روش تحقیق تحقیق مقاله نوجوان و انتظارات آنها از والدینشان

فصل اول

مقدمه

نوجوانان دلی پاک و روحی پر شور دارند . آنان در حساس ترین و بحرانی ترین دوران زندگی خود به سر می برند و نیازمند هدایت ، حمایت و همدلی اند. نوجوان نهال نو رسیده ای است که برای رشد و بالندگی به باغبانی دلسوز و روشن بین نیاز دارند تا او را از آفت ها و حادثه ها در امان دارد . بهادادن به نوجوانان وو د تربیت و ارشاد آنان کوشیدن بیگمان یکی از نشانه ای آشکار رشد فرهنگی یک جامعه است .بر خلاف گمان برخی مردم ، تربیت  به طور کلی کاری بسیار دشوار است بویژه تربیت و هدایت نو جوانان ،دارای پیچیدگی ها و نکته های ظریف بسیاری است.

 تربیت انسان از این جهت که موجودی پیچیده و عظیم است ، کاری سخت و دشوار است. پیچیدگی های روحی انسان به حدی است که نمی توان رفتار او را به سادگی تحت ضابطه ای مشخص در آورد و از آن آسوده خاطر شد. فرزندان مادر دوران زندگی خود مرحله های مختلف را طی می کنند و در هر مرحه نیازهای تربیتی ویژه ای دارند . بدون آشنایی با این مراحل تربیتی و بر خورداری از مهارت های لازم ، چگونه می توانیم فرزندان خود را تربیت کنیم. شاید برخی از پدران و مادران گمان کنند که اگر شرایط مادی و امکانات تحصیلی را برای فرزندان خود فراهم آورند، وظیفه خود را به خوبی انجام داده اند ، حال آنکه وظیفه پدرو مادر فراتر از اینهاست.

خانواده کانون پذیرایی ازنسل آینده است .دراین کانون ، نهال ارزشهای انسانی که بذرآن در لحظه آفرینش در ضمیمه آدمیان پاشیده شده است  باید رشدونمو کرده درخت انسانیت به بار نبستند ، از این روهیچ یک از نهاد های اجتماعی نقشی را که خانواده در ساختار فکری ،روحی و اخلاقی انسان دارد ، نمی توانند ایفا کنند. (پیشگفتار از :راهنمایی پدران و مادران)

اهمیت و ضرورت موضوع:

فرزندان درمحیط خانواده ازجایگاهی مهم برخوردارند واگربه نقش آنان توجه کنیم بیشتر واقف می شویم که فرزندان صالح گلی از گلهای بهشت هستند ونیزنتیجه ملاقات پیامبر (ص) بافاطمه وتوصیه های سمعصومین در خصوص فرزندان و در خواست سعادتمندی برای آنها ، همه بیانگر اهمیت فرزندان در زندگانی والدین است . نقش هایی که فرزندان در زندگی والدینشان ایفا می کنند از جمله : بر آوردن انتظارات والدین و دیگران می باشد . عامل دوم دلگرمی والدین درکانون خانواده است وعامل سوم تداوم حیات خانواده است.عامل چهارم ،احساس مثمر بودن است . عامل پنجم ، ایجاد تنوع در زندگی است . عامل ششم ،در آمدن مادر از تنهایی است .

فرزندان در هر سنی که باشند نیاز مبرم به والدینشان دارند و تربیت صحیح در مورد والدین یکی از وظایف مهم آنها می باشد .

ار بخواهیم مراحل شد انسان را بررسی کنیم خواهیم دید که دشوارترین دوران حیات انسان ازجهت تربیتی دوره نوجوانی است .این دوره که حدود سنی 18-12 سال رادربرمی گیرد منطبق بردوره راهنمایی ودبیرستان است .بیشترین مشکلات تربیتی دراین دوره پیش می آید واغلب درهمین دوره است که فرزندان یاازدست می روندیادرمسیرسعادت گام می نهند .این دوره،مرحله انتقال ازدوره کودکی به دوره نوجوانی و بزرگسالی است نوجوان ازیک سو در حال هجرت ازوابستگی های دوران کودکی است،ازسوی دیگرتوانایی لازم برای حل بسیاری ازمسائل زندگی رانداردوهمین نوسان فکری وروانی درماندگی تزلزل وگاه پریشانی و ابهام رادراوایجادمی کندوآرامش روحی اورامی گیرد.(راهنمای پدران و مادران محمد علی سادات)

در این دوره ، آرامش دوران کودکی  که ناشی از بی خبری کودک از بسیاری از مسائل زندگی است   دیگر در میان نیست . کودک با اعتماد کامل به اطرافیان خود تکیه کردن در سایه حمایت همه جانبه آنهابه ارامش می رسد .اماپیدایش رشدفکری وبیدارشدن انگیزه های نیرومند فطری در زمینه روحی نوجوان ، عرصه را بر چنان آرامش کودکانه ای بسیار تنگ می کنند . همزمانی این دوره یا پدیده بلوغ ، سبب می شود که این دوره اززندگی انسان از اهمیت و حساسیتی ویژه بر خوردار باشد . بلوغ به سان زمین لرزه ای شدید است که با تکانی شدید سر تا سر وجود نوجوان را به حرکت در آورده و ذخایر پنهان وجودش را بیرون می ریزد. و او را در شرایطی جدید و نا آشنا قرار می دهد . گویی نوجوان با ورود به دوره بلوغ با جهانی نو آشنا می شود و افق های در برابر دیدگانش گشوده می شود . دست توانای آفرینش ،بوسیله بلوغ با جهشی همه جانبه نوجوان را از عالم کودکی جدا کرده تا آماده رشد و کمال می کند . گویی نوجوانان دیگر باره متولد باشند و با این تولد دوباره شورونشاط تازه می یابد وگام در راهی نومی گذارند امااین تولد دوباره بدون تحمل رنج ، زحمت و فشار صورت نمی پذیرد . بلوغ نه تنها انگیزه های غریزی و در راس آنها میل جنسی را در وجود نوجوان پیدا می کند ، بلکه گرایش های عاطفی و روانی او را نیز به ظهور می رساند . از سوی دیگر ، نوجوان از جهت فکری قدرت و توانی بیشتر می یابد و می تواند به امور غیر محسوس و انتزاعی بپردازد و چنین قدرت فکری ، دروازه تخیل رابه روی او می گشاید و او را به عالم درون متوجه می سازد . او در باره مسائلی که تا دیروتردیدی در باره آنها نداشت ، تردید می کند و از این رو  خواهان باز نگری در افکار و اعتقادات خویش است و می خواهد به نظام فکری جدید دست یابد که مسائل تازه او را حل کند و به پرسش هایش پاسخ دهد .(راهنمای پدران و مادران .محمد علی سادات)

بااندکی دقت می توان در درون نوجوان چه طوفانی به پاست ، از یک سو انگیزه های غریزی و عاطفی هر لحظه اورا به سویی می کشند و تعادل روانی او را به هم می زنند ؛ از سوی دیگر انواع تردید ها و دو دلی ها او را با بلاتکلیفی درد آوری روبرو می سازند .در این میان آنچه بیش از همه برای نوجوان محسوس است ، ابهام و سردر گمی است . او نسبت به آینده خود نگران است و نمی داند چه سر نوشتی را در پیش رو دارد ؛ همین نگرانی از آینده نیز بر فشار های درونی او م یافزاید . از این رو با کوچکترین عاملی تعادل روانی خود را از دست می دهد و هیجانی می شود . با توجه به مراحل حساس این دوره نو جوانی ، باید والدین به اهمیت وحساس بودن این دوره پی ببرند ووالدین بایدبامطالعات بیشتروکسب تجارب دراین زمینه سعی کنند قدم های مثبتی بردارند ونقش خودشان راخوب ایفا کنند.(محمدعلی سادات)

موضوع و بیان مسئله:

باتوجه به اینکه موضوع درموردنوجوان و انتظارات آنهاازوالدینشان می باشدابتدا ضرورت دارد که تعریفی از نوجوان داشته باشیم ونیزدرمباحث خود دربخش دیگرخواسته های آنان نیزدرنظرگرفته شودوببینیم که آیا والدین به خواسته های نوجوانان پاسخ می دهند یا نه .

نوجوان کسی است که دوره کودکی را سپری کرده است در واقع آغازبزرگسالی است شامل می شود و. دوره نوجوانی در رابطه با پاسخ به نیاز اجتماعی نیز قابل توصیف است که از تمایل به جنس مخالف آغازگشته ونشانه آن بروزعلایم جنسی است و زمانی خاتمه می یابد که فرد به استقلال مالی و اجتماعی رسیده و نیازش به والدین خویش نا چیز می شود . نوجوانی به عنوان دوره از زندگی ،پدیده ای جهانی نبوده و از نظر تا ریخی نوظهور است . (روانشناسی نو جوانی.سیاوش )

بنا براین ماهیت دوره نوجوانی نه تنها بیولوژیکی (زیستی)، بلکه اجتماعی است . نوجوان به علت پایگاه مهم خویش (نیمی نه کودک است و نه بزرگسال) اغلب خود را با کودکان کم سن و سالت درخانواده با والدین ومعلمان ودیگراعضای جامعه خود درتعارض عاطفی می یابد .

او می خواهد دیگران بدانند دیگر بزرگ شده است ولی احساس می کند که دیگران او را کاملاً درک نمی کنند.وقتی مسئولیت کافی به اونمی دهند؛ نوجوانان درمقابل عقایدونظرات همسالان خویش حساسیت خاصی دارند . به طور کل به داوری و قضاوت  آنان بیش از بزرگسالان ارج و ارزش می نهند .در خلال نوجوانی ،حساسیت شدیدی نسبت به نقایص جسمی ویا شخصی و یا ویژگی های جنسی مشاهده می شود که تا حد زیادی از هنجار انحراف دارد .

بسیاری از نوجوانان احساس نا امنی می کنند . هر چند نوجوانی مشکلات متعددی برای نو جوانان به همراه خواهندداشت ولی هیچ گونه دلیلی وجودندارد که در شرایط مطلوب و با راهنمایی وکمک والدین ومربیان آگاه نتوان این دوره را بدون فشاروتنش زیاد سپری کرد .