امام خمینی و تحزب
چکیده
امام خمینی به عنوان مرجعی بزرگ و رهبر انقلاب اسلامی ایران و بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران با پدیده تحزب و احزاب سیاسی دارای دیدگاه خاصی است که میتواند در جامعه امروز ما راهگشا باشد. دیدگاه او را میتوان در پنج مرحله مورد بررسی قرار داد. در اولین مرحله یعنی پیش از انقلاب اسلامی ایران امام خمینی به دلیل وابستگی احزاب سیاسی به بیگانگان یا فرمایشی و غیرآزاد بودن آنها، اصولاً آنها را عامل پراکندگی در جامعه و نفوذ بیگانگان یا وابسته به رژیم میدید. از همین روی بطور کلی با فعالیت احزاب سیاسی و تحزب مخالفت ورزیده و فعالیت آنها را فتنهانگیز دانسته بود.
در مرحله دوم یعنی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران امام بر فعالیت احزاب مردمی و تأمینکننده منافع مردم صحه گذاشته و فعالیت آنها را حتی احزاب غیراسلامی و نامسلمان را آزاد اعلام نمودند، اما این آزادی را مشروط به مضر نبودن فعالیت آنها برای اسلام و مصالح عمومی دانستهاند.
مرحله سوم رویکرد امام خمینی به احزاب سیاسی، سالهای نخستین بعد از انقلاب را دربرمیگیرد. در این مقطع، امام که پراکندگیهای ناشی از فعالیت گروهها و احزاب سیاسی را میدید، بر بقای انقلاب و استمرار نظام نوپای اسلامی بیمناک شد و این پراکندگیها را عاملی در جهت تضعیف انقلاب میدانست بنابراین به طور مکرر در سخنانشان، خواستار اتحاد گروههای سیاسی در جامعه شدند ولی تذکرات امام در مورد وحدت بین گروههای سیاسی نتیجهبخش نبود. چهارمین مرحله از نگرش امام خمینی به فعالیت احزاب را از سال 1360 تا 1367 مورد بررسی قرار دادهایم؛ مقطعی که در ابتدای آن، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) دست به اقدام مسلحانه علیه نظام نوپای اسلامی زده بود؛ در این مقطع امام نظر چندان مثبتی به فعالیت احزاب نداشت و حتی احزاب اسلامی که بوسیله یاران امام نیز تأسیس شده بودند نظیر حزب جمهوری اسلامی منحل شدند.
پنجمین و آخرین بخش این پژوهش به رویکرد امام خمینی نسبت به حزب و پدیده تحزب بعد از سال 1367 میپردازد که در این زمان، با پایان یافتن جنگ و تثبیت نظام، فضا برای فعالیت احزاب بیشتر مهیا شد بطوری که امام با انشعاب در جامعه روحانیت مبارز و تشکیل مجمع روحانیون موافقت کرد.
واژههای کلیدی: امام خمینی، حزب، تحزب، احزاب سیاسی
دیباچه
امروزه بررسی دیدگاه امام خمینی در مورد پدیدههای سیاسی اجتماعی در حال حاضر در نظام جمهوری اسلامی به شدت پراهمیت و حیاتی است، چرا که امام خمینی با عنوان رهبر انقلاب، بیشترین نقش را در پیروزی انقلاب داشتهاند؛ در عین حال ایشان به عنوان بنیانگذار نظام سیاسی جدید نیز مسیر و اهداف کلی این نظام سیاسی را تعیین کردهاند. از طرفی دیگر حاکمان نظام جمهوری اسلامی، در سیاستورزی و کشورداری همیشه خود را تالی و پیرو خط امام خمینی میدانند؛ با این حال وقتی به عملکردهای متفاوت و یا احیاناً متعارض آنان در برخورد با پدیدههای اجتماعی و سیاسی برمیخوریم، برایمان این پرسش پیش میآید که براستی کدامین دیدگاه با آرا و نظرات امام خمینی انطباق دارد؛ و البته آشکار است که بهترین راه تشخیص راه امام، مراجعه به گفتهها و نظریات خود ایشان از طریق مراجعه به آثار ایشان است تا به این وسیله، سره از ناسره تشخیص داده شود، چرا که گفتهها و دیدگاههای امام، مسیری را برای حرکت منطبق با رویکرد ایشان فرا راه ما روشن میکند. البته در این میان توجه به یک اصل اساسی نباید مورد غفلت قرار گیرد و آنهم اینکه در پژوهشهایی که در حوزه علوم انسانی صورت میگیرد، قطعیت در نتایج و دستاوردهای آن تا حدودی بعید به نظر میرسد. رویکرد امام خمینی نسبت به احزاب در شرایط متفاوت و مقاطع تاریخی متفاوت، تغییراتی داشته است. آنچه باید همواره در نظر داشت این است که روند موضعگیریها و سخنان امام خمینی بیانگر این است که رویکرد امام در مورد احزاب فرمایشی رژیم پهلوی قاعدتاً متفاوت از رویکرد ایشان به احزابی نظیر حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی باشد بنابراین با توجه ویژه به این امر باید در مورد دیدگاه امام خمینی نسبت به پدیدههای سیاسی اجتماعی خصوصاً احزاب سیاسی، اظهارنظر کرد.
در ابتدا لازم است تا تعریف و تاریخچه مختصری از حزب و روند تشکیل اولین احزاب آورده شود، آنگاه به بررسی موضوع اصلی پژوهش بپردازیم.
تعریف حزب و روند تشکیل اولین احزاب
فرایند سیاست دارای اجزای متعددی است که حزب نیز از آن دسته است. در بیان مفهوم حزب، تعاریف گوناگونی، از منظرهای متفاوتی بیان شده است.
به عقیده گِتِل حزب سیاسی مرکب از گروهی از شهروندان کم و بیش سازمان یافته است که به عنوان یک واحد سیاسی عمل میکند و با استفاده از حق رأی خود میخواهد بر حکومت تسلط پیدا کند و سیاستهای عمومی خود را عملی سازد. [عالم، 1375: 363]
از نظر لیکاک، «حزب سیاسی گروه کم و بیش سازمان یافته شهروندانی است که به عنوان یک واحد سیاسی با هم عمل میکنند، در مسائل عمومی عقاید مشترکی دارند و با استفاده از اختیار دادن رأی در راستای هدفی مشترک میکوشند بر حکومت تسلط یابند.» [همان]
میتوان اجرای یک حزب سیاسی را به شرح زیر مشخص کرد:
1 توافق نظر معین دربارهی اصول بنیادی میان افراد تشکیلدهنده حزب
2 سازمان یافتگی و داشتن تشکیلات
3 تلاش برای دست یافتن به هدفها
4 مبارزه در راه تصرف قدرت سیاسی برای تأمین منافع عمومی (حداقل در مقام نظر)
5 وجود رهبری در حزب
شکلگیری احزاب نوین را باید پدیدهای دانست که ابتدا در اروپا شکل گرفت و بعد از آن، ایالات متحده امریکا از فنّ اروپایی احزاب سیاسی البته با دگرگونی در آن تقلید کرد. احزاب سیاسی، همزمان با آیینهای انتخاباتی و پارلمانی پدید آمدند؛ احزاب سیاسی ابتدا زیر عنوان کمیتههای انتخاباتی ظاهر شدند و مأموریت آنان در عین حال سپردن سرپرستی معتمدان به یک نامزد انتخاباتی و گردآوری منابع مالی جهت مبارزه در انتخابات بود.
هیچ حزب یا سازمان یا بازیگر سیاسی نمیتواند بدون توجه به محیط خود به ایفای نقش بپردازد و به تعیین خط مشیها و سیاستها و استراتژی خود اقدام کند. بطور مثال، تأثیر محیط بر سازمانهای اجتماعی و خصوصاً احزاب را میتوان در تفاوت شکلگیری و پدید آمدن احزاب در اروپا و ایران ملاحظه کرد.
در اروپا که احزاب پدید آمدند و رشد کردند، ارتباط شاه با مجلس مشخص بود؛ مجلس نیز دارای مشروعیت بود بنابراین احزاب به تصویب جایگاه مجلس در جهت دموکراتیزه کردن حکومت پرداختند.
در ایران، فعالیت احزاب، مقارن با تشکیل مجلس صورت پذیرفت. منصوره اتحادیه معتقد است که تأسیس احزاب در ایران قبل از قدرت یافتن واقعی مجلس بوده است و احزاب به ستیز میان دولت و مجلس دامن زدهاند که این امر باعث تضعیف مجلس شده است. [اتحادیه، 1381: 39] علاوه بر آن در اروپا ابتدا احزاب اشرافی پدید آمدند در حالی که ایران به دلیل همجواری با روسیه و تحت تأثیر سوسیالیستهای روس از نخستین احزاب پدید آمده، حزب سوسیالیست بوده است.
بنابراین ملاحظه میشود که نقش محیط در تشکیل اولین احزاب در ایران، تأثیرگذار بوده است.
گرچه آغاز فعالیت احزاب سیاسی در ایران همسو با سیر تحول انقلاب مشروطیت و تأسیس مجلس شورای ملی بود، اما در بررسی پیدایش احزاب سیاسی، نخست باید به فعالیتهای جمعی و همکاریهای سیاسی پیش از این دوره اشاره کرد. اولین تشکیلات از این دست، انجمنهای مخفی بودند که زمان پیدایی آنها به اواخر سلطنت ناصرالدین شاه بازمیگردد که فراموشخانه و انجمن مخفی از آن جملهاند.
در سال اول فتح تهران توسط مشروطهخواهان (1908 م/ 1327 ه . ق) در ایران دو حزب سیاسی پدید آمدند که عبارت بودند از «اجتماعیون عامیون» (سوسیال دموکرات) و «اجتماعیون اعتدالیون» پس از تحولات صدر مشروطه و روی کار آمدن حکومت رضاشاه، فعالیتهای فرعی رو به رکود گذاشت تا دوباره در عصر محمدرضا شاه دوباره فعالیت احزاب رو به فزونی گذاشت که البته در این دوره هم این امر با فراز و فرودهایی همراه بود.