پایان نامه جلوه های اهورا یی و اهریمنی در شاهنامه فردوسی

تعداد صفحات: 370 فرمت فایل: word کد فایل: 10003882
سال: 1390 مقطع: کارشناسی ارشد دسته بندی: پایان نامه ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۴۳,۶۰۰ تومان
قیمت: ۴۱,۵۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه جلوه های اهورا یی و اهریمنی در شاهنامه فردوسی

    پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد .A.M

    گرایش : زبان و ادبیات فارسی

    فصل اوّل :      

     

     کلیّات   پژوهش

    طرح و بیان مسئله :

    شناخت بیشتر جلوه های اهورا و اهریمن در شاهنامه ی فردوسی و بررسی آنها  همراه با دلایل و شواهد شعری موضوع این تحقیق است.

     

    ضرورت و اهمیّت موضوع :

    از آنجا که در شاهنامه ی فردوسی مطالب به صورت کلّی  منظوم نوشته شده است و با توجّه به حجم کتاب ضرورت داشت که به صورت جداگانه و متمایز به جلوه های اهورا و اهریمن در شاهنامه پرداخته شود . هم بخاطر سودمند و جذّاب  واقع شدن مطالب برای علاقمندان و بهره گیری از آنها و هم برای صرفه جویی در وقت و استفاده ی بهینه و آشنایی بیشتر با جلوه ها این تحقیق صورت گرفته است که حاوی مطالب سودمند و قابل استفاده برای تمام اقشار جامعه در داخل و خارج از کشور  می باشد که  بررسی و تحقیق به وسع توان و وقت این جانب در طول پایان نامه انجام گرفته شده  است.

     

    پیشینه ی تحقیق:

             در مورد شاهنامه ی فردوسی کتابهای فراوانی درداخل و خارج از کشور نوشته شده است و تصحیح و شرح و گزارشهایی توسّط محقّقان  و اساتید زبان و ادبیات فارسی صورت گرفته است . اما در مورد تمایز جلوه های اهورا و اهریمن کتاب و اثر خاصّی تدوین و تألیف نشده است .

           در مورد قهرمانان و پادشاهان مندرج در شاهنامه ی فردوسی آثاری چون حماسه سرایی در ایران و اسطوره های ایرانی ، اساطیر ایران ، زندگی و مرگ پهلوانان و فرهنگ نام های شاهنامه تألیفاتی وجود دارد اما در مورد جلوه های اهورایی و اهریمنی به طور طبقه بندی شده اثر خاصّی در داخل یا خارج از کشور وجود ندارد .

    هدف و ضرورت تحقیق:

            معرّفی جلوه های اهورایی و اهریمنی ( زیبا و زشت یا  نیک و بد ) به صورت ساده به نثر و نظم که همه ی آحاد و اقشار جامعه و علاقمندان  و ادب دوستان به حماسه ، شاهنامه ، فرهنگ و علم ایرانی و ادبیّات فارسی بتوانند از آن بهره ببرند و از داستانهای شیرین آن لذّت برده و امید است که با از این طرح طبقه بندی شده تاریخ پیشینیان ایرانی قبل از اسلام در ایران ، در حین مطالعه ،  بهره ی لازم  ببرند و مورد استفاده قرار دهند.

          این تحقیق در ضمن بخاطر طبقه بندی بودن جلوه ها ؛ تسهیل در امر مطالعه و موجب صرفه جویی گردیدن وقت خواهدشد و در واقع به عنوان منبع  در دسترس آسان قرار خواهد گرفت و به صورت منظم و متمایز اعمال و افعال جلوه ها جداگانه درج گردیده است .

     

    سوالات تحقیق:

    1- منظور از اهورا و اهریمن در شاهنامه چیست ؟         

    2-  جلوه های اهورا و اهریمن در شاهنامه ی فردوسی کدامند ؟

    3-  آیا جلوه های اهورا و اهریمن از هم متمایزند  یا به هم پیوسته ؟

    4- چرا برخی جلوه ها اهورایی و برخی اهریمنی هستند ؟

    5-  آیا جلوه هایی هست که هم اهورایی و هم اهریمنی باشند؟

    6- برای شناخت جلوه ها از همدیگر چگونه می توان پی برد؟

    7- بررسی و شناخت جلوه ها چه اهمیّت و ضرورتی دارد؟

    8- جلوه ها حاوی چه مفاهیم و مطالبی می باشند و چه اهدافی را دنبال می کنند؟

     

    روش اجرای  تحقیق :

              ابتدا به تحقیق و مطالعه در کلّ نثر و نظم شاهنامه پرداخته شده است و با یادداشت برداری حین مطالعه به صورت فیش برداری نکات مثبت و منفی جلوه ها از همدیگر مشخّص شده و  سپس به صورت طبقه بندی شده نوشته شده است. ابتدا نثر و داستانهای آن تدوین و همراه با آن نظم و  منابع و مأخذ مربوط درج گردیده است.

           لازم به ذکر است که در گردآوری این اثر بخاطر ضیق وقت تلاش لازم بکاربرده و با راهنماییهای اساتید  راهنما و مشاور مراحل اساسی طی شده است . این طرح تخقیقی شامل 5 فصل  با عناوین : کلیّات پژوهش ،  مفاهیم کلّی ، جلوه های اهورایی ، جلوه های اهریمنی ،  جلوه های اهورایی و اهریمنی  ( چهره های دوگانه ) تهیه و تنظیم گردیده است.

        در پایان هم منابع و مآخذ مربوط نوشته شده است. ابتدا ریشه ی اسامی و عناوین شخصیّت ها توضیح داده شده و سپس به صورت نثر و نظم به آنها پرداخته شده است و در پایان هر موضوع نتیجه گیری گردیده است. نتیجه و چکیده ی فارسی و انگلیسی تحقیق به صورت فهرست وار درج گردیده است.

     

    چکیده:

     

    جلوه های اهورا و اهریمن  معرّفی کننده ی زیبایی ها در برابر زشتی های پادشاهان و پهلوانان و زنان و انسانهای اهورایی ، الهی و آزادیخواه  در برابر اشخاص اهریمنی ، ستمگر ، زورگو و زیاده خواه است ؛ در واقع بیانگر صف آرایی حق در برابر باطل  و خوبی و نیکی در برابر زشتی ها و پلیدی هاست . 
    در این طرح تحقیقی به طور مشخّص به شناسایی چهره های اهورایی و اهریمنی در  شاهنامه ی فردوسی پرداخته شده و با دلایل و شواهد روشن علل اهورایی و اهریمنی بودن آنها بیان شده است.

             آمیختگی نظم و نثر در یکجا و سادگی و صراحت در این طرح زیبایی خاصّی به آن بخشیده است . جلوه های  اهورا و اهریمنی در حقیقت از درد و رنج انسانهای خداپسند ، آزاده خواه ، شجاع و حق طلب حکایت دارد و از زشتی ها ، دروغ و نیرنگ ، خیانت ، ناپاکی و بیداد ،  و قدرت و شهرت طلبی پادشاهان و سرداران  تورانی پرده بر می دارد. 

     

    عملکرد و رفتار و خلق و خوی افراد در مسیر تحقیق کاملاً آشکار است ، به طوریکه هر خواننده ای می تواند با خواندن جلوه ها مفاهیم قابل ملاحظه ای درک و دریافت کند. ایران و ایرانی که همواره بر پاکی و بزرگ منشی معروف بوده اند در  مقابل زیاده خواهی ها ، ستمگریها و قدرت طلبی های تورانیان قرار می گیرند و در واقع شاهنامه صحنه ی جنگ  تمام عیار  عدل و داد مقابل ظلم و بیداد است.
      با ارایه ی این طرح چهره ها و جلوه ها کاملا از هم متمایز شده است. می توان گفت بازتابی از نحوه ی زندگی و کردار، رفتار، گفتار و پندار اشخاص در شاهنامه است. جلوه های نیک آن می تواند به عنوان سر مشق انسانهای آزاده و حق جو قرار گیرد.

    مفاهیم آن حاکی از عبرت های تاریخی در مسیر زمان بر خاسته از فطرت و دل انسانهای آکاه و آزاده که در مقابل طوفان های ستم و استبداد چون کوهی سر برافراشته و استوار به یاری حق و حقیقت به پا خاسته اند.

     

     

     
     مقدّمه  : 
    شاهنامه ی فردوسی گنجی ارزشمند و  اثری بی بدیل و بی نظیری است که سی سال در نوشتن و  گرد آوری آن زحمات و درد و رنج های فراوانی کشیده شده است . شاهنامه ی فردوسی با آنکه  به ایران و ایرانی  تعلّق دارد اما متن و محتوا و فرهنگ حاکم در این اثر ماندگار بسان ستارگانی در کهکشان آسمان تیره و تاریک  ، همه  جای این آسمان علم و ادب ،  حماسه و اسطوره را زرفشان و درخشان نموده است . 
    این کتاب اوج هنر و ایثار و شهامت و تلاش فردوسی  و شعر ایرانی است  که سالهای سال در قلّه ی علم و فرهنگ و ادب اران و جهان بسان مرواریدی  می درخشد .  بی گمان متن و محتوای شاهنامه حکایت از تلخی ها و رنج های فراوانی از پادشاهان اهورایی و اهریمنی دارد که چگونه زیسته اند و امروز چه تصویری از آنها در اذهان همگان بر جای مانده است و پهلوانان چگونه در برابر هجوم ستمگران و کینه جویان سینه سپر کرده اند و ردّ پای هر کسی بی شک در مسیر این حماسه ها و زمان پای بر جاست و روشن  . 
    آری شاهنامه آینه ی تمام نمای تاریخ و اخلاق و فرهنگ و گذشته است . تنها اسطوره و حماسه نیست بلکه پاسخی است به ندای داد و عدل . جلوه ایست از خوب و بد ، تلخی و شیرینی  دردها و احساسات پاک بشری .  شاهنامه شفّاف تر ین باز گویی ست که جوانمردی  و انسانیت را در لابلای صفحات به رخ می کشاند . عدل در برابر بیداد و جوانمردی  در برابر ناجوانمردی و ظلم . 
      از آنجا که پرداختن به کلّ شاهنامه ی فردوسی کار بسیار دشوار و زمان بری است لذا تا آنجا که فرصت و امکان لازم بوده  ، درگرد آوری جلوه های اهورایی و اهریمنی تلاش شده است . شاهنامه خود دعوتی ست برای مطالعه و لذت بردن از اندیشه ها و سخنان ناب و خردمندانه که هر شنونده ی عاقل و عالمی مسلّماً از آن بهره خواهد جست . امید است این تحقیق و طرح  هر چند ناچیز مورد مقبول ادب دوستان و اندیشه ورزان و عاشقان به فرهنگ و اندیشه ی ایرانی قرار گرفته باشد.

    با تشکّر. گل پرور 1390

     

     
     اهورامَزدا : Ahurāmazdāw
    « نامِ خدای یکتا در مزدیَسنا (آیین زردشتی) است. دیگرگویشهای این واژه ی دینی، اهوره مزدا  هُرمُزد، هُرمَزد، هورمَزد و اَهُرمَزد و اورمزد هستند.    مرکّب از اهوره و در اوستا به معنی سرور و مولا . مزدا که به معنی حافظه آمده است که جون با اهوره استعمال می شود از آن معنی هوشیار و آگاه  و دانا اراده کنند . بنابراین اهورمزدا به معنی سرور داناست  برخی این کلمه را نیز خداوند جان و خرد معنی  کرده اند. «هرمز مانی را دستگیرکرد  و فرمود تا او را به دروازه ی جندی شاپور آویختند».         (رستگار فسایی،  88 : 128)
     اهورامزدا واژه‌ای ترکیبی است و از اهورا و مزدا تشکیل شده است. در گاتاها گاهی اهورامزدا جدا از هم بکار رفته است. مزدا در بعضی بندهای گاتاها به معنی حافظه و به حافظه سپردن و به یاد داشتن است. این واژه در سانسکریت مَذِس، به معنی دانش و هوش می‌باشد. بنابراین وقتی که مزدا برای خدا به کار برده شده است از آن معنی هوشیار و آگاه و دانا برداشت کرده اند. اهورا نیز بمعنای سرور و بزرگ است پس اهورامزدا در مجموع به معنیِ سرورِ دانا است.» ( دانشنامه ی آزاد ، 139: اهورامزد).  
    ویژگی‌های اهورامزدا  
    «اهورامزدا آفریننده ی  جهان است. مزدیسنان اهورا مزدا را می‌پرستند. اهورامزدا خالق و داور همه ی چیزهای مادی و معنوی و نیز آفریننده روشنی و تاریکی و برقرار کننده نظم هستی است. او با اندیشیدن همه چیز را هستی بخشیده است پس در واقع او از عدم می‌آفریند و با خود تنهاست. برای اهورا مزدا در هرمزد یشت، در حدود شصت صفتِ نیک آورده شده و تقریباً همه ی چیزهای خوب به وی منتسب شده است. همچنین او در مزدیسنا دارای شش صفتِ برجسته زیر است : «سپنتَه مَینیو       ( مقدّس‌ترین روان) ،  خشثره ویرنه (بگویش امروزی شهریور یعنی شهریار وپادشاهی که باید انتخاب و برگزیده شود،) سپنتَه آرمیتی است ( پارسایی مقدس). هورتات( بگویش امروزی خورداد بمعنی جامعیت و رسایی و امرتات جاودانگی و بی مرگی است). او اشه ی( راستی ودرستی و قانون ایزدی و پاکی است). همچنین وهومَنَه است (خوب منش) این صفات در مزدیسنا به نامِ امشاسپندان خوانده می‌شوند و زمانی پنداشته می‌شد که ایزدانی جدا از اهورامزدا هستند اما چنین تفسیری از امشاسپندان در رابطه با اهورامزدا در گاتها یافت نمی‌شود». (وستا سرخوش کرتیس، ترجمه ی عباس مخبر ، : 9 ) و ( دانشنامه ی آزاد 1390، اهورامزدا)
    اهورامزدا و باورها : «  نیروی مخالفِ اهورامزدا و زاینده ی  بدی‌ها را اهریمن معرفی می‌کند در کیش زرتشتی، اهریمن هیچگاه توانِ ذاتی برای مقابله با قدرتِ اهورا مزدا را ندارد و رقیبی برای او نیست بلکه اهریمن همان اندیشه ی  بد یا اَنگره مینیو است اما در باورِ زروانیان، اهریمن برادر و رقیبِ اهورا مزدا و پسر زروان و دارای هویتی جداگانه از اهورا مزدا است. بر پایه باورهای کهنِ زروانی که بدعتی در مزدیسناست و دیگر دینهای پس از آن چون مانویان "اهورامزدا و اهریمن هردو زاده ی زروان (خدای زمان) بودند و جهان عرصه جنگ این دو نیروی نیک و بد است ولی سرانجام چیرگی در پایانِ جهان با اهورامزداست و چون اهورامزدا پاکی مطلق است بدی در او راه ندارد . پس هر آنچه که بد است اهریمنی است. البته این سخن در هیچ جای گاهان نیست و زروان در زبان اوستایی تنها به معنای زمان است و ارتباطی با خداوند ندارد». ( دانشنامه ی آزاد 1390، اهورامزدا)
    «اهورامزدا آگاه بر هر چیز است پس سرانجام در پایان کار اهریمن نابود شده و اورمزد بر او چیره می‌شود و کار جهان یکسره به نیکی خواهد گرایید.در این میان انسان و امشاسپندان و دیگر ایزدان (فرشته) و موجودات نیک ( مزدا آفریده) که همگی آفریدهٔ اهورامزدا هستند در مبارزه با دئوه‌ها (دیوها) که موجودات و پدیده‌هایی اهریمنی هستند در تلاشی کیهانی برای پیروزی نیکی بر بدی هستند در دین زردشت باور بر این است که در طبیعت دو نیروی متضاد خیر (سپنتا مینو - اثر روشنی) و شر (انگره مینو - اثر تاریکی) وجود دارد که همواره در حال نبرد با یکدیگرند.                                                                                                                                                                                                                                                     نیروهای هم زادی که در اندیشه انسان پدیدار می‌شوند مخالف نیستند، همگی در هستی انسان نیک اند و قابل ستایش. این انسان است که با اندیشه خود موجب دگرگونی در این هستی می‌شود. همان گونه که آذرگشسب این دو گوهر یعنی نیکی و بدی را مینوی می‌داند و با اندیشه انسان پیوسته می‌خواند زیرا سنجش نیک و بد با اندیشه انسان است و وجود خارجی ندارد یعنی نیکی جز سنجش فکری چیزدیگری نیست.». ( فیروز آذرگشسب ، 1351 : 9-137) .  
    « این دو نیرو را نزد پروردگار بد یا خوب نمی‌بیند بلکه لازم و ملزوم یکدیگر می‌خواند، ولی هنگامی که زرتشتیان این دو نیرو را با میزان اندیشه و پندار خود می‌سنجیم، یکی را نیک می‌پنداریم و دیگری را بد و حتی همین نیکی و بدی‌ها صورت گسترده و مطلق ندارند و بنا به محیط و زمان و مکان هر گروهی از مردم، این پندار فرق می‌کند، زیرا در جایی کاری را برخلاف دیگران نیک یا بد می‌دانند.»    ( رستم شهزادی ،1360 : 23).
    « ریشه ی  نیکی و بدی را در نهاد و اندیشه آدمی می‌دانند ( دانش نامه ی آزاد ویکی پدیا). اما در کتاب بینش زرتشت از خنجری به نکته‌ای برخورد کردم که می‌گفت: هیچ کدام از این دو گوهر ارزش نیک بودن یا بد بودن را ندارند به بیان دیگر، اهورامزدا آنچه راکه آفریده نیک است و شرّ در آن راه ندارد. اما اختلاف موجود در هستی هر گاه در اندیشه انسان رشد کند و شکوفا شود، نیک و بد به وجود می‌آید ( خداداد خنجری ، 1380 : 8-25)
    سروش :  Sorōŝa
    « درپهلوی  :  Srōŝ   و در اوستا  Sraoŝa  . سرئوشه در اوستا به معنی اطاعت و فرمانبرداری ست و مخصوصا  از اوامر خداوندی . Sru یا Srav سروش از ریشه ی اوستایی در گاتها بیشتر سروش به همین معنی یاد شده  . همچنین سروش در اوستا سرئوشه به عنوان اسم علم برای فرشته ای یاد شده و مقامی مهم دارد و به صفت مهین و بزرگ متصف گردیده است . وی مظهر اطاعت و نماینده ی صفت رضا و تسلیم در برابر اوامر اهورایی ست. در ادبیات متأخر زرتشتی سروش از فرشتگانی ست که در روز رستاخیز به کار حساب و میزان گماشته خواهد شد و از گاتها بر می آید که این فرشته در اعمال روز جزا دخالت دارد . و هم در کتی متاخر زرتشتی و فرهنگهای فارسی سروش پیک ایزدی و حامل وحی خوانده شده . از این رو او را با جبرئیل سامی یکی دانسته اند . محافظت روز هفدهم هر ماه به سروش ایزد سپرده شده ... »  (رستگار فسایی :550 ).
    سروش در شاهنامه : 
    فرشته ی پیام آور به شکل یکی از  پریان به  نزد کیومرث  آمد  و او را از نیّت اعمال دیو نابکار و پسر
     بد نهادش آگاه ساخت، وقتی سیامک با اهریمن  بچّه درگیر  شد ، بچّه ی  دیو ناپاک او را از پای در آورد و کیومرث از این حادثه سخت غمگین شد. سروش  دوباره بر شاه فرود آمد و او را به انتقام خون سیامک از دیو خبر داد، هوشنگ فرزند سیامک درجنگ بر اهریمن و دیو تاخت و  او را نابود  کرد.  پس از کشته شدن سیامک سروش یکباره دیگر بر  کیومرث  ظاهر شد و او را به ترک سوگ یک ساله اش فرا خواند و او را به نبرد با دیوان تشویق کرد . و این بار پیروزی با کیومرث بود 
    یکایک بیامد خجسته سروش               بسان پری پلنگینه پوش 
    بگفتش ورا زین سخن دربهدر             که دشمن چه سازد همی با پدر
    سیامک بیامد برهنه تنا              برآویخت با پور آهرمنا
               بزد چنگ وارونه دیو سیاه                دو تا اندر آورد بالای  شاه
        (شاهنامه ج1 : 55)
               درود آوریدش خجسته سروش             کزین بیش مخروش و بازآرهوش
               سپه ساز و  برکش به  فرمان  من              برآور یکی گرد از آن انجمن از آن بد کنش دیو  روی  زمین              بپرداز و پردخته کن دل ز کین  (شاهنامه ج1 :56)                   
    سروش آسمانی به فریدون گفت که ضحاک را اسیر کرده  و دو دست او را بسته  و در دماوند به بند کشد و جهان را از ظلم و ستم او نجات دهد:
    بیامد هم آنگه خجسته سروش                  به خوبی یکی رازگفتش به گوش
    فرو بند دستش بر آن کوه باز                      بدان تا بماند به سختی دراز
    ببستش بران گونه آویخته                وزو خون دل بر زمین ریخته
    ازو نام ضحّاک چون خاک شد                 جهان از بد او همه پاک شد 
         ( شاهنامه ج1: 105)
    در رهایی کیخسرو از دست افراسیاب و آوردن او به ایران زمین  سروش بر گودرز و کیخسرو ظاهر شد:    
    به  توران یکی  نامداری  نوست           کجا نام آن شاه کیخسروست
    از این   تخمه  از گوهر   کیقباد             ز  مادر سوی تور  دارد نژاد
    میان را   ببندند   به کین پدر              کند کشور تورزیر و زبر
    چو از خواب گودرز بیدار شد             ستایش کنان سوی دادار شد
    بدو  گفت فرخ پی  روز  تو              همان اخترگیتی افروز تو
    به  فرمان  یزدان خجسته سروش              مرا روی بنمود درخواب دوش
    ( شاهنامه. چ مسکو ، ج 3 : 203-198)
    در آخر عمر و زندگی خسرو خبر از مرگ و ناپدید شدن او در کوهسار و واگذاری پادشاهی به لهراسپ ،  او  را  اسرار و خبرها می گوید:
    چنان دیددرخواب کو را به گوش                  نهفته  بگفتی خجسته   سروش
    که  ¬ای  شاهِ  نیک اخترِنیکبخت                بسوده بسی  یارَه  و تاج و  تخت
    کنون آنچه  جُستی  همه  یافتی                 اگر   زین جهان تیز  بشتافتی
    به  همسایگی   داورِ   پاک   جای               بیابی، درین تیرگی در مپای
    چو بخشی  به اَرزانیان  بخش گنج               کسی  را سپار این سرایِ   سپنج
    توانگر شوی، چون که درویش  را               نوازی   و هم  مردمِ  خویش  را
    ببخش   و  به  ارزانیان  بخش چیز              که  ایدر   نمانی  تو  بسیار  نیز
    سرِ  تخت  را پادشاهی   گُزین              که ایمِن  شود مور ازو  بر   زمین
    ز لُهر اسپ    آید    بدینسان   هنر              بدو  دِه  تو شاهی و تخت و کمر
    چنانچون  بجُستی ز یزدان تو جای               به بیمرگ   برخیز  و  آنجا   گرای
    بسی   چیز   دیگر   نهانی   بگفت                وزین آگهی آمد او را  شگفت
    بیامد   اَبَر  تختِ شاهی نشست                 یکی جامه ی  نابسوده به دست
    ( شاهنامه ج  16: 1-40)
                   نتیجه: یاریگری مردان الهی توسط سروش که یاعث تسلّط کیومرث بر دیدان و خبر از وجود موجودات اهریمن را در سر راه اهداف بلندش . پیام رسانی دوباره بر کیومرث برای جنگ و نابودی دیوان و ددان از روی زمین که دشمن او بودند و تشویق دوباره ی کیومرث برای جنگ با آنان . پیام آوری برای فریدون برای اسیر کردن و بستن دستهای ضحاک ستمگر و بردن او به کوه دماوند و زندانی کردن او در آنجا و مردن او .  پیام رسانی بر گودرز مبنی بر رفتن ایرانیان به توران برای آوردن کیخسرو از توران یه ایران و وجود کیخسرو در سیاوشگرد . ظاهر شدن بر کیخسرو قبل از مرگ و گفتن اسرار قبل از ناپدید شدن در کوهستان . سروش همان پیام آور نیک اهورایی و خدایی که بر انسانهای بزرگ و پاک و الهی ظاهر می شود و حامل پیام محبت و رحمت و خبر از حال و آینده ی انسانهای  پاک و با تقوا می دهد .

    Abstract:

     

              Divine manifestations introduce goodness of the kings , heroes , women , and men against devilish  manifestations of sinister ,oppressive,unreasonable,and greedy people.

    In fact they reflect the confrontation of justice against injustice or goodness against badness.

     

             This proposal recognizes divine and devilish characters in ferdoosi'es shahnameh , mentions the reasons and evidences for their divinity or devility, distinctively mixing poem , prose and simplicity and frankness.

             Has added specific beauty to it.Divine manifestations reflects the paines of faithful.liberal,brave and justice-seeking people, while the devilish manifestation shows wickedness,lies,betrayal, ppression, power and ambition of the kings and commanders of Tooran.

     

             Behaviour and temper of the people is quite,clear during the research and the reader can understand considerable concepts by noticing manifestations. Iran and Iranians,who have been famous for dignity and purity ,face the greed, oppression, and ambition of Toorani people.In fact, Shahnameh is the battlefield of justice against injustice.

     

              This study has differentiated different manifestation,reflecting the life style, behaviour,sayings, and thinking of the people in  Shahnameh,liberal and justice-seeking people can take many lessone from it.

  • فهرست و منابع پایان نامه جلوه های اهورا یی و اهریمنی در شاهنامه فردوسی

    فهرست:

     

    چکیده......................................................................................................................... 1

     مقدّمه......................................................................................................................... 2

    فصل اول : کلیات پژوهش

    طرح مسئله

    ضرورت و اهمیّت موضوع

    پیشینه­ی پژوهش

    هدف تحقیق و ضرورت آن

    سوالات

    روش تحقیق

    فصل دوم:  مفاهیم کلّی در شاهنامه ی فردوسی

    اهورا مزدا .................................................................................................................. 3

    سروشّ........................................................................................................................ 5

    فرّ................................................................................................................................ 8

    عقل و خرد ................................................................................................................. 13

    سیمرغ......................................................................................................................... 18

    آتش............................................................................................................................ 27

    اهریمن........................................................................................................................ 33

    ا‍ژدها........................................................................................................................... 37

    نفس............................................................................................................................ 41

    فصل سوم : جلوه های اهورایی در شاهنامه ی فردوسی

     

    کیومرث....................................................................................................................... 44

    هوشنگ....................................................................................................................... 47

    طهمورث..................................................................................................................... 51

    کاوه............................................................................................................................ 54

    فرانک.......................................................................................................................... 57

     

     

     

    فریدون........................................................................................................................ 59

    ایرج............................................................................................................................ 65

    منوچهر........................................................................................................................ 69

    سام.............................................................................................................................. 73

    رودابه.......................................................................................................................... 79

    اغریرث....................................................................................................................... 84

    تهمینه.......................................................................................................................... 87

    رستم........................................................................................................................... 92

    کیقباد........................................................................................................................... 112

    سهراب........................................................................................................................ 117

    گودرز......................................................................................................................... 126

    سیاوش........................................................................................................................ 130

    فرنگیس....................................................................................................................... 146

    گیو.............................................................................................................................. 152

    منیژه............................................................................................................................ 158

    کیخسرو....................................................................................................................... 162

    فرامرز......................................................................................................................... 175

    گشتاسپ .................................................................................................................... 179

    زرتشت....................................................................................................................... 186

    زریر............................................................................................................................ 190

    پشوتن......................................................................................................................... 195

    کتایون......................................................................................................................... 198

    داراب.......................................................................................................................... 200

    اردشیر بابکان............................................................................................................... 203

    شاپور اورمزد ( ذوالاکتاف).......................................................................................... 207

     

     

     

    بهرام گور.................................................................................................................... 211

    کسری انوشیروان......................................................................................................... 225

    بوذرجمهر.................................................................................................................... 238

    یزدگرد......................................................................................................................... 244

    رستم و فرخزاد هرمزد.................................................................................................. 247

    شهران گراز................................................................................................................. 247

    فصل چهارم : جاوه های اهریمنی در شاهنامه ی فردوسی

    ابلیس........................................................................................................................... 250

    ضحاک........................................................................................................................ 253  تور       256

    سلم............................................................................................................................. 259

    پشنگ.......................................................................................................................... 261

    افراسیاب..................................................................................................................... 265

    دیو سپید...................................................................................................................... 270

    زن جادوگر ................................................................................................................. 271

    شاه مازندران............................................................................................................... 272

    هومان.......................................................................................................................... 275

    سودابه......................................................................................................................... 278

    گرسیوز....................................................................................................................... 280

    کافور مردمخوار.......................................................................................................... 282

    بازور جادو.................................................................................................................. 284

    خاقان چین................................................................................................................... 285

    اکوان دیو.................................................................................................................... 289

    بیدرفش....................................................................................................................... 292

    ارجاسپ...................................................................................................................... 293

     

     

    شغاد............................................................................................................................ 299

    بهمن اسفندیار.............................................................................................................. 303

    ماهیار و جانوشیار........................................................................................................ 306

    خواهر بهمن................................................................................................................. 307

    مزدک.......................................................................................................................... 309  نوشزاد   313

    فرایین ( گراز)............................................................................................................. 314

    ماهوی......................................................................................................................... 315

    فصل پنجم : جلوه های اهورایی و اهریمنی ( جلوه های دوگانه)

    جمشید........................................................................................................................ 316

    کیکاوس...................................................................................................................... 319

    پیران............................................................................................................................ 329

    اسفندیار...................................................................................................................... 337  

    همای چهر زاد.............................................................................................................. 345

    نتیجه .......................................................................................................................... 348

    منابع و مآخذ................................................................................................................ 349

    چکیده ی انگلیسی

    منبع:

     

    1.. حضرت محمّد ( ص ) . 1383، قرآن کریم، ترجمه ی انصاریان حسن . نشر اسوه ، چاپ اوّل

    2. . حضرت علی ( ع) ، 1389 ، نهج البلاغه ، انصاریان حسن، انتشارات پیام آزادی، چاپ نهم

    3.  حضرت علی ( ع)  1377غرر الحکم.  ترجمه ی انصاری قمی. علی ،قم . چاپ نهم

    4. دبیر سیاقی دکتر سیّد محمد ،1381 ،  داستانهای نامور نامه ی باستان شاهنامه ی فردوسی ،  26 جلد تهران  ، نشر قطره ،  چاپ سوم

    5.  رستگار فسایی منصور، 1388 ، فرهنگ نام های شاهنامه  ، تهران ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، چاپ سوم 

    6. . کزّازی دکتر میر جلا ال الدین  ،  1386 ، نامه ی باستان جلد اول  و سوم ، تهران ؛ سمت. چاپ چهارم            

    7 آرتور کریستن سن،۱۳۶۷،   ایران در زمان ساسانیان، تهران ، انتشارات امیر کبیر ، چاپ  دوم

    8.  وستا سرخوش کرتیس ، ترجمه ی  مخبر عباس ،  1386 ، اسطوره های ایرانی ، چ 6، نشر مرکز

    9. بهار مهرداد ، 1352  ، اساطیر ایران .تهران ، بنیاد فرهنگ ایران . چاپ دوم

    10. صفا ذبیح الله ، 1389 ، حماسه سرایی در ایران ، تهران ،  اتشارات امیر کبیر،   چاپ چهارم

     11 . صفا  ذبیح الله  1377،  تاریخ ادبیات ایران  ، تهران ، انتشارات ابن سینا . چاپ پانزدهم

    12. بهار مهرداد   ، 1386 ،  پژوهشی در اساطیر ایران ، انتشارات آگاه . چاپ 6

    13.  معین محمد  ، 1355، مزدیسنا و ادب پارسی انتشارات دانشگاه تهران ، 2 ج ، چاپ سوم

    14. منطق الطیر، نیشابوری عطار ،    ۱۳۸۳  ، تصحیح شفیعی کدکنی محمد رضا ، انتشارات سخن

    15. فردوسی. شاهنامه ،  بر گردان روایت گونه ی داستانهای شاهنامه  به نثر ، دبیر سیاقی دکتر سیّد محمد ، 1389،  تهران ، نشر قطره چ دهم

    16. ویکی پدیا ،  1390 ، و ب سایت دانش نامه ی آزاد  wiki.orghttp://www.media           

    17. معین دکتر محمد ، فرهنگ معین 1375 ،  انتشارات امیر کبیر .  چاپ سوم

    18. علینقی منزوی ،  ۱۳۷۹  ، سی مرغ و سیمرغ ، انتشارات راه مانا،       

    19. سلطانی گرد فرامرزی علی  ،۱۳۷۲ ،سیمرغ در قلمرو فرهنگ ایران، ، انتشارات مبتکران،

    20. پورنامداریان تقی دیدار با سیمرغ، ،۱۳۷۴ انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،

    21. اوشیدری،  ۱۳۷۶جهانگیر. دانشنامه ی  مزدیسنا، واژه نامهٔ توضیحی آیین زرتشت. تهران: نشر مرکز چاپ اول،.                                                                                                        

    22. کریستن سن آرتور امائول. ۱۳۷۶ ترجمه ی  صفا، ذبیح الله. مزداپرستی در ایران قدیم. ، تهران: انتشارات هیرمند، چاپ چهارم.

    23. کابلی، مهدیزاده. ۱۳۸۱، خراسان بزرگ مهد آیین زرتشت. ، مشهد: نشر نوند، چاپ اول .         24. آموزگار، ژاله و تفضلی احمد. ۱۳۷۰ ،  اسطوره ی  زندگی زردشت. تهران: انتشارات بابل.            25. گات‌ها، پورداوود، ابراهیم. 1356 ، گات‌ها، قدیمی‌ترین قسمتی از نامه ی مینوی اوستا. تهران، انتشارات اساطیر.

    26. رضی، هاشم. راهنمای دین زرتشتی. تهران: سازمان انتشارات فروهر .

    27. جان هینلز. شناخت اساطیر ایران،  . 1389ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی ، تهران. ایران نشر چشمه.چاپ ششم

    28. برهان قاطع، حسین بن  خلف تبریزی محمد ،1361  ، به اهتمام محمد معین ،4 ج. انتشارات امیر کبیر. چ 4چهارم

    29. نظامی گنجوی، حمیدیان ، س . 1376، هفت پیکر، با تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی ، تهران ، نشر قطره

    30. دوستخواه، جلیل. ۱۳۸۱ ،  اوستا، کهن‌ترین سرودهای ایرانیان ج۲. گزارش و پژوهش: جلیل

    دوستخواه، تهران: مروارید، چاپ ششم،

    31. علی اکبر  دهخدا  ، لغتنامه .

    32.  فردوسی،  شاهنامه. 1376 ، به کوشش حدادیان سعید، ، شاهنامه ی فردوسی ، تهران ، نشر قطره ، چاپ چهارم ، 4 جلد.

    33. رضی هاشم ،   1346 ، فرهنگ نامهای اوستا  ، انتشارات فروهر . چاپ دوم   

    34. حسن ( مشیرالدوله). ۱۳۶۲، تاریخ باستانی ایران پیرنیا،. تهران: انتشارات دنیای کتاب.               35 . ندوشن.  دکتر محمد علی اسلامی 1385 ، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه ، تهران، نگاران شهر، چاپ اوّل.

    36.  هانری مانسه ، 1375، فردوسی و حماسه ی ملّی ،  به ترجمه ی مهدی روشن ضمیر ، دانشگاه تبریز، چاپ دوم.

    37. زرین کوب، عبدالحسین، ۱۳۶۴ ، تاریخ مردم ایران قبل از اسلام. تهران: انتشارات امیر کبیر،

    38. کریستین سن،  1354  ، ترجمه ی یاسمی رشید،  ایران در زمان ساسانیان ، نگاه .  تهران  . چاپ سوم

    39. آذرگشسب فیروز ، 1360  ، رستم شهزادی - برگردان گاتا ،گاتا سرودهای زرتشت - انتشارات فروهر و فردوس

    40. خداداد خنجری،  1380، بینش زرتشت ، پژوهنده با همکاری ماهنامه چیستا ، چاپ دوم

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت