چکیده:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک های شکیبایی با رضایتمندی زناشویی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه است.
بدین منظور 62 نفر از دانشجویان متأهل دانشگاه ایذه این دانشگاه به تفکیک جنسیت به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و آزمون های رضایتمندی زناشویی انریچ و همچنین مقیاس بازنگری شده شکیبایی بزرگسال کولنیزورید (1990) RAAS بر روی آنها اجرا شد. پس از جمعآوری اطلاعات از روشهای آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و ...) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی توافقی ، مجذور کا (x2) و آزمون t برای مقایسه میانگینهای مستقل ) استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان میدهد که : دانشجویان متأهل با سبکهای شکیبایی ایمن ، از رضایتمندی زناشویی بالاتری برخوردارند و برعکس یعنی دانشجویانی که از سبک های شکیبایی نا ایمن اجتنابی و دوسوگرا برخورداربودند ، میزان رضایتمندی زناشویی آنان نیز بطور معناداری کمتر از افراد ایمن بود. این یافته با بسیاری از نتایج پژوهش های پیشین مطابقت دارد بدین معنا که در وهله نخست، کیفیت روابط بهتر به وسیله همسرانی گزارش میشود که هر دو دارای شکیبایی ایمناند در مرتبه بعد، توسط زوجهایی گزارش میشود که یکی از آنها دارای شکیبایی ایمن است. [1]
همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که بین سبکهای شکیبایی دانشجویان متأهل مؤنث با مذکر تفاوت معنی داری وجود ندارد اگرچه زنان از سطح ایمنی بیشتری در روابط بین فردی و شکیبایی برخوردارند ولی تفاوتها معنی دار نیست . از نتایج دیگر این پژوهش ، نبودن تفاوت معنی داری بین رضایمندی زناشویی در دانشجویان بر اساس جنسیت است . بررسی های قبلی در مورد رضایتمندی زناشویی نیز عموماً نشان می دهد که وضعیت جنس افراد، پیشبینی کننده رضایتمندی نمی باشد .
کلید واژهها : سبک های شکیبایی ( سبک شکیبایی ایمن ، سبک شکیبایی نا ایمن اجتنابی ، سبک شکیبایی ناایمن دوسو گرا ) ، رضایتمندی زناشویی ، دانشجویان تربیت دبیر
مقدمه :
” سبک شکیبایی [2] “یکی از مهمترین عوامل مؤثر در تعاملات بین فردی است که در دوران کودکی فرد شکل گرفته و با توجه به محیطی که در آن تحول یافته است، در سنین بعدی ادامه می یابد (بالبی 2 ، 1988 و 1973و1960) . موضوع شکیبایی از زوایای مختلفی مورد پژوهش قرار گرفته است. مثلاً هازن 3و شیور4، درباره شکیبایی و عشق رمانتیک (1987) و درباره شکیبایی و کار و حرفه (1990)، سیمپسون 5 و همکاران درباره شکیبایی و اضطراب آزمایشگاهی (1990)، هرووتیز6 و همکاران درباره شکیبایی و مشکلات بین شخصی (1993) کوبک 7 و هازن 8 (1991) درباره شکیبایی و از دواج به پژوهش پرداختهاند.
سبک شکیبایی یکی از عوامل شخصی است که بر همسازی و ناهمسازی زناشویی تأثیر می گذارد و تحقیقات بسیاری درباره آن انجام شده است .همچنین شواهد فراوانی گویای آن است که زوجها در جامعه امروزی برای برقراری حفظ و ارتباط صمیمی و درک احساسات از جانب همسرانشان با مشکلات فراوانی درگیرند. در حقیقت این معضل سبب پریشانی در روابط زناشویی شده است. رضایت از زندگی زناشویی به احساس عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن و یا مرد است وقتی که همه جنبههای مشترک زندگیشان را در نظر بگیرند (الیس 9، 1986) . یک تحول مهم در این جهت، این است که تا قبل از دهه هفتم قرن بیستم، تحقیقات انجام شده در خصوص خانواده، به طور عمده حول محور طلاق و اثرات روانی – اجتماعی آن بر اعضای خانواده متمرکز بود، ولی از این دهه به بعد، توجه محققین به مسئله نارضایتی از زندگی زناشویی و راههای افزایش احساس رضایت و شادکامی از زندگی مشترک معطوف شد که هدف این تحقیق نیز حرکت در این جهت است، زیرا به تعیین علل جدائیها پس از وقوع آنها نمی پردازد بلکه با مشخص کردن نحوه تأثیر رابطه شکیبایی با رضایتمندی زناشویی، کوشش می کند تا زمینههای روان شناختی را که به این رضایتمندی منتهی می شود، شناسایی کند. با شناخت این زمینهها، می توان در سطوح مختلف مداخله کرد. میزان از دواجهای با خطر بالا را کاهش داد، بر رضایت و شادکامی از دواجهای موجود افزود و از بعضی ناسازگاریها پیشگیری به عمل آورد و از این طریق، از بسیاری از نابسامانیهای خانوادگی که منجربه هدر رفتن نیروهای عظیم انسانی می شود جلوگیری کرد.
بررسی های قبلی رضایتمندی زناشویی عموماً نشان می دهد که وضعیت جنس افراد، پیشبینی کننده رضایتمندی نمی باشد (اسمیت 10، 1985به نقل از تابع بردبار ، 1383). برای نمونه اسمیت دریافت که بین رضایتمندی زناشویی گروههای زنان و مردان تفاوتی وجود ندارد. با وجود این، فاورز11 (1991) در بررسی رضایتمندی زناشویی مشاهده کرد که مردان بیش از زنان، از دواج خود را با توجه به شاخصهای مالی، والدینی، خانواده، دوستان و شخصیت همسر خود مثبتتر گزارش نمودند.[3]
در پژوهش دیگری با عنوان ”رابطه بین شکیبایی و روشهای حل تعارض و رضایت زناشویی (فینی 12، 1999)[4] ایمنی شکیبایی با رضایت زناشویی زوجین همبستگی مثبت داشت. همچنین مذاکره دو جانبه درباره حل تعارضها، مهمترین عامل واحدی بود که رضایت از دواج را برای زنان و مردان پیشبینی می کرد. در این پژوهش، در رابطه بین شکیبایی ایمن و رضایت زناشویی، الگوهای ارتباطی فقط برای زنان متغیر واسطه13 (میانجی) بود. برای مردان الگوهای ارتباطی تنها به طور جزیی واسطه بین شکیبایی ایمن با رضایت از ازدواج بود و اضطراب درباره روابط، تفاوت در رضایت زناشویی را توجیه می کرد . فاتحی زاده و احمدی ( 1384 ) نیز در پژوهشی تحت عنوان " بررسی رابطه الگوهای ارتباطی ازدواج و میزان رضایتمندی زناشویی "که بر روی زوجین شاغل در دانشگاه اصفهان انجام دادند ، نشان دادند که در هردو گروه زنان و مردان همبستگی بیشتر بین رابطه سازنده متقابل و رضایتمندی ، همچنین همبستگی بین رضایتمندی زناشویی و ارتباط اجتنابی متقابل منفی بدست آمد ه است .
رضازاده (1381) در پژوهشی تحت عنوان”رابطه سبکهای شکیبایی و مهارتهای ارتباطی با همسازی زناشویی در دانشجویان“ ،133 زوج دانشجوی متأهل ساکن در خوابگاههای دانشجویی را به روش تصادفی ساده انتخاب کرد. در این تحقیق از فرم تجدیدنظر شده پرسشنامه رضایت زناشویی (اشنایدر، 1977) استفاده شده است، همچنین برای سنجش مهارتهای ارتباطی نیز از پرسشنامه مهارتهای ارتباطی نوران (1967) و برای سنجش شکیبایی از مقیاس 13 جملهای سیمپسون (1990) استفاده شده است. یافتههای این پژوهش در گستره شکیبایی، همخوانی بین سبکهای شکیبایی زوجین (با استفاده از آزمون مجذور کا) را تآیید می نماید. همچنین تفاوت همسازی زناشویی زوجهای دلبسته ایمن در مقایسه با زوجهای ناایمن (با استفاده از آزمون t مستقل) در 3 مقیاس از مقیاسهای آزمون همسازی در سطح (01/0 < x) مشاهده شده است ولی در 9 مقیاس دیگر تفاوت بین دو گروه از لحاظ آماری معنیدار نبود. در نمره کل مقیاسها، تفاوت همسازی زوجهای ایمن در مقایسه با ناایمن فقط در سطح (01/0 < x) معنی دار بود. تفاوت همسازی در زوجین ناایمن و زوجهای مختلط (یکی ایمن و دیگر ناایمن) از نظر آماری معنیدار نبود.
سپاه منصور و مظاهری ( 1385 ) در پژوهشی تحت عنوان " مقایسه مؤلفه های سبک های عشق بین افراد متأهل دارای رضایت و عدم رضایت زناشویی " که بر روی 50 زوج مراجعه کننده به مراکز خدمات مشاوره ای انجام شد ، نشان دادند که افزایش صمیمیت و لذت در تعاملات زوجین می تواند موجب رضایت بیشتر از روابط زناشویی گردد و تعهد به تنهایی موجب بروز رضایت زناشویی نمی گردد . کامکار و جباریان ( 1385) نیز در پژوهشی تحت عنوان " بررسی تأثیر صمیمیت در اختلافات زناشویی " که بر روی 30 زن متأهل که به قصد طلاق و جدایی به مراجع ذیربط مراجعه کرده بودند ، نشان داد که 57% اختلال در روابط زناشویی به دلیل اختلال در روابط عاطفی و صمیمی بین زوجین بوده است . همچنین در پژوهشی تحت عنوان " پیش بینی کننده های سازگاری زناشویی زوج های جوان چهارسال پس از ازدواج " که توسط مظاهری و همکاران به روش تحقیق طولی انجام شده است ، 230 زوج از زوج های شرکت کننده درجشن های ازدواج دانشجویی دانشگاه های شهر تهران به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در نخستین سال تحقیق ، کلیه زوج ها پیش از شروع زندگی مشترک خود به طور جداگانه به پرسشنامه های شکیبایی بزرگسالان ، سلامت عمومی و رویکرد نقش جنسی پاسخ دادند . چهار سال بعد در کنار اندازه گیری های دیگری که به طور سالانه انجام می شد ، آزمون سازگاری زناشویی لاک والاس روی زوج های شرکت کننده انجام شد. تحلیل رگرسیون داده ها برای پیش بینی سازگاری زناشویی زوجین نشان داد که عوامل " نارسا کنش وری شوهران " به صورت منفی ، و " زنانگی مردان " و " زنانگی زنان " هردو به صورت مثبت ، به طور معناداری سازگاری زناشویی مردان را چهار سال بعد از اندازه گیری اولیه ، پیش بینی می کردند .این در حالی است که " اضطراب مردان " و " افسردگی زنان " هر دو به صورت منفی ، و عوامل " افسردگی مردان " و زنانگی زنان " ( هردو به صورت مثبت ) به طور معنادار سازگاری زنان را در چهار سال بعد پیش بینی می کردند .
در پژوهش حاضر نیز ضمن بررسی رابطه سبکهای شکیبایی با رضایتمندی زناشویی در دانشجویان متأهل رشته های دبیری ، معنی داری تفاوتهای سبک های شکیبایی و رضایتمندی زناشویی به تفکیک جنسیت نیز بررسی می گردد .
بیان مسئله
در این تحقیق ، من در صدد این هستم که مقایسه و بررسی رابطه بین عشق و سازگاری ازدواج دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد شهرستان ایذه از طریق پرسش شوندگان مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار دهد و از روش اسناد ومدارک موجود مشخص نماید که بین دانش آموزان دختر و پسران دانشجو از لحاظ عملکرد و رابطه عشق و سازکاری بعد از ازدواج چه تفاوت هایی وجود دارد .
چه اندازه رابطه علاقه و سازگاری در بین دانشجویان ازدواج کرده و متاهل در این دانشگاه وجود دارد
بین دانشجویان ازدواج کرده دختر و دانشجویان پسر در روندکار روزانه و کلاس درس و تدریس چه عملکردی وجود دارد.
چه تفاوت هایی در هر حیطه عاطفی عشقی، اجتمایی و اقتصادی دانشجویان متاهل و غیر متاهل وجود دارد.
محدودیت های تحقیق:
محدودیت های تحقیق به دو دسته تقسیم می شوند: 1. محدودیت هایی که کنترل آنها از عهده محقق خارج است. 2. محدودیت هایی که کنترل آنها بر عهده محقق است.
در مورد نخست پراکندگی گسترده دانش آموزان با والدین فرهنگی در مقاطع تحصیلی مختلف و دبیرستانهای مختلف.
ضرورت و اهمیت تحقیق :
این تحقیق صرفاً در رابطه با مسائل ازدواج و روابط زناشویی و عاطفه و احساس وابستگی که بعد از روابط زناشویی پدید می آید می باشد و با توجه به بررسیها وتحقیقاتی که در این زمینه می شود می توان مشخص نمود که چه عواملی می توانند در ازدواجی از سر عشق و عواطف انسانی دخیل باشند و از این عوامل چه عواملی مضر و چه عوملی می توانند مفید باشند .
بررسی نمودن این عوامل و تحقیق و کار کردن بر روی آنها می توان علل بررسی رابطه ی بین سازگاری ازدواج داشجویان و مشکلات اجتماعیی که در دانشگاه وجود دارد مشخص نمود .
از آنجائیکه ازدواج یک امر مهم و واجب برای هر انسان و جوان می باشد و پیامبر اکرم حضرت محمد(ص) به آن امر کرده که ازدواج نیمی از ایمان یک انسان مسلمان می باشد .[5]
تاریخچه مطالعاتی
در بسیاری از پژوهشهای جامعه شناسی و روانشناسی رابهطه عشف و ازدواج در یک خانواده دو نفره بیم دو زوج همیشه محد نظر و افکار روانشناسان و جامعه شناسان بزرک و کوچک بوده است .
شواهد آماری گسترده ای نشان می دهد که بطور کلی ازدواج طبقات اجتماعی به سمت بالا سیر صعودی می پیماید، به این ترتیب فرزندان افرادی که با روابط بهتری زندگی را شروع کردند معمولاً بیش از طبقات متضاد آن به موفقیت حاصل شده است.
و در کل می توان رابطه دلبستگی و آرامش درونی بین دو نفر از مهیار های مهم یک خانواده یک جامعه و یک جامعه بزرگتر (جامعه بشری) نقش را ایفاء می کند بلکه پایه و اساس همه این دلبستگی ها عشق به همسر خود می باشد .
نظریه بوم نگری
در دیدگاه بوم نگری تلاش می شود تا انسان در متن محیط زندگی اش مورد مطالعه قرار گیرد . ویگوتسکی عقیده داشت کارکردهای عالی ذهنی در کودکان از راه تعامل با والدین, معلمان و دیگر افراد مهم در محیط رشد می کند. برهمین اساس , اهمیت دیدگاه بوم نگری و رویکرد پیروان این دیدگاه به تعامل والدین فرزند بطور فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته است.
▪ نظریه روان شناسی شناختی
در دیدگاه روان شناسی شناختی نیز والدین پایگاه شکل گیری و تحول فرایندهای روان شناختی کودک به شمار می ایند.
بل موفق شده بود تا پایداری شی و پایداری شخص را مورد ازمایش قرار دهد. نتایج پژوهش او نشان داد که ۷۰ درصد از ازمودنی ها در پایداری شخص نمره هایی, بهتر از پایداری شی بدست می اورد. بل معتقد است پایداری شخص از احساس امنیت و دلبستگی کودک به مادر ناشی می شود. در همین پژوهش او دریافت که بین امنیت و دلبستگی و پایداری شخص در کودک رابطه معنی دار وجود دارد . بل اظهار می کند که پایداری شخص بسیار تحت تاثیر رفتار مادری است در حالیکه پایداری شی چنین وضعیتی ندارد.
همچنان که کودکان بزرگ می شوند, تمایل پیدا می کنند که پیوند عاطفی را با والدی که به او دلبستگی دارند حفظ کنند, در نتیجه توانایی پذیرش رفتارهایی را که با ارزش های والد محبوبشان مطابقت دارد پیدا می کنند. از انجا که بیشتر موارد والدین رفتارهای انطباقی را تشویق می کنند یعنی رفتارهایی که به کودک کمک می کند تا با جامعه کنار بیاید- دلبستگی معمولا به نفع کودکان است ولی اگر رفتاری را تشویق کنند که ناسازگار است, در این صورت کودکی که به والدینش دلبستگی دارد و می خواهد مطابق میل انان رفتار کند, از این دلبستگی اش سودی نخواهد برد.
تحقیقی که توسط واترز وهمکاران انجام شده است, محققین موفق به یافتن ۵۰ جوان ( ۲۰ تا ۲۲ساله) شدند که در دوران کودکی در موقعیت ناآشنا مورد مطالعه قرار گرفته بودند . نتایج این تحقیق حاکی از این بود که :
روابط کودک , نمونه اصلی برای روابط عشقی این آزمونی ها بود.
کیفیت مراقبت مادرانه در این گروه گرایش داشت که نسبتا ثابت باقی بماند.
وقتی الگوهای موثر ایجاد شدند. گرایش به حفظ خود دارند. به رغم بیست سال فاصله بین این دو ارزیابی ۳۱ , نفر از ۵۰ نفر سبک دلبستگی شان همان سبک دوران کودکی شان بود. تغییر سبک دلبستگی بسیاری از آزمودنی ها احتمالا ناشی از تجربیات آنان بود. مهمترین این تجربیات عبارت بودند از : از دست دادن یکی از والدین , ابتلای والدین یا خود آنها به بیماریهای دشوار , ابتلای والدین به بیماری های روان گسسته وار و مورد سو استفاده بدنی یا جنسی قرار گرفتن. آزمودنی هایی که هیچ یک از این موارد را تجربه نکرده بودند . با احتمال بیشتری الگوی دلبستگی کودکی و بزرگسالی شان همسان بود.
اگر چه ممکن است عدم همسانی به مسایل و محدودیت های اعتبار و رویی اندازه گیری نسبت داده شود ولی به نظر می رسد که تجارب دوران کودکی و پس از ان , نقش مهمی را در ایمنی یا ناایمنی دلبستگی در بزرگسالی ایفا می کنند