روش تحقیق بررسی رابطه‌ی شیوه‌ های فرزند پروری با سلامت روانی دانش آموزان

تعداد صفحات: 39 فرمت فایل: word کد فایل: 10003227
سال: 1384 مقطع: مشخص نشده دسته بندی: پایان نامه روانشناسی
قیمت قدیم:۶,۷۰۰ تومان
قیمت: ۴,۳۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه روش تحقیق بررسی رابطه‌ی شیوه‌ های فرزند پروری با سلامت روانی دانش آموزان

    چکیده

    مقاله‌ی حاضر به بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانش‌آموزان پایه‌ی دوم دبیرستان‌های شهرستان‌ مهاباد در سال تحصیلی 84-1383 پرداخته است. این تحقیق از نوع پیمایشی همبستگی است. حجم نمونه موردمطالعه شامل 360 نفر، که 193 پسر و 167 دختر و از نوع نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای می‌باشد. جمع‌آوری اطلاعات به وسیله‌ی پرسشنامه شیوه‌های فرزندپروری شیفر، خود کارآمدی شرز و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر انجام شده است. یافته‌ها نشان داد که: بین خود کارآمدی دانش‌آموزانی که والدین آنها شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی داشته‌اند، تفاوت معنی‌داری وجود دارد. سلامت روانی دانش‌آموزانی که شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی را تجربه کرده‌اند، بصورت معنی‌داری باهم تفاوت دارد. بین سلامت روانی و خود کارآمدی رابطه مثبت و معنی‌داری وجود دارد. بین سلامت روانی دانش‌آموزان دختر و پسر تفاوت معنی‌داری وجود ندارد. شیوه فرزندپروری دانش‌آموزان با توجه به رشته تحصیلی آنها متفاوت است. خود کارآمدی دانش‌آموزان در رشته‌های مختلف متفاوت نمی‌باشد. دانش‌آموزانی که در رشته‌های مختلف تحصیل می‌کنند از نظر سلامت روانی تفاوت معنی‌داری باهم ندارند. بین دانش‌آموزان دختر و پسر از نظر خود کارآمدی تفاوت معنی‌داری وجود ندارد.

    واژه‌های کلیدی: شیوه‌های فرزندپروری، خود کارآمدی، سلامت روانی

     

    مقدمه

    ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سال‌ها نظر صاحب‌نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می‌آورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را درباره‌ی جهان فرا می‌گیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می‌یابد، شیوه‌های سخن گفتن را می‌آموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد می‌گیرد و سرانجام نگرش‌ها، اخلاق و روحیاتش شکل می‌گیرد و به عبارتی اجتماعی می‌شود (اقلیدس؛ نقل از هیبتی، 1381).

    هر خانواده‌ای شیوه‌های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار می‌گیرد این شیوه‌ها که شیوه‌های فرزندپروری نامیده می‌شوند متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره می‌باشد (هاردی و همکاران، 1993).

    شیوه‌های فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومه‌ای از رفتارها که تعاملات والد کودک را در طول دامنه‌ی گسترده‌ای از موقعیت‌ها توصیف می‌کند و فرض شده است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود می‌آورد. شیوه‌های فرزندپروری یک عامل تعیین‌کننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیب‌شناسی روانی و رشد کودکان بازی می‌کند. بحث در مورد هریک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرش‌ها، رفتارها و شیوه‌های فرزندپروری تقریباً غیرممکن است. هرچند روانشناسان و نظریه‌پردازان بر نقش والدین و شیوه‌های فرزندپروری تأکید می‌کنند،‌ تحقیقات خیلی کمی در مورد شیوه‌های فرزندپروری و آسیب‌شناسی روانی کودک به عمل آمده است (علیزاده و آندرایس؛ نقل از محرابی، 1383).

    تأثیر محیط خانواده بر رشد کودک اغلب به وسیله‌ی مشاهده تعامل والد فرزند مورد بررسی قرار گرفته است. در این مشاهدات معمولاً ویژگی‌های رفتاری والدین به وسیله‌ی دو بعد ارزیابی شده است: الف) پذیرش (گرمی)، شامل حمایت و پرورش عاطفه‌ی مثبت بین والدین و کودک می‌باشد. ب) کنترل، شامل آن دسته از رفتارهای والدین است که رفتار کودک خود را هدایت می‌کنند مانند: راهنمایی و کنترل، بازدارنده یا تسهیل‌کننده (پل کنین و همکاران؛ نقل محرابی، 1383).

    نظریه‌های روانشناختی متعددی در خلال سال‌ها سعی کردند تا رفتار آدمی را تبیین کنند. نظریه‌ی شناختی اجتماعی نیز یکی از این نظریه‌هاست. در سال 1986 بندورا این نظریه را در مورد عملکرد آدمیان مطرح کرد که در آن نقش باورهای خود را در شناخت، انگیزش، عاطفه و رفتار آدمی برجسته نمود. بندورا معتقد است که افراد یک نظم «خود» را می‌پرورانند که آنها را قادر می‌سازد تا بر تفکرات، احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند (نقل از علی نیا کروثی، 1382).

    بندورا با دیدگاه‌هایی که به عوامل درونی موثر بر رفتار توجه می‌کنند و عوامل محیطی را نادیده می‌گیرند، مخالفت می‌کند و از دیدگاه‌هایی که انسان را پاسخ‌دهنده منفعل به رویدادهای محیطی می‌دانند نیز انتقاد می‌کند.

    از نظر بندورا شخص، محیط و رفتار شخص برهم تأثیر و تأثر متقابل دارند و هیچ کدام از این سه جزء را نمی‌توان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیین‌کننده‌ی رفتار انسان به حساب آورد. بندورا این تعامل سه‌جانبه را جبر متقابل یا تعیین‌گری متقابل نامیده است (نقل از سیف، 1380).

    شکل (1) تعامل سه‌جانبه شخص P، محیط E و رفتار B بر یکدیگر (اقتباس از هرگنهان، 1382)

    (تصاویر و نمودار در فایل اصلی موجود است)

    بطور کلی، پژوهش‌ها نشان می‌دهند که روش‌های تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلاً والدین سختگیر و دیکتاتور مانع پیشرفت و خلاقیت کودک می‌شوند. والدینی که اجازه نمی‌دهند کودک ابراز وجود کند مانع بروز استعدادهای بالقوه او می‌شوند و در نتیجه این قبیل کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد (نقل از مهرابی‌زاده هنرمند و همکاران، 1379). با توجه به اینکه شیوه‌های فرزندپروری والدین، نحوه تربیت والدین را به کودکان منتقل می‌کنند و این امر در شکل‌گیری شخصیت فرد مؤثر است و نیز نظر فرد نسبت به خود می‌تواند بر سلامت روان تأثیر زیادی داشته باشد این پژوهش به بررسی شیوه‌های فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روانی دانش‌آموزان شهرستان مهاباد پرداخته تا به سوالات و فرضیه‌های تحقیق پاسخ دهد.

     

    پیشینه پژوهش

    با توجه به سه متغیر مهم تحقیق یعنی شیوه‌های فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روان در این قسمت به بررسی نظرات ارائه شده و تحقیقات انجام یافته می‌پردازیم:

    تحقیقات معاصر در شیوه‌های فرزندپروری از مطالعات «بامریند» روی کودکان و خانواده‌های آنان نشأت گرفته است. استنباط بامریند از شیوه‌های فرزندپروری بر روی یک رویکرد تیپ‌شناسی بنا شده است که بر روی ترکیب اعمال فرزندپروری متفاوت، متمرکز است. تفاوت در ترکیب عناصر اصلی فرزندپروری (مانند گرم بودن، درگیر بودن، درخواست‌های بالغانه، نظارت و سرپرستی) تغییراتی در چگونگی پاسخ‌های کودک به تاثیر والدین ایجاد می‌کند (دارلینگ و استینبرگ؛ به نقل از گلاسکو، 1997).

    شیفر از جمله کسانی است که در این زمینه پژوهش‌هایی انجام داده است. او براساس مشاهداتی که از تعامل کودکان 1 تا 3 ساله با مادرانشان انجام داد، طرح یک طبقه‌بندی براساس دو جنبه رفتار والدینی یعنی آزادی کنترل (سهل‌گیری در مقابل سخت‌گیری) و سردی گرمی (پذیرش در مقابل طرد) ارائه نمود. او نتیجه گرفت که مادران پذیرنده یا طردکننده می‌توانند سخت‌گیر یا آسان‌گیر باشند. این دو بعد اساساً اشاره به سطوح حمایت عاطفی دارد که والدین در مورد کودکانشان به کار می‌برند و نیز اشاره به کنترلی دارد که والدین در مورد کودکان خود اعمال می‌کنند. بدین ترتیب از ترکیب این دو بعد، الگوهای مختلف رفتار والدین شکل می‌گیرند. به طور کلی بسیاری از رفتارهای والدین می‌توانند در چنین مدل چهاربعدی قرار گیرند (یعقوبخانی غیاثوندی، 1372).

    زیگلمن روش‌های ارتباطی والدین و فرزندان را به چهار قسمت کلی تقسیم کرده است:

    1- والدین مقتدر  2- والدین مستبد  3- والدین سهل‌گیر  4- والدین مسامحه‌گر یا بی‌اعتنا.

    با اندکی تأمل متوجه می‌شویم که دیدگاه زیگلمن با دیدگاه شیفر تفاوت چندانی ندارد و تفاوت بیشتر در الفاظ است. در واقع باید گفت دیدگاه ارائه شده به وسیله شیفر علی‌رغم گذشت سالیان زیاد همچنان ثابت باقی مانده است، زیرا والدین مقتدر زیگلمن همان والدین گرم و کنترل‌کننده شیفر، والدین مستبد زیگلمن همان والدین سرد و کنترل‌کننده شیفر، والدین سهل‌گیر زیگلمن همان والدین گرم و آزادگذار شیفر، و والدین مسامحه‌گر زیگلمن همان خانواده سرد و آزادگذار شیفر می‌باشند (دهقانی، 1379).

    بامریند طی مطالعات خود در مورد ابعاد رفتاری والدین و تأثیر آن بر کودکان دریافت، والدین مستبد و قدرت‌طلب دارای فرزندانی هستند که از نظر خویشتنداری در سطح متوسط قرار دارند ولی تا حدود زیادی گوشه‌گیر و به دیگران بی‌اعتنایی می‌کنند (نقل از ماسن، 1377). شیک (1999) در تحقیقی تأثیر والدین را بر سلامت روانی نوجوانان مورد مطالعه قرار داد. او در تحقیق خود به این نتیجه رسید که ویژگی‌های والدین بصورت همزمان و طولی با سلامت روانی نوجوانان همبستگی دارد، ولی بطور کلی ویژگی‌های پدر تأثیر بیشتری بر سلامت نوجوانان داشت.

    ری و همکاران (1990) در پژوهشی کیفیت فرزندپروری والدین در نوجوانان مبتلا به اختلالات مقابله‌ای و کرداری را مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش نوجوانان بهنجار در مقایه با گروه‌های دو گروه دارای اختلال والدین خود را به عنوان کنترل‌کننده بی‌احساس می‌دانستند.

    پتیت، بیتز و داج (1997) در مطالعه‌ای تأثیر حمایت‌های اولیه را روی سازگاری کودکان در مدرسه مورد بررسی قرار دادند. یافته‌ها حاکی از آن بود که حمایت‌کنندگی والدین موجب سازگاری بهتر در رابطه با مشکلاتی همچون مشکلات رفتاری، مهارت‌های اجتماعی و عملکرد تحصیلی می‌گردید. کتانین و همکاران (1997) در تحقیقی که در مورد خلق و خوی کودکان و نگرش‌های فرزندپروری مادران انجام دادند به این نتیجه رسیدند که شیوه‌های انضباطی سخت‌گیرانه مادران هیجان‌های منفی و اجتماعی بودن پایین کودکان را توسعه می‌دهد. بطور کلی اغلب تحقیقات نشان از تأثیر شیوه فرزندپروری والدین بر اخلاق، رفتار، شخصیت و عملکرد بعدی فرزندان دارند.

    در نظام بندورا منظور از خود کارآمدی احساس‌های شایستگی و کفایت در کنار‌آمدن با زندگی است و در واقع عبارت است از یک عقیده محکم که ما براساس منابع اطلاعاتی مختلف توانایی‌های‌مان را ارزیابی می‌کنیم. توجه به این نکته اهمیت دارد که خود کارآمدی تا اندازه‌ای مستقل از توانایی‌های واقعی فرد است که برای آن کار کوشش کنند؛ به عبارت دیگر زمانی که توانایی بالا اما خود کارآمدی پایین است احتمال کمی وجود دارد که آن کار به طور موفقیت‌آمیزی انجام شود. علاوه بر خود کارآمدی باید از انتظار پیامد تمییز داده شود. در حالی که خود کارآمدی به عقاید فرد درباره شایستگی‌های خودش مربوط است؛ انتظار پیامد به اینکه فرد حدس می‌زند یک عمل معین منجر به نتیجه خاصی می‌شود اشاره می‌کند (موریس، 2002).

    بندورا خود کارآمدی را در تئوری شناختی اجتماعی خود به عنوان یک مفهوم مرکزی ارائه داد که به ادراک توانایی‌ها برای انجام دادن عملی که مطابق میل است، اشاره می‌کند (موریس، 2002).

    باورهای خود کارآمدی قوی به عنوان یک منبع شخصی نیرومند در رویارویی با موقعیت‌های استرس‌زا مطرح شده‌اند. شواهد زیادی در تأثیر باورهای خود کارآمدی بر فشار خون با ضربان قلب و عروق در بیماران قلبی گزارش شده است (شوارز و ماچ، 1995). پنتریچ و دی گروت (1990) اظهار داشتند که باورهای خود کارآمدی با عملکرد تحصیلی از قبیل نمرات نیمسال و پایان سال دانشجویان رابطه دارند. کیم (2003) در پژوهشی که بر روی 2200 نفر از دانش‌آموزان دبیرستان‌های شهر سوال کره جنوبی انجام داد به این نتیجه رسید که بین خود کارآمدی عمومی، افسردگی، اضطراب، حساسیت و خصومت رابطه معنی‌دار وجود دارد.

    موریس (2002) رابطه بین خود کارآمدی و نشانه‌های اختلالات عاطفی را در نمونه بزرگی از نوجوانان بهنجار هلند مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد که سطح پایین خود کارآمدی با سطح بالای صفات اضطرابی، روان‌آزردگی، نشانه‌های اختلالات اضطرابی و نشانه‌های افسردگی همراه بوده است. مارلو و همکاران نشان دادند که خود کارآمدی با سلامت جسمانی و روانی در بیماران مبتلا به روماتیسم و التهاب مفاصل همبسته است. بدین معنی که بیماران با خودکارآمدی پایین در مقایسه با بیماران با خود کارآمدی بالا احساس نقص جسمانی بیشتر، خستگی و درد بیشتر، خلق افسرده و مضطرب‌تر از خود بروز می‌دهند (نقل از علی نیا کروثی، 1382).

  • فهرست و منابع روش تحقیق بررسی رابطه‌ی شیوه‌ های فرزند پروری با سلامت روانی دانش آموزان

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    احدی، حسن ؛ جمهری، فرهاد (1378). روانشناسی رشد نوجوانی و بزرگسالی. تهران: چاپ بنیاد.

    احدی، حسن ؛ محسنی، نیکچهر (1371). روانشناسی رشد مفاهیم بنیادی در روانشناسی کودک. تهران: نشر بنیاد.

    اکبری، رسول (1382). بررسی شیوه‌های رویارویی با تنیدگی روانی (استرس) و رابطه آن با سلامت روانی در دانش‌آموزان متوسطه سراب. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز.

    ایروانی، محمود ؛ ایزدی، مریم (1378). بررسی ارتباط بین سبکهای اسنادی و وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان. مجله دانش‌پژوه، شماره اول، پاییز، ص 7 تا 20.

    بیرامی، منصور (1378). خانواده و آسیب‌شناسی آن. تبریز: انتشارات آیدین.

    دهقانی، عبدالله (1379). مقایسه بین شیوه‌های فرزندپروری و خودتنظیمی تحصیلی و تاثیر بر موفقیت در درسهای فارسی و ریاضی دانش‌آموزان دختر و پسر دوره متوسطه. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز.

    راثی، مهدی (1382). بررسی رابطه گرایش دینی با عزت‌نفس و خودکارآمدی در بین دانش‌آموزان سال سوم دبیرستان شهر تبریز. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز.

    رضایی (1375). رابطه بین شیوه‌های فرزندپروری مادران (اقتدار منطقی، آزادگذاری و استبدادی) با بلوغ اجتماعی دانش‌آموزان پایه‌های اول، دوم و سوم مدارس راهنمایی اداره آموزش و پرورش منطقه 6 تهران. پایان‌نامه کارشناسی دانشگاه تربیت معلم.

    سیف، علی اکبر (1380). روانشناسی پرورشی. تهران: نشر آگاه.

    شاملو، سعید (1372). بهداشت روانی. تهران: انتشارات رشد.

    شریفی، علی (1382). بررسی رابطه بین سلامت عمومی با رضایت شغلی کارکنان شرکت تولید برق نیروگاه شهر تبریز در سال 81. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز.

    علی نیا کروثی، رستم (1382). بررسی رابطه مفهوم خودکارآمدی و سلامت روانی دانش‌آموزان مقطع دبیرستان پایه سوم شهر بابل. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه.

    غفوری، منصور (1376). بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت، مرکز کنترل، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان سال سوم دبیرستانهای تبریز. پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تبریز.

    فطین حور، شهاب (1374). بررسی رابطه اختلالات رفتاری فرزندان با شیوه‌های فرزندپروری مادران در بین دانش‌آموزان پسر کلاسهای چهارم و پنجم ابتدایی شهر اردبیل. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم.

    کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنیامین (1370). خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری روانپزشکی بالینی. ترجمه نصرت‌الله پورافکاری. تبریز: انتشارات ذوقی.

    کریم‌زاده، منصور (1380). بررسی رابطه مفهوم خود (تحصیلی و غیرتحصیلی) و خودکارآمدی تحصیلی با پیشرفت تحصیلی در دانش‌آموزان دختر شهر تهران (گرایشهای ریاضی فیزیک و علوم انسانی). پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران.

    ماسن، پاول و همکاران (1377). رشد و شخصیت کودک. ترجمه مهشید یاسایی، چاپ دوازدهم، تهران: نشر مرکز.

    مایلی، میترا (1382). بررسی رابطه کارآیی خانواده با بهداشت روانی دانش‌آموزان شهر اراک. وزارت آموزش و پرورش، شورای تحقیقات استان مرکزی.

    محرابی، شهربان (1383). مقایسه میزان اختلالات روانی دختران نوجوان با توجه به شیوه‌های فرزندپروری والدین در دبیرستانهای شهرستان جیرفت. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه.

    مقیمی فام، پریسا (1379). بررسی رابطه خود اثربخشی با ویژگیهای شخصیتی و اثربخشی تدریس دبیران شهر مراغه در سال تحصیلی 79-78. پایان‌نامه جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز.

    مهرابی هنرمند، مهناز؛ نجاریان، بهمن، ؛ بحرینی، شهناز (1379). رابطه شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی و هماهنگی مولفه‌های خودپنداشت. مجله روانشناسی اهواز، سال چهارم، شماره 1.

    میرصدوقی، حسین (1378). بررسی رابطه بین سبک‌های اسناد علمی سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان. پایان‌نامه کارشناسی ارشد؛ دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تبریز.

    ناصری، حسین (1382). بررسی رابطه خوداثربخشی با سلامت روانی دانش‌آموزان موفق و ناموفق مراکز متوسطه شبانه‌روزی پسرانه. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز.

    نیسی، عبدالکاظم؛ نجاریان، بهمن ؛ پورفرجی، فرج (1380). مقایسه عملکرد تحصیلی، سلامت روانی و جسمانی دانش‌آموزان پسر دبیرستانی با توجه به نقش حمایت اجتماعی. مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اهواز، شماره 3 و 4، ص 86-67.

    هرگنهان، بی آر و السون، میتو اچ. (1382). مقدمه‌ای بر نظریه‌های یادگیری. ترجمه علی‌اکبر سیف. تهران: نشر دوران.

    هیبتی، خلیل (1381). بررسی شیوه‌های فرزندپروری والدین و رابطه آن با شیوه‌های مقابله با استرس دانش‌آموزان دختر و پسر سال سوم دبیرستان‌های شهر زرقان. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز.

    یعقوبخانی غیاثوندی، مرضیه (1372). رابطه محیط خانواده و پیشرفت تحصیلی. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز.

     

    Bandura, A. (1997). Self – efficacy: The exersice of control. New york: Freeman.

    Glasgow, K. l.; Dornbusch, S. M.; Troger, D. L., Steinberg, L., &  Ritter P. L (1997). Parenting styles, adolescent’s attributions and educational outcomes in nine heterogeneous high schools. Child Development. vol. 68, N3. pp 507-529.

    Hardy, D. F., Power; T. G & Jaedicke, S (1993). Examining the relation of parenting to childrens coping with every day stress. Child Development, vol. 64, p:18-48.

    Jennings, K. D. and Abrew, J. A. (2004). Self – efficacy: 18 month-old toddlers of depressed and nondepressed mother. Applied Develoment psychology. vol 25, p. 133-143.

    Karademas, C. E. and Azizi, K. A. (2004). The stress process, self efficacy expectations and psychological Health. Personality and Individual Differences. vol. 37 p. 1033-1043.

    Katanin, S. et al. (1997). Childhood temprement and mother’s child rearing attitude. European Journal of personality. Vol 11 p. 249-265.

    Kim, Y. H., (2003). Correlation of Mental Health problem with psychological constructs in Adolescents. International Journal of Nursing studies. vol. 40, p. 115-124.

    Muris, P (2002). Relationships between Self – efficacy and symptoms of anexiety disorders and depression in a normal adolecent sample. Personality and Individual Differences 32. pp 337-348.

    Pagres, F (1996). Self-efficacy bliefs in academic setting. Journal Review of Educational. Reaserch vol 66. No 4.pp 543-578.

    Pervin. L. A. & O. P. John (2001). Personality: theory & Research, 8th ed. New york: wileg.

    Pintrich, P. R. and De Groot, E. V. (1990). Motivation and self – regulated learning. Journal of Educational psychology. vol, 82 p. 33-40.

    Rey, J. M. and plop, J. M. (1990). Quality of percieved parenting in positional and conduct Disorder Adolescents. Journal of American Academy of child and Adolescents psychiatn. 29 p. 382-389.

    Schank, D. M. and Pajaris, F. (2002). The Development of Academic self – Efficacy. Sandiago: Academic press.

    Schwarzer, R., & Fuchs, R (1995). Chaging risk behaviors and adopting Health behaviors: Therole of self-efficacy beliefs. In A. Bandura (ED) Self-Efficacy in Changing Societies. Pp 259-288. New york, combridge university press.

    Shick, D. T. L. (1999). Parental and Maternal Influences on the psychological well being of chines Adaleseents. Gentic, social and pschological Monographs, vol 123 Issue 3, p. 269-297.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت