بررسی تاثیر روش تدریس فعال(همیاری)در وضعیت تحصیلی و تربیتی دانش آموزان دوره ابتدایی استان اردبیل شهرستان نمین
مقدمه
عصر کنونی را عصری می دانند که هدف از آموزش و پرورش تنها انتقال میراث فرهنگی و تجارب بشری به نسل جدید نیست.بلکه رسالت آموزش و پرورش را ایجاد تغییرات مطلوب در نگرش ها شناخت ها و در نهایت رفتار انسان ها می دانند.
در این راستا معلم نقش بسیار مهم و اساسی را بر عهده دارد زیرا علاه بر نقش هدایتی حمایتی تقویتی سازمان دادن به فعالیت های یادگیری دانش آموزان و رشد هماهنگ ابهاد وجودی آنان نیز به عهده اوست.
معلم برای رسیدن به اهداف تعیین شده در فرایند آموزش دو مسیر اصلی را در پیش رو دارد استفاده از روش های سنتی و غیر فعال و یا استفاده از روش های تدریس فعال و کاربردی.
علمای تعلیم و تربیت پس از سال ها تحقیق و تجربه به این نتیجه رسیده اند که موثرترین روش آموزش فعال کردن خود دانش آموز است که از طریق روش علمی بهتر میسر می گردد.یعنی دانش آموز به کمک تفکر و قوای ذهنی خود که در فطرت هر انسانی نهفته است(مانند کنجکازی حدس مقایسه نتیجه گیری تصور تخیل و ...)می تواند مشکلی را شناسایی و برای آن راه حل را به مرحله اجرا بگذارد و به نتیجه برسد.
در این نوشتار مختصر سعی بر این است که نقش روش های تدریس فعال و کاربردی در فرایند آموزش در حد توان تبیین گردد.امید است مورد قبول حق قرار گیرد.
چون عنوان مقاله نقش روش های تدریس فعال و کاربردی در فرایند آموزش به عنوان کارامدترین روش اثربخشی در کلاس است ابتدا تعریفی از روش "روش تدریس فعال"و "روش تدریس غیر فعال "ارائه می گردد.
پس از والدین و اعضای خانواده، مربیان و معلمان و اعضای مدرسه بیشترین تأثیر را در تربیت کودکان دارند. کودکان در سنین پایین تحت تأثیر والدین خود هستند، اما وقتی وارد مدرسه می شوند از معلمان خود اثر می پذیرند. معلمان باید بدانند که افکار، رفتار و گفتار آنان سرمشق دانش آموزان است(امینی،1391).
معلم بعد از پدر و مادر با نفوذترین افراد، در امر تربیت کودک و نوجوان است. دانش آموزان بویژه دانش آموزان دوره ابتدایی، شدیداً تحت تأثیر معلم خود قرار دارند و رفتار او را الگو قرار می دهند. معلم با روح و جان دانش آموز سر و کار دارد و به همین جهت به عنوان یک الگوی محبوب و مطاع پذیرفته می شود. دانش آموزان همه اعمال و رفتار معلمان و مدیر و حتی مستخدم مدرسه را زیر نظر دارند و از طرز برخورد آموزگاران با مدیر، معلمان با یکدیگر، معلمان با خدمتکاران مدرسه و معلمان با دانش آموزان درس می گیرند(امینی،1387).
فضای تعلیم و تربیت زیر پوشش عناصر گوناگونی قرار دارد که همه آنها می توانند برای شاگردان، الگو و سرمشق باشند، مانند حیاط مدرسه، فضای کلاس، معلم، مدیر، ناظم، شاگردان و همه پدیده هایی که در مدرسه به چشم می خورد با شاگردان مدرسه پیوند و تماس دارند. اما هیچ عنصری در مدرسه همانند معلم و به اندازه او نمی تواند الگوساز باشد.(امینی،1391).
مغز کودک، نوجوان و جوان مانند دوربین عکاسی است. کودکان در دوران کودکی خود از عقل پیروی نمی کنند بلکه تابع احساسات و تقلید هستند. آنان در این سنین قیافه، تُن صدا، بی ادبی یا ادب در کلام و بالاخره همه گفتار و کردار بزرگ ترها را به طور ناخودآگاه تقلید می کنند. از آن جا که کودکان بیشتر وقت خود را در خانه و یا مدرسه سپری می کنند، پدر و مادر و معلم می توانند با کردار و گفتار خود، آنها را تحت تأثیر قرار دهند و شخصیت کودک را بسازند(امینی،1391).
بیان مسئله
روشهای فعال تدریس به روشهایی اشاره دارد که بتواند فعالیتهایی دانشآموزان را تقویت و یادگیری را به یک جریان دو سویه تبدیل نماید ( فضلی خان ، 1390 ).
بنابراین معلم باید فراگیران را با مطالب یادگرفتنی درگیر سازد و راه و روش دانستن را به آنها بیاموزد نه اینکه صرفاً به انتقال اطلاعات و معلومات اکتفا کند .
بعضی اوقات ، معلمان مطالب زیادی را تدریس میکنند ولی بعداً متوجه میشوند دانشآموزان میتوانند حتی مقدار کمی از آنچه که را که مطرح شده است بازگو نمایند .راستی دلیل این امر چیست ؟ چرا، گاهی بعد از ارائه توضیح مفصل در مورد موضوعی فراگیران نمیتوانند حتی بخش کوچکی از آن موضوع را بازیابی کنند ؟ چرا دانشآموزان بجای درک معنائی مطالب ، به حافظه خود فشار میآورند ؟
در پاسخ به این سوالات میتوان بی توجهی معلمان به روشهای یاددهی یادگیری یعنی به کار نگرفتن روشهای فعال در آموزش را دلیل اصلی قلم داد کرد .
به همین ، دلیل ، کیفیت آموزشی در بسیاری از مدارس از سطح مطلوب برخوردار نیست و دانشآموز اغلب مطالب را حفظ ، و پس از پایان یافتن امتحانات آنها را فراموش میکند . بکارگیری روشهای فعال تدریس باعث میشود تا یادگیری تا عمق جان دانشآموزان رسوخ کند و نه تنها یافتهها و کشفیات خود را به سادگی فراموش نکنند بلکه در طول زندگی آن را به صورت کاربردی به کار ببرند .
در این پژوهش میخواهیم بدانیم آیا استفاده از روشهای فعال تدریسبر میزان موفقیت دانشآموزان کلاس سوم در درس علوم تجربی موثر است ؟ آیا اصولاً بین روشهای تدریس فعال در موفقیت دانشآموزان با روشهای تدریس غیر فعال تفاوت وجود دارد ؟ لذا تحقیق حاضر در پی آن است تا تفاوت روش تدریس فعال با روش تدریس غیر فعال را در درس علوم تجربی سوم راهنمائی از لحاظ پیشرفت تحصیلی مقایسه نماید و به تشریح تعداد زیادی از این روشها بپردازد .
اهمیت و ضرورت تحقیق
در بسیاری مواقع شاید این بخش به دور از واقعیت نباشد که نه معلم میداند محتوایی را چرا باید درس بدهد و نه دانشآموز چرایی را انتخاب محتوا را میداند نه معلم میداند محتوا را به چه روش صحیح و سودمندی تدریس نماید و نه دانشاموز چگونه یادگرفتن را میداند . معلم صرفاً درس میدهد و فراگیران نیز به طور موقتی حفظ میکنند ما فقط یادگرفتهایم درس بدهیم و دانشآموزان نیز آموختهاند که تنها حفظ نمایند و چون و چرا مطالب را از ما بپذیرند ( کیوانفر ، 1391).
آیا معلم به طور معمول ، پیش از تدریس ارزیابی میکند که هدف از تدریس این مطالب چیست ؟ و آیا از خود میپرسد این محتوا چگونه باید تدریس شود ؟ یا فقط به طور یکنواخت به روش حفظی و یادگیری طوطی وار می پردازد .
متن آموزشی که در اختیار همه قرار دارد ، اما چگونگی تدریس مهم است . موفقیت معلم در استفاده از شیوههای فعال تدریس است . به اعتقاد محقق شیوه فرآیند یاددهی - یادگیریاز خود موضوع درسی مهمتر است .