خلاصه- اهداف مدل تنبام (2001)]مدل یک بعد اجتماعی- شناختنی اعمال قوه مشاهده شده و حد تحمل اعمال قوه ، کتابچه روانشناسی ورزش( صفحات 820-810 نیویورک )[ مدل ار تباط شدت تمرین - ذهن استفاده شده تا دو بررسی را طراحی وصورت دهد تا استراتژی های ذهنی افراد را در طی در گیری در دو وظیفه پرمتقاضی حرکتی وتاثیر رابطه به شدت وظیفه برکانون ذهنی ( یادگیری ذهنی – حر کتی)را بررسی نماید .
طراحی : یک طر ح آزمایشی به کار گر فته شده ، در صور تیکه طبقه بندیهای فکر ( مر تبط در مقابل غیر مرتبط) در طی سه مر حله یک وظیفه دست گیر( مطالعه 1)و در طی50% ،70%،90% حداکثر اکسیژن به کار گرفته در یک وظیفه دوچرخه سواری ( مطالعه 2 ) مر تبط با بررسی مر بع - چی غیر پارامتری شدند .
روشها – شرکت کنندگان مرد و زن در معرض حس افزاینده تلاش حرکت از طریق دو وظیفه خسته کننده قرار گرفتند : یک وظیفه دست گیر ایزومتری (تعداد = 35) و یک وظیفه دوچرخه سواری ثابت (تعداد = 13) . در طی هر وظیفه به شرکت کنندگانآموزش داده شد تا به صورت کلامی افکار فعلی خودشان را به صورت جملاتی، عباراتی یا کلماتی به طور مستمر در سرتاسر فرآیند آزمون بیان کنند. افکار گزارش شخصی شرکت کنندگان، در طی وظایف ثبت شدند و مدتی بعد طبقه بندی شدند تا الگوهای کانون ذهنی مرتبط و غیر مرتبط را نشان دهند.
نتایج : کانون ذهن، به صورت مسلطی، مرتبط بود، هنگامیکه شدت وظیفه، بالا بود. این یافته ها با مدل (2001) تینام ثابت هستند که ] مدل یک بعد اجتماعی – شناختنی اعمال قوه مشاهده شده و حد تحمل اعمال قوه است[ . کتابچه مدل روانشناسی ورزش رابطه بین شدت تمرین و تخصیص ذهن (یادگیری ذهنی - حرکتی) را مطرح می سازد که ذکر می کند که کلیدهای فیزیولوژیکی آستانه تلاش بر یادگیری ذهنی مسلط هستند.
نتیجه گیریها : در طی شرایط بار کار بالا و طول مدت طولانی، ذهن بر حسهای فیزیولوژیکی سختی متمرکز می شود که بر آگاهی مرکزی مسلط هستند. در این نکته، یک یادگیری ذهنی مرتبط تقریباً قطعی است.
مقدمه
تمایزی بین دو مقوله گسترده یادگیری ذهنی – حرکتی در ورزش، پیرامون ارتباط و عدم ارتباط بوسیله مورگان و پالاک (1977) روشن شد و از آن هنگام تصور حاکم در ربط این یادگیری شده است. ارتباط و عدم ارتباط (A/D ) ، استراتژیهای شناختنی را توصیف می کنند که حدی را خاطر نشان می سازند که ورزشکاران، توجه ذهنی خودشان را بر فیدبک حرکتی معطوف می دارند. همانطوریکه در ابتدا بوسیله مورگان و پالاک تعریف شد، ارتباط به عنوان یک سبک ذهنی داخلی در نظر گرفته شد که ورزشکاران دنبال می کنند تا ورودی حسی را ثبت نمایند و تلاش خودشان را مطابقاً، تطبیق نمایند. ارتباط به هر تفکری اشاره می کند که ذهن را از حسهای داخلی به سوی حسهای خارجی منحرف کننده انگیزه، منحرف می سازد.
اکثریت تحقیق با در نظرگیری استراتژیهای شناختنی در تمرین، تکیه بر ارتباط بین A/D و نوعی از متغیر مرتبط با وظیفه، مثل عملکرد و نسبت اعمال قوه (RPE) تکیه نموده است. برای اینکه اکثر بررسیهای تحقیقی در این حوزه، تکیه بر دوندگانی. نموده اند که در زمینه آموزش و رقابت آنها، مرتبط با سطوح بالای تلاش حرکتی و اعمال قوه هستند. به صورت خلاصه، ادبیات پیرامون A/D و حسهای حرکتی مثل محدودیتهای ذاتی در تفسیر نتایج بررسیهای قبلی را بررسی می کنیم که یک چارچوب تئوری را پیشنهاد می کند که مستلزم ارتباط حسی – حرکتی A/D است و دو بررسی را هدایت می کند تا فرضیه هائی را اثبات نمایند که از این تصور کلی ریشه می گیرند. با مورد خطاب قرار دادن مسئله ای که این حوزه بررسی تعریف و سنجش A/D را محدود می سازد، آغاز می کنیم.
موارد متدلوژیکی – سنجش A/D ، ذاتاً مشکل است، زیرا «هدف بررسی (به عبارتی، بستگی ها» برای شرکت کننده داخلی است و مستقیماً برای دیگران قابل مشاهده نیست و زیرا شرکت کنندگام مشغول فعالیت حرکتی می شوند، هنگامیکه بستگیها رخ می دهند. محققین قبلی، روشهای سنجش متعددی را استفاده نموده اند تا استراتژیهای شناختی به کار گرفته بوسیله تمرین کنندگان را مثل ارزشیابیهای قلم – کاغذ و بررسی ساختاری را ارزشیابی نمایند. تقریباً، این معیارها، پس از تمرین و مبتنی بر گزارش نقل شده، تعیین می شود. چامر (1986) معتقد بود که این شکل داده های شخصی، غیر واقعی است، زیرا آشفتگی قصدی دارند. چامر از تحقیق صورت پیرامون اثر استراتژیهای ذهنی در طی فعالیت حرکتی طرفداری نمود. جهت حصول این، جامر ضبط صوتهای کوچکی را به شرکت کنندگان داد و از آنها خواست همه چیز را که به ذهن آنها می آید در حالیکه در یک دوی ماراتون می دوند، بلند نقل نمایند این افکار متعاقباً به عنوان مرتبط یا غیر مرتبط طبق یک سیستم کدسازی دقیقی طبقه بندی شدند.
به صورت آزمایشی، دستیاران تحقیقی ، مطابقت 346/97 را در صورت کدسازی کلامی 30878 طبق این سیستم حاصل نمودند. همه ناهماهنگیهای کدسازی پس از بحث گسترده ای حل شدند. اگر چه این روش تأثیر بر هم ریختگی ناظر به گذشته را کاهش می دهد، بدون محدودیت نیست. بحث می شود که شرکت کنندگان ممکنست درباره گزارش افکار خاص یا یافتن برخی از کلمات انتزاعی یا بسیار خلاصه، آگاه هستیم.
به علاوه، کلامی سازی افکار ممکنست بر آنچه واقعاً پیرامون آن اندیشه می شود، شاید به افزایش ارتباط گزارشها تأثیر گذارد. همچنین عامل بالقوه ای برای یک تأثیر مطلوب اجتماعی وجود دارد که شرکت کنندگان تلاش می کنند تا نوع واکنشهائی را که فکر می کنند محققین به دنبال آن هستند، فراهم آورند.
معیار A/D ، احتمالاً حوزه مشکلی برای محققین خواهد ماند. همه روشهای سنجش نکات قوت و محدودیتهای ذاتی را داراست. مهم است که محققین نسبت به این محدودیتها و تأثیر بالقوه گزینش روش سنجش بر نتایج آنها مطلع هستند.
طبقه بندی بستگیها، نیز به خاطر روشهای نسبتاً متفاوتی که در A/D عملیاتی شده اند، مسئله ساز است. به خاطر اینکه مورگان (1978) ، ارتباط را با توجه به حسهای حرکتی معرفی نمود، در حالیکه عدم ارتباط را عدم توجه به حسهای حرکتی معرفی نمود. (به هر صورت) مؤلفین دیگر، اصطلاحات گسترده تری را تعریف کرده اند، بنابراین ارتباط شامل ثبت صورتهای داخلی و فاکتور حیاتی مهم در عملکرد می شود، در حالیکه عدم ارتباط مرتبط به انحراف از هر دوی این نوع کلیدها می شود. چامر (1986) از آشفتگی پیرامون آنچه ارتباط و عدم ارتباط بوسیله بکارگیری اصطلاحات افکار (مرتبط با وظیفه) و (غیر مرتبط با وظیفه) معنی می دهند : پیشگیری نمود. افکار ارتباطی شامل هر گونه تفکری می شوند که مرتبط به وظیفه بودند (به عنوان مثال، حسهای حرکتی ، آموزشهای عملکرد و ثبت سرعت)، در حالیکه افکار غیر مرتبط با آنهائی، ترکیب شدند که مرتبط با وظیفه نبودند به عنوان مثال افکار فعالیت بازتابی و حل مسئله) . با درک اینکه کانون عملکرد شمول ذهن ممکنست بسیار ساده باشد، اسیوسنون و بیدل (1998) ، یک مدل دو بعدی را معرفی نمودند که هر دو ویژگی هدایت ذهن (داخلی یا خارجی) و ارتباط وظیفه ( مرتبط یا غیر مرتبط) را در صورت طبقه بندی افکار ورزشکاران در نظر می گیرد. شرایط مرتبط با وظیفه که طبق آنها توجه ذهن بر چیزی تکیه می کند که با وظیفه است و مرتبط در نظر گرفته می شوند در حالیکه شرایط غیر مرتبط با وظیفه، غیر مرتبط در نظر گرفته می شوند افکار مرتبط با وظیفه که دارای کانون توجه داخل (به عنوان مثال حسهای حرکتی) هستند به عنوان ارتباط داخلی طبقه بندی می شوند در حالیکه افکار مرتبط با وظیفه که دارای کانون توجه خارجی هستند، ( به عنوان مثال، استراتژی ارتباط خارجی برچسب داده می شوند. مشتابهاً ، افکار غیرمرتبط با وظیفه دارای کانون توجه داخلی (به عنوان مثال، رویاهای روزانه) به عنوان غیرمرتبط خارجی در نظر گرفته می شوند. یک نمونه طرح کوچک (تعداد = 10 نفر) بررسی 66 ممتاز در دوی ما را تن را تأیید نمود که این چهار مقوله همگی برحسب رشته وسیعی از بستگیهای موجود برای اجراکنندگان آستانه تحمل، متقابلاً مرتبط و غیر مرتبط بودند. به هر صرت، استتلی، پارکمن و تنبام (در مطبوعات) یافتند که تنها بعد مرتبط – غیر مرتبط کانون یادگیری ذهنی، به صورت مفهوم داری به پذیرشهای اعمال قوه کمک می نماید.
یادگیری ذهنی – حرکتی
مستر زوالگس (1998) بررسی ادبیات A/D را در یک دوره 20 ساله صورت دادند و به نتایجی رسیدند اولاً، به کارگیری ارتباط به طور کلی با عملکردهای دو به هم پیوسته می شود، در حالیکه عدم ارتباط با عملکردهای دو به هم پیوسته نمی شود. دوماً : دوندگان به طور کلی عدم ارتباط را در آموشهای د و ارتباط را در یک روی سکه مسابقات ترجیح می دهند. مسترزو الگس پیشنهاد کردند که این دو یافته احتمالاً دو جنبه یک روی سکه هستند. (مسترز والگس ، 1998 ، صفحه 263) که در آن آموزش دو عملاً با سرعت صورت می گرفت که تا حدی کند تراز سرعت یک مسابقه واقعی بود. تا به امروز، رابطه بین استراتژی مرتبط دفعات و عملکرد سریعتر در یک نمونه غیر اجرائی، با استثناء قابل توجه اسپینک و لانگهارت (1986) مقرر نشده است در جائیکه شناگران با به کارگیری یادگیری ذهنی مرتبط به طور قابل توجهی سریعتر از شناگرانی که یادگیری ذهنی غیرمرتبط استفاده کردند، شنا نمودند.