کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری
چکیده
وجود نابرابری و ابعاد مختلف آن، از نشانه های مهم توسعه نیافتگی است که رفع چنین کمبودهایی مستلزم نگرش و توجه جدی به نحوه پراکندگی شاخص های توسعه در سطوح مختلف است. برای حل مسایل ناشی از عدم تعادل های منطقه ای، گام نخست، شناخت و سطح بندی مناطق از نظر برخورداری در زمینه های مختلف است. براین اساس در پژوهش حاضر سعی شده تا 17 شهرستان استان آذربایجان غربی را براساس 11 شاخص بهداشتی- درمانی و اجتماعی- فرهنگی بر پایه سرشماری آماری سال 1388 با استفاده از تکنیک تاپسیس سطح بندی و میزان نابرابری های موجود را میان شهرستان های استان، تعیین نماید. نتایج بدست آمده نشان می دهد که شهرستان ارومیه بدلیل مرکزیت اداری- سیاسی در رتبه اول قرار گرفته و شهرستان اشنویه در این سطح بندی رتبه آخر را کسب کرده است. ضریب پراکندگی به دست آمده26/0 بوده که خود بیانگر وجود تفاوت و نابرابری در میزان بهره مندی از مواهب توسعه است. از این رو الگوی حاکم بر ساختار فضایی استان، تابع الگوی مرکز- پیرامونی است.
مقدمه
1-1- طرح مسأله
اصطلاح توسعه به صورت فراگیر پس از جنگ جهانی دوم مطرح شده است. این پدیده مقوله ی ارزشی، چند بعدی و پیچیده است (گنجی و احمدی، 1383: 1383). توسعه در واقع نخستین و مهمترین هدف تمامی دولت ها محسوب می شود. یکی از عوامل توسعه همانا پیشرفت اقتصادی است. اما تنها این عامل نیست و دلیل این امر آن است که توسعه صرفاً پدیده ای اقتصادی نیست. بنابراین هدف اصلی توسعه باید ایجاد الگوی مطلوب رشد درآمد همگانی باشد که تمامی اقشار جامعه را پوشش دهد (تودارو، 1384: 235).
از موضوعاتی که اخیراً در برنامه ریزی های ناحیه ای و منطقه ای مطرح گردیده ولی جایگاه آن هنوز در کشور ما به وضوح مشخص نشده، نابرابری توسعه نواحی است (منصوری، 1375: 4). عدم تعادل های منطقه ای و توزیع نامتعادل خدمات و امکانات به صورت نامناسب، از ویژگی های بارز کشورهای جهان سوم و ایران است (نظریان، 1374: 156). در ایران سیاست های غیراصولی گذشته در مکان یابی های صنعتی و خدماتی در قطب های رشد و روند تمرکز گرایی در تک شهر مسلط و مادر شهر ناحیه ای، موجبات اصلی نابرابری های ناحیه ای بوده است (حسین زاده دلیر، 1380: 90). در این بین استان آذربایجان غربی نیز با وجود برخورداری از منابع طبیعی فراوان، تنوع آب و هوایی، اقلیم مناسب و پتانسیل های سرشار در بخش کشاورزی، گردشگری و نیز استعدادهای فراوان جمعیتی در رتبه بندی استان های کشور جزء مناطق توسعه یافته نیافته می باشد و همواره با مشکلات و مسائل فراوانی مانند افزایش فقر، آلودگی آب، کمبود خدمات شهری، فراهم نبودن امکانات و تسهیلات شهری متناسب با جمعیت ، گسترش حاشیه نشینی ، پیدایش زاغه ها ، مساکن غیر رسمی و ... روبه رو هستند. برای این که شهرستان ها بتوانند محیط مناسبی برای زندگی بوده و توسعه یافته تلقی گردند، باید امکانات رفاهی ساکنین و شهروندان خود را بهبود بخشند.
1-2- مبانی نظری
از توسعه در مکاتب مختلف و همچنین دوره های زمانی متفاوت، تعریف های گوناگونی ارائه شده است . توسعه در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفت شدن و قدرتمند شدن است. توسعه یک مفهوم کیفی است که در برابر رشد قرار می گیرد و می توان آن را معادل افزایش کیفیت زندگی دانست (خاکپور و باوان پوری، 1388). یکی از ارکان توسعه، جامعیت و یکپارچه بودن آن در رفع عدم تعادل های اقتصادی و اجتماعی مناطق است (فنی، 1382: 2). سنجش و ارزیابی در فرایند برنامه ریزی در دوره های مختلف جزء لاینفک این فرایند بود- کلانتری (1380) که بعد از تعیین اهداف کلی و تهیه گزینه های مختلف صورت می گیرد. به طور کلی، توسعه در مفهوم عام خود، از قوه به فعل در آوردن توانمندی های افراد جامعه و امری پویا و درون زا تعریف شده است (هنری پاول، 1374).
برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری های منطقه ای از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. عدم توازن در جریان توسعه بین مناطق مختلف، موجب ایجاد شکاف و تشدید نابرابری منطقه ای می شود که خود مانعی در مسیر توسعه است. براین اساس مطالعه نابرابری های اقتصادی- اجتماعی منطقه ای، یکی از اقدامات پایه ای برای برنامه ریزی و اصلاحات در جهت تأمین رشد اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی است که می تواند تخصیص منابع را با هدف نابرابری های منطقه ای تحت تأثیر قرار دهد (آهنگری و سعادت مهر، 1386: 159). با توجه به این که هدف اصلی توسعه از میان برداشتن تمام نابرابری های اجتماع است، مناسب ترین مفهوم برای توسعه، رشد همراه با عدالت اجتماعی است (هادر[1] ،2000)
1-3- اهمیت و ضرورت
اهمیت پژوهش در این است که با شناخت دقیق ابعاد و زوایای گوناگون وضعیت موجود و شناسایی نواحی عقب مانده در استان، توجه مدیران و برنامه ریزان توسعه را به اتخاذ سیاست ها برای کاهش نابرابری ها جلب کند. برای شناخت تفاوت سطح توسعه نواحی، لازم است ابتدا وضعیت موجود منطقه بررسی شود تا اینکه بتوان براین اساس در جهت کاهش یا از میان بردن تفاوت ها، اقدام به برنامه ریزی کرد (حسین زاده دلیر، 1380: 215).
1-4- اهداف پژوهش
هدف کلی پژوهش، اندازه گیری سطح نسبی توسعه یافتگی شهرستان های استان آذربایجان غربی و رتبه بندی آن ها به لحاظ میزان برخورداری از شاخص های مختلف توسعه است تابراین اساس بتوان جهت تعادل منطقه ای در سطح استان آذربایجان غربی، سرمایه های اختصاصی در ارتباط با خدمات بهداشتی- درمانی و اجتماعی- فرهنگی این استان را ابتدا به مناطق محروم و نهایتاً به دیگر مناطق تخصیص داد تا منطقه گامی در جهت تعادل برداشته و از مشکلات و پیامدهای منفی این عدم تعادل کاسته شود.
1-5- فرضیات پژوهش
بین شهرستان های استان آذربایجان غربی، تفاوت و نابرابری در سطح مختلف توسعه وجود دارد.
الگوی فضایی توسعه منطقه ای در استان آذربایجان غربی، مرکز- پیرامون می باشد.
[1] Hadder