مقدمه
تاریخ کشتی د رکشور :
کشور ما در طول تاریخ ، دارای فرهنگ تمدن عظیم و غنی است و زمینه پرورش استعدادها و نیروهای خلاق بوده و هست این استعدادها در زمینه های سیاسی و فنون نظامی و دفاعی و ... جهت گرفته و موقعیت استراتژیک ایران در منطقه همواره پشتوانه مهمی در توجه به استعدادها و توانایی ها بوده است . ایران از روزگاران دور دارای پهلوانان و ورزشکاران بوده و فرهنگ پهلوانی همواره زبان زد ایرانیان بوده و خاک ایران به عنوان یک کشور پهلوان پرور همواره مورد احترام نزد جهانیان بود .
ورزش کشتی ریشه در فرهنگ پهلوانی و پهلوان پروری و شکوفایی استعدادهای بالقوه داشته و از زمان شکلگیری تمدن و فرهنگ خود را با کشور ما همراه کرده است و پهلوانان و قهرمانان ارزنده بسیاری را تربیت و به جامعه ایران تحویل داده است .
ایرانیان از همان ابتدا خلاقیت ها را در این ورزش تزریق کرده و به این ورزش شادابی و نشاط خاصی بخشیدند و روح فرهنگ خود را در جامه این ورزش دمیدند و زمینه پییشرفت این ورزش در جهان نیز شدند راستای انتخاب موضوع به عنوان خانه کشتی به جهت بستر مناسب این موضوع بسیار مورد توجه قرار گرفت تا زمینه جلب جوانان و ورزشکاران به سوی این ورزش اصیل مطرح گردد .
امروزه کشتی در کشور ما نسبت به گذشته درخشان افق کم طلوعی داشته و در عرصه جهانی و المپیک دچار چالشهایی گشته است . به طوریکه ما از لحاظ مدالآوران جهانی و المپیک جزء کشورهای برتر در این رشته ورزشی بوده ایم اما بتدریج کاهش توجه مسئولین و دستاندرکاران زیربط باعث شده تا امروزه ما شاهد باشیم که تیم کشتی حتی به ناچیزترین مقام المپیک اکتفا می کند و ضربات بسیاری را به ریشه عظیم این ورزش در کشور وارد سازد به هرحال در چنین وضعیتی راه رهایی از این معضلات توجه هرچه بیشتر به ساختار ها و ارائه برنامه ای منظم در کالبد این ورزش در کشور داریم . و این توجه باید از پایه ها و استان های کشتی خیز آغاز گردد .
مازنداران به عنوان قطب کشتی ایران بستر غنی استعدادهاست و مدالآوران و پهلوانان ارزندهای را به این جامعه تحویل داده است . توجه علمی به ورزش کشتی در کشور به ویژه در مازندران می تواند ریشه های رو به انحطاط این ورزش را در کشور سیراب گرداند و روح دوباره در این ورزش دمیده و چالش هایی که امروزه گرفتار آن شده ایم را برطرف کند .
طرح خانه کشتی به عنوان یک طرح فراشهری می تواند گام های اولیه را در زمینه پیشرفت آکادمیک این ورزش در استان مازندران باشد و طبیعتاً موفقیت ها پایه ای است که موفقیتهای ملی را در پی خواهد داشت . امید است با توجه هرچه بیشتر نسبت به داشته ها باردیگر ایران را به عنوان صاحب کشتی معرفی کنیم .
ان شاءالله ....
بد نیست نگاهی به دیدگاه اندیشمندان بزرگ جهان در باره ورزش و فواید آن داشته باشیم.
اما دیدگاه اندیشمندان اسلامی
ابن سینا: ورزش، حرکتی است تابع اراده. در ورزش، تنفس بلند و بزرگ و پی در پی می آید [مراد، تنفس عمیق و شدت تنفس در اثر بالا رفتن مقدار اکسیژن مصرفی است]. هر کس بتواند با اسلوب صحیح و متناسب با اعتدال مزاجش و در وقت و هنگام مناسب ورزش کند، از چاره جویی [پیش گیری] و مداوای بیماری های مزاجی که در دنباله آن می آید، بی نیاز می گردد. این بهره برداری از ورزش هنگامی میسّر است که دستورات دیگر بهداشتی را به کلی مراعات کند.
آن چه که امروزه در دنیای غرب تحت عنوان تربیت بدنی و ورزش، و آثار مفید آن بر روی بدن مورد توجه است، شالوده اش از او [ابن سینا] ست. او در کتاب گران بهایش، قانون در طب – که در عالم طب معروف است و مسائل پزشکی در آن مطرح گردیده و اطبای بعد از
او با الهام از این کتاب به امور طبابت پرداختند، و بارها در کشورهای خارجی تجدید چاپ گردیده – فصلی را به پرورش بدن و ورزش و آثار آن اختصاص داده است و نظرهایی را ارائه نموده است که قسمت اعظم آن در باب تربیت بدنی و ورزش، امروزه نیز مورد قبول می باشد.
خواجه نصیرالدین طوسی: در فراگیری [ممارست و تجربه حاصل کردن] هر فنی، ریاضت [ورزش و بازی] که تحریک حرارت غریزی و حفظ صحّت و نفی کسالت و بلادت [کند فهمی] و حدّت ذکا [شدت هوشیاری و سرعت انتقال و سرعت فهم] و بعث نشاط [برانگیخته شدن سرور و بشاشیّت جسمی و روانی] لازم است که به عادت گیرند.
ابن خلدون: در شهرها هوا به علت در آمیختن با بخارهای گندیده ای که از فزونی فضولات حاصل می شود، فاسد می گردد، در صورتی که هوا به روح نشاط می بخشد و نشاط روح به علت اثر حرارت غریزی به تقویت و هضم غذا کمک می کند؛ علاوه بر آن چه ذکر شد، ورزش نیز در تعب و نشاط روح، دخیل است که این تعب و نشاط در شهرنشینان کمتر است، به دلیل این که در پیش شهرنشینان، ورزش وجود ندارد؛ علتش این است که آنان غالباً در حالت سکونت و آرامشند و از ثمرات ورزش به هیچ وجه بهره مند نمی شوند، و هیچ نشانهای از آن در میان ایشان یافت نمی شود؛ بدین دلیل، بیماری های بسیاری در شهرها و بلاد بروز می کند و نسبت به بروز امراض، مردم شهرها به این فن [پزشکی] نیازمند میشوند.
شجاع (نویسنده کتاب انیس الناس): بر پدر است که تا رضاع [شیر خوارگی] طفل تمام شد، به تادیب و ریاضت او مشغول گردد و مواد ذیل را به او بیاموزد:
الف) فرایض و سنن و قرآنش بیاموزند؛
ب) مقدمات علمی [تعلیمش کند] آن قدر که از دایره عوام بیرون آید تا بعد از آن او خود بی سعی کس، علم خود را زیاد سازد؛
پ) ملعم سلاح ورزی و سواری ملازمش سازد؛
ث) خط و شنا کردن بیاموزد.
و اما دیدگاه اندیشمندان غربی
افلاطون: جوانی پرزور و زیبا بوده است. شانه های پهن او موجب شد که به وی لقب افلاطون دهند. مردم به او به عنوان یک سرباز جنگ جو نگاه می کردند و در بازی های "ایستن مید" دو دفعه برنده جایزه این بازی ها شد... افلاطون به این ورزش ذهنی [بازی دیالکتیک سقراط] علاقه مندی خاصی نشان می داد، همانند علاقه ای که به ورزش خشن کشتی گراییده بود.
سقراط: آندره کرسون، نویسنده کتاب فلاسفه بزرگ می نویسد:
سقراط در میان کارهایی که شایسته توجه می دانست، دردرجه اول تمرینات بدنی و به خصوص تمرینات نظامی را قرار داده و می گفت که اگر تمرینات نظامی در ملاعام انجام نمیگیرد، برای خواص دلیلی نمی شود که از آن غفلت ورزند و در کمال توجه بدان نپردازند.
بدانید که در هیچ پیکار و در هیچ کاری پشیمان نخواهید شد از این که قوای خود را تقویت کنید. در کلیّه اعمال، بدن ما به کار ما می آید و قدرت و سلامت آن در درجه اول اهمیت قرار دارد، حتی در کارهایی که شما می پندارید بدن کمتر دخیل می باشد، یعنی کارهای فکری. کیست که نداند چه اشتباهاتی اشخاص به علت ورزیده نبودن بدن مرتکب می گردند.
برای پی بردن به اهمیت ورزش و لاینفک بودن آن از زندگی انسان ها در طول تاریخ، خوب است بحثی پیرامون تاریخچه ورزش داشته باشیم.
اصل ورزش را از یونان دانسته اند که به منظور چابکی بدن وایجاد قوّت انجام می یافت و پاروزنی، بوکس، کشتی، شنا، شمشیرزنی، تیراندازی، اسکی و ورزش هایی چون بیس بال، سافت بال و بسکتبال و انواع فوتبال و چوگان بازی، والیبال، گلف، انواع تنیس، شنا، پرتاب وزنه و ... جزو ورزش محسوب می شوند.
اولین ملتی که ژیمناستیک را بنیان و آن را نام نهاده اند، یونانیان قدیم می باشند، که ابتدا اصول ورزش در یونان خیلی خشن وناصحیح بود و اولین نتیجه از ورزش را بزرگ نمودن عضلات بدن می دانستند. بعدها ورزش در یونان به شکل ریسمان بازی [جان بازی] در آمد و برای آن اهمیت زیادی قایل بودید و عمل کنندگان آن را آکروبات می نامیدند و این نوع حرکات را آکروباتیک می گفتند. به محل هایی که در آن جا ورزش می نمودند، ژیمنازیوم گفته می شد، که مهم ترین آن ها یکی لیسه و دیگری آکادمی نام داشت و چون مردم در آن محل ها لخت ورزش می کردند، کلمه ژیمناز از کلمه گیمنوس که به معنای لختی است گرفته و به آن محلها نام نهادند و بعداً به عموم ورزش های بدنی نیز ژیمناستیک نام گذاشته شد.
مورخ مشهور، ویل دورانت می نویسد: آن [مدینه فاضله بچه ها] فنون خانه داری را به دختران و فنون شکار و جنگ را به پسران می آموختند و به پسران آموزش می دادند که چگونه شکار کنند و ماهی بگیرند و شنا کنند و همچنین شخم زدن کشت زارها، دام گستری، دام پروری و نشانه روی با تیر و نیزه را می آموختند، تا در جمع مخاطرات زندگی توان محافظت و حراست از خویش را دارا باشند.
اما اگر بیش تر در مساله دقت کنیم، در خواهیم یافت تعلیم و تربیت در حقیقت با پیدایش و سکنا گزیدن بشر در روی زمین آغاز شده است. خاک و سنگ و کوه و تپه و دریا و جنگل و جویبار و دیگر مظاهر طبیعت و نیز خود زندگی و نیازهای آن. نخستین کتاب های درسی نوع بشر بوده اند.
از قدیم ترین روزگاران و حتی پیش از پیدایش خط، نیاز به تامین خوراک و پوشاک از راه شکار حیوانات و احتیاج به کسب توانایی برای مقابله با خطرهای طبیعی و دشمنان گوناگون، جوامع کهن بشری را واداشته بود که به امر تربیت بدنی، به عنوان یکی از مهم ترین امور زندگی توجه نمایند و این حقیقت را دریابند که قدرت، استقامت، مهارت و سرعت را که در زندگی انسان ها از اهمیتی برخوردار است، می توان با بهره گیری از تمرین ها و فعالیت های جسمانی تا حد قابل ملاحظه ای تقویت کرد.
وقتی دولت ها و حکومت ها تشکیل و تاسیس شدند، رهبران آن ها متوجه شدند که برای حفظ یا گسترش مرزهای خود، نیازمند بازوان توانایی هستند که در جنگ ها بتوانند پیروزی را برای آن ها به ارمغان آورند؛ ویل دورانت در این باره می نویسد:
از ضروریات دولت ها و تاکید بر روی حفظ نیروی جسمانی، پیروزمندی در جنگ هایی بوده است که متکی بر قدرت بدنی و نیرومندی جسمانی بوده است، و نیرومندی و مهارت بدنی، حاصل نخواهد شد، مگر در ورزش هایی که [در بازی های المپیک] مقرر گردیده است.
در توجه انسان به تربیت جسم و توانمندی، عوامل زیر نقش اساس داشته است:
انسان اولیه در جناح مبارزه با طبیعت، که از بدو تولد تا سپری شدن عمر او را تهدید می کرده، ضرورت نیرومندی را دریافته است.
از طرفی بر اثر قهر طبیعت، ناچار به مهاجرت برای یافتن معاش بوده و در این مهاجرت در برخورد با دیگر اقوام، برای حفظ بقای خویش و بقای اجتماعی.
و از جناح نیازهای فیزیولوژیک که برای ارضای نیازهای طبیعی خویش و خانواده، به ویژه نظام معیشتی جدیدی که در اثر مهاجرت برای او ایجاد می گردید.