روش تحقیق آموزش و پژوهش کارآفرینی ، راهکاری برای ارتقاء رشته های علوم انسانی

تعداد صفحات: 24 فرمت فایل: word کد فایل: 10003963
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: پایان نامه علوم تربیتی
قیمت قدیم:۵,۲۰۰ تومان
قیمت: ۴,۳۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه روش تحقیق آموزش و پژوهش کارآفرینی ، راهکاری برای ارتقاء رشته های علوم انسانی

    چکیده

    پژوهش حاضر رویکردی به اهمیت آموزش و پژوهش کارآفرینی در علوم‌ انسانی است. هدف اصلی مقاله، بررسی میزان تأثیری‌است که ارائه آموزش کارآفرینی و پژوهش در زمینه کارآفرینی در رشته‌‌های علوم انسانی خواهد داشت. روش تحقیق‌به‌کاررفته‌در‌این‌پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی‌است وابزارپژوهش نیز پرسشنامه‌ای محقق ساخته باروایی‌تأیید شده و پایایی (89/0) می‌باشد. جامعه آماری این تحقیق عبارت است از خبرگان آموزش کارآفرینی در دانشگاه تهران، وزارتخانه علوم، تحقیقات و فناوری، وزارتخانه آموزش و پرورش و مؤسسات کارآفرینی خصوصی که از میان جامعه آماری هدف، تعداد 40 نفر از صاحب نظران آموزش کارآفرینی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.باتحلیل نظرات خبرگان آموزش کارآفرینی با استفاده از مدل آماری (خی دو) و آزمون (فریدمن) نشان داده شده است که می‌توان با آموزش و پژوهش کارآفرینی، جایگاه رشته‌های علوم انسانی را با توجه به چند شاخص، از جمله تقویت روحیه رسیدن به کسب و کار یا احراز شغل، رشد استقلال طلبی، انگیزه پیشرفت و رقابت اقتصادی، خلاقیت بالاتر و ریسک‌پذیری ارتقاداد. همینطور در طی این تحقیق این نتیجه به دست آمده‌است که ارائه آموزش و انجام پژوهش در زمینه کارآفرینی در رشته‌های علوم انسانی بیشترین تاثیر را در رشد استقلال طلبی دانشجویان دارد، سپس در رشد خلاقیت تأثیرگذار می‌باشد و در نهایت به ترتیب، در تقویت روحیه رسیدن به کسب و کار یا احراز شغل و انگیزه پیشرفت و رقابت اقتصادی تأثیر‌گذار می‌باشد.

    کلید‌واژه‌ها:‌علوم‌انسانی،کارآفرینی،کسب‌وکار،استقلال طلبی،‌ رشد خلاقیت، انگیزه پیشرفت و رقابت اقتصادی

     

    مقدمه و بیان مسأله

    علوم‌انسانی‌امروزه‌دورانی‌پرتلاش‌و‌پر‌تکاپورامی‌گذاراند‌؛ دانشمندان علوم سیاست درک ما را از فرایند همکاری و رقابت میان ملل ژرفتر می‌کنند، مردم شناسان برای درک بهتر فرهنگ‌های خودی و بیگانه، ابزارهای تازه‌ای فراهم می‌آورند، مورخان، نور تجربی و تبیینی تازه‌ای برگذشته می‌افکنند و بر همین شیوه، دیگر علوم انسانی رو به رشد می‌رود (لیتل،1995؛ ترجمه سروش، 1381). با این همه، چیزی که به چشم ناظران و شاید مشتغلان به این علوم می‌رسد این است که علوم انسانی دچار نوعی کندی در رسیدن به اهداف خویش است. با اینکه علوم انسانی از الگو‌های تبیینی و نظام‌های مفهومی مختلفی بهره می‌جوید و از اهداف تحقیقی متفاوتی برخورداراست،در مواردی چون فرصت شغلی، استقلال‌طلبی، انگیزه پیشرفت، خلاقیت و نوآوری و رقابت پذیری مشترک‌است و چنین به نظر می‌رسد که سرعت رشد و توسعه‌ای همگام با علوم دیگر در این زمینه‌ها نداشته‌است (آراسته، 1382). پرورش و آموزش مردان بزرگسال و زنان بزرگسالی که دارای آموزشهای مناسب و مورد نیاز جامعه باشند، در رأس برنامه‌های آموزش هر دانشگاه، دانشکده و رشته‌ای می‌باشد؛اما آنچه‌در کشورهای جهان سوم و ایران مورد توجه نبوده است، دقت در محتوی آموزشی و مسائل و مشکلات مبتلا به افراد در جامعه و انتقال آنها به برنامه‌های آموزشی دانشگاه‌ها می‌باشد. نقش هویت شغلی در انسانها یکی از مباحثی است که می‌تواند در مجموعه برنامه آموزش در هر رشته‌ای بگنجد و امروزه ‌این مسأله با رشد جمعیت‌ها و کمبود مشاغل، اهمیت زیادی پیدا کرده است. همینطور که، نقش کارآفرینی و خود اشتغالی در کشورهای دنیا در برنامه‌های آموزشی رشته‌های گوناگون مورد توجه زیادی قرارگرفته است (بریدج[1] و کرومی[2]، 1998، ص1 ).

    به‌هرحال ‌کارآفرینی ‌در حال ‌رواج ‌یافتن ‌است ‌و‌ طیف ‌گسترده‌ای ‌از عوامل ‌مختلف در احیای علاقه‌مندی به کارآفرینی و کسب و کارهای کوچک در اروپا و ایالات متحده در دهه 1990 نقش داشته‌اند.

    در سال‌های اخیر نیز، بسیاری از کشورها از جمله ‌ایران به ‌این موضوع در دانشگاه‌ها روی آورده‌اند. این وضعیت باعث افزایش توجه سیاست‌گذاران و تصمیم‌‌گیران سیاسی به نقش بالقوه کارآفرینان به عنوان یکی از راه‌حل‌های کاهش نرخ بیکاری و دستیابی به رفاه‌اقتصادی شده است. همچنین توجه خاصی به نقش کسب و کارهای کوچک شده؛ زیرا کسب و کارهای کوچک هم قادر هستند که خود را با محیط متغیر امروز وفق دهند و هم این که ساختار آنها امکان تطبیق با تغییرات فنی و حفظ بقایشان را فراهم می‌آورد.

    بسیاری‌از کشورها،این‌موضوع‌راپذیرفته‌اندوتدابیر سیاسی تازه‌ای برای حمایت از شرکت‌های کوچک و کارآفرین به کار گرفته‌اند. تلاش‌های ویژه‌ای نیز با هدف ارتقای فعالیت‌های نوآورانه و افزایش توانمندی‌های نوآورانه انجام شده ‌است.

    هم ‌اینک، اتحادیه ‌اروپا این‌ موضوع‌ را درحد گسترده‌ای پذیرفته که سعادت‌ و رفاه آینده، منوط به ایجاد کسب و کارهایی است که عمیقاً ریشه در اقتصاد بومی دارند. برای تحقق این امر، بایدمجموعه‌ای‌ازاستعدادهای کارآفرینانه بومی را توسعه داد و کسب و کارهای جدیدی را مدیریت کرد. برای واقعی ساختن این‌امر، ساختارهای حمایتی مؤثر برای استفاده‌ازابتکارات بومی و تقویت کسب و کارهای جدید که‌برای‌ایجاد اشتغال دائمی الزامی می‌باشند، موردنیاز هستند.

    یکی ‌از ساختارهای حمایتی آموزش می‌باشد، کشورهای توسعه یافته ‌این‌ موضوع را پذیرفته‌اند، کشورهای در حال توسعه نیز در این جهت در حال قدم گذاشتن هستند.

    ایران ‌نیز از شروع برنامه سوم توسعه در سال 1380 به‌ این مبحث با طرح کاراد وزارت علوم، روی آورده است، باوجوداین، قبل از اینکه به این زیر ساخت مهم در توسعه ‌و رشد استعداد‌های ‌کارآفرینانه در دانشگاه‌ها بالاخص در رشته‌های ‌علوم‌انسانی بپردازیم، ابتدا به وضعیت آموزش کارآفرینی ‌در کشور از قول دکتر مصلح شیرازی استاد گرانقدر دانشگاه شیراز و صاحب کتاب؛ «کتاب کاری، ایده‌پردازی کارآفرینی و‌چگونگی تدوین‌طرح تجاری،‌صنعتی»‌(1382) می‌پردازیم:

    «در ایران خوداشتغالی، بویژه در میان دانش آموختگان دانشگاهی هنوز شایع نشده است و متأسفانه اغلب فارغ التحصیلان‌درجستجوی استخدام در وهله اول در دستگاه‌های دولتی وپس‌ازآن در شرکت‌های بزرگ هستند، یکی از دلایلی که در کشور ما با اندکی افزایش نسبی، در تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی خیلی زود با پدیده بیکاری آنان روبه‌رو شده‌ایم،همین مطلب است و این به‌رغم درصد پایین دانش‌آموختگان در کل جمعیت کشور نسبت به بسیاری از کشورهای‌ غربی ‌و حتی کشورهای همتراز است. یکی از عملی‌ترین راه‌ها و ارزان‌ترین‌ آنها این ‌است که‌در‌محتوای درسی‌دوره‌های دانشگاهی ‌بویژه‌ در رشته‌هایی‌ مثلپزشکی، مهندسی، کشاورزی،‌حسابداری،‌مدیریت،‌و‌حقوق و... دروسی در‌مورد برنامه‌ریزی کسب و کار کوچک گنجانده و آموزش داده شود»(مصلح شیرازی، 1382، ص13و14 ).

    هدف ‌ازآموزش کارآفرینی در دانشگاه‌ها تدوین‌سیاست‌هایی است که دانشجویان و هیأت علمی را به این امر تشویق و آنان را در این مسیر مساعدت ‌کند.

    برنامه‌های‌آموزشی و درسی در کلیه رشته‌ها و فرایندهای اجرایی‌آنها باید به گونه‌ای طراحی شوند که مهارت‌های لازم رادردومحور، مهارت‌های فردی و تخصصی به دانشجویان ارائه کنندو در درون این برنامه‌ها انجام فعالیت‌های کارآفرینی‌در دانشگاه‌ها و بخصوص آموزش کارآفرینی جای داده شود(آراسته، 1382، ص22 ).

     

    درایران‌بحث‌کارآفرینی‌هنوز در آموزش و پژوهش در رشته‌های علوم انسانی آن چنان که باید وارد نشده است.

    اهداف آموزش و یادگیری کارآفرینی در نظام رشته‌های علوم انسانی

    در نظر گرفتن نقش فرهنگی و تجربی برای کارآفرینی، باعث می‌شود که به شکلی غیرمستقیم از این ایده حمایت شود که کارآفرینی تحت‌تأثیر اقدامات

    آموزشی است. وقتی آموزش با نتایج یک موضوع رفتاری پیوند بخورد،آنگاه می‌توان خطوطی موازی‌میان آموزش‌و‌کارآفرینی ترسیم کرد. مثلاً «رایل»[3]به‌نکته‌ای پذیرفته شده در مورد اهمیت آموزش در قبال نتایج‌ و رفتارها اشاره می‌کند که به طور خاص‌دربرگیرنده نوآوری، خلاقیت،انعطاف‌پذیری، توانایی پاسخ دادن به‌موقعیت‌های مختلف، استقلال و ابراز وجود است (رایل، 1963).

    سه موضوع و قالب مهم در مورد نوآوران و کارآفرینان عبارتند‌از : دانش، مهارت و نگرش.

    در اکثر آموزش‌های رسمی، به شکلی جامع و تحلیلی به موضوع اول ‌پرداخته‌ می‌شود؛‌ موضوع‌ دوم ‌به‌ شکلی ‌ناقص‌توجه‌ می‌شود و ‌به‌‌   راحتی نمی‌توان آن را در سیستم‌های آموزش رسمی دید و به موضوع سوم اصلاً پرداخته نمی‌شود (هیل[4]، 1998).

    ازدیدمک مولان و کاهون (1979)، مهم‌ترین اهداف ذکرشده در مورد آموزش کارآفرینی و برنامه آموزشی که به رشد استقلال طلبی و خلاقیت در نظام تعلیم و تربیت کمک می‌کنند، عبارتند از:

    دستیابی به دانش لازم درخصوص کارآفرینی

    دستیابی به‌مهارت‌های لازم برای استفاده از تکنیک‌ها، تجزیه‌‌و‌تحلیل موقعیت‌های کسب و کار و هم‌پیمایی با دیگر طرح‌های‌اقدام‌

    شناسایی ‌و‌ تهییج‌انگیزه، استعداد و مهارت‌های کارآفرینی

    کمک و حمایت از تمامی ابعاد منحصر به فرد کارآفرینی

    هدایت نگرش‌ها به سمت تغییر و تحولات

    ترغیب‌شرکت‌های‌تازه‌تأسیس‌و‌دیگرکسب‌و کارهای کارآفرینانه (مک مولان و کاهون[5]، 1979).

    چرا باید کارآفرینی را تشویق نمود؟

    نالس[6] ، (1997)معتتقد است به منظور ایجاد تحولات اجتماعی، مربیان تعلیم و تربیت باید درباره ثمره واقعی تعلیم و تربیت بیندیشند، وایتهد با کلام معروف خود که یادگیری شاگردان بی‌فایده است مگر اینکه کتابهای خود را گم کنند، جزوات خود را بسوزانند، تلویحاً به این معنا اشاره دارد که ثمره واقعی تعلیم و تربیت باید فرایندی باشد که در آن تفکر خلاق، تفکر انتقادی و کارآفرینی به ‌وجود آید (مایرز[7]، 1374، ص8). تمایل به توسعه توانایی‌های تفکر کارآفرینی در محافل آموزشی پدیده جدیدی نیست، الگویی که تعلیم و تربیت مدرن از آنجا برخاسته است از مدلی است که در آن تفکر خلاق بسیار غلبه‌ داشته است و آن الکوی آکادمی افلاطون است. از طرفی کارآفرینی به طرق مختلف در اقتصاد یک کشور تأثیر دارد به گونه‌ای که در شصت سال اخیر رشد آگاهی‌ها را نسبت به اهمیت نقش‌های اقتصادی و اجتماعی و اهمیت کارآفرینی در رشد اقتصادی را در دنیا شاهد هستیم. این موضوع هم در مورد کشورهای پیشرفته و هم در خصوص کشورهای در حال توسعه مصداق دارد (لاکس[8]، 1986). برای جوامع و ملتها، کارآفرینی امکان دستیابی به سطح ایده‌ال تنوع، استقلال و خود کفایی در تصمیم گیریها، فراهم آوردن تسهیلات زندگی و رشد آزادی را فراهم آورده است(شاپر[9]، 1985). تحقیقات (نیلان، کاول، [10]1994 وسیرت[11]، 1995) نیز اشاره دارند که بعضی از برنامه‌های اتمام یافته در سازمانهای تجاری به فارغ التحصیلان خود، رهبریت و جلودار بودن، خلاقیت و نوآوری و کارآفرینی را آموزش‌می‌دهند.در حقیقت کارآفرینی و آموزش آن می‌تواند منافع بی‌شماری داشته باشد. مسولان‌و‌لانگ (1990) در تحقیقات خودعنوان می‌دارند: دروهله‌اول برای آموزش کارآفرینی‌به‌دنبال منفعت بلند مدت  و پراکنده به گونه ای که در آموزش سطوح بالاتر موجود است، نباشیم، بلکه باید‌نتایج‌کوتاه‌مدت‌و متمرکز و به‌صورت قابل اندازه‌گیری بوده‌و سود حاصله واقعی و ملموس باشد. در کل ‌آموزش کارآفرینی قسمتی ‌از یک ‌استراتژی اقتصادی جدید برای پیشرفت و ترقی و ایجاد اشتغال است. حاصل آموزش کارآفرینی، نسل جدیدی از سرمایه گذاران خواهد بود که نه فقط برای خود بلکه برای دیگران نیز شغل ایجاد می‌کنند.‌آموزش کارآفرینی بصورت جدی از دهه شصت مورد توجه قرار گرفت و بتدریج در تمام ‌کشورها گسترش یافت، به‌طوری‌ که در‌ دانشگاه‌های ‌معتبر ‌جهان،‌ درسی‌ و ‌واحدی تحت عنوان آموزش ‌کارآفرینی در ‌مقاطع گوناگون تعریف ‌گردیده‌ است.

    اهداف و فرضیه‌های پژوهش

    هدف پژوهش:

    مشخص کردن میزان تاثیر آموزش‌ و‌ پژوهش کارآفرینی‌در ارتقاء جایگاه رشته‌های علوم انسانی در رسیدن به کسب و کار یا احراز شغل، رشد استقلال طلبی، انگیزه پیشرفت و رقابت اقتصادی، خلاقیت بالاتر و ریسک پذیری.

  • فهرست و منابع روش تحقیق آموزش و پژوهش کارآفرینی ، راهکاری برای ارتقاء رشته های علوم انسانی

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    1. آراسته، حمیدرضا؛ کارآفرینی و آموزش عالی : اصول و موانع، فصلنامه سیاست علمی و پژوهشی رهیافت؛ شاره 29، بهار 1382.

    2. احمدپور داریانی، محمود؛ آیا کارآفرینی استراتژی دانشگاهها را تغییر می‌دهد؟، فصلنامه سیاست علمی و پژوهشی رهیافت، شماره 29، بهار 1382.

    3. بدری، احسان و لیاقتدار، محمدجواد و جعفری، ابراهیم، بررسی قابلیتهای کارآفرینی دانشجویان دانشگاه اصفهان، فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، شماره30.

    4. سرمد، زهره، بازرگان، عباس و حجازی، الهه، «روش های تحقیق در علوم رفتاری»؛ انتشارات آگاه؛ 1383

    5.لیتل، دانیل،(1995)؛ تبیین در علوم اجتماعی، فلسفه علم الاجتماع، ترجمه سروش، 1381، انتشارات آگاه

    6. هزار جریبی،جعفر، ترغیب و آموزش خلاقیت در سازمان‌های پویا توسعه کارآفرینی و دانش آموختگان، فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی،سال نهم شماره 4 (پیاپی 30).

    7. مصلح شیرازی، علی نقی، کتاب کاری، ایده پردازی کارآفرینی و چگونگی تدوین طرح تجاری- صنعتی، چاپ اول، نشر سایه هور، تهران1382.

     

    8 .Bridge, S. O’Neil, K., Cromie, S. (1998), Understanding Enterprise, Entrepreneurship and Small Business, Macmillan, Basingstoke.

    9. Anderson, A. R., Jack, S. L. (1998), Teaching the Entrepreneurial Artو Unpublished PhD Thesis

     

    10 .Pyke, F., Becattini, G. and Segenberger, W. (Eds) (1990), Industrial Districts and Interfirm Cooperation in Italy, ILO, Geneva.

     

    11 .Hills, G. E. (1988), “Variations in University Entrepreneurshi. Education: An Empirical Study of an Evolving Field”, Journal of Business Venturing, No. 3, pp. 109-22.

    12. McMullan, W. B., Cahoon, A. (1979), “Integrating Abstract Conceptualism with

    Experiential Learning”, Academy of Management Review, No. July, pp. 453-667.

     

    13. Ryle, G. (1963), the Concept of the Mind, Penguin, Harmondswoth.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت