فصل اول
معرفی امنیت زیستی بعنوان روشی برای کاهش بیماریهای عفونی
با وجود بهبود شرایط زندگی هنوز هم بیماریها پس ازبلایای طبیعی مهمترین عوامل آسیب زنندهای بشمار میآیند که تاکنون مهار نشدهاند و خسارات مالی و جانی فراوانی به بار میآورند. بیماریها این دشمنان قدیمی ک احتمالاً قدمتی برابر با ظهورحیات برروی زمین دارند معلول علتهای گوناگونی هستند. این مفهوم که بعضی نشانهها و بیماریها دارای علت هستند یک باور باستانی به قدمت تاریخ مکتوب است. بنا به اعتقاد مرمم آرکاردیا[1]( 2500 سال قبل از میلاد مسیح) اگر شخصی بیمار میشد یا تقصیر خود او بود( بعلت ارتکاب گناه) یا اینکه براثر عوامل بیرونی بیمار شدهبود، از قبیل بوهای بد، سرما، ارواح خبیثه، و یا خدایان، سالیان سال پژوهش در علوم پزشکی دلایل ایجاد بیماریها را تا حدود زیادی مشخص کردهاست. دردنیای امروز دودسته اصلی عوامل سببساز،[2] شناسایی شدهاند:
درون زایا ارثی و برونزا یا اکتسابی، شناسایی یا کشف علت اولیه هنوز مبنایی است که براساس آن یک تشخیص میتواند مطرح گردد یک بیماری شناخته شود و درمانی یا روشی برای رهایی از آن پایهریزی شود. اما امروزه این مفهوم که هر بیماری یک عامل ایجادکننده دارد دیگر قانعکننده نیست. روشن است که عوامل ژنتیکی، بوضوح در برخی بیماریها متداول زیست محیطی مانند روندهای سرطانزایی، دخالت دارند، در ضمن محیط زیست نیز اثرات مهمی بر بعضی بیماریهای ارثی دارد(13). ا ز میان این گروه بیماریهای اکتسابی مطرحتر و متداولتر هستند و طیف وسیعتری از جوامع را درگیر و مبتلا میکنند. عواملی که سبب بروز این بیماریها میشوند شامل عوامل فیزیکی، شیمیایی زیستشناختی[3] و روانشناختی[4] هستند و نه تنها در زمینه آسیبشناسی بیماریهای انسانی مطرح میشوند، بلکه بعنوان عوامل آسیبرسان عمومی برای تمامی موجودات زنده عالی محسوب شدهاند و در صنعت طیور نیز نقش مهمی دارند. بطورکلی عوامب فیزیکی محیط عبارتند از: گرما( حرارت)، سرما(برودت)، رطوبت، فشار، نور، سروصدا، ارتعاشات و ضربهها و تشعشعات باید گفت که اگر این عوامل از حدود لازم و قابل تحمل بالاتر و زیادتر بوده و یا در بعضی از مواقع در صورتی که از حدود توصیهشده در استانداردها کمتر یا پائینتر باشند ایجاد عوارض و یا مسائل خاصی را خواهند نمودو لازم است که در هر مورد به رفع نقیصه اقدام شود(20).
بطورکلی در محیطکار تأمین سلامت تولیدکنندگان و بالارفتن سطح تولید مورد نظر کارشناسان و صاحبان منافع و ضامن بازدهی اقتصادی بیشتر است و در این راه وجود هوای کافی، تأمین نور مناسب و حرارت لازم در درجه اول اهمیت بویژه در صنعت طیور خواهد بود.
مواد محرک و التهابآوری همچون گاز آمونیاک، ترکیبات خفهکنندهای مثل مونوکسیدکربن ناشی از سوخت ناقص گازوئیل ذرات معلق مثل گردوغبار و مواد شیمیایی خورنده وسوزاننده مثل ضدعفونیکنندههای قوی متداولترین عوامل شیمیایی بیماریزا برای پرندگان در سالنهای پروش هستند. اختلالات تغذیهای را نیز میتوان جز این دسته طبقهبندی نمود.عوامل زیستشناختی به تمام اشکل حیات از ترکیبات (مانند پروتئینها) و ویروسها، باکتریها و قارچها و تکیاختهایها تا کرمهای انگلی چند سانتیمتری اشاره میکند علاوه بر این دستجات گوناگونی از بندپایان وجود دارند که انگل خارجی هستند و میتوانند از یک صدمه کوچک به پوست تا یک کمخونی کشنده را ایجاد نمایند. این عوامل از دو جهت حائز اهمیت و بررسی هستند. نخست به دلیل زیانهای اقتصادی و فروانی که با مرگومیر طیور و یا کاهش شدید و بازدهی تولید برجای میگذارند و در نهایت بخاطر تأثیری که بر سلامت عمومی جامعه دارند؛ مهم و مورد توجه هستند. هرچند که احتمال انتقال بیماری ازماکیان کمتر از سایر حیوانات پرورشی و از میان بیماریهای مشترک ثبت شدهاند نیز مواردی چون آلودگی با جرب یا قارچ و یا سب بسیار نادر هستند و فقط مواردی چون آلودگی محصولات نهایی با باکتریهای کامپیلوباکترر، سالمونلا، اشرشیاکولاویرسینا اهمیت دارند، بازهم این مسئله بعنوان یک خطر جدی مطرح میشود. ضرورت مهار برخی از عوامل زیستشناختی چون ویروس آنفولانزای طیور در آن هنگامر مشخصتر میشود که احتمال انتقال ویروس را به انسانها و حتی از فردی به فرد دیگر مدنظر قرار گیرد. بویژه با توجه به این شیوع اخیر سویه فوق حاد H7N3 در کشور پاکستان و حضور تیپ N2 وH در مرغداریهای صنعتی ایران و در چرخشبودن دو تحت تیپ مذکور در منطقه و امکان انتقال سویههای دیگر از شرق دور و چین و روسیه به ایران که بوسیله پرندگان مهاجر امکانپذیر است و احتمال بازآرائی ژنتیکی و ویروسهای بومی؛ توجه به پایش[5] عوامل زیست شناختی بیماریزا همچون این نمونه بسیار لازم و حیاتی است.
تاکنون به نظر میرسد که تمامی بیماری های طیور بوسیله عوامل فیزیکی، شیمیایی و زیستشناختی(عفونی) ایجاد میشوند. ولی امروزه این پیشفرض ک در بیماریهایی چون همنوعخواری[6] علاوه بر اختلالات تغذیهای، ارثی و مدیریتی؛ فشارهای روانی هم تأثیر به سزایی دارند، مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاست. این عقیده عمومی پذیرفته شده که فشارهای روانی[7] چون حضور افراد ناشناخته در محیط زندگی و با حملونقل و تزریقات به فعالشدن باکتریهای فرصتطلب کمک میکند نیز همچنان مورد مطالعه است. این نگاه جدید به تأثیر عوامل روانشناختی تا آنجا پیش رفته است که طرح خارجسازی مرغان تخمگذار قفس، نه تنها از سوی سازمانهای حمایت از حقوق حیوانات بلکه از سوی برخی پرورشدهندگان بعنوان راهی برای افزایش مقاومت در برابر عوامل آسیبرسان و بازدهی تولید، ارائه شدهاست.
(طبق گزارشات انجمن پژوهشهای مغزی[8] ) هزینههای مستقیم اختلالات مغزی (بیماریهای روانی، بیماریهای عصبی، سوء مصرف الکل و سوء مصرف مواد مخدر) در امریکا سالیانه بیش از 400 میلیارد دلار است و هزینههای تنها یک اختلال یعنی زوال عقل( که عمدهترین نمونه آن بیماری آلزایمر است) بیش از مجموع هزینههایی است که سرطان و بیماریهای عروق کرونرقلب بر این دولت تحمیل میکند. هزینههای مستقیم ارائهشده در حدود کل هزینههای مراقبتهای بهداشتی در سال 1991 در ایالات متحده میباشد تخمین زده شدهاست که هزینههای غیرمستقیم( آسیب به نیروی کار فعال و تولید ناخالص ملی) بیش ا هزینهها ی مستقیم است با این حال در این کشور بازای هر 100 دلار که برای مراقبت از مبتلایان به بیماری آلزایمر صرف شده، تنها 50 تست صرف پژوهش و تحقیقات شدهاست. بسیاری از اختلالات روانی شناختهشده با تغییرات شدید و ناهمآهنگ وضعیت زندگی و شهرنشینی و زندگی صنعتی ارتباط معنیداری دارند. به همین دلایل فرص که تغییرات اساسی در شیوه زندگی حیوانات پرورشی در تولید فشارهای عصبی و تهدید سلامتی آنها که امروزه برخلاف عادات طبیعی صدها ساله بطور بسیار متراکم نگهداری میشوند؛ مؤثر هستند اهمیت قابل توجهی یافتهاست ولی هیچگونه تحقیقات مستقل قابل اعتمادی در زمینه خسارات احتمالی اینگونه فشارها برروی کارکرد اقتصادی، مزارع پرورشی دردست نیست.
بطورکلی بیماری در نتیجه برهمخوردن همایستایی[9] درونی بدن ایجاد میشود. اصطلاح همایستایی توسط فیزیولوژیستها بمعنای ثابت نگهداشتن مشخصات طبیعی محیط داخلی بدن بکار میرود. اساساً هر موجود زندهای ساختار منسجم و سازمانیافتهای شامل میلیاردها سلول است که تلاش میکنند با همآهنگی یکدیگر این ثبات و پایداری را برقرار سازند تا با حفظ حالت طبیعی محیط داخلی بدن کلیه سلولها به زندگی و عملکرد مناسب خود ادامه دهند. این رابطه متقابل یک خودکاری مداوم برای بدن فراهم میکند تا در برابر نیروهای محیطی مخالف ایستادگی کند و زمانی که یک یا چند سیستم عملی توانائیشان را برای ایفای سهم خود در این خودکاری از دست بدهند، تمامی سلولهای بدن تحت تأثیر قرار میگیرند و این اختلال عمل منجر به بروز بیماری خواهد شد و در صورتیکه اختلال عمل فوقالعاده شدید باشد منجر به مرگ میشود. در صورتیکه حاصلجمع برآیند نیروهای سازنده دورنی با نیروهای بازدارنده و یا مخرب درونی به دلیل ناتوانی یا ضعف این عوامل، قدرت مقاومت بالای بدن در برابر آنها و یا تأثیر عوامل محیطی دیگر به نفع نیروهای پیشبرنده داخلی باشد امنیت جانی و سلامت جسمی برقرار خواهد مان و بیماری بروز نخواهد کرد.
در اوائل قرن حاضر تئولابد اسمیت ودیگر همهگیر شناسان[10] آن زمان این تفکر را که عوامل بیماریزا علت بیماریها باشند کنار گذاشتند و اذهان را متوجه چند عاملیبودن بیماریها ساختنند. این مطالععات منجر به رشد این تفکر شد که وضعیت بدن ومشخصات آن و همچنین محیط و عامل بیماریزا همگی با تأثیرات متقابل باعث بروز بیماری شده و امکان دوام و بقای آن را نیز معین میسازند در این میان آسیبشناسی، عوامل نگهدارنده سلامت بدن، در شناسایی و ارائه راهکارهای مناسب جهت مقابله با عوامل بیماریزا کمک خواند نمود و تصویر روشنتری از روابطی که در تکوین بیماری وجود دارد را عرضه خواهد کرد و شناسایی درصد وقوع هریک از بیماریهایی که بوسیله عوامل فیزیکی، شیمیایی، عصبی و عفونی روی میدهند نیز به طرحریزی و معرفی برنامههایی برای کاستن از این خطرات جهت خواهد داد. شکی نیست که پیشرفت همهجانبه یک جامعه بستگی تام به سلامت جامعه و افراد آن دارد بعبارت دیگر هرچقدر افراد یک جامعه که نیروی فعال و سرمایه واقعی آن را تشکیل میدهند سالمتر و شادابتر باشند پیشرفت اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی سریعتر حاصل خواهد شد. یکی از عوامل بسیار مهم در راستای پایهریزی یک جامعه سالم برقراری امنیت غذایی و بویژه تأمین نیازهای پروتئینی و انرژی لازم جهت انجام فعالیتهای روزانه است. مقدار پروتئینی که روزانه توسط هر فرد در کشورهای صنعتی مصرف میگردد در حدود 65 گرم میباشد درحالیکه این رقم در کشورهای درحال توسعه تنها به 15 گرم میرسد و با توجه به اینکه امروزه جمعیت جهان، از فقر پروتئینی و تغذیه ناکافی رنج میبرد، این امر لطمات جبرانناپذیری بر سلامت منابع انسانی وارد ساختهاست. این مسئله سبب شدهاست تا عرضه هرچه بیشتر و بهتر منابع پروتئینی سالم و با کیفیت و ارزانی مانند فرآوردههای طیور به یکی از نیازهای اصلی جوامع روبه رشد تبدیل شود. بالطبع تلاش برای افزایش سرانه مصرف فرآوردههای طیور، نیارمند بهرهگیری از برنامههای همآهنگ مدیریتی، آخرین یافتههای علمی و افراد توانمند و با تجربه است. با طبقهبندی و شناسایی عوامل بیماریزا از نظر میزان برخداد آنها در گله و تخمین و محاسبه ضررهای اقتصادی ناشی از آنها برنامهریزی برای مهارشان سادهتر خواهد شد.