مقدمه
انقلاب صنعتی را به واقع می توان یکی از رخدادهای مهم تاریخ بشر به حساب آورد از آن بابت که کمتر رویدادی را در جهان می توان ذکر کرد که تا بدین حد در جوانب ابعاد حیات انسان اثر گذارده باشد .
شیوه زندگی و اصولا” طرز فکرها در رابطه به آن دگرگون گردید ، اندیشه هایی جدید در رابطه با حیات نوین پدید آمدند که دامنه آن بزودی در اقصی نقاط جهان گسترده شده و حتی کشورهای غیر صنعتی را هم زیر پوشش قرار دارند . اخلاق که تا آن روزگار بیشتر جنبه تعیینی داشت به مرحله استنابطی رسید و هر گروه و طرفدار مکتبی کوشیدند که آن را بر اساس دید و برداشت خود تبیین کنند ، ارزشهای گذشته به ویژه در زمینه روابط زیر سئوال قرار گرفتند و چه بسیار از آنها که فانی شده و به جایش ارزشهای دیگری پدید آمدند .
از جمله مؤسسات و نهادهایی که در سایه این تحول بزرگ دگرگون گردید مساله خانواده و ارزش و قداست آن بود . ما حتی از اوائل قرن بیستم شاهد عملکرد و طرز فکرهایی هستیم که در آن سعی به فسخ بنیاد خانواده و طرد آن بود و خدای می داند که این اندیشه زهرآگین چه فاجعه ای برای بشر آفریده است .
نهضت صنعتی عاملی بود که در آن سرمایه داران کوشیدند برای دستیابی به کار بیشتر و فردی کمتر زنان را از خانواده ها به بیرون کشند و به سوی کارخانه ها گسیل کردند و این امر با فریب و حقه و تحت عنوان دادن حق آزادی به زنان و تساوی حقوق آنها با مردان آنچنان فلاکت و بیچارگی برای این طبقه بوجود آورد که وصف ناشدنی است . و شما در دنیای غرب هر روزه صبح ها بانوانی خواب آلود را می بینید که دست کودکان خواب آلود خود را گرفته و منتظر قطار یا اتوبوسی هستند که بیاید و جگرگوشه شان را به پرورشگاه و مهدکودک ها بسپارد و این جدایی خود منشاء پیدایش عقده ها و نابسامانی ها و در سنین بعدی حیات کودکان است موجب پیدایش بزهکاری هایی است که همه روزه تکرار می شود .
نظام خانواده
خانواده یک نظام اجتماعی
از جمله ملاکهایی که این گروهها را از هم متمایز می سازد می توان به موارد زیر اشاره کرد :
بزرگ یا کوچک بودن
میزان دوام و پایداری
میزان نظم گروهی
نحوه عضویت و ورود به گروه
چگونگی روابط اعضاء با یکدیگر ( میزان صمیمیت )
ارزشها و هنجارهای گروه
و ....
خانواده را می توان از دو جهت بررسی کرد :
الف ) خانواده به عنوان یک گروه ، یعنی مجموعه ای از افراد که خود را " ما " تلقی می کنند و با یکدیگر تعاملی نسبتا پایدار و منظم دارند .
ب ) خانواده به عنوان یک نظام اجتماعی ، یعنی مجموعه ای از نقشهای اجتماعی متقابل به هم پیوسته که برای تحقق بخشیدن به هدفی مشخص با هم پیوند یافته اند .
خانواده و نظام اجتماعی کل
آثار و نتایج نامناسب خانواده :
همانطور که در فصل گذشته اشاره کردیم هر نظام اجتماعی در کنار تاثیرات مطلوبی که بر نظام اجتماعی کل دارد ، ممکن است تاثیرات نامطلوبی هم بر آن بگذارد . نظام خانواده نیز از این امر مستثناء نیست ، مثلا :
خانواده همانطور که بر مراقبت و نگه داری فرزندان و اجتماعی کردن آنها تاثیرات مناسب فراوانی دارد اما گاه به دلیل توجه بیش از حد پدر و مادر ، فرزند فردی متکی به غیر بار می آید .
مشکل رشد سریع جمعیت :
بهداشت در سطح پایینی بود و بسیاری از نوزادان در آغاز تولد یا سالهای اولیه زندگی بر اثر بیماریهای مختلف از بین می رفتند و در خانواده فقط تعداد معدودی از فرزندان باقی می ماندند .
بیماریهای مختلف ، قحطی ، خشکسالی ،و جنگهای خانمان سوز در کمین زندگی بشر نشسته بودند .
کودکانی که زنده می ماندند سرمایه شناخته شده ، به سرعت وارد بازار کار و تولید می شدند آنها از دوران کودکی به کشاورزی یا کارهای دستی می پرداختند و بزرگتر که می شدند با شاگردی در کنار دست استاد کار و کسب تجاربی از بزرگسالان ، به عنوان نیروی کار ماهر در اقتصاد خانواده و تولید اقتصادی نقش داشتند .
زندگی بسیار ساده بوده و زوجهای جوان از زندگی مشترک خود انتظارات زیادی نداشتند .
برای کشورهایی با رشد جمعیت بالا ، حدود 40 درصد از جمعیت را افراد زیر 15 سال تشکیل می دهند ، یعنی جمعیتی مصرف کننده که به امکانات آموزشی ، تفریحی ، بهداشتی و ... نیاز دارد و در مقابل تولیدی ندارد . در چنین شرایطی با فرض اینکه کشور از رشد بالای اقتصادی هم برخوردار باشد ، نمی تواند پاسخگوی نیاز و مصرف این جمعیت باشد و روز به روز عقب مانده تر خواهد شد .
خانواده و شکل گیری شخصیت :
مهمتر اینکه خانواده بر شکل گیری شخصیت فرد ، به عنوان عضوی از اجتماع ، موجودی متفکر و دارای اراده و شناخت تاثیر زیادی دارد : زیرا :
با رشد جسمانی کودک ، روان او نیز در ارتباط با محیط و انسانهای دیگر شکل می گیرد و رشد می یابد . خانواده نخستین محیط اجتماعی است که فرد در آن قرار
می گیرد .
آنچه به عنوان وجدان در فرد شکل می گیرد و از درون رفتار او را کنترل می کند ، عمدتا حاصل عمل و گفتار والدین و اعضای خانواده در کودکی است .
بنابراین فرد نه تنها از نطر جسمی مدیون خانواده ای است بلکه مهمتر از آن ، از نطر روانی و شخصیتی نیز تحت تاثر خانواده قرار دارد .
خانواده و نقش ارشادی و حمایتی :
شاید تصور کنید که نقش خانواده محدود به دوره کودکی فرد است و در اموری که ذکر شد خلاصه می شود . ولی با کمی تامل می توانید نقش خانواده را در دوره ای که فرد آموزش رسمی را در مدرسه آغاز می کند ، در دوره جوانی و سپس در امر ازدواج و تشکیل خانواده نیز دریابد .
خانواده و حمایت عاطفی :
انسان به محبت ، صمیمیت ، عشق و آرامش روانی نیاز دارد و خانواده اولین زمینه اجتماعی است که این نیازهای عاطفی و اساسی در آن برآورده می شود .
خانواده و تحقق شخصیت مستقل :
خانه و خانواده جدید ،جایگاهی است که فرد می تواند شخصیت مستقل خویش را در آن تحقق بخشد . مرد با کار مستقل در بیرون و زن با کار در منزل یا بیرون از آن و هر دو با تلاش برای تربیت فرزند ، شخصیت مستقل خویش را تحقق می بخشند و در عین حال ، آینده و زندگی اجتماعی کودک خود را رقم می زنند .
دلیل بقاء و پایداری نظام خانواده را در طول تاریخ می توان در دو نکته ی زیر
یافت :
اول – نقش مهم و غیر قابل انکار خانواده در زندگی فرد
دوم – نقش گسترده و تعیین کننده ی خانواده در نطام اجتماعی کل ، به گونه ای که حذف آن ، نطام اجتماعی را با هزینه های سرسام آوری روبه رو خواهد کرد .
خانواده در دنیای امروز
بیان اینکه در دنیای امروز در رابطه با خانواده چه مسائلی مطرح است و چه شیوه هایی در برخورد با آن به چشم می خورد بحثی است پر دامنه که موضوع تحقیق دانشمندان جامعه شناسی ، حقوق ، اقتصاد ، روانشناسی ، تربیت و حتی علم سیاست است . اسناد بین المللی در رابطه با آنچه که برای خانواده موجود مطرح و هم برای میثاق را که خانواده باید باشد زیاد است ، از جمله : اعلامیه جهانی حقوق بشر ، میثاق بین اللملی حقوق مدنی و سیاسی اعلامیه جهانی کودک ، مقاله نامه راجع به رعایت ها در امر ازدواج ، حداقل سن ازدواج ، ثبت واقعه آن و 000 که هر کدام نشان دهنده بعدی از مسأله امروز خانواده هاست . ولی ما گمان داریم بسیاری از آنچه که می بایست مورد بحث و بررسی قرار گیرد و عالمانه و یا جاهلانه از دید مسئولان غافل مانده اند .
ما امروزه در رابطه با خانواده در بسیاری از نقاط جهان با وضعی مواجهه ایم که در آن حیثیت و شرافت بسیاری از انسان ها نادیده گرفته می شود . زندگی انسانها صورت مبتذلی پیدا کرده و افراد انسانی در معرض ارضای هوس های سطحی و زودگذر بجای عشق و آرامش واقعی هستند .