مقدمه :
بچه با حرکات دست و پا کم کم مهارتها را یاد می گیرد و با مشاهده رفتار و حرکات اطرافیان , عادات و آداب آنها را جذب میکند و با رد یا قبول دنیایی که برای خود ساخته , آن را تجربه می کند . پس بیشتر از طریق آزمایش تا خطا , شادی تا غم , تجربه تا تلقین و گفتگو تا هدایت , مسائل را فرا می گیرد .
در نتیجه کودک بیشتر از طریق عشق ,از راه شکیبایی ,از طریق درک و فهم ,از راه احساس تعلق داشتن به دیگری ,از طریق عملی و از راه احساس موجودیت کردن ,مسائل را می آموزد .با گذشت هر روز از زنمدگی ,طفل اندکی از آنچه از دیگران می دانند ,می اندیشند و درک می کنند ,را فرا می گیرد .
اگر خوب دقت کنیم می بینیم بچه ها از نظر استعدادها یی که دارند با یکدیگر متفاوتند .دو کودک را نمی توان پیدا کرد که از همه لحاظ شبیه هم باشند .مثلاً اگر در کلاس درس سوالاتی از آنان شود هر کدام از این دانش آموزان به وسیله هوش و استعداد های ذاتی که دارند ,جوابهای گوناگونی را خواهند داد.
لذا روانشناسان و جامعه شناسان با کمک علم زیست شناسی ,پرونده تحصیلی را جهت هر یک از محصلین اتداع نموده اند که هر یک از این پرونده ها ,می توانند بیانگر خصوصیات و شایستگی های فرد فرد دانش آموزان باشد .
امروزه همه تلاش ها کنکا شها و تحقیقات به این جهت است که تمام نو نهالان برای تعلیم و تربیت بهتر و ترقی و تکامل باید از همه متمایز و شناخته شوند .
آگاهی از تفاوتهای فردی می تواند ما را در حل بسیاری از دشواریها یاری دهد ,وقتی قبول کردیم که انسانها از نظر تواناییهای ذاتی و اکتسابی تفاوت دارند ,در پی این نخواهیم بود که از همه ,رفتارهای یکسانی را انتظار داشته باشیم .
اگر کلاس بندی هر یک از دانش آموزان در پایه ها و مقاطع تحصیلی به صورت به صورت علمی و شایسته انجام گیرد ,امکان غفراگیری و کسب مهارت ,با توجه به کلاس بندی صحیح و مدون ,وجود خواهد داشت .
دنیای ما دریاست هر کودکی ماهیست
دنیای بی ماهی یک ذره زیبا نیست
هر ماهی دریا رنگی به خود دارد
بعضی سفید و سرخ بعضی سیاه و زرد
این ماهیان با هم یک رو و یک رنگند
بیگانه با گینه بیگانه با جنگد
آنها نمی خواهند دریا شود بی آب
از غصه می میرند در خشکی و دریا
حیف است اگر ماهی باشد زدریا دور
ماهی گریزان است از حوض و بنگ و تور
زیبایی ماهی زیبایی دریاست
با آب و آزادی دنیای ما زیباست
اسد الله شعبانی
تاریخچه تشکیل مدارس در ایران
در زمانتهای قدیم که تقریبأ مردم بی سواد بوده و حتی از سواد خواندن قران نیز بی بهره بودند ,در کشور های آسیایی و کم کم در ایران و هند ثروتمندان کم کم به فکر تحصیل سواد افتاده و علاقمند وراغب به تحصیل قران و سایر کتب مذهبی گردیدند .ثروتمندان آن زمان ,فرزندذان خود را برای تعلیم و قران و سایر فرائض دینی به مکانهایی که بعدأ به نام مکتب خوانده شد ,می فرستادند .مکتب خانه های اولیه ,عموماً تاریک و بدون نور و روشنایی بوده است ,مردم هم بدون در نظر گرفتن شرایط ,فرزندان پسر خود را به مکتب خانه می فرستادند .گاهی به مکتب خانه ملاخانه گفته می شد .ماهانه مبلغی به عنوان شهریه به ملا می پرداختند و کسانی که پول برای پرداخت شهریه فرزندان خود را نداشتند ,مقداری مایحتاج روزانه از قبیل تخم مرغ ,برنج ,…..را به جای پول به ملا می دادند .
بچه ها در اتاقهای کوچک و تاریک ,روی فرش های کهنه و پوسیده ای که اغلب از جنس حصیر ,گلیم و جاجیم بود می نشستند و تعداد آنها در اتاقهای کوچک گاهی بالغ بر 50 الی 60 نفر می شد . به مدرس مکتب خانه ,آخوند می گفتند ,که بعد ها به او ""آمیرزا "لقب دادند .
عمل خواندن و نوشتن از کنج مساجد و یا تکایای مذهبی به بعضی از خانه ها رسوخ پیدا کرد , و این عمل کم کم در شهرهای کوچک و حتی در قصبات و روستاها انجام می گرفت . البته اهالی محل از فرستادن دختران خود به این مکتب خانه ها ابا می کردند .
در این میان زنان قدیمی , فقط قرآن را به صورت طوطی وار می خواندند و از نعمت نوشتن محروم بودند . کم کم بر اثر روابط با کشورهای همجوار و حتی با اروپا و بر اثر مطالعه کتب روان شناسی و علوم دیگر , مردم این زمان به این فکر افتادند که نشستن بر روی حصیر های کهنه و فرسوده و یا روی زمینی که رطوبت دارد , فرزندان آنها را به عوارض جسمی از قبیل رماتیسم و بیما ریهای قلبی مبتلا می سازد .
بعضی فرنگ رفته های آن دوره که به ایران آمده بودند , و مطالعات اندکی در امر تعلیم و تربیت داشتند , کم کم به فکر تاسیس مدارس نیمه رسمی و نیمه ملی در ایران افتادند ,
که معروفترین آنها مرحوم میرزا حسن رشدیه است . حاج میرزا حسن رشدیه به پسر میرزا مهدی در سال 1276 در تبریز متولد شد , پدرش از مجتهدین با سواد
آن عهد بود و فرزند خود را از کودکی با علوم دینی آشنا ساخت .
میرزا حسن به سبب حافظه قوی که داشت در مکتب خانه آن شهر از روزهای آغازین درس , به جانشینی مدرس بر گزیده شد . تحصیل اولیه او با آموزش کتابهای جامع عباسی –ابواب الجنان –گلستان –جامع المقدمات –ترسل شروع شد
به زودی ابو نصر فراهانی جوانی رشید شد و عمامه بر سر گذاشت و بر منبر رفت . پدر او را به بیروت فرستاد . و در سال 1298 هجری قمری در بیروت داخل یکی از مدارس فرانسویان شد و با اصول جدید اروپایی به ادامه تحصیل پرداخت .
در همین سالها آرزوی ایجاد مدارس به سبک جدید در ایران در دل او پیدا شد .
وی در جایی می نویسد : ( در اروپا از هر صد نفر یک نفر با سواد , و در ایران از هر ده هزار نفر یکنفر با سواد است . پس عیب در مکتب خانه ها است . باید مدارسی به سبک جدید بسازیم . در سال 1300 به شهر اسلامبول رفت و مدارس آنها را بازدید کرد و با روش اداره آنها آشنا شد .و همچنین با سازمان و تشکیلات آنها آشنا شد و سازمان و تشکیلات آنها را پسندید و تصمیم گرفت به ایران بیاید و مدارس شبیه آن مدارس را ایجاد کند . در سر راه به ایران اول به ایروان رفت و در آنجا آشنایی داشت و برای ایرانیان مدرسه ای با اصول جدید تاسیس کرد .
چهار سال بعد از تاسیس این مدرسه ناصر الدین قاجار هنگام بازگشت از سفر فرنگ از آن مدرسه بازدید کرد .
اما ناصر الدین شاه این مدرسه ( رشدیه ) را نپسندید و دستور تعطیل مدرسه و اعزام رشدیه به تبریز کرد . پس از آمدن رشدیه به تبریز با شخصیتی به نام میرزا عبد الرحیم نجار زاده طالبوف کتابی به نام کتاب احمد اولین بار برای کودکان نوشت . کتاب غنه سپهری ( تاریخ اسلام و پیامبر ) و در فیزیک نیز کتاب نوشته است و با کمک و دستیاری او در تبریز مدرسه ای به نام مکتب رشدیه باز می کند اما متاسفانه طالبوف به کلات تبعید می شود و مکتب به حالت نیمه تعطیل در می آید . تا آن که یکی از سران دولت قاجار معروف به امین الدوله که مردی خیر خواه و دور اندیش بود رشدیه را به تهران دعوت می کند و به او کمک می کند تا مدرسه اش را در سال 1315 قمری در تهران پی ریزی کند و بسیاری ازآزاد اندیشان تهران نیز به یاری او می شتابند و گذشته از آنکه محل مناسبی را در اختیارش می گذارند ( باغ کربلای عباس علی ) کمکهای مالی دولتی و غیر دولتی نیز به او می شود و نیز به همت امین الدوله هیئت امنای مدرسه رشدیه تشکیل می شود که بعد ها به وزارت علوم منتقل می گردد و هسته اصلی انجمن معارف را تشکیل می دهد .
اما متاسفانه بعد از عزل امین الدوله رشدیه مورد بی مهری واقع می شود و در سال 1319 بعد از انحلال مدرسه تهران را به قصد زیارت خانه خدا ترک می گوید رشدیه در سالهایی که پس از میرزا علیخان امین الدوله در تهران زندگی می کرد در گیرودار سیاست نیز افتاد و فعالانه در جامعه حضور یافت و در کنار فعالیتهای سیاسی خود به تاسیس دیگر مدارس دست زد و تا پایان عمر زندگی پر فراز و نشیبی را گذراند . و بارها تبعید شد و با زندان افتاد و الحق او را می توان بنیان گذار و یا یکی از بانیان آموزش و پرورش جدید در ایران نامید .
مرحوم رشدیه در سال 1323 شمسی در قم از دنیا رفت . بعد ها مدارسی به افتخار آن مرحوم به نام رشدیه در مشهد , قم , اهواز , اردبیل , خوی و نیز در تهران تاسیس شد که در زمان طاغوت به مدرسه مروی تبدیل شد .
از مدارس تهران قدیم که نامی از آنها در تاریخ مانده می توان چند مدرسه زیر را نام برد :
مدرسه حکیم باشی که در میدان ارک قرار داشت
مدرسه امامزاده زید که در اوایل دوره قاجار تاسیس شده بود .
مدرسه پا منار در محله پا منار .
مدرسه دار الشفا.
مدرسه امین الدوله در محله چال میدان .
در کنار این مدارس , مدارسی نیز وجود داشت که از سوی خارجیان تاسیس شده بود این نوع مدارس پیش از تهران در مناطقی مسیحی نشین , در ارومیه تاسیس شده بود و در دوره محمد شاه قاجار در تهران دو مدرسه یکی از سوی انگلیسی ها بنام کالج تاسیس گردید . در کنار این مدارس از سوی اندیشمندان و صاحبنظران تعلیم و تربیت در تهران مدارسی جهت تدریس علوم جدید به شیوه نوین تاسیس شد که نخستین آن مدارسی بنام رشدیه که از سوی میرزا حسن رشدیه اول در تبریز و سپس در تهران تاسیس یافت . شیوه تدریس در مدارس رشدیه به این صورت بود که در کنار صرف و نحو عربی , دانش جدید اروپایی نیز تدریس می شد و مدارس با نظم و انضباط خاصی اداره می شد .
تاریخچه کلاس بندی در ایران
در زمانهای نه چندان دور , در دوره قاجار کلاس بندی با توجه به سن و قد کودکان صورت می گرفته , بدون آنکه کیفیت تحصیلی آنه در نظر گرفته شود .
یعنی کلاسها را به دو یا سه قسمت تقسیم می کردند و دانش آموزان را از لحاظ بزرگی و کوچکی و کوچکی قد و هیکل تقسیم می نمودند , بدون اینکه استعدادهای ذاتی آنها در نظر گرفته شود .
کم کم در اثر پیشرفت علم و کشفیات گو نا گون و به وجود آمدن شناسنامه , که تاریخ تولد و مشخصات هر کس در آن مشخص و معلوم بود , کلاس بندی به صورت الفبایی و یا با توجه به چگونگی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان صورت گرفته است و تا به امروز که ملاکها , میزان تحصیلات والدین , شغل والدین , وضعیت اقتصادی , نوع مسکن , خصوصیات علمی و اخلاقی دانش آموز , سلامت جسمی و سلامت روانی و … را می توان نام برد .
مساله تحقیق :
بیان مساله :
در این تحقیق ما در پی پاسخ این سوال هستیم که کلاس بندی بهینه چیست و چه تاثیری در ارتقا و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی دارد :
دبستان خانه شاگرد و معلم و محلی است که بنای زندگی اطفال در آن پی ریزی می شود و یادگارهای گوناگون از دوره پرشور و هیجان طفولیت در خاطره ها به جای می گذارد . در همین خانه بزرگ است که مغز کوچک اطفال شکل اجتماعی
می گیرد و به آهنگ با انضباط زندگی آشنا می شود .
اگر دبستان را به ساده ترین صورت آن در آوریم , واحد کوچکی از آن باقی می ماند که کلاس درس نامیده می شود . آنجا نیز قاعدتا"" عده ای طفل خرد سال با شخصی به نام معلم گرد هم نشسته اند و مقدمات کتاب زندگی را ورق می زنند
طبقه بندی شاگردان در دبستانهای معمولی از مهمترین وظایف مدیر دبستان است .
در طبقه بندی باید به رشد جسمی و قدرت فکری و عقلی و رشد ذهنی و اجتماعی و سازگاری روحی و اخلاقی کودکان توجه شود , تا اطفال که بهتر می توانند با یکدیگر کار کنند در یک اتاق قرار گیرند و بین آنان اختلافاتی که به ناسازگاریها منجر می شود , بوجود نیاید .
حال باید دید که :
اگر کلاس بندی صرفا""بر مبنای تراز علمی صورت گیرد و معدل کل دانش آموزان در سال قبل ملاک باشد , آیا این کلاس بندی ایده آل است ؟
اگر کلاس بندی صرفا بر مبنای تراز اخلاقی صورت گیرد و چگونگی رفتار دانش آموزان با دیگران و سازگاری وی با محیط مدرسه و کلاس مد نظر باشد , و دانش آموزانی که برای مدرسه ایجاد مشکل می کنند , در کلاسهای هم پایه به نسبت تساوی تقسیم شوند , آیا چنین کلاس بندی می تواند مناسب باشد ؟
اگر در کلاس بندی , فقط شرایط سنی دانش آموزان در نظر گرفته شود , آیا این کلاتس بندی بهینه است ؟
و یا اگر در کلاس بندی و تقسیم دانش آموزان بین کلاسها , صرفا به میزان تحصیلات والدین دانش آموز توجه شود , آیا چنین کلاس بندی می تواند موفق باشد و موجب هم تراز بودن کلاسها شود و رضایت معلمین همپایه را به دنبال داشته باشد .
برای رسیدن به این پاسخ , در تهران به مناطق مختلف آموزش و پرورش رفته و از نزدیک با نحوه کلاس بندی مدارس آشنا شدیم , که متعاقبا به ذکر آنها خواهیم پرداخت .
اهمیت و ضرورت تحقیق
دکتر ابراهیمی استاد دانشگاه تهران می گوید :
((در بعضی از مدارس , بخصوص در امر کلاس بندی پایه اول دبستان , نحوه تقسیم دانش آموزان در بین کلاسها , فقط بر مبتای تحصیلات والدین صورت می گیرد و دلیلشان این است که دانش آموزانی که پدر و مادر تحصیلکرده باشد , هیچ گونه زحمتی بر دوش معلم ندارد و معلم فقط باید به دانش آموزانی رسیدگی کند که دارای پدر و مادر بی سواد یا کم سواد هستند ))
در بیشتر مدارس ما , کلاس بندی بر اساس معدل کل دانش آموزان صورت می گیرد , باید دید که آیا این روش کمی تواند در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثر باشد .
فرضیه های تحقیق :
بین مدارسی که کلاس بندی دارند , با مدارسی که کلاس بندی ندارند از نظر آموزشی تفاوت وجود دارد
سن و جنس دانش آموزان بر روی کلاس بندی آنان تاثیر می گذارد .
تعریف عملیاتی اصطلاحات تحقیق :
دانش آموز : افرادی که در یکی از پایه های تحصیلی , مشغول کسب علم و دانش هستند
معدل کل : مجموع نمرات درسی تقسیم بر تعداد دروس
پیشرفت تحصیلی : رفتن دانش آموز از پایه ای تحصیلی به پایه ای بالاتر و کسب معدل بالای 15
کلاس بندی : تقسیم دانش آموزان در بین کلاسها بر مبنای معدل کسب کرده در سال قبل که این معدل کسب شده باید :
دانش آموزانی که معدل سال قبل آنها بالاتر از 18 باشد در یک کلاس
دانش آموزانی که معدل سال قبل آنها بین 18 تا 14 باشد در یک کلاس
دانش آموزانی که معدل سال قبل آنها کمتر از 14 باشد در یک کلاس
طرح تحقیق :
در کشور ما چندین مدرسه وجود دارد که از نظر کلاس بندی با مشکل مواجه هستند ما بر آنیم تا روش صحیحی برای حل این مشکل بیابیم .
در ابتدا باید بدانیم که کلاس بندی چیست و چه نقشی بر پیشرفت تحصیلی دارد و بین مدارسی که کلاس بندی دارند با دیگر مدارس چه تفاوتی وجود دارد و وظایف معلمان در اینگونه مدارس چگونه است .
در این تحقیق منظور ما از کلاس بندی تقسیم دانش آموزان در بین کلاسها بر اساس معدل سال قبل آنها می باشد . ما می خواهیم بدانیم آیا این روش صحیح است یا خیر؟
بهمین دلیل به سراغ پایه های ابتدایی در چند مدرسه تهران رفته ایم و تحقیق خود را با پرسشنامه و پرونده تحصیلی دانش آموزان شروع کرده ایم .