya", the great known female gnostic of the second century of Hejri,who explored her own mines of existence through coexisting and gained the Seemorgh of truth using the power of love and faith and also with the weapon of knowledge.

    As we know little about her developments and biography ,existing people with the some name and less numbers of sources make it difficult to research.

    How ever, it has been tried to introduce this vighteous woman through our academic capabi lities. The research has been carried out through using library sources and note taking on gnostic texts.I studied her ideas , biography and also her prominent moments life in various books to collect the perdent collection.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله بررسی زندگی و احوال رابعه عدویه (بانویی عارف در قرن دوم هجری)

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ابن افلاکی ابن خلکان،ا. ش ،وفیات الاعیان،1364،چاپ دوم،قم،شذرات شریف الرضی.

    جوزی،ج. ،صفه الصفوه ،1992م،چاپ اول ، لبنان ،بیروت،دارالفکرلبنان.

    ابن تغردی بردی،ج. یوسف،النجوم الزاهره ،1929م،ج اول،چاپ دارالمکتب المصریه.

    ابن سینا،اشارات و تنبیهات،نگارش حسن ملکشاهی،1368،انتشارات سروش.

    ابن عربی،م ،فتوحات المکیه،1329هق،چاپ بولاق مصر.

    ابن عربی،م ،فتوحات مکیه،ترجمه محمد خواجوی،1381،چاپ اول،تهران،نشر مولی.

    اصفهانی،ا. ن.حلیه الاولیاء،1967م،چاپ بیروت، دارالصادر.

    . افلاک ،ش، مناقب العارفین،.تصحیح یازیجی،1363، چاپ دوم،تهران ،انتشارات دنیای کتاب.

    الفاخوری،ح ،تاریخ فلسفه در جهان اسلامی،1377،چاپ دوم،انتشارات آموزش و پرورش.

    انصاری، ع. منازل السایرین،شرح عبدالرزاق کاشانی،1371،تهران،انتشارات الزهراء.

    بدوی،ع. شهیده عشق الهی،1367 ، چاپ اول،تهران ، انتشارات مولی.

    جاحظ،ع. البیان والتبیین،1332ق، قاهره.

    جامی، ع .اشعه اللمعات، به اهتمام حامد ربانی،1352،چاپ سوم،تهران، کتابخانه علمیه حامد.

    جامی، ع.  نفحات الانس فی حضرات القدس، تصحیح محمود عابدی،1357،چاپ سوم،تهران، انتشارات اطلاعات.

    حلبی،ع. ا. مبانی عرفان و احوال عارفان،1385،چاپ سوم، انتشارات اساطیر.

    رازی،ن. مرصاد العباد،به اهتمام امین ریاحی،1352،چاپ دوم،انتشارات امیر کبیر.

    رومی،ش. ا. دقایق الحقایق، به اهتمام سید محمد رضا جلالی،شیروانی،1354،چاپ اول ،نشر زوّار.

    زبیدی،م.  اتحاف الساده المتقین،1412ق،بیروت، انوارالیمینه.

    زرین کوب،ع.  ارزش میراث صوفیه،1373،چاپ هفتم،تهران،انتشارات امیرکبیر.

    زرین کوب،ع، پله پله تا ملاقات خدا،1373،چاپ ششم،تهران،انتشارات علمی.

    زمخشری ..م.ع. ربیع الابرار،1410ق،چاپ اول،قم، انتشارات الشریف الرضی.

    زیدان، ج. تاریخ تمدن اسلام،ترجمه علی جواهر کلام،1352،تهران،نشر امیر کبیر.

    ستاری،ج. عشق صوفیانه،1385،چاپ چهارم ، تهران، نشرمرکز.

    سجادی، ض. دیوان خاقانی،1378،چاپ سوم، تهران، انتشارات زوّار.

    سجادی،س.ج. ،شرح رسایل فارسی سهروردی،1376،چاپ اول،تهران،حوزه تبلیغات اسلامی.

    سراج طوسی،ا.ن. اللّمع فی التصوف، ترجمه خیاطیان،1380،تهران، نشر فیض.

    سراج قاری،ا.ح.  مصارع العشاق،1883م،چاپ جوائب قسطنطنیه.

    سهروردی،ا.ح.ع. عوارف المعارف، تصحیح قاسم انصاری،1374،چاپ دوم،تهران،انتشارات علمی فرهنگی.

    شیخ حریفیش، الروض الفائق فی المواعظ و الرقائق، 1304ق، چاپ مطبعه میمنه قاهره.

    شیمل،آ.م.  ابعاد عرفانی اسلام، 1377،چاپ سوم ، تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

    صدوق. ش.ج. بابویه القمی، عیون اخبار الرضا،1390ق، النجف، المطبعه الحیدریه.

    صفا،ذ . تاریخ ادبیات در ایران، 1368،تهران، انتشارات فردوس.

    عطار، ف.م.  الهی نامه، تصحیح هلموت ریتر، 1368، تهران ،انتشارات توس.

    عطار،ف. م. تذکره الاولیاء ،1383،چاپ دوم،انتشارات اساطیر.

    عطار،ف. م. مصیبت نامه،تصحیح نورانی وصال،1373،تهران،انتشارات زوّار.

    عطار ، ف.م. منطق الطیر،به کوشش سید صادق گوهرین ،1370،چاپ هفتم ،تهران،انتشارات علمی فرهنگی.

    عوفی،م.  لباب الالباب،تصحیح ادوارد براون،1321ق، ج دوم،چاپ لیدن بریل.

    غزالی، ح.  احیاء علوم الدین،به کوشش خدیو جم،1366،چاپ سوم،تهران ،انتشارات علمی فرهنگی.

    غزالی. ح. کیمیای سعادت، به کوشش خدیو جم،1378،چاپ هشتم،تهران ،انتشارات علمی فرهنگی.

    غنی،ق.تاریخ تصوف در اسلام ،1369،ج دوم،چاپ پنجم،تهران، انتشارات زوّار.

    44-قشیری، ا.ق. رساله قشیریه،تصحیح فروزانفر،1345،چاپ سوم،تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

    کاشانی.ع.م. ، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه،تصحیح همایی،1381،تهران،مؤسسه نشر هما.

    کاکایی،ق.وحدت وجود،1385،چاپ سوم، تهران، انتشارات هرمس.

    کلینی، ا.ج.م ،الکافی،1405،ج دوم،بیروت، دارالضواء.

    ماسینیون، ل، بحثی در اصطلاحات اصول فنی تصوف اسلامی،1922،چاپ پاریس.

    مدرس تبریزی خیابانی، م.ع ،ریحانه الادب،1374، چاپ دوم ، تبریز،چاپخانه شفق.

    مستملی بخاری،ابو ،ا،م ،شرح التعرف لمذهب التصوف،تصحیح محمد روشن،1363،چاپ اول، تهران، انتشارات اساطیر.

    مستوفی،ح ،تاریخ گزیده،به اهتمام عبدالحسین نوایی، 1369،چاپ دوم،تهران،امیر کبیر.

    مسعودی،،ا،ح ،مروج الذهب و معادن الجواهر،  ترجمه ابوالقاسم پاینده،1374،تهران، انتشارات علمی فرهنگی.

    مطهری،م ،آشنایی با علوم اسلامی،1376،چاپ نوزدهم،تهران، انتشارات زوّار.

    مکّی، ا، ط ،قوّت القلوب،1995م،تحقیق سعید نسیب مکارم، بیروت، دارالصادر.

    مناوی،ع  ،طبقات الاولیاء، 1421ق، قاهره، دارالحدیث.

    منوّر، م ، اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابو سعید، تصحیح شفیعی کدکنی،1367، تهران، انتشارات آگاه.

    میبدی، ر، ا ،کشف الاسرار و عدّه الابرار،به اهتمام علی اصغر حکمت،1362،چاپ چهارم، تهران، امیر کبیر.

    نوربخش، ج،زنان صوفی،1379،چاپ اول ، تهران،انتشارات یلدا قلم.

    نیشابوری، ا. ح، عقلاء مجانین،1924م،ناشر وجیهه کیلانی.

    نبکلسون،ر، پیدایش و سیر تصوف،ترجمه محمد باقر معین،1357،تهران، انتشارات توس.

    هجویری،ا.ع  ،کشف المحجوب،تصحیح محمود عابدی،1384،چاپ دوم ، انتشارات توس.                                                       

    همدانی، ع  ،شکوی الغریب،ترجمه قاسم انصاری،1378،چاپ اول، انتشارات منوچهری.

    همدانی، ع ،زبده الحقایق، تصحیح عفیف عسیران،ترجمه مهدی تدین، 1379،تهران، مرکز نشر دانشگاهی.

    یثربی،س، ی، فلسفه ی عرفان، 1377، چاپ سوم،قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.

    62-Smith.Margaret,Rabia the mystics and her fellow saints In Islam.cambridge./1928                     

        63-Secoundpoblished,Amesterdom,1974                           .                                                                                                                   

    فرهنگ ها و لغت نامه ها

    1- المنجد فی الاعلام،لبنان،الطبعه السادسه و العشرین،1928.

    2- جرّ، خ. فرهنگ لاروس،ترجمه طبیبیان،1370، ج اول و دوم، تهران ،امیر کبیر.

    3-دائره المعارف انگلیسی اسلام  

    4- دهخدا، لغت نامه

    5--مصاحب،غ ،دائره المعارف فارسی،1953م،ج اول،تهران،انتشارات فرانکلین

    .

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت