پایان نامه شرح پنجاه غزل از صائب تبریزی ( 3090 – 3041 )

تعداد صفحات: 417 فرمت فایل: word کد فایل: 10003881
سال: 1385 مقطع: کارشناسی ارشد دسته بندی: پایان نامه ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۴۸,۳۰۰ تومان
قیمت: ۴۶,۲۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه شرح پنجاه غزل از صائب تبریزی ( 3090 – 3041 )

     زبان وادبیات فارسی

    پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد «.M.A»

    چکیده:

          شعر گسترده فارسی والاترین میراث فرهنگی ایران است. در طول سالیان متمادی اهل تحقیق و ادب بسیاری متفکرانه و هوشمندانه به تحقیق و تفحصّ و نقد آثار شاعران پرداخته اند و در این مورد بسیاری از مشکلات و دشواریها را نیز آسان کرده اند.

          باید اذعان کرد که در میان تمام شاعران، اشعار صائب به دلیل نوآوری و ایجاد سبکی نو در جایگاه خاصی قرار دارد و نیازمند تأمّل بسیار است.

          من نیز بر آن شدم با انتخاب این موضوع به عنوان پایان نامه، با تجسّسی کوتاه و اجمالی در اشعار صائب به قطره ای از دریای بیکران و عمیق وی یابم.

    هرچند می دانم که می توانم شمّه ای از آن دریای بیکران را فقط استشمام نمایم ولی:

    آب دریا را اگر نتوان کشید               هم به قدر تشنگی باید چشید

          از آنجا که ابیات غزل خصوصاً در سبک هندی انسجام معنایی و پیوستگی طولی ملموسی ندارد و در واقع هنر سبک هندی نیز همین خصیصه است، این گزیده مشتمل بر پنجاه غزل بر پایه نسخه استاد محمد قهرمان به صورت بیت به بیت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است و به تشویق و راهنمایی های ارزنده اساتید گرانقدر و ادب پرور به صورت مجموعه حاضر درآمد.

     

    زندگانی صائب

          «صائب میرزاعلی تبریزی اصفهانی امام غزل طرازان و علامه سخن پردازان است. از آن صبحی که آفتاب سخن در عالم شهود  پرتو افشانده معنی آفرینی به این اقتدار سپهر دوار بهم نرسانده به کمتر فرصتی در شش جهت کوس سخندانی زد»؛ «گلچین معانی احمد، فرهنگ اشعار صائب، ج اول، ص 20-21»

    1- مولد و موطن صائب:

          «مولد وی چنانکه مورخ معاصر ولی قلی بیگ شاملو هروی نوشته است، بدون هیچ تردیدی ولایت جنت آیت تبریز است»، و سند این قول را از گفته خود صائب در دست داریم:

    ز خاک پاک تبریز است صائب مولد پاکم           از آن با عشقباز شمس تبریزی سخن دارم

        صائب از خاک پاک تبریز است                      هست سعدی گر از گل شیراز

          ولی صائب به اصفهان که موطن و محل نشو نمای او بود عشق می ورزیده و در بیت زیر می توان به میزان علاقه و دلبستگی وی نسبت به موطن خود پی برد:

        بنگر چه رغبت است به ساحل غریق را                      صائب عیار شوق من و اصفهان مپرس

    «همان مآخذ، ص 24»

          اما ادوارد برون نیز در این مورد می نویسد که: «بنا به مندرجات آتشکده، میرزا محمد علی صائب در قریه نزدیک اصفهان متولد شد.»؛ «ادوارد برون، تاریخ ادبیات ایران، ترجمه رشید یاسمی، ص 176»

    «اصلش از تبریز بود اما در اصفهان نشو و نما یافت. خانواده او از تبریز به اصفهان کوچیده بود و سالهای کودکی و جوانی شاعر در عهد شاه عباس اول گذشت.»؛ (دکتر زرین کوب، عبدالحسین، با کاروان حله، ص 303).

    2- سفرهای صائب:

          «صائب پس از رسیدن به سن بلوغ به مکه و مدینه سفر کرد و در بازگشت به مشهد رفت و در سال 1034 به عزم مسافرت به هند، به هرات و کابل مسافرت کرد. در کابل به دیدار میرزا احسن معروف به ظفرخان که مردی ادیب و شاعر بود و از طرف سلطان هند حکومت کابل را داشت، نایل آمد. پس از مدتی که ظفرخان به قصد دیدار شاه جهان عازم دکن می شد، صائب را همراه خود به دربار شاه جهان برد»؛ (دکتر سبحانی، تاریخ ادبیات، ص 87)

          «صائب و ظفرخان جزو ملتزمان رکاب سلطان بودند. در این ایّام به صائب خبر رسید که پدرش به اکبرآباد هند آمده است و مشتاق دیدار اوست. صائب از شاه جهان اجازه خواست تا به زیارت پدر برود، صدور این اجازه مدتی به تاخیر افتاد، چون حکومت کشمیر به ظفرخان واگذار گردید، صائب نیز همراه او به کشمیر رفت و از آن جا همراه پدر به ایران سفر کرد»؛ (همان مأخذ، ص 87)

          «بعد از ورود به اصفهان صائب دیگر به مسافرت های دور نرفت. تنها به قم، قزوین، اردبیل، و تبریز سفر کرد و در هر شهری به دیدار عالمان رفت. به نوشته اولیا چلبی، جهانگرد ترک، صائب در سال 1050 در تبریز بوده است. در این ایّام صائب شهرتی یافته بود و ملک الشعرایی شاه عباس دوم به او واگذار شده بود»؛ (همان مأخذ، ص 88)

    3- تحصیلات و استادان صائب:

          «صائب از حکیم رکن الدین مسعود کاشانی متخلص به مسیح و حکیم شریف الدین حسن شفایی اصفهان که هردو از دانشمندان و اطبا و شاعران عصر خود بوده اند، تلمّذ کرده است و خط را نیز از عموی خود شمس الدین تبریزی معروف به شیرین قلم آموخته است»؛ (همان مأخذ، ص 87-88)

    ولی آقای گلچین معانی معتقد است که: «عموی صائب حدود یک قرن پیش از وی می زیسته و به سال 930 ه.ق  درگذشته است»؛ (گلچین معانی احمد، فرهنگ اشعار صائب، ج اول، ص 41)

    آثار صائب

    دیوان کامل صائب:

    «خوشبختانه دیوان منقّح و مضبوطی از صائب شامل  هفتاد و پنج هزار بیت به همت دوست ارجمندم آقای محمد قهرمان فراهم آمده که نگارنده نیز در تصحیح آن سهمی داشته»؛ (معانی گلچین احمد، فرهنگ اشعار صائب، ص 39)

    «ابیات دیوان صائب را هشتاد هزار، صد و بیست هزار، دویست هزار و سیصد هزار حتی بیش از این مقدار هم نوشته اند. مرحوم جلال الدین همایی نقل کرده است که دیوانی از صائب را دیده است که دویست هزار بیت کامل داشته است و ابیات آن از روی بیت شمار تعیین شده بوده است»؛ (دکتر سبحانی، توفیق، تاریخ، ادبیات، ص 88)

    2- دیوانهای منتخب فارسی:

    دیوانهای منتخب فارسی  که منتخبات دیگری از خود صائب را ضمیمه دارد، از قبیل واجب الحفظ؛ مطالع غزلها و مرآت الجمال در وصف سراپای معشوق، آرایش و نگار؛ ابیاتی درباره آیینه و شانه و تناسبات در موضوعات مختلف»؛ (معانی گلچین احمد، فرهنگ اشعار صائب، ج اول، ص 38)

     

     

    3- بیاض یا سفینه صائب:

          «مجموعه اشعار وی است منتخب خود او از ششصد و نود و یک (691) شاعر ادوار مختلف و نسخه بسیار نفیسی از آن به خط نستعلیق خوش در کتابخانه کاخ گلستان موجود است»؛ (همان مأخذ، ص 39)

     

     

    4- منشأت:

         «پاره ای از منشآت صائب که تا کنون شناخته شده و در مجلات به طبع رسیده و در فهرست    مقالات فارسی ذکر آنها آمده، عبارت است از تعریف تنباکو و قلیان، تقاضای رفع شراب از شاه عباس ثانی، نامه ای به معشوق، تقاضای نرگس از دوستی و نامه ای فکاهی گونه که به سلطان نوشته است»؛ (همان مأخذ، ص 40)

    5- مثنوی قندهار نامه:

           «شرح جنگی است که در سال 1059 بین شاه عباس ثانی و شاه جهان پادشاه هند واقع و به فتح قندهار منجر گشته است. این منظومه بسیار مفصل و از نظر ادبی چندان اهمیتی ندارد»؛ «موتمن، زین العابدین، گهرهای راز از دریای اندیشه، تهران، 1364»

            «با این همه نه مثنوی هایی که به نام قندهار نامه و محمود و ایاز ساخته است اهمیت دارد و نه قصایدی که در ستایش بزرگان عصر گفته است. اهمیت او بیشتر برای غزلهای اوست که در واقع تنها غزل نیست، عرفان و حکمت نیز هست. بعضی ابیات این غزلها شاهکار ذوق و اندیشه است. در بیشتر اینگونه ابیات شاعر لطیف ترین نکات اخلاقی را به کمک امثال- امثالی که از جزئیات زندگی جاری گرفته است - روشن می کند»؛ (دکتر زرین کوب عبدالحسین، با کاروان حله، ص 305- 306)

    6- وفات صائب:

          «صائب پس از بازگشت از سفر هفت ساله، در اصفهان به حضور شاه عباس دوم رسید و خطاب ملک الشعرایی در دربار صفوی یافت و تا پایان عهد آن پادشاه و چند سالی از دوران شاه سلیمان بزیست و در این مدت محضرش در اصفهان محل اجتماع اهل ادب، آمد و شد دوستداران سخن بوده و او جز به قصد سیاحت بعضی از شهرها و ناحیت های ایران از اصفهان بیرون نرفت و باز به اصفهان و به «لنگر» یا «تکیه » خود معاودت کرد و در همانجا بود که به سال 1081 درگذشت. این واقعه را بسال 1080 نیز نوشته اند. او را در اصفهان در باغی که اکنون به «قبر آقا» معروفست بخاک سپردند و این بیت از یک غزلش بر سنگ قبر او نقش شده است:

    در هیچ پرده نیست نبا شد نوای تو         عالم پر است از تو و خالیست جای تو»؛                                     (دکتر صفا ذبیح اله، تاریخ ادبیان ایران، جلد 5، 1275)

     

    شعر صائب

     

           «صائب را باید شاعر تفکر و اندیشه و دقیقه یابی فیلسوف و حکیم پیشه خواند نه شاعری
    بدیهه گوی و سادگی جوی و مقلد و تابع دیگران به مضامین عام و مطالبی محدود و متّصل»؛ (امیری فیروز کوهی، کریم، سخن در باب صائب، ص 22-27)

           «اشعار صائب از آنجا که دارای مضمون و مفهوم عقلانی خارجی یا نفسانی عمومی است، قابلیت ترجمه به همه زبانها و نقل به معنی را دارد و به خلاف اشعاری که صرفاً ناظر به فصاحت الفاظ یا تعبیرات خاص زبانی واحد است و الفاظ فصیح و اختصاصات زبانی نیز در ترجمه بکلی از بین خواهد رفت، قابل استفاده و التذاذ کلیه مردمانی که دارای ابیات و شعریات هستند، می باشد»؛ (همان مأخذ، ص 22-27)

          «شعر صائب از نظر توصیف جزئیات احوال و تجسم حقایق به نثر اروپایی شباهت زیادی دارد. مضامین شعری او را می توان به زبانهای دیگر چنان ترجمه کرد که به مقصود و مراد او خللی وارد نیاید. شعر او چنان قدرت تاثیر و جذابیتی داشت که از همان روزگار خود او حتی از مرزهایی که با ایران در حال جنگ بودند به صورت قاطع ترین سلاح اندیشه و فرهنگ ایرانی عبور می کرد و در آسیای صغیر، هندوستان، افغانستان و جاهای دیگر استنساخ می شد و مورد تقلید دیگر شاعران قرار می گرفت»؛ (سبحانی، توفیق، تاریخ ادبیات، ص 90-91)

          «صائب در اصناف سخن دست داشت. در قصاید و مثنوی چیره نیست ولی در غزل از استادان مسلم شمرده می شود. سخن او استوار و مقرون به موازین فصاحت و در عین حال پر معنی و پر از مضمونهای دقیق و فکرهای باریک و خیال های لطیف است»؛ (صفا، ذبیح الله، گنج سخن، ص 111)

     

    روزگار صائب:

     

          «در زمان صائب دربار ایران دیگر چندان به شعر علاقه ای نشان نمی داد. درست است که به دربار بعضی شاعران رفت و آمدی می کردند اما کالای آنها را در آنجا کسی بچشم اهمیت
    نمی نگریست. رواج بازار فقیهان کار شاعران را از رونق انداخته بود و شعر، جز در نزد عامه خریدار نداشت. بسیاری از شاعران وقت نیز بازاریان بودند و همین نکته شعر را از زیر رواق مدرسه به زیر سقف چهار سوق و قهوه خانه کشانیده بود.»؛ (زرین کوب، عبدالحسین، با کاروان حله، ص 302-303)

          «صائب شاهد فرمانروایی سلطان خونریزی مانند شاه صفی بود که در دوران نکبت سلطنتش از شاهزادگان، امراء، رجال و حکّام تقریباً کسی را باقی نگذاشت و حتی در حالت مستی شکم ملکه ایران در آن عصر را که دختر پادشاه گرجستان بود، با خنجر پاره کرد و او را کشت و یا اینکه شاه عباس ثانی دو نفر از همسران خود را زنده در آتش سوزانید، آن وقت متوجه حال توده مردم در آن دوران می شویم و می فهمیم چرا صائب در آن روزگار می گوید:

    شاهی که بر رعیت خود می کند ستم      مستی بود که می کند از ران خود کباب

    ظالم به مرگ دست نمی دارد از ستم               آخر پر عقاب، پر تیر می شود»

                    

    . (دریاگشت محمد رسول، صائب و سبک هندی، ص 158)

    شخصیت صائب:

          در مجموعه خصوصیات روحی و اخلاقی صائب به استناد گفتارش دو خصیصه از همه نیرومندتر و درخشان تر به چشم می خورد، یکی مناعت و استغنای طبع و همت بلند و گردنکشیهای جانانه اش در برابر هرگونه نیاز، حتی در برابر عشق و دیگر شهامت و صراحت او در مذمت فسادهای رایج زمان، به ویژه زهد فروشی و طاعات ریائی است»؛ (دریاگشت رسول، صائب و سبک هندی، ص 38)

          صاحب قصص الخاقانی وی را چنان ستوده: «در علم بی نظیر. در فن شعر استاد، در کار انشاء ماهر است، چنانچه حقیقت افعالش از سیمای ناصیه اقوالش ظاهر است، در دانش به واجبی از هست و بود معرفت جناب واجب الوجود آگاه، و در اعتبار صاحب فضل و جاه، و قبول بزرگان دینش چنانچه باید میسّر، پایه کرسی قدرش از عرش سپهرّ تصوّر برتر ...» (گلچین معانی احمد، فرهنگ اشعار صائب، ص 16)

         «صائب مردی دیندار و شیعه اثنی عشری است. در دیوان او ابیاتی می یابیم که نشان دهنده حسن خلق، نیک فطرتی و تواضع است و گویا به سبب داشتن همین خصال با آزار مردم مواجه بوده است.»؛ (سبحانی توفیق، تاریخ ادبیات، ص 89)

     

    ویژگیهای شعر صائب

    1- تمثیل:

           تمثیل را در اصطلاح لغوی، مثل آوردن، تشبیه کردن چیزی بر چیزی، نمونه و مثل و مانند و ... دانسته اند. (دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، شماره 133، به نقل از المجعم فی معاییر اشعار العجم)

    صفت تمثیل در شعر صائب چندان مشهور است که توجه محققین و ادبای ایرانی و غیر ایرانی را جلب کرده و علامه شبلی نعمانی شیوه اختصاصی صائب را تمثیل دانسته  و می نویسد: «اشعار تمثیلیه صائب چون به طور عام بر سر زبانهاست، لذا ما آن را از قلم می اندازیم.»؛ (نعمانی شبلی، شعر العجم، ص 169)

          شاعر استاد حضرت امیری فیروزکوهی معتقد است: «ما به الامتیاز سبک صائب از سبک عراقی در صورت منحصر است به غزل و در ماده کار مقصور است در خیالات باریکتر و افکار تازه تر با استغراق در انواع استعارات و اقسام تمثیلات و تشبیهات تازه.»؛ (قهرمان محمد، مقدمه دیوان صائب، ص 17 و 18)

     

          دکتر شفیعی کدکنی در کتاب «صور خیال در شعر فارسی»   می نویسد: «استفاده ایشان (شاعران سبک هندی) از تمثیل گاه به حدی زیباست که زیبایی و تاثیر همه انواع صور خیال را
    تحت الشعاع قرار می دهد، آنگونه که در شعر صائب چنین است.»؛ (شفیعی کدکنی، محمدرضا، ص 313)

          تمثیل خاصه در شعر صائب عبارت از این است که مفهوم عام و کلی، چه مضمون عاشقانه و چه حکمت و پند و عبرت در مصراعی بیان شود و در مصراع دیگر برای تایید یا توجیه یا تعلیل آن مثالی از امور محسوس یا مقبول عام بیاید. اما آوردن تمثیل همیشه برای بیان علت نیست، گاهی برای توضیح مطلب است و گاهی برای آنکه مفهوم کلی و انتزاعی را مصوّر کنند یا محسوس و مقبول جلوه دهند. صائب در شعر خود برای همه این اغراض از تمثیل استفاده می کند. (دریاگشت محمد رسول، صائب و سبک هندی، ص 267)

          دکتر ذبیح الله صفا هم در مورد تمثیل صائب می نویسد: «شیوه خاص صائب را تمثیل دانسته اند و از این حیث او را با عنصری در میان قصیده سرایان قدیم می توان مقایسه کرد»؛ (صفا، ذبیح الله، گنج سخن، ص 111)

    و اینک برای نمونه چند تمثیل از تمثیلات وی آورده     می شود:

    خواب سنگین شود از زمزمه آب روان     نرگس یار گران خواب شد از گریه ما      (45)

    درمانده ام به دستِ دل هرزه گرد خویش در دست باد برگ خزان را علاج نیست    (754)

    بعضی تمثیل های او به صورت ضرب المثل درآمده است:

    «آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد           خواب در وقت سحرگاه گران می گردد»

    «درون هر خانه خود هر گدا شاهنشهی است       قدم برون منه از حد خویش و سلطان باش»

    منبع تمثیل ها چیست؟

          صائب تمثیل های خود را از منابع گوناگون بدست می آورد. منبع نخستین که در استفاده از آن با اکثر شاعران غزلسرا اشتراک دارد، تاریخ انبیاء و داستانهای ملی است. کنعان و بوی پیراهن یوسف، اعجاز عیسی در احیای مردگان، داستان لیلی و مجنون و پرویز و شیرین و قصه ابراهیم ادهم و امثال اینها؛ (خانلری پرویز ناتل، یادی از صائب، ص 129-148)

          اما بیشتر تمثیلهای صائب از زندگی واقعی و مشاهدات عادی او سرچشمه می گیرد. وی برای تمثیلهای خود از همه اموری که در پیرامون او می گذرد و هرچه در گرد خود می بیند بهره می گیرد و از اینجاست که دستگاه الفاظ، یعنی مجموعه کلماتی که در شعر او بکار رفته نسبت به شاعران پیش از او وسعت بیشتری دارد. «شیشه ساعت» و «قبله نما» و «بخیه کفش» و ده ها از این اشیاء که در شعر سعدی و حافظ هرگز دیده نمی شود. (همان مأخذ، ص 129-148)

    2- تشخیص:

          در شعر صائب تصرّفی که ذهن شاعر در عناصر بی جان طبیعت کرده، به آنها حرکت و جنبش بخشیده است. اگر از دریچه چشم او به طبیعت و اشیاء بنگریم همه چیز در برابر ما سرشار از حیات و حرکت است که در ادبیات اروپایی به آن شخصیت دادن به اشیاء (Persouification) می گویند و برای معادل آن در زبان فارسی کلمه «تشخیص» را انتخاب کرده اند که چندان رسا نیست؛ (دریاگشت محمدرسول، صائب و سبک هندی، ص 151)

          در تعریف تشخیص نوشته اند: «بخشیدن خصایص انسانی است به چیزی که انسان نیست و یا بخشیدن صفات و احساس انسانی به چیزهای انتزاعی»؛ (شفیعی کدکنی محمدرضا، صور خیال در شعر فارسی، ص 115 تا 118)

     

          استفاده از این تصویر خیالی «ایماژ» زیباترین شکل و حال را به شعر صائب داده است. در دنیای صائب، در و دیوار و کوه و دشت و سنگ و آب و درخت و سبزه و گل و کفش و کلاه و عصا و ردا و دیگر اشیاء و عناصر طبیعت و حتی صفات و غرائز شخصیت دارند، حسد می ورزند،
    عشق بازی می کنند، و با ما گفتگو ها دارند که باید نمونه های آن را در تمثیل های زیبای او جستجو کرد؛ (خانلری پرویز ناتل، یادی از صائب، ص 995-1001)

    در شعر صائب، گندم «سینه چاک» است:

    روزی فرزند گردد هرچه می کارد پدر  ما چو گندم سینه چاک از انفعال آدمیم

    کوه بیستون از ماتم فرهاد خاموش است:

    ماتم فرهاد کوه بیستون را سرمه داد                  بی هم آوازی نفس از دل کشیدن مشکل است

    اینها اوصافی است که خاص انسان است و صائب آنها را برای اشیاء و امور می آورد؛ (همان مأخذ، ص 995-1001)

    3- تخیل:

          تاثیر و اهمیت عنصر خیال در پدیده های فکر و ذوق آدمی بر کسی پوشیده نیست. بیهوده نبود که کانت تخیل را از بزرگترین قوای انسانی می شمرد. راست است که خمیرمایه آثار هنری، مشهودات و تجربیات محسوس هنرمند یعنی جهان واقع است، اما اگر آفریده‌های هنر عین عالم واقع بود، به قول افلاطون تقلیدی عبث می نمود و بی لطف. آن لطیفه ای که به مدد آن، هنرمند – و از جمله شاعر- در آفرینندگی، همکار طبیعت می شود نه مقلد فرمانبردارش، تا حد زیادی تخیل است؛ (یوسفی غلام حسین، تصویر شاعرانه اشیاء در نظر صائب، ص 311)

     

          شعر صائب چنان از تخیل غنی است که نه تنها از تجارب و خاطرات معروف گذشته تصاویر تازه می آفریند، بلکه خیال وی از مشاهده مناظر اشیاء ذهن و احساساتش را به صور گوناگون
    برمی انگیزد و شاعر را به عالم اندیشه ها و عواطف مختلف می کشاند؛ (همان مأخذ، ص 313)

          جان بخشیدن به مظاهر طبیعت و اشیاء و ذیروح انگاشتن آنها نیز که جلوه ای دیگر از خیال پروری است در شعر او بسیار است؛ (زرین کوب عبدالحسین، باکاروان حله، ص 299)

          «قوه تخیل و تفکر او آن قدر زیاد بود که از هرچیزی اعم از مجرّد و مادّی مضمونی تازه و غیر مکرر به دست می آورد و از آن به انواع تمثیلات متعارف نتیجه ای روحانی و فایده ای فلسفی عاید دیگران می کرد» و اینک چند نمونه تصویرگریهای تخیلی صائب:

    مدار از دامن شب دست وقت عرض مطلبها       که باشد بادبان کشتی دل دامن شبها   (4)

    بی خموشی نیست ممکن جان روشن یافتن        کوزه سربسته می باید شراب ناب را   (32)

     

    4- کنایه:

          کنایه: پوشیده سخن گفتن است و در اضطلاح تعبیر کردن از چیزی معین به لفظی که صراحتاً بر آن چیز دلالت نکند از قبیل آب در هاون کوفتن، گره به باد زدن، از خاک برداشت کردن و ...

    اهمییت کنایه را از اینجا می توان معلوم کرد که خود لغت آفرینی کرده است و فرهنگ نویسان ناگزیر از ضبط کنایات در ردیف لغایت شده اند. نویسنده فرهنگ بهار عجم که بیش از دیگران به ضبط کنایات اهتمام ورزیده است، بیست سال در تدوین آن رنج برده است. روش کار وی در تالیف آن این است که نخست به ذکر لغت مفرد پرداخته سپس ترکیبات آن را آورده است ولی از آنجا که زبان مادری وی نبوده در معنی کنایات و امثال و نحوه استفاده از شواهد منظوم و برداشت صحیح از آنها مرتکب اشتباهات زیادی شده است. (گلچین معانی احمد، صائب در نظر بزرگان زمان خود، ص 436-458)

     

          آنچه لازم به ذکر است این است که تعداد ابیات صائب در این کتاب اگر از اشعار دیگران بیشتر نباشد مسلماً کمتر نیست و با این همه به نسبت دیوان عظیم و صدهزار بیتی وی به جرأت
    می توان گفت که عشر عشیر امثال و ابیات کنایه آمیز صائب هم در بهار عجم نیامده است. (همان مأخذ، ص 436-458)

          اینک مختصری از کنایات وی:

    آب از دست چکیدن = سخاوت داشتن:

    در کوی می کشان نبود راه، بخل را        اینجا زدست خشک سبو آب می چکد

    آب زیر کاه = مکّار و حیله گر:

    با خس و خاشاک صائب موجه دریا نکرد          آنچه با ما ساده لوحان آب زیر کاه کرد

    پشت بر دیوار ماندن = حیران شدن:

    Abstract

    Highly developed persian poem is the most precious cultural heritage Iran. During the lost prolonged years, there has been lost of researchers and thinkers dealt thoughtfully and intellectually with pomets' works, retelling and discussing on them , along with making lost of related problems and difficulties easy.

    One should admit that Saeb's poems , among all poets, require more attention because of innovation and providing a new style , leading , to own a special stand point by him.

    The writer of this thesis, too, tried to achieve just a little part of a whole of the late's works though choosing the theme of the thesis , results to a short and brief imagination , albeit this would be just a few to name. However

    If no one can make a sea dry,

    He must do his best try.

    Since lyric poems verse, especially in Indian style, lacks of meaning full coherence and observable longitudinal continuity, in fact this features the art of the above- mentioned style, this theis includes fifty lyric pomes on the basis of a copy from professor Mohammad Ghahraman , and Lized verse by verse. The whole of this thesis owes for great professors encouragement and guidance

  • فهرست و منابع پایان نامه شرح پنجاه غزل از صائب تبریزی ( 3090 – 3041 )

    فهرست:

    مقدمه

    فصل اول: کلیات

    1-1. هدف

    1-2. پیشینه تحقیق

    1-3. روش کار تحقیق

    فصل دوم: شرح غزل ها

    غزل 3041: مرا آن روز از آیینه دل زنگ برخیزد

    غزل 3042: به عزم رقص چون سرو قبا پوش تو برخیزد

    غزل 3043: نشد از دل غبار از شیشه و پیمانه برخیزد

    غزل 3044: کجا تدبیر پیران کهنسال از جوان خیزد؟

    غزل 3045: کجا بی باده زنگ از خاطر اندوهگین خیزد؟

    غزل 3046: ز رخسار تو رنگ از گلشن ایجاد می خیزد

    غزل 3047: مرا از دل ز قرب خطّ دلبر دود می خیزد

    غزل 3048: زسوز دل مرا از چشم گریان دود می خیزد

    غزل 3049: مرا اسباب عشرت از دل دیوانه می خیزد

    غزل 3050: دل هرکس به تعظیم سخن از جا نمی خیزد

    غزل 3051: ز دل زنگ ملال از باده احمر نمی خیزد

    غزل 3052: غبار غم به می از جان غم پرور نمی خیزد

    غزل 3053: که می نالد که آه از جان شیدا برنمی خیزد؟

    غزل 3054: سیاهی از دل چون گلخن ما برنمی خیزد

    غزل 3055: غبار من ز سیل نوبهاران برنمی خیزد

    غزل 3056: به کشت خشمگینان آتش از ابر بلا ریزد

    غزل 3057: ترا از ساده لوحی هر که گل در پیرهن ریزد

    غزل 3058: گل اندامی که در پیراهن من خار می ریزد

    غزل 3059: به مستی بی طلب بوس از دهان یار می ریزد

    غزل 3060: مسلسل حرف از آن مژگان خوش تقریر می ریزد

    غزل 3061: کجا خون مرا آن ساقی طنّاز می ریزد؟

    غزل 3062:  غمی هردم به دل از سینه صد چاک می ریزد

    غزل 3063: زیاد آن ستمگر از رخ من رنگ می ریزد

    غزل 3064: اگر در دام او اشکی دل دیوانه می ریزد 

    غزل 3065: به دلهای فگار آن لعل روشن گوهر آویزد

    غزل 3066: هلال عید از گردون زنگاری هویدا شد

    غزل 3067: ز پیری حرص دنیا نفس طامع را دو بالا شد

    غزل 3068: فروغ حسن یار از چهره گلزار پیدا شد

    غزل 3069: ز روی لاله رنگت آب رونق از چمنها شد

    غزل 3070: اگر ناقص به روشن گوهری واصل تواند شد

    غزل 3071: حجاب آسمان که مانع ما می تواند شد؟ 

    غزل 3072: که ساکن در دل ویرانه ما می تواند شد؟

    غزل 3073:  از اکسیر قناعت خاک شکّر می تواند شد

    غزل 3074: که با قدّ دوتا از مرگ غافل می تواند شد؟

    غزل 3075: چنین گر آتشین از باده آن رخسار خواهد شد

    غزل 3076: به این عنوان اگر روی تو آتشناک خواهد شد

    غزل 3077: گل از نشو و نما گر این چنین برجسته خواهد شد

    غزل 3078: نصیب از نعمت بسیار دیگرگون نخواهد شد

    غزل 3079: ز نور عارضش هر ذره ای خورشید منظر شد

    غزل 3080: به دل باشد گران چشمی که بی اشک دمادم شد

    غزل 3081: نگار نوخطی رام نگاه صید بندم شد

    غزل 3082: رگ جانها به هم پیوسته شد زلف پریشان شد

    غزل 3083: ز خط رویش چراغ دیده شب زنده داران شد 

    غزل 3084: دل تاریک من روشن ز فیض صبحگاهی شد

    غزل 3085: ز دل طرفی نبستی در جهان گل چه خواهی شد؟

    غزل 3086: بهار نوجوانی رفت، کی دیوانه خواهی شد؟

    غزل 3087: اگر از خال لب مهر دهان من نخواهی شد

    غزل 3088: گریبان چاکی عشّاق از ذوق فنا باشد

    غزل 3089: بهشت و دوزخ ما هجر و وصل آن پسر باشد

    غزل 3090: غرور نوخطان افزون ز خوبان دگر باشد

    فهرست اعلام

    فهرست آیات و احادیث

    فهرست منابع و مأخذ

    چکیده انگلیسی

    منبع:

    جو شیرازی، ج . 1359 ،   فرهنگ جهانگیری، ویراسته دکتر رحیم عفیفی، موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه مشهد،.

    2- انزابی، ر. شهریور 1373 ، گزیده مرصاد العباد نجم رازی، انتشارات دانشگاه پیام نور، چاپ دوم.

    3- انصاری،ق. 1368، عرفان در ادب فارسی، دفتر تحقیقات و برنامه ریزی درسی (مراکز تربیت معلم).

    4- انوری، ح. 1382،  فرهنگ سخنوران، انتشارات سخن، تهران.

    5- بروان، الف. 1316 ،تاریخ ادبیات ایران، ترجم، رشید یاسمی، چاپخانه روشنایی، تهران.

    6- بهار، م. 1355، سبک شناسی، انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم.

    7- بیهقی، الف. 1381، تاریخ بیهقی، به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر، انتشارات مهتاب، چاپ هشتم، تهران.

    8- پادشاه، م. 1335 ش ، آنندراج، کتاب فروشی خیام، زیر نظر محمد دبیر سیاقی، تهران.

    9- تیک، چ. 1380 ، به تصحیح دکتر کاظم دزفولیان، انتشارات طلایه، چاپ اول، تهران.

    10- ثروتیان، ب. 1369، بیان در شعر فارسی،انتشارات برگ، چاپ اول، تهران.

    11- حافظ، ش. 1382 دیوان حافظ، به اهتمام محمد قزوینی، قاسم غنی، نگاران قلم، قم.

    12- حدیدی. خ و عادل زاده. پ و پاشایی فخری. ک، پاییز 1384 لوح تعلیم، انتشارات فروزش، چاپ دوم، تبریز.

    13- حلبی، ع.  1374، حدیقه الحدیقه، انتشارات دانشگاه پیام نور.

    14- خلف تبریزی، م. 1330. ش، برهان قاطع، به تصحیح دکتر محمد معین، کتابخانه زوار، تهران.

    15- خیامپور،ع. 1382، دستور زبان فارسی، انتشارات ستوده چاپ یازدهم، تبریز.

    16- دریا گشت، م. 1371صائب و سبک هندی، نشر قطره، چاپ اول، تهران.

    17- دشتی، ع  . 1362 ،    نگاهی به صائب،انتشارات اساطیر، چاپ سوم، تهران.

    18- دهخدا، ع . 1372، لغت نامه، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.

    19- دهخدا، ع. 1362 ، لغت نامه، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران.

    20- رامپوری، م. 1363 ، غیاث اللغات، انتشارات امیرکبیر، تهران.

    21- زرین کوب، ع. 1355، با کاروان حلّه،سازمان چاپ  و انتشارات جاویدان، چاپ سوم، تهران.

    22- زمانی، ک.   1384 ، شرح جامع مثنوی معنوی، انتشارات اطلاعات، چاپ دوازدهم، تهران.

    23- سبحانی،  ت  .  شهریور 1373 ، تاریخ ادبیات، انتشارات پیام نور، چاپ پنجم.

    24-سجادی، م.  خرداد   1373 ،صائب تبریزی وشاعران معروف سبک هندی، انتشارات دانشگاه پیام نور، چاپ دوم.

    25- سعدی، م. 1371،بوستان، به کوشش خلیل خطیب رهبر، چاپ مروی،.

    26- سنایی غزنوی، آ.  دیوان، به اهتمام مدرس رضوی، انتشارات کتابخانه سنایی، بیتا.

    27- شعار، ج. و مؤتمن، ز . 1383 ،گزیده اشعار صائب، انتشارات جامی، تهران.

    28- شفیعی کدکنی، م .  1372،صور خیال در شعر فارسی، انتشارات آگاه، چاپ پنجم، تهران.

    29- شمیسا، س. 1373 ، انواع ادبی، انتشارات فردوس، چاپ دوم، تهران.

    30- شمیسا، س.  بدیع ،انتشارات دانشگاه پیام نور.

    31- شمیسا،  س . مهر 1372،سبک شناسی، انتشارات دانشگاه پیام نور، چاپ اول.

    32- شمیسا، س. 1377 ، سبک شناسی شعر فارسی، انتشارات فردوس، تهران.

    33- شمیسا، س . 1370 ، سیر غزل در شعر فارسی، انتشارات فردوس، چاپ سوم.

    34-شمیسا، س.  1373 ، فرهنگ تلمیحات،انتشارات فردوس، چاپ چهارم، تهران.

    35- صفا، ذ. 1369 ،تاریخ ادبیات در ایران، انتشارات  فردوس، چاپ چهارم، تهران.

    36- صفا، ذ . 1363 ،گنج سخن، انتشارات ققنوس، چاپ هفتم، تهران.

    37- صفی پور، ع. منتهی الارب،انتشارات سنایی، بیتا تهران .

    38- فروزانفر، ب.1361 ،احادیث مثنوی، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم.

    39- فروزانفر، ب.1364 ،شرح مثنوی شریف، چاپ دانشگاه تهران، تهران.

    40- قرآن کریم، مترجم الهی قمشه ای، م .1384 ، چاپ اول، انتشارات ارم، قم.

    41- قهرمان، م .1377 ، مجموعه رنگین گل، گزیده اشعار صائب تبریزی، انتشارات سخن، تهران.

    42- کاشانی،ع . 1382،مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، با مقدمه و تصحیح و توضیح، عفت کرباسی و دکتر محمدرضا برزگر خالقی، انتشارات زوار، چاپ اول، تهران.

    43-گلچین معانی،الف .  1348،صائب در نظر بزرگان زمان خود، مجله دانشکده ادبیات، شماره 5، مشهد.

    44- گلچین معانیالف.1381 ، فرهنگ اشعار صائب، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، تهران .

    45- معدن کن، م .1382 ، بزم دیرینه عروس، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ چهارم، تهران.

    46- مولوی، ج.1363 ، مثوی معنوی، تصحیحات و حواشی بدیع الزمان فروزانفر، انتشارات دانشگاه تهران.

    47- مولوی ،ج .1370 ، مثنوی معنوی، تصحیح رینولدالین نیکلسون، چاپخانه آینده،چاپ هفتم.

    48- نفیسی، ع. (ناظم الاطباء)،1334 ، فرهنگ نفیسی، کتاب فروشی خیام، تهران.

    49- هجویری،ع.1384 ، کشف المحجوب،مقدمه تصحیح   و تعلیقات دکتر محمود عابدی، انتشارات سروش،چاپ دوم، تهران.

    50- همایی ،ج . 1370 ، فنون بلاغت و صناعات ادبی، موسسه نشر هما، چاپ هفتم، تهران، 1370.

    51- یوسفی ،غ. 1354  ،  تصویر شاعرانه اشیاء در نظر صائب، مجله دانشکده ادبیات، شماره 11، مشهد.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت