اشاره:
تاریخ گهربار اسلام مرهون خونهای پاک و ارزشمندی است که نثار این شجرهی طیبه گردیده است؛ شهدای گرانقدری که از آغاز ظهور اسلام تا کنون، از جنگ بدر، احد و احزاب تا شهیدان راه فضیلت عصر حاضر گوهر وجودی خویش را با اندیشهی ناب محمدی صیقل دادهاند.
پرارزشترین فرازهای تاریخ، صفحاتی است که از زندگانی این مردان بزرگ بحث میکند، مردان بزرگی که تاریخشان نیز بزرگ و با عظمت است و شاهکاران خلقت و تاریخاند، خصوصاً افرادی که در سالهای اولیه رسالت نبیّ مکرّم اسلام9 در کنار آن بزرگوار بوده و بدون واسطه از سرچشمه زلال وحی سیراب گردیدند. در میان این گوهران آفرینش نام حمزه سیدالشهدا درخشندگی دیگری دارد. عموی غیور رسول خدا9 که همچون سدی محکم و استوار در برابر امواج توفنده و سیلآسای مشرکین ایستاد و چون شیری شرزه روباه صفتان را به خواری و زبونی واداشت، تا آنجا که ملقب به اسدالله شد و درجه والای سیدالشهد را از آن خود نمود.
حضرت حمزه فرزند عبدالمطلبابن هاشمابن عبد منافابن قصی...([1]) و هاله بنت اهیبابن عبد منافابن زهره ابن کلاب... که دختر عموی آمنه بنت وهب مادر گرامی رسول خدا9 میباشد.([2])
عبدالمطلب از کسانی بود که به سنت ابراهیمی پایبند بود و فرزندانش را از ظلم و ستم و امور پست دنیا نهی و به صفات نیک تشویق میکرد.([3])
حضرت حمزه بسیاری از صفات پسندیده را از عبدالمطلب به ارث برد، چون؛ خوشخلقی، ایمان راسخ، هوش و درایت، شجاعت، وفای به عهد، توکل و اطمینان به خداوند و این در حالی است که جامعه جاهلی آن زمان مملو از فساد، بتپرستی، میگساری، رباخواری، آدمکشی و دیگر رسوم جاهلی بود.
البته تاریخ در معرفی حضرت حمزه بسیار کوتاهی نموده و نمونههای زیادی از صفات اخلاقی ایشان در دست نیست، امّا به بعض آنچه در گزارشهای تاریخی آمده است، اشاره میکنیم:
شجاعت؛ از خصلتهای مشهور حمزه که در جریان اعلام اسلام و همچنین جنگهای صدر اسلام به نمایش گذاشته شد و ابنهشام از او به عنوان با عزتترین و با صلابتترین جوانمرد قریش نام میبرد.([4])
ایمان؛ در گزارش ابنهشام آمده که حضرت حمزه پس از بازگشت از شکار به طواف خانه کعبه میرفت و آنگاه به کار دیگری میپرداخت. این خبر روح دینی او را آشکار نموده و تعهد او نسبت به پیوندی که با خداوند داشت را متذکر میشود.([5])
حمایت و پشتیبانی از رسول خدا9 در مقاطع مختلف نشاندهندهی ایمان وی نسبت به پیامبر9 و اهداف او میباشد.
به هنگام آزار ابوجهل، و همچنین فشارهای قریش در شعب ابیطالب، در ماجرای بیعت عقبه و هجرت پس از آن، جنگهای صدر اسلام همه و همه نمونههایی از پشتیبانی حمزه از رسول خدا9 است. اصالت و ریشهدار بودن خانواده، محیط سالم خانوادگی، زندگی با شرافت نفس، اثرات مثبت تربیتی بر روح و روان حمزه گذاشته و از او فردی شریف و بزرگوار، و پشتیبانی با ایمان و عاشقی صدیق و فداکار در راه اسلام و اهداف عالیه ساخته بود.
اظهار اسلام حضرت حمزه1
نسبت به زمان تشرف حمزه ابن عبدالمطلب به اسلام تاریخ نگاران دچار اختلاف شدهاند، گروهی اسلام او را در سال دوم بعثت([6]) و عدهای سال ششم([7]) آن ذکر کردهاند. ابناسحاق میگوید:
روزی ابوجهل در کنار کوه صفا رسول خدا9 را دید و او را آزرد و سخنان ناخوشایندی به وی روا داشت و دین او را نکوهید و رسالتش را تضعیف نمود، و رسول خدا9 هیچ سخنی به او نگفت. یکی از کنیزان عبداللهابن جدعان که در بالای کوه صفا بود ماجرا را شنید و زمانی که حمزه از صید برگشت، او هر روز برای شکار به بیرون از شهر مکه میرفت و چون از شکار بر میگشت به خانهاش نمیرفت تا اینکه به طواف خانه خدا رفته و بعد از آن در کنار محافل قریش میایستاد و با آنها گفت و گو میکرد کنیز گفت: ای ابوعماره کاش آنچه را ساعتی پیش از این، پسر برادرت از ابی الحکمابن هشام دید، مشاهده میکردی، ابوجهل به او دشنام گفت و سخنانی ناروا نثارش کرد.
حمزه پس از شنیدن این سخنان خشمگین شد و در مسجد الحرام به سوی ابوجهل رفت که در میان مردم نشسته بود. او بالای سر ابوجهل ایستاد و کمان خود را محکم بر سر او کوفت و او را مجروح نمود. در این هنگام فردی از قبیله بنی مخزوم به یاری ابوجهل برخاسته و به حمزه گفت: تو مردی هستی که از دین خارج گشتهای.
حمزه گفت: چه چیز مانع من میشود از او ﴿در دفاع از او؟﴾ در صورتی که برایم روشن شده ﴿که او بر حق است﴾ و من شهادت میدهم که محمد رسول خداست و آنچه میگوید حق است. به خدا قسم از او جدا نمیشوم. اگر راست میگویید مرا بازدارید. و این حادثه باعث شد تا حمزه اسلام خویش را برملا سازد.
در ادامه ابن اسحاق میگوید: زمانی که حمزه اسلام خود را آشکار کرد، قریش دریافت که رسول خدا9 عزت پیدا کرده و قوی شده است. آنگاه از او دست برداشتند. ([8])
و سپس شعری از حمزه نقل میکند به این مضمون:
سپاس گویم خداوندی را که قلبم را به سوی دین ناب اسلام هدایت کرد.
دینی که از سوی پروردگار عزیز آمده، پروردگاری که نسبت به بندگان آگاه و مهربان است. هرگاه پیامهای او برای ما خوانده شود، اشک چشم خردمند استوار فرو ریزد.
آن پیامهایی که حضرت محمد9 از مسیر هدایت خود با آیات روشن قرآن آورده است.([9])
سید شرفالدین و علامه جعفر مرتضی از علمای معاصر در باب اسلام حمزه سخنانی گفتهاند که نشان دهندهی ایمان مبتنی بر شناخت و معرفت حمزه قبل از اعلان اسلامش میباشد. علامه جعفر مرتضی اسلام حمزه را مبتنی بر معرفت او میداند، برخلاف ابناسحاق که در گزارش خود قصد دارد علت اسلام حمزه را خشم و غضب او به هنگام دفاع از رسول خدا9 معرفی کند.
و حال آن که جملهی حمزه که فرمود: چه چیز مانع من میشود، در صورتی که برای من روشن شده و من شهادت میدهم که او رسول خداست و آنچه که میگوید حق است. بیانگر شناخت و معرفی او از رسول خدا9 و دین اسلام میباشد و اگر فقط حمایت جاهلی بود، باید میگفت او برادرزادهی من است و در هر صورت من از او حمایت خواهم کرد.
سخن او به هنگام اعلام اسلامش([10]) اعتراف رسمی او به اسلام و اعلام آمادگی و حمایت از رسول خدا9 است. تا جایی که فشارهای قریش با این تأیید بر پیامبر تخفیف مییابد. و این سیاستی بود که حضرت ابوطالب بدان معتقد بود که اقربای نزدیک رسول خدا9 مادامی که با کتمان اسلامشان میتوانستند به رسول خدا خدمت کنند و در حفظ و حراست او بکوشند، میبایست ایمان خود را کتمان میکردند. اما وقتی اظهار اسلام فردی باعث تقویت اسلام و تشویق دیگران به مسلمان شدن میگردید، لزوم کتمان و پوشاندن ایمان از میان میرفت و حضرت حمزه نیز در یک مقطع اسلام خود را کتمان نمود و به هنگام فراهم شدن زمینه و احتیاج اسلام و مسلمین به فردی چون وی ایمان خود را آشکار نمود و سد محکمی در برابر آزار مشرکین بر علیه مسلمانان شد.([11])