پایان نامه بررسی ویژگی‌ های اولیاءالله در رساله‌ ی قشیریّه، کشف‌ المحجوب ، مرصادالعباد، سرّالاسرار و سلک‌ السّلوک

تعداد صفحات: 369 فرمت فایل: word کد فایل: 10003880
سال: مشخص نشده مقطع: کارشناسی ارشد دسته بندی: پایان نامه ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۴۳,۵۰۰ تومان
قیمت: ۴۱,۴۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه بررسی ویژگی‌ های اولیاءالله در رساله‌ ی قشیریّه، کشف‌ المحجوب ، مرصادالعباد، سرّالاسرار و سلک‌ السّلوک

    پایان‌نامه برای دریافت درجه‌ی کارشناسی‌ارشد" M.A."

    گرایش

    زبان و ادبیّات فارسی

    چکیده

              در هر دوره و زمانه‌ای، انسان‌هایی که آرزومند رسیدن به مرحله‌ی کمال و دور از کاستی‌ها و نقص‌ها بوده‌اند، برای رسیدن به آن مرحله‌ی کمال، ویژگیهایی که در پایان‌نامه آمده است، در نظر گرفته‌اند تا پس از رسیدن به منتهی مرتبه‌ی کمال به راهنمائی و ارشاد دیگران بپردازند و در تهذیبشان بکوشند. دراین پایان‌نامه سعی شده‌است که مشخصات ویژگیهای این‌گونه شخصیّتها مورد بررسی قرار گیرد.

    در نگارش این پایان‌نامه سعی شد ابتدا مطالب موردنظر از کتابهای عرفانیِ کشف‌المحجوب ، رساله‌ی‌قشیریّه ، مرسادالعباد ، سلک‌السّلوک و سرّالاسرار مورد مطالعه قرار گیرد و ضمن مقایسه آنها با سایر کتب ، ویژگی‌ای که یک ولیّ خدا باید داشته باشد از این کتابها استخراج و بعد به شرح و تفسیر آن صفات و ویژگی‌ها پرداخته شود. ویژگیهایی که به طور مثال از این قرار بوده‌اند: اتّصال با خدا، انس با حق، اخلاص مطلق، ترک هوی و هوس، اجتناب از صفات زشت اخلاقی، بی‌نیازی از غیر حق، صبر و شکیبایی و...

    بررسی دیدگاههای نویسندگان این کتابها نشان داد که یک انسان کامل باید دارای چه خصوصیّاتی باشد تا بتوان آنها را از انسانهای دیگر متمایز کرد.

     

    پیشگفتار

    عنایت پروردگار متعال این توفیق را شامل حال بنده کرد تا موضوعی را که علاقه‌ی وافر به آن داشتم انتخاب کنم و با ویژگیهای انسانهای وارسته‌ای که مظهر اسمای الهی بر روی زمین‌اند آشناشوم.

    من به واسطه‌ی انتخاب این موضوع ویژگیهای اولیاءالله در رساله‌ی‌‌قشیریّه،کشف‌المحجوب، مرصادالعباد، سرّالاسرار و سلک‌السّلوک را به عنوان پایان‌نامه‌ی دوره‌ی کارشناسی ارشد برگزیدم تا بتوانم تا آنجا که در توان دارم در تهذیب نفس خود بکوشم و از فیوض حیات‌بخش ربّانی بهره‌ها جویم.

    ولیّ خدا انسانی است که از حجابهای ظلمانی و نورانی رهایی می‌یابد، به اصل خویش برمی‌گردد و شخصیّتی است که به مقام فنا می‌رسد. او مانند آیینه‌ای است که در پهنه‌ی نظام هستی گسترده شده است و خدا را به خوبی نشان می‌دهد. یعنی موجودی که به بهترین و کامل‌ترین صورت توانسته‌است حکایت از حق و کمالات او کند. او در مخلوق بودن، حقّ مطلب را ادا می‌کند و به اشرف مخلوقات بودن انسان جامه‌ی عمل می‌پوشاند، اسمای الهی در وجود او به خوبی تجلّی می‌کند، این تجلّی به گونه‌ای است که شهود او، شهود حق و جمال او، جمال مطلق را نشان می‌دهد و «جلوه‌ی تمام‌نمای حق است.»(1 )

    به اعتقاد ابن عربی، نویسنده‌ی قرن هفتم انسان کامل خلیفه الله در زمین، معلّم مَلَک در آسمان، کامل‌ترین موجودات، صورت کامل حق، کلمه‌ی فاضله‌ی جامعه، نسخه‌ی اکمل الهی و ستون آسمان و زمین است.(2 )

    از آنجا که انسان کامل مظهر الهی است، جامع و مظهر اسمای او نیز خواهد بود. همان اسمایی که خداوند سبحان، به صورت علم لدنّی، به انسان صفی‌الله آموخته ‌است.(3 )

    در ابتدای انجام این کار تشویش این را داشتم که آیا می‌توانم موضوعی با این وسعت را به پایان برسانم یا نه؛ چون کسانی دیگر بودند که لیاقت انجام دادن چنین تحقیقی را داشتند؛ امّا توکّل به درگاه حضرتش مرا

     

     

    1- جوادی عاملی، عبدالله، 1382، شمیم ولایت، قم: اسراء، ص422 و 423

    2- ابن‌عربی، محی‌الدّین، 1366، فصوص الحکم، مصحّح ابوالعلاءعفیفی، تهران: االزّهرا، ص5

    3- سوره‌ی بقره آیه‌ی 31

     

    در این راه بدرقه کرد، همچنین به وسیله‌ی مشورت کردن با استاد بزرگوار آقای دکتر انواری که در طول دوران تحصیل مشوّق نیکویی برای من بودند در این راه از ایشان مدد گرفتم و با اعتماد به راهنمایی‌های استاد گرانقدرم آقای دکتر خشکبار و به مشاوره‌ی آقای دکتر خشنودی این مسیر را طی کردم و این ندای زیبای حضرت مولانا در جانم طنین‌انداز شد که:

    تو مگو ما را بدان شه بار نیست                                                                    با کریمان کارها دشوار نیست‌

    در ابتدای کار بنده با راهنماییهای استادان عزیز کتابهای مورد نظر را مورد مطالعه قرار دادم و ویژگیهایی که یک انسان می‌تواند داشته باشد تا به مقام قرب الهی برسد آنها را استخراج کردم و در فیش نوشتم. موضوعهایی که در بین این کتابها مشترک بود مثل علم، تقوا، توکّل و... را روی هم گذاشتم و به بررسی این ویژگیهادر منابع ذکر شده پرداختم. در ابتدا کتاب ترجمه‌ی‌‌رساله‌ی‌‌قشیریّه، ‌بعد کشف‌المحجوب، مرصادالعباد، سرّالاسرار و در آخر سلک‌السّلوک را مورد بررسی قرار دادم و تا حدّ توان سعی کردم برداشتهای خود را از این منابع بنویسم. معنای هر ویژگی را از فرهنگ اصطلاحات عرفانی استخراج کردم. سعی نمودم در این پایان‌نامه تا حدّ توان از منابع دیگر هم استفاده کنم.

    تا آنجا که توانستم این کار را انجام دادم، کار می‌توانست بیشتر از این باشد ولی به خاطر زمان کم و حجم زیاد کتابها تا اینجا توانستم این کار را به انجام برسانم، از شما دانشجویان محترم که به این موضوعات علاقه دارید خواهشمندم این مسیر را ادامه دهید؛ چون ما دانشجویان که ادّعای علم را داریم باید در کنار علومی که می‌آموزیم به معنویّات و تهذیب نفس نیز بپردازیم زیرا خدا ما را خلق کرده است تا به اشرف مخلوقات بودن انسان تحقق بخشیم.

     

     

     

    مقدّمه

    عرفان به معنای شناختن و آگاهی و درایتی است که بعد از جهل و نادانستن به دست می‌آید.

    عارف کسی است که خداوند را با اسماء و صفاتش می‌شناسد و اوامر الهی را با عشق انجام می‌دهد و به دنیا و تعلّقات آن پشت پا می‌زند.

    عرفان: «در اصطلاح، راه و روشی است که طالبان حق برای نیل به مطلوب و شناسایی حق برمی‌گزیند.»(1)

    عرفان بر دو بخش تقسیم می‌شود: «1- عرفان عملی: یعنی سیر و سلوک و وصول و فنا 2- عرفان نظری: یعنی بیان ضوابط و روشهای کشف و شهود.» (2 )

    عرفان در حقیقت روش ویژه‌ای است که سالک برای دست یافتن به حقایق هستی بر شهود، اشراق، وصول  و اتّحاد با حقیقت تکیه می‌کند و رسیدن به این مرتبه را نه از راه استدلال؛ بلکه از راه تهذیب نفس و کنار گذاشتن امور دنیوی و توجّه کامل به امور روحانی و معنوی می‌داند.

    عارف: «در اصطلاح کسی است که حضرت الهی او را به مرتبه‌ی شهود ذات و اسماء و صفات خود رسانیده، و این مقام از طریق حال و مکاشفه بر او ظاهر گشته باشد نه از طریق علم و معرفت.»(3 )

     اگر ما بخواهیم در مورد عرفان سخن بگوییم سخن به درازا می‌کشد، امّا به کوتاه سخن، عرفان شناخت ذات و صفات خداوندی و یگانه شدن با او است که به یاری عشق، ذوق و کشف و شهود به دست می‌آید.

    تنها لطف و نظر و عنایت و رحمت الهی است که سالک را به این مرحله می‌رساند. هدف عارف در عرفان شناخت ذات آفریننده‌ی بزرگ جهان است وتنها زمانی به این هدف می‌رسد که مبانی شرع، زهد، اعراض از دنیا، و تزکیه‌ی نفس به وسیله‌ی تعلیم، سیر و سلوک در وادی‌های شریعت، طریقت و حقیقت را   رعایت کند.

     

     

    1- سجّادی، سیّدجعفر، 1375،  فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تهران: کتابخانه‌ی طهوری، ص577

    2- همان، ص577                                                                                                        3- همان، ص565

      انسان کامل (اولیاءالله)

    «اولیاء- جمع ولی و دارای معانی بسیاری است چون: دوست، یار، سرور، هم‌پیمان، مطیع، و... هم به بزرگان دین و عرفان اطلاق می‌شود.»(1)

    انسان کامل (ولیِّ خدا)، از اصطلاحات کلیدی عرفان نظری است.تعریف‌های گوناگون درباره‌ی مفهوم ولیِّ‌خدا آنچنان گسترده است که به‌ دست دادن تعریفی جامع و فراگیر از آن سخت دشوار است. با این همه، با توجّه به مجموع افکاری که اهل عرفان در مورد آن عرضه کرده‌اند، می‌توان گفت انسان کامل، انسانی است دارای این ویژگی‌ها: (2)

    1- علّت غایی خلقت است. 2- سبب ایجاد و بقای عالم است. 3- متخلّق به اخلاق الهی است. 4- اسم جامع الهی(الله) در او تحقّق یافته‌است. 5- واسطه‌ی میان حق و خلق است. 6- خلیفه‌ی بلامنازع حق است. 7- راهنمای خلایق است، هم از حیث ظاهر (شریعت) و هم از نظر باطن (طریقت). 8- هر چند مخلوق خداست امّا نظر به آنکه صفات و اخلاق الهی در او وجود دارد و دوگانگی از او برخاسته است و با هویّت متعالی الهی وحدت ذاتی پیدا کرده‌است.

    البتّه ممکن است بعضی از بزرگان، پاره‌ای از این ویژگیها را قبول نداشته باشند، مثلاً مولوی ویژگی هشتم را قبول ندارد و معتقد است در این دنیا دوگانگی میان خالق و مخلوق، هیچ‌گاه برطرف نخواهدشد.( 3) امّا در مجموع، می‌توان این صفات را به عنوان مهمترین ویژگیهای انسان کامل که بیشترین اتّفاق نظر در مورد آن وجود دارد برشمرد.

    از مطالب خوانده شده در شرح اصطلاحات تصوّف دکتر صادق گوهرین این‌گونه برداشت می‌‌‌‌‌‌‌شود که:( 4) 

     

     

    1- فرهنگ اصطلاحات عرفانی، همان، ص156

    2- ابن‌عربی، محی‌الدّین، 1366، فصوص الحکم، مصحّح ابوالعلاءعفیفی، تهران: االزّهرا، ص5

    3- مولوی، جلال‌الدّین، 1374، مثنوی، به کوشش توفیق سبحانی، تهران: ارشاد، ص242

    4-  شرح اصطلاحات تصوّف، دکتر سیّد صادق گوهرین، ص416

     

    قطب در نزد اهل سلوک یک تن است و در هر زمان مورد نظر خداوند متعال قرار می‌گیرد. قطب مثل دل پیامبر(ص) است و در راست و چپ او دو امام  وجود دارد، «آنکه در طرف راست او است عبدالرّب نام دارد و آنکه در طرف چپ است عبدالملک.» (1)

     قطب تنها انسان کاملی است که همه‌‌ی مقامات سیر و سلوک را می‌گذراند و به درجه‌‌ی کمال واقعی می‌رسد و بر تمام خلق خداوند متعال مسلّط می‌شود. «به قطب، غوث هم گفته می‌شود»(2) و از مخلوقات تنها کسی است که مورد نظر خاص خداوند قرار می‌گیرد و خداوند متعال نیابت خود را در همه‌‌‌‌‌ی زمانها به او عطا می‌‌‌‌‌‌کند و او در هستی و عدم و آشکار و نهان در سریان است؛ آنگونه که در مرصادالعباد آمده‌است: « به کرّات از وجود به عدم رفته و از عدم به وجود آمده، گاه موجود معدوم بوده و گاه معدوم موجود بوده و گاه نه موجود و نه معدوم بوده.» (3)

    انسان کامل در حقیقت عقل عالم و روح جهان است و دنیا کالبد اوست، رضای او رضای خداست و سخن او سخن حق است.

    از مطالب نوشته شده در مرصادالعباد برمی‌آید:

    «و چون خواجه علیه‌السّلام به مثابت دل بود بر شخص انسانی، و انبیا دیگر اعضا،...پس چنانکه در معرفت جمله‌ی اعضا تبع دل آمد، و همچنین در نبوّت انبیا تبع محمّد باشند.» (4)جایگاه انسان کامل در جهان به جایگاه دل در نظام بدن و پیکر انسانی شباهت دارد؛ همچنان‌که ادامه‌ی حیات و تحوّل و تحرّک اعضای بدن همه از دل برمی‌خیزد، حیات و حرکت افراد انسانی و موجودات عالم نیز به انسان کامل پیوسته است. از این روی تاوقتی‌که انسان کامل در عالم وجود دارد، عالم محفوظ است و رحمت حق و مدد الهی در

     

     

    1- شرح اصطلاحات تصوّف، دکتر سیّد صادق گوهرین، ص416 

    2- شرح اصطلاحات تصوّف، دکتر سیّد صادق گوهرین، ص416    

    3- رازی، نجم‌الدّین، 1373، مقدّمه‌ی مرصادالعباد، به اهتمام دکتر محمّد امین ریاحی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص32                                                                                                                                4 - همان، ص50-46

    جهان جاری است. امّا اگر انسان کامل از جهان برود و کسی قائم مقام او نباشد که به نیابت او عمل کند، فیض و رحمت الهی در جهان پایدار نمی‌ماند.

    نجم‌‌الدّین رازی در مرصادالعباد نیابت را مخصوص انسان کامل می‌‌‌داند؛ آنگونه که آمده است: (1) «که خداوند به ملائکه خطاب کرد و فرمود: وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَه ِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَه ً »(2)  من در زمین جانشینی برای خود می‌آفرینم که هنوز آن را تمام نکرده‌ام، این چه که شما می‌بینید خانه‌ی اوست. وقتی او را کامل کردم بر تخت جانشینی خود خواهم نشاند، او را سجده کنید. ملائکه گفتند فقط تو شایسته‌ی سجده‌کردنی، بی‌یار و شریک و بی‌زن و فرزند‌ی و کسی شایستگی خلافت تو را ندارد. ما کسی را سجده کنیم که در زمین خون می‌ریزد و فساد می‌کند. حضرت پروردگار فرمود: سجده کنید. همه‌ی ملائکه جانشین خدا را سجده کردند الّا ابلیس که مطرود درگاه الهی شد. (3) انسان کامل شایسته‌ی خلافت الهی است و به موجب همین شرافت بود که خداوند فرشتگان را به پای آن به سجده افکند. بر حسب آیات 31-33 که در سوره‌ی بقره آمده است، فرشتگان با آن که از مقرّبان درگاه الهی‌اند، به سبب دست نیافتن به قرب، به مرتبه‌ی انسان کامل نمی‌رسند و انسان کامل همچون معلّم و آموزگار آنان محسوب می‌شود.« قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»(4)

    انسان کامل به عنوان خلیفه‌ی الهی اشرف مخلوقات و گل سرسبد هستی است. هجویری درکشف‌المحجوب «این خلفاء الهی را کسانی می‌داند که خداوند آنها را برگزیده است و والیان ملک خود کرده است و به انواع کرامات مخصوص کرده است.»( 5) خلفای الهی از نفس خود پیروی نمی‌کنند و

    همّتشان متوجّه خداست. این خلفاء به عنوان انسان کامل از زمان خلقت آدم بوده‌اند و تا روز قیامت نیز خلافت ایشان ادامه پیدا خواهد داشت. خداوند متعال این امّت را اشرفِ مخلوقات خطاب کرده است.                                                          

     

     

    1- نجم رازی، عبدالله‌بن‌محمّد، 1378، مرصاد‌العباد، مصحّح عزیزالله علیزاده، تهران: فردوس، ص60 و 61

     2- سوره ی بقره، آیه‌ی 30              3- مرصادالعباد، همان، ص60 و61             4- سوره‌ی بقره، آیه‌ی 33

    5- هجویری، علی بن عثمان،1386، مقدّمه‌ی کشف المحجوب، تصحیح دکتر عابدی، تهران: سروش، ص319

     

    انسان کامل مانند ستون جهان خلقت است و همان‌طور که خانه یا خیمه‌ی بدون ستون پابرجا نمی‌ماند، عالم نیز بدون انسان کامل برقرار نمی‌ماند.

    او همچنان که سبب ایجاد عالم است، باعث بقای آن نیز است. بر طبق مطالبی  که در تمام این پنج کتاب در مورد پیامبر اسلام(ص) آمده است عرفای مسلمانان او را مظهر والای انسان کامل تلقّی می‌کنند. همچنین احادیث قدسی و نبویِ قابل توجّهی وجود دارد که دلالت دارند بر اینکه خدا افلاک را برای وجود پیامبر(ص) آفریده‌است. مثال بسیار مشهور، این حدیث منصوب به پیامبر است: «لولاک لما خلقت الافلاک.»( 1 ) و نیز این حدیث مشهور: «کُنتُ نبیاً و آدم بَینَ الماء و الطّین.»(2)

    بنابراین می‌توان گفت نظریّه‌ی انسان کامل در صدر اسلام با عنایت به شخصیّت آرمانی رسول اکرم (ص) مورد توجّه بوده‌است و پس از آنکه با نظریّه‌ی امامت و مهدویّت شیعه مربوط شد سرنوشتی جدید یافت و سرانجام به دست ابن عربی مکتوب شد.

    این نکته نیز گفتنی است که ظاهراً وضع‌کننده‌ی این اصطلاح، خودِ ابن عربی است و در آثار پیش از او مشاهده نشده است؛(3 ) امّا چنین به نظر می‌رسد که اساس این نظریّه، قبل از ابن عربی وجود داشته است و او با نبوغ سرشار خویش انسان کامل را  با سایر اجزای تفکّر خود مخصوصاً وحدت وجود و اسماء و صفات پیوند می‌دهد.

    بحث در خصوص انسان کامل به این دلیل حائز اهمّیّت است که مسائل اصلی عرفان نظری از جمله شناخت توحید و در درجه‌ی بعد شناخت موحّد را مورد بررسی قرار می‌دهد.

     

     

     

    1- فروزانفر، بدیع‌الزّمان، 1370، احادیث مثنوی، تهران: امیر‌کبیر، ص872                                  

    2- همان، ص2-1

    3- جهانگیری،محسن، 1375، محی‌الدّین بن عربی چهره‌ی برجسته‌ی عرفان اسلامی، تهران: دانشگاه تهران، ص441

    زندگینامه‌ ی ابوالقاسم‌قشیری

    زین‌الاسلام ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک‌ بن‌ طلحه ‌بن محمّد قشیری از بزرگان علما و شعرا و متصوّفه‌ی قرن پنجم هجری قمری، در ناحیه‌ی اِستوا (قوچان کنونی) متولّد شده است. پدر او مردی توانگر بود و پیش از بلوغ پسرش وفات یافت.

    وی مقدّمات ادبی و عربی را نزد شخصی به نام ابوالقاسم اَلیمایی فراگرفت و چون خراج دهی که در تملّک داشت بسیار سنگین بود به نقل از ابن خلکان درصدد برآمد تا علم حساب بیاموزد و مستوفی قریّه‌ی خود شود و آن را از ظلم دیوانیان مصون دارد، با این نیّت به نیشابور عزیمت کرد، در آن زمان نیشابور مهد علم و دانش بود. به گفته‌ی ابن خلکان وقتی قشیری به نیّت آموختن علم حساب به نیشابور آمد به حسب اتّفاق در مجلس ابوعلی دقاق حاضر شد و سخن او در دلش کارگر افتاد و از خواندن حساب منصرف شد و قدم در طریق تصوّف و عرفان نهاد  و نزد ابوبکر محمّد نوقانی، ابوالحسین احمد نیشابوری و جمعی دیگر از علما که جمع آنها به 17 تن می‌رسید بهره‌های علمی برد که برخی از این افراد را در مسافرت‌های خود به مکّه و بغداد زیارت کرد و سرانجام در علم فقه، حدیث، کلام و تفسیر قرآن و خاصّه به مذاق صوفیّه سرآمد شد. پیوستگی و تعلّق باطنی میان این مرید و مراد سرانجام به اتّصال و قرابتی ظاهری رسید و   ابوعلی دقاق دختر خود، امّ‌البنین فاطمه دقاقیّه را که خود از دانشمندان روزگار بود، به قشیری تزویج کرد و چند تن از فرزندان قشیری از این مادر به وجود آمدند.(1)

    به روایت ابن خلکان قشیری در دوران حیات خود علاوه بر مسافرت در شهرهای خراسان، دو سفر به بغداد و یک سفر به مکّه داشت. وی به اتّفاق نظر همه‌ی مورّخین صبح روز یکشنبه 16 ربیع‌الآخر سال 645 در 89 سالگی جهان را بدرود گفت و در مدرسه‌ی ابوعلی دقاق به خاک سپرده شد.

    این نکته نیز قابل ذکر است که یکی از روشهای مهمّ عرفانی، روش سهو بود وقشیری از سردمداران این روش در عرفان فارسی است، آشنایی دقیق‌تر با او و روشش، بخش قابل توجّهی از فرهنگ فارسی را

     

     

    1- فروزانفر، بدیع‌الزّمان، 1367، ترجمه‌ی رساله‌ی قشیریّه، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص28

    بازمی‌کند. (1) 

    آثار و تألیفات قشیری

    آنگونه که آشکار است قشیری اکثر اوقات عمر خود را به استفاده و تربیت خاندان خود پرداخته‌است و دارای تألیفات و منشآت بود و شعر هم می‌‌گفت؛ امّا از اشعارش چند قطعه بیش نمانده است. آثار او عبارتند از:

    1- تفسیرکبیر                                     2- التحبیر فی‌التّذکیر                                       3- آداب صوفیّه

     4- الجواهر                                       5- عیون‌الاجوبه فی اصول الاسؤله                     6- کتاب المناجات

    استاد بدیع‌الزّمان فروزانفر آثار قشیری را که خود دیده‌اند چنین ذکر کرده‌اند:(2 )

    1- نحوالقلوب: کتابی مختصر در ذکر قواعد نحو عربی و تطبیق آن با نکات عرفانی.

    2- لطائف‌الاشارات: تفسیر قرآن کریم است به مذاق صوفیّه با عبارتی سخت دل‌انگیز و شیوا.

    3- ترتیب السلوک: رساله‌ای است مختصر در شرایط نخستین سلوک و ورود در طریقت از تجرّد از دنیا و علم به فرائض از اصول و فروع.

    4- رساله‌ی قشیریّه: این کتاب به طور جداگانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

    رساله‌ی ‌قشیریّه(3 )

    این کتاب، ‌نامه یا پیامی است که قشیری آن را به شهرهای مختلف می‌فرستاده است. قشیری به خاطر به وجود آمدن فساد در طریقت و انحراف صوفی نمایان از آداب و سنن مشایخ و همچنین به خاطر کسانی که ادّعای عارف بودن را داشتند آن را نگاشته است.

    به طور کلّی می‌‌‌‌‌توان در مورد مطالب نوشته شده در رساله‌ی قشیریّه گفت: این کتاب شامل ذکر حالات و

     

     

    1- این مطالب از مقدّمه‌ی ترجمه‌ی رساله‌ی‌‌‌ قشیریّه به تصحیح از بدیع‌الزّمان فروزانفر برداشت شد.

    2- همان، از ص24 تا 68

    3- این مطالب از مقدّمه‌ی ترجمه‌ی رساله‌ی‌‌‌ قشیریّه به تصحیح از بدیع‌الزّمان فروزانفر برداشت شد. ص68

    مقامات و آداب اخلاق صوفیان است. هر بابی که آغاز می‌شود بدون تردید با آیه‌ای از قرآن کریم و یا با حدیثی از پیامبر که مناسب آن باب است آغاز می‌شود و پس از آن به نقل روایات و حکایات از پیران و مشایخ می‌پردازد و گاهی نیز اشعار دل‌انگیز از صوفیّه نقل می‌کند. عدد کسانی‌که قشیری از آنها روایت آورده است به 587 تن می‌رسد.(1)

    استاد ابوالقاسم قشیری این رساله را در سال 437 در ذکر مبانی تصوّف در دو فصل و پنجاه باب نوشته‌است.(2)رساله‌ی‌قشیریّه برای کسانی‌که می‌خواهند در زمینه‌ی تصوّف اطّلاعاتی داشته باشند بهترین مرجع است؛ زیرا نویسنده در اثر خود هر مطلبی که بزرگان رعایت می‌کردند،آورده‌ است. قشیری حکایات را از راویان موثّقی نقل می‌کند که و خود هم اهل نقل و روایت بوده‌اند و آنچه را نقل می‌کند بدان ایمان دارد. در میان متصوّفه نیز این کتاب از اهمّیّت زیادی برخوردار بود که دائماً آن را می‌خوانده‌اند.

    ترجمه‌های رساله‌ی‌ قشیریّه

    1- نخست یکی از شاگردان او به نام خواجه بن امام ابوعلی احمد العثمانی ترجمه‌ی مستقیم از آن رساله به فارسی کرده‌است که دو نسخه از آن وجود دارد، یکی نسخه‌ی موزه‌ی بریتانیا و دیگری نسخه‌ای در کتابخانه‌ی ایاصوفیّه در استانبول.(3)  2- امّا به جز ترجمه شرحی بر این اثر توسط «ولی اکبر الصادق صدرالدّین ابوالفتح سیّد محمّد حسینی گیسو دراز خواجه بنده نواز چشتی» به دست آمده‌است که در سال 1361 در حیدرآباد کن نگاشته شده‌است.

     در روزگار اخیراستاد بدیع‌الزّمان فروزانفر نیز ترجمه‌ی این کتاب را تصحیح کرده است. مبنای کار ایشان براساس نسخه‌ی موزه‌ی بریتانیا بود و از دیگر نسخ نیز بهره برده است.

     

     

    1- ترجمه‌ی رساله‌ی قشیریّه، همان، ص70                                      2 - همان، ص72-68

    3- صفا، ذبیح‌الله،1371، تاریخ ادبیّات در ایران، تهران: انتشارات فردوس، ج دوّم، ص889

    زندگی‌نامه‌ی هجویری (1 )

    درباه‌ی زندگی  ابوالحسن علی بن عثمان اطّلاعات زیادی نداریم. ولی به احتمال یقین او در اواخر قرن چهارم و پنجم هجری در سالهای اعتلای دولت غزنوی زاده شد، علوم متداول زمان خودش مثل فقه، قرآن، حدیث،کلام و تفسیر را در زادگاه خودش غزنین یاد گرفت.

    هجویری در تمام شهرهای اسلامی به گشت و گذار پرداخت واز محضر صوفیّه‌ی آن زمان کسب فیض کرد.

    شهرهای به سفر رفته عبارتند از خراسان، نیشابور، سمرقند، سرخس، فرغانه، اوزکند، ماوراءالنّهر، آذربایجان، بسطام، طوس، شلاتک، مرو، ترکستان، هند. او از غزنین به طوس و نیشابور رفت که از حضور شیخ ابوالسعید ابو‌الخیر کسب فیض کرد و از آنجا به عراق و شهرهای مرکزی رفت، وبعد از آن به اوزکند ترکستان، و با شیخ فرغانه یکی از پیران مقیم درآنجا دیدار کرد. هجویری پس از دیدار شیخ فرغانی به مرو بازگشت.

    هجویری پس از این سیر وسفرها به طوس و نیشابور رفت و از خدمت مشایخ بزرگ آن روز خراسان ابوالعبّاس شقّانی، ابواحمد مظفّر حمدان، ابوالقاسم کرّکانی و ابوالقاسم قشیری دیدار کرد و شیخ ابوالفضل ختّلی رادر جبل لکام «کوهی واقع در لبنان» دریافت.

    اقامت او در نیشابور و طوس دیری نپایید وبه جانب شرق روانه شد و آخرین منزل او شهر لاهور بود و در این شهر فرصت پیدا کرد و کشف‌المحجوب را نوشت. شیخ هجویری سرانجام در بیت‌الجن دمشق درگذشت و در واپسین لحظه در کنار مرید غزنوی، ابوالفضل ختّلی بود.

    هجویری حنفی مذهب بود و به امام اعظم، ابوحنیفه ارادت خاص داشت و نام او را با نهایت تکریم و تعظیم بر زبان یاد می‌کرد.

    Summary

    At all times, seeker peoples wish to attain an ideal and perfect socity, Consider some specifications for it. Selected and special persons who are saints  of God will from and execut these specifications and then will found an ideal society and utopia. In this thesis, first it is attempt to study the related subjects from Kashfolmahjoob, Goshirieh treatise, Mersadol Ebad, Selkolsolouk and Serrol Asrar ynostik works and then compared them with others, and the specifications which a God’S friend should be here, are extracted and defind. These specifications are following as: Connetion with God, to keep company with the Truth, absolute devotion, abandonment of carnul desires, avoiding evil deeds, not beiny in need untruth, pathence and fortitude etc. Studying author’s  views from this books showed that a perfect person must have specifications that distinct him from others.

  • فهرست و منابع پایان نامه بررسی ویژگی‌ های اولیاءالله در رساله‌ ی قشیریّه، کشف‌ المحجوب ، مرصادالعباد، سرّالاسرار و سلک‌ السّلوک

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

     

    1- قرآن مجید، 1384، ترجمه: محمّد مهدی فولادوند، قم: دارالکریم(دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی)  

    2- ابن‌دبّاغ، عبدالرّحمن بن محمّد، 1379، عشق اسطرلاب اسرار خداست: (مشارق انوار القلوب و مفاتیح اسرار الغیوب)، مترجم: قاسم انصاری، تهران: طهوری

    3- ابن‌عربی، محی‌الدّین، 1366، فصوص الحکم، مصحّح ابوالعلاءعفیفی، تهران: االزّهرا

    4- اسفندیار،محمودرضا،1380، بازنویسی انسان کامل اثرعزیزالدین نسفی،تهران:موسسه‌ی فرهنگی

    5- الجرجانی، ابوالمحاسن‌الحسین‌بن‌الحسن، 1337، تفسیرگازر، تهران: چاپخانه‌ی دانشگاه تهران

    6- العلوی الحسین الموسی، محمّد کریم، 1396ق، تفسیر کشف‌الحقایق عن نکت الایات والدّقایق،      تهران: حاج عبدالمجید-  صادق نوبری

    7- الکلینی‌الرّازی، ثقه الاسلام، 1368، اصول‌کافی، ترجمه و شرح آقای حاج‌سیّد جواد مصطفوی،

    تهران: دفتر فرهنگ نشر اهل‌البیت علیهم‌السّلام

    8- امین و بانو، اصفهانی، 1361،مخزن العرفان در علوم قرآن (کنز العرفان) تهران: نهضت زنان مسلمان

    9- انصاری، خواجه‌عبدالله، 1385، رساله‌ی صد میدان، به اهتمام قاسم انصاری، تهران: طهوری

    10- ، 1354، منازل السّائرین، تهران: کتابخانه علمیّه‌ی حامدی

    11- بهار، محمّد تقی، 1369، سبک‌شناسی، تهران: مؤسّسه‌ی انتشارات امیرکبیر، جلد2

    12- ، 1370،سبک‌شناسی، تهران: مؤسّسه‌ی انتشارات امیرکبیر، جلد3

    13- بهرام‌پور، ابوالفضل، 1378، نسیم حیات، تفسیر قرآن کریم، قم: هجرت، جزء 2

    14-  ، 1378، نسیم حیات، تفسیر قرآن کریم،  قم: هجرت، جزء 5

    15- بیات، محمّدحسین، 1374، مبانی عرفان و تصوّف، تهران: دانشگاه علّامه طباطبایی

     

    *-  برای احترام،  قرآن در اوّل منابع آورده شد.

    16- جامی، نورالدّین‌عبدالرّحمن، 1385، مثنوی هفت اورنگ، تصحیح مرتضی مدرّس گیلانی، تهران: اهورا

    17- جهانگیری،محسن، 1375، محی‌الدّین بن عربی چهره‌ی برجسته‌ی عرفان اسلامی، تهران: دانشگاه تهران

    18- جوادی آملی، 1377، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم: اسراء

    19- ، عبدالله، 1382، شمیم ولایت، قم: اسراء

    20- چیتیک، ویلیام، 1382، درآمدی بر عرفان و تصوّف، مترجم: جلیل پروین، تهران: پژوهشکده‌ی امام‌  خمینی(س) و انقلاب اسلامی، معاونت پژوهشی

    21- حافظ، خواجه محمّد،1371، دیوان غزلیّات خواجه حافظ شیرازی، به اهتمام دکتر خلیل خطیب رهبر

    22- ، 1377، حافظ دیوان غزلیّات با معنی واژه‌ها و شرح بیت‌ها ، به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر، تهران: صفی علیشاه

    23- حائری،محمّد حسن، 1379، راه گنج، اصول و مبانی عرفان و تصوّف در ادب فارسی، تهران:مؤسسه‌ی انتشارات مدینه

    24- حسین‌الهمدانی، سیّدمحمّد، 1380 ق، انوار درخشان در تفسیر قرآن، مشخصات نشر: تهران: کتابفروش لطفی 18 جلد

    25- حقیقی، کریم محمود، ۱۳۷۸، از خاک تا افلاک، قم: مؤسسه ی فرهنگی انتشاراتی حضور

    26- خرّمشاهی، بهاءالدین، 1366، حافظ نامه، تهران: انتشارات سروش

    27- خسروانی، شاهزاده علی‌رضا میرزا، 1390- 1397 ق، تفسیر خسروی، تهران: چاپ الاسلامیّه

    28- دهخدا، علی‌اکبر، 1377، لغت‌نامه‌ی دهخدا، تهران: مؤسسه‌ی انتشارات و چاپ دانشگاه تهران

    29- دیوان غزلیّات حافظ،1371، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران: انتشارات صفی علیشاه

    30- رازی، نجم‌الدّین، 1373، مقدّمه‌ی مرصادالعباد، به اهتمام دکتر محمّد امین ریاحی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی

    31- ، 1352، مرموزات اسدی در مرموزات داوودی، چاپ مؤسسه‌ی مطالعات اسلامی در دانشگاه مک گیل، کانادا، شعبه تهران

    32- رکنی یزدی فاطمه، نشریّه‌ی مشکوه ۸۶، بازگشت به خدا برآیند خوف و رجا

    33- رودگر، دکتر محمود، 1380، جمال عشق، انتشارات تجلّی

    34- زرّین‌کوب، عبدالحسین 1356، از کوچه‌ی رندان، تهران: امیر کبیر

     35- زمان احمدی، محمّدرضا، ۱۳۸۱، درآستان جانان (مبانی عرفان و تصوّف)، ارک: دانشگاه آزاد اسلامی، انتشارات علمی، تهران: فرتاب

    36- زمانی، کریم، 1378- 1381، شرح جامع مثنوی، تهران: اطّلاعات

    37- سجّادی، سیّدجعفر، 1375،  فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تهران: کتابخانه‌ی طهوری

    38- شایگان، داریوش،1382، آیین هندو و عرفان اسلامی، مترجم: جمشید ارجمندو، تهران: نشر و پژوهش فروزان روز

    39-  شجاعی، محمّد،1364، مجموعه مقالات، تهران: سروش (انتشارات صدا وسیما)

    40- شیخ بهائی، 1376،کشکول، ترجمه‌ی عزیزالله‌کاسب، تهران: انتشارات گُلی

    41- شیمل،آن ماری، 1377، ابعاد عرفانی اسلام، مترجم: عبدالرّحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

    42- صفا، ذبیح‌الله،1371، تاریخ ادبیّات در ایران، تهران: انتشارات فردوس، ج دوّم

    43- ،1371، تاریخ ادبیّات در ایران، تهران: انتشارات فردوس،ج سوّم

    44- طاهرزاده، اصغر، 1387، آشتی با خدا، اصفهان: لُب‌المیزان

    45- طباطبایی، سیّدمحمّدحسین، 1378، تفسیر المیزان، مترجم: سیّدمحمّدباقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه‌ی مدرّسین حوزه‌ی علمیّه‌ی قم

    46- عاملی، ابراهیم، 1363، تفسیر عاملی، مشهد، کتابفروشی باستان

    47- عزالدّین کاشانی، محمودبن علی،1381،  مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، تصحیح و توضیحات عفّت کرباسی و محدرضا برزگر خالقی، تهران، زوّار

    48- عطّار نیشابوری، فریدالدّین، 1345، دیوان، مصحّح تقی‌تفضّلی، تهران: بنگاه ترجمه و نشرکتاب

    49- ، 1381، منطق‌الطّیر، تصحیح و شرح محمّدکاظم دزفولیان، تهران: طلایه

    50- ، 1366، منطق‌الطّیر، به اهتمام محمّد رنجبر، تهران: انتشارات اساطیر

    51-  علی‌بن‌ابیطالب(ع)، امام اوّل، 1380، نهج‌البلاغه، مترجم: علی‌اصغرفقیهی، قم: انتشارات مشرقین

    52- غزنوی، سنایی، حدیقه الحقیقه، به تصحیح مدرّس رضوی، انتشارات دانشگاه تهران

    53- فروزانفر، بدیع‌الزّمان، 1370، احادیث مثنوی، تهران: امیر‌کبیر                               

    54- ، 1367، ترجمه‌ی رساله‌ی قشیریّه، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی

    55- ، 1367-1377، مثنوی شریف، تهران: زوّار

    56-  کارگر محمّد یاری، رحیم، 1336، داستانها و حکایتهای حج، تهران: مشعر

    57- کاشفی، محمّد رضا، 1384، عرفان و تصوّف، قم: دفتر نشر معارف

    58- کلابادی، ابوبکر،1349 ، خلاصه‌ی شرح تعرّف، مصحّح: احمدعلی رجایی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران

    59- کوربن، هانری، 1382، آیین جوانمردان، مترجم: احسان نراقی، تهران: سخن

    60- گولپناولی، عبدالباقی، 1374، شرح مثنوی شریف، مترجم: توفیق سبحانی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دفتر۵

    61- ، 1374، شرح مثنوی شریف، مترجم: توفیق سبحانی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دفتر سوّم

    62- گوهرین صادق، ۱۳۶۷ – ۱۳۷۸ ، شرح اصطلاحات تصوّف، تهران: زوّار

    63- گیلانی، عبدالقادر، 1387، سرّالاسرار، ترجمه‌ی مسلم زمانی و کریم زمانی، تهران: نشر نی

    64- لاهیجی، شریف، 1363، تفسیر شریف لاهیجی، تهران: مؤسّسه‌ی مطبوعاتی علمی

    65- مجلسی، محمّد‌باقربن‌محمّدتقی، 1406ق، بحارالانوار، تهران: مکتب‌الاسلامیّه

    64-  محمّدبن‌علی‌بن‌بابویه، 1380، علل‌الشرایع، تصحیح فضل‌الله‌طباطبایی‌یزدی، قم: مکتب‌الطّیاطباییّه

    65- محمّد بن منوّر، 1367، اسرار توحید، مصحّح محمد رضا شریفی کوکنی، تهران: انتشارات آگاه

    66- محیی الدّین عربی، 1375، الفتوحات المکیّه، محسن جهانگیری، تهران: دانشگاه تهران

    67- مطهّری، مرتضی، 1358، آشنایی با علوم اسلامی(عرفان و تصوف)، تهران: انتشارات صدرا

    68- معین، محمّد، 1376، فرهنگ فارسی، تهران: انتشارات امیرکبیر

    69- مولانا، جلال‌الدّین،1363، کلّیّات شمس، تصحیح بدیع‌الزّمان‌فروزانفر، تهران: دانشگاه تهران

    70- مولوی، جلال‌الدّین، 1374، مثنوی، به کوشش توفیق سبحانی، تهران: ارشاد

    71- ، 1382، مثنوی معنوی، مصحّح رینولدا، نیلکسون، تهران: هرمس وابسته به مؤسسه‌ی شهر کتاب

    72- میبدی، ابوالفضل ر شیدالدین، 1371، کشف الاسرار و عدّه الابرار، به اهتمام علی اصغر حکمت، تهران: امیر کبیر

    73- نجفی، محمّد جواد، 1362-1364، تفسیر آسان، تهران: کتابفروشی الاسلامیّه

    74- نجم رازی، عبدالله‌بن‌محمّد، 1378، مرصاد‌العباد، مصحّح عزیزالله علیزاده، تهران: فردوس

    75- نخشبی، ضیاءالدّین، 1382، مقدّمه‌ی سلک‌السّلوک، تهران: زوار

     76- نظامی، یوسف بن الیاس، 1374، شرح مخزن الاسرار، برات زنجانی، تهران: شرکتِ انتشارات علمی و فرهنگی

    77- نیشابوری، فرید‌الدین عطّار،1371،منطق‌الطّیر، به اهتمام و تصحیح صادق گوهرین، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی

    78- هجویری، علی بن عثمان،1386، مقدّمه‌ی کشف المحجوب، تصحیح دکتر عابدی، تهران: سروش

    79- ، 1336، کشف‌المحجوب، ترجمه‌ی محمّد عباسی، تهران: امیر کبیر

    80- ،1378، کشف‌المحجوب، مصحّح: ژوکوفسکی، مقدّمه: قاسم انصاری، تهران:کتابخانه‌ی‌طهوری 

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت