پایان نامه بررسی علل و عوامل خشونت های خانگی علیه زنان در استان قزوین

تعداد صفحات: 103 فرمت فایل: word کد فایل: 10002943
سال: 1385 مقطع: مشخص نشده دسته بندی: پایان نامه روانشناسی
قیمت قدیم:۱۶,۹۰۰ تومان
قیمت: ۱۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه بررسی علل و عوامل خشونت های خانگی علیه زنان در استان قزوین

    پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی

    پیشگفتار :

    تاریخ زندگی بشر همواره شاهد پایمال شدن حقوق زنان و دختران بوده است. حتی در سالهای اخیر با وجود فعالیتهای ارزشمندی که توسط سازمانهای جهانی مدافع حقوق بشر برای دفاع از حقوق انسانی زن انجام شده است. این روند همچنان ادامه دارد. زنان قربانیان تجاوز، آزار جنسی،‌شکنجه، بردگی جنسی ،‌خرید و فروش به منظور فحشاء ،‌نسل کشی ، قتلهای ناموسی، جهیز – مرگی (مرگ به علت کمی جهیزیه) و ابزاری برای تهیه فیلمهای غیر اخلاقی هستند. و دختران نیز مورد رفتارهایی مانند سوء‌تغذیه ، زنای با محارم، سوء استفاده جنسی و فحشاء ،‌ازدواجهای زودرس و قطع اندام تناسلی (ختنه دختران) واقع می شوند. نوع رایج قانونی کردن اعمال خشونت آمیز در حریم خصوصی، از طریق ایدئولوژی متداول پدرسالاری یا «حکم پدر» است. در چنین مواردی عقیده بر این است که چون مردها،‌روسای خانواده به شمار می آیند،‌حق انجام هرگونه رفتاری را در حریم خصوصی خود دارند. انواع رایج خشونت در حریم خصوصی عبارتند از : تهدید،‌فحاشی و سایر خشونتهای کلامی ، ضرب و شتم، سوء استفاده جنسی از زنان و کودکان ،‌همچنین خشونتهای روانی ،‌اقتصادی ،‌اجتماعی ،‌سیاسی و معنوی.در برخی فرهنگها نوعی سوء‌استفاده از جهیزیه رایج است و در برخی دیگر قطع عضو تناسلی زنان عمومیت دارد. از دیگر انواع خشونت بر ضد زنان و دختران در حریم خصوصی. می توان به کشتن نوزاد دختر و سوء تغذیه دختر بچه ها اشاره کرد. سایر خشونتها در قلمرو عمومی اتفاق می افتد. در این موارد شاهد تبعیض علیه زنان و کودکان و تحقیر آنان به دلیل تفاوتهای قومی، وضعیت تاهل ، نژاد، مذهب و یا طبقه اجتماعی آنها هستیم زنان و کودکانی که در شرایطی از قبیل درگیری مسلحانه ، مهاجرت و تبعید گرفتار شده اند، مورد ضرب و شتم ، تعدی وتجاوز، دزدی و شکنجه قرار می گیرند. مردانی که آنها را شکنجه می کنند. گاه این کار را برای تحقیر مردان خویشاوند این زنان انجام می دهند تا از این طریق برنده درگیری شوند. خرید و فروش غیر قانونی زنان و اجبار آنها به روسپیگری از سایر راههایی سوء استفاده از آنها در قلمرو عمومی به شمار می رود. مزاحمت جنسی، نوعی سوء استفاده در محل کار است. فقدان قوانین کنترل کننده شرایط کار، می تواند باعث اعمال خشونت علیه زنان و سوء استفاده از آنان از طریق اضافه کاری تحمیلی، تهدیدهای مداوم به اخراج و امتناع از پرداخت حقوق و خطرناک کردن محیطهای کاری برای زنان باشد. گاه دولتها نیز از طریق نظام اجرایی قانون و یا سیستم حقوقی به دو شکل ارتکاب مستقیم و یا نادیده گرفتن اعمال خشونت علیه زنان،‌به شکلهای دیگری از خشونت را پدید می آورد. خشونت علیه زنان و یا سو ء‌استفاده از آنان ،‌ منحصر به فرهنگ ،‌اقلیم ،‌ملیت ،‌نژاد یا مذهب خاصی نیست،‌به عنوان مثال در ۱۹۹۳ ،‌ ۱۴۵۰۰ زن در جمهوری روسیه کشته و بیش از ۵۶ هزار نفر به دست شوهران خود مجروح شدند،‌بر طبق گزارشها، در همان سال در ناحیه کسیی (در کنیا) ۴۲ درصد از کل زنان به طور مرتب توسط شوهران خود مورد ضرب و شتم واقع شده اند. در ۱۹۹۰ ،‌پلیس ۴۸۲۵ مورد «جهیز – مرگی » را در هند ثبت کرده است . یک تحقیق ملی درباربادوس نشان میدهد که ۳۳ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۴۵ سال،‌در کودکی مورد سوء‌استفاده جنسی قرار گرفته اند. بر طبق مطالعه ای در کانادا، ۱۷ درصد از ۴۲۰ زن بین ۱۸ تا ۶۴ سال، قبل از ۱۶ سالگی حداقل یک بار تجربه«زنای با محارم » داشته اند،‌۵۱ درصد آنها قربانی تجاوز جنسی یا تجاوز جنسی نافرجام بوده اند. و ۲۷ درصد طی رابطه ای نزدیک مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.  [1]

    خشونت علیه زنان پدیده ای فراگیر و جهانی است و بنا به خصوصیات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هر جامعه اشکال مختلفی به خود می گیرد. و به عنوان وسیله ای برای کنترل زنان در جوامع مختلف استفاده می شود. در رویکرد به این پدیده باید تفاوت در ظرفیتهای اقتصادی ، ایدئولوژی و شرایط اجتماعی هر جامعه را در نظر داشت. خشونت در واقع نوعی مساله عمومی در سراسر دنیاست. این مشکل، نیازمند راه حلهایی مناسب در سطح منطقه و قابل دفاع در عرصه بین المللی است. [2]

     

    فصل اول  : مقدمات

    مقدمه

    بیان مسئله

    اهداف تحقیق

    اهمیت و ضرورت تحقیق

    حدود تحقیق

    تعاریف مفاهیم و اصطلاحات

     

     

    طرح تحقیق :

    بررسی علل و عوامل خشونت خانگی علیه زنان در استان قزوین

     

    واژه های کلیدی : 

    خشونت [3] ،  زنان [4] ، قزوین [5]

    مقدمه

    محققان زیادی در مورد خشونت تعریف ارائه داده اند ،‌گلز و استراوس خشونت را رفتاری با قصد و نیت آشکار و یا رفتاری با قصد پنهان کردن اما قابل درک برای وارد کردن آسیب فیزیکی به فرد دیگری می دانند ( اعزازی ،‌زنان کتک خورد،‌۲۴) . در تعریف فوق خشونت روانی منظور نشده است در حالیکه می دانیم خشونت تنها جنبه فیزیکی ندارد. مارتین علاوه بر قبول تعریف فوق به خشونت روانی نیز اشاره کرده است و از تهدیدهای آشکار و پنهان، تحت مراقبت دائمی قرار دادن فرد،‌تحقیر و ... نیز صحبت می کند. (منبع پیشین، ۲۵) گالتونک خشونت را به معنای گسترده هر نوع رفتار یا ساختاری که باعث تحقیر فردی گردد معرفی کرد. به زعم وی ،‌زمانی از خشونت نام می بریم که افراد چنان تحت تاثیر قرار گرفته باشند که گمان برند قابلیت های جسمانی و روانی موجود آنها کمتر از قابلیتهای بالقوه و واقعی آنهاست. (منبع پیشین ،‌ص ۲۶در ۱۹۹۲ مجمع عمومی سازمان محلل متحد خشونت علیه زنان را این گونه تعریف کرده است.  [6]

    ماده ۱: خشونت علیه زنان به معنی هر عمل خشونت آمیزی است که بر اختلاف جنسیت مبتنی باشد و به آسیب یا رنج بدنی.‌جنسی و یا روانی برای زنان بیانجامد یا احتمال مغبر شدن آن به این نوع آسیبها و رنجها وجود داشته باشد. از جمله تهدید به این گونه اعمال زوگویی یا محروم سازی خودسرانه از آزادی خواه در ملاعام روی می دهد و خواه در زندگی خصوصی

    در بیانیه بی چینگ مصوبه همایش جهانی چین، خشونت چنین تعریف شده است :

    خشونت شامل هرگونه عملی بر علیه زنان است که به دلیل جنسیت صورت گیرد و نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم آن صدمه و آزار جسمی، یا روانی زنان باشد. این اعمال ممکن است به زور و جبر، اضطرار یا اختیار انجام گیرد،‌درهر دو عرصه عمومی (جامعه ) و یا خصوصی ( زندگی خانوادگی) اعمال شود و نتیجه آن محروم کردن زنان از آزادی باشد.

    قدرتمندان از اعمال خشونت و بد رفتاری با زنان و دختران در حریم خصوصی و قلمرو عمومی به عنوان ابزاری برای تثبیت قدرت خود سود می برند. در بسیاری از موارد ،‌اعمال خشونت علیه زنان و دختران با اشاره به رسوم و فرهنگ توجیه می شود. وجود شبکه ای درونی میان نهادهای اجتماعی، موقعیت خشونت آمیز را از طریق توسل به نظریه های مبتنی بر برتری مردان یا فرودستی زنان نادیده می انگارد. این عقاید غالبا در مدارس نیز آموزش داده می شود. و در خانواده ها اشاعه می یابد. نهادهای مجری قانون ،‌گاه خود به طور غیر مستقیم از متخلفان حمایت می کنند و ادعا دارند که هیچ قدرتی برای مداخله ندارند. آنها حریم خصوصی خانواده یا روابط نزدیک را خارج از حیطه اختیارات خود می دانند در برخی موارد دولت نیز موافق اعمال خشونت علیه زنان در حریم خصوصی است. و این شیوه را حق مردان در حفظ نظم خانواده های خود،‌به هر صورتی که تمایل دارند، می داند. قوانین خانواده غالبا پدر سالارانه است و از حقوق مردان در خانواده حمایت می کند.  [7]

    بله ، امکان دارد اما زنان به خاطر دفاع از خود و یا فرزندانشان به خشونت جسمانی علیه مردان غالبا متوسل می شوند. از سوی دیگر در اغلب موارد زنها از خشونت کلامی به عنوان نوعی واکنش علیه مردان استفاده می کنند ، بعضی از زنها کلماتی خشن به کار می برند و کودکان را مورد ضرب و شتم قرار می دهند. که این مساله به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. اگرچه منضبط کردن فرزندان وظیفه ای مهم برای زنان به شمار می آید. اما خشونت،‌رفتاری است که از حد قابل قبول انضباط فراتر می رود در اکثر فرهنگها،‌ اعمال خشونت جسمانی یا کلامی توسط زنان مورد تائید قرار نمی گیرد. اغلب جوامع تهاجم مردانه را در ورزش ، سیاست و جنگ ارج می نهند . اما خشونت زنانه نه مورد حمایت قرار می گیرد و نه از آن تقدیر می شود ،‌زنان قادر نیستند که با توسل به خشونت موقعیت خود را مستحکم کنند. [8]

     

    بیان مسئله :

    خشونت علیه زنان امری پنهان است زیرا بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلایلی همچون مجازات سخت و عدم حمایت های قانونی از ابراز آن خودداری می کنند. خشونت علیه زنان مرز نمی شناسد، محدود به جوامع عقب مانده نیست. در همه جای دنیا زنان کم و بیش مورد انواع خشونت های جسمی، جنسی و کلامی واقع می شوند. ۳۰ تا ۳۵ درصد زنان آمریکایی مورد آزار جسمی شوهرانشان قرار می گیرند و ۱۵ تا ۲۵ درصد آنها به هنگام بارداری نیز مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. همچنین از هر ۱۰ قربانی زن سه نفر توسط شوهر یا سایر مردان کشته شده است. در شیلی ۶۳ درصد زنان مورد آزار جسم قرار می گیرند. ۴۱ درصد زنان هند بر اثر آزار جسمی همسران خود دست به خودکشی می زنند. در بنگلادش بیش از ۵۰ درصد قتل ها ناشی از خشونت مردان است.متأسفانه در مورد ایران هرگز آمار درست و مشخصی در مورد خشونتی که در خانه بر زنان اعمال می شود منتشر نشده ... از طرفی باورهای مردسالار به نوعی این خشونت را طبیعت مرد می داند و سعی می کند آن را توجیه کند و به زنان می قبولاند که زن با لباس سفید به خانه بخت می رود و هر چه که بر سرش آید باید با کفن سفید از آن بیرون بیاید.

    خشونت علیه زنان جا و مکان خاصی ندارد. در خانه یا خیابان یا محل کار زنان با انواع خشونت روبرو هستند. در خانه از سوی پدر، همسر و برادر خود مورد کتک و فحاشی قرار می گیرند.در بسیاری از کشورها مراکزی به نام خانه های امن وجود دارد که زن خشونت دیده تا زمانی که خطر تهدیدش می کند به آنها پناهنده می شود ولی در ایران هنوز چنین خانه های امنی وجود ندارد که بتوان به آن پناهنده شد. تأثیری که خشونت بر روی زن می گذارد بیش از آنکه جسم را بخراشد روح را جریحه دار می کند و به او احساس موجودی بی اراده و مفعول و منفعل می دهد. متأسفانه در ایران مرکزی برای ترمیم جراحت های این زنان وجود ندارد.

     

    اهمیت و ضرورت تحقیق :

    عامل اصلی خشونت علیه زنان را می توان در تبعیضی یافت که مانع از برابری زن با مرد در همه سطوح زندگی می شود. خشونت هم در تبعیض ریشه دارد و هم به آن دامن می زند.

    از آنجایی که بسیاری از دختران و زنان حاضر نیستند خشونت خانگی را به پلیس گزارش دهند یا نیروی قضایی در برخی کشورها به شکایات در این زمینه ترتیب اثر نمی دهد و آنها را موضوعی خصوصی قلمداد می کند، آمار خشونت خانگی دقیق و منعکس کننده واقعیات نیست. با این حال آمار جمع آوری شده همچنان تکان دهنده است. به گفته سازمان عفو بین الملل خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جاده ای عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در گروه سنی ۱۶ تا ۴۴ سال است. اما برخی کشورها با کمک سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر دست به ابتکارات تازه ای برای مهار این روند کرده اند. مثلاً به تازگی دولت اسپانیا برای مقابله با خشونت خانگی سیاست هایی را اتخاذ کرده که براساس نظرات جمع آوری شده از زنان آسیب دیده تدوین شده است. قوانین جدید برای سازمان بهزیستی و پلیس اسپانیا قدرت بیشتری در نظر گرفته تا از رفتار خشونت آمیز مرد پیش از خطر آفرینی جلوگیری کنند. این قوانین همچنین از قربانیان خشونت خانگی بیشتر پشتیبانی می کند تا احساس تنهایی نکنند.

     

    هدف های کلی تحقیق :

    هدف کلی در این تحقیق بدست آوردن علل و عوامل خشونت خانگی علیه زنان در استان قزوین میباشد .

     

    هدف های جزئی تحقیق :

    بدست آوردن یک رابطه معنی دار میان خشونت خانگی علیه زنان و عوامل تاثیر گذار ذبر عامل خشونت میباشد .

     

    فصل دوم :ادبیات تحقیق

    1 - نظریه های مطرح

    2 - تحقیقات انجام شده قبلی

    3 – چارچوب نظری

    4 – فرضیات تحقیق

    5 – متغییر های تحقیق

    6 – تعاریف نظری و عملیاتی متغییر های مطرح و فرضیات

     

     

     

    نظریه های مطرح :

    صرف نظراز دیدگاهها و نظریه های جامعه شناختی مختلفی که درباره خانواده وجود دارد، این نهاد اجتماعی دارای کارکردهای مثبت و منفی بسیاری می باشد که هر کدام نقش و تاثیر بسزایی در چگونگی شکل گیری فرد و جامعه دارد.

    کارکردهایی مثل جامعه پذیری، مراقبت و نگهداری، حمایت عاطفی و تامین عشق و محبت و امنیت برای فرد و از طریق فرد در اجتماع، کارکردهای مثبت خانواده به شمار می روند.اما در مقابل کارکردهای مثبت این سازمان اجتماعی دارای کارکردهای منفی نیز می باشد، کارکردهایی مانند نادیده گرفتن کار زنان در خانواده، خشونت های خانگی (اعم از زن و مرد و کودک) و خشونت های خانگی علیه زنان بطور اخص نام برد که در این نوشته تمرکز عمده بر روی این مسئله صورت خواهد گرفت. [9]

    خشونت علیه زنان به هر گونه رفتارخشن وابسته به جنسیت گفته می شود که بصورت آشکار یا پنهان رخ می دهد و منجر به آسیب جسمی، جنسی یا روانی و ضرر یا رنج زن می گردد. چنین رفتاری می تواند با تهدید یا اجبار یا سلب مطلق اختیار و آزادی صورت گیرد .

    بسیاری معتقدند خشونت علیه زنان هنوز به عنوان ابزاری برای تداوم و تقویت فرمان برداری زنان از مردان، استفاده می شود. این نوع رفتار قابلیت انتقال از نسلی به نسل دیگر دارد، زیرا پسرانی که شاهد خشونت علیه مادرانشان هستند، در دوران بزرگسالی برای حل اختلاف های خود پیش از سایر پسران به خشونت روی می آورند و در مقابل دختران شاهد خشونت علیه مادرانشان نیز نسبت به سایر دختران با احتمال بیشتری قربانی خشونت شوهرانشان خود می شوند.

  • فهرست و منابع پایان نامه بررسی علل و عوامل خشونت های خانگی علیه زنان در استان قزوین

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    [1] احراری ح.؛ «نقش پژوهش در خشونت خانگی علیه زنان»؛ فصلنامه علوم، تحقیقات و فناوری، س 4، ش 8 ، 9، زمستان 1380 و بهار 1381.

    [2] خشونت علیه زنان، (جلد اول و دوم)؛ مرکز مشارکت زنان، 1381.

    [3] جایگاه زنان در نظام خانواده کشور؛ مرکز امور مشارکت زنان، 1380.

    [4] بررسی آماری وضعیت زنان استان تهران بر مبنای رویکرد توسعه انسانی، مرکز امور مشارکت زنان، 1380.

    [5] Gender Equality & Empowerment: A stutistical profil of the escap region, Unescap, 2004.

    [6] اهم اقدامات ج. ا. ا. در راستای ارتقای نقش زنان در عرصه قدرت و تصمیم‌گیری، مرکز مشارکت زنان، آبان 1377.

    [7] محمدی اصل ع.؛ مدیریت ناکارامد ایرانی و ریشه‌های اجتماعی آن، فرهنگ و توسعه؛ سال دهم، آذرماه 1380.

    [8] هاشمی س.ع.؛ بررسی تطبیقی مشارکت زنان در بازار کار ایران و سایر کشورها، زن، توسعه و تعدد نقشها؛ مرکز امور مشارکت زنان 1380.

    [9] مطهری م.؛ نظام حقوق زن در اسلام؛ صدرا، 1376.

    [10] بابازاده ع.ا.؛ سیمان زن در قرآن؛ لوح محفوظ، 1377.

    [11] محمدی ب.، مؤید حکمت ن.، نبئی ش.؛ بررسی نقش عوامل فرهنگی مؤثر در توسعه ایران و سنجش نگرشهای گروهی از صاحبنظران ایرانی؛ پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1381.

    [12] اعزازی ش.؛ تحلیل ساختاری جنسیت؛ گردآورنده: ن. جزنی؛ نگرشی بر تحلیل جنسیتی در ایران؛ انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1380.

    [13] Bass B. M.; Bass & Stogdill''s handbook of leadership; 3rd. ed. London: Free Press, 1990.

    [14] Mumford A.; Handbook of management development; 4th. ed. Vermant: Gower, 1994.

    [15] کار م.؛ زنان در بازار کار ایران؛ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1379.

    [16] زن، توسعه و تعدد نقشها؛ مرکز امور مشارکت زنان؛ مطالعات زنان ش 6، 1380.

    [17] عبداللهی م.؛ «سقف شیشه‌ای: مانع ارتقای شغلی زنان»؛ فصلنامه مطالعات مدیریت؛ ش 35 و 36، 1381.

    [18] نائینی ع.؛ گزارش تحلیلی از بهبود وضعیت زنان شاغل پس از انقلاب؛ مرکز آمار ایران، 1377.

    [19] افشاری ز.، شیبانی ا.؛ «تجزیه جنسیتی بازار کار در ایران»؛ مجله پژوهش زنان؛ دوره 1، ش 1، پاییز 1380.

    [20] بانک اطلاعاتی مدیران کشور؛ سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور؛ خردادماه 1380.

    [21] زاهدی ش.؛ ارتقای مشارکت زنان در سطوح مدیریتی ایران؛ دانش مدیریت، ش 62، پاییز 1382.

    [22] Maddock S.; “Modernization requires transformational skills”; Women in Management Review; Vol. 17, No. 2002.

    [23] الوانی س.م.،؛ ضرغامی فرد، م.؛ «موفقیت زنان در کارراهه مدیریتی»؛ مدیریت دولتی؛ ش 53 و 54، پاییز و زمستان 1380.

    [24] Chater K., Gaster R.; The equality myth; Sydnery: Allen & Unwin, 1995.

    [25] Peters H.; “Female executive & the glass ceiling”; Women in Management Review; Vol. 17, No. 1, 2002.

    [26] داگلاس م.؛ «پیروزی در نبرد جذب نخبگان زن»؛ ترجمه: مریم شریفیان ثانی؛ گروه مدیریت، ش 5، اسفند 1379.

    [27] Cordano M., Scherer R., Owen C.; “Attitude toward women as managers: Sex versus culture”; Women in Management Review; Vol. 17, No. 2, 2002.

    [28] Employment for women: Gender lssues in employment policy; Social Development Newsletter; No. 36, Jun 1996.

    [29] کرایب ی.؛ نظریه اجتماعی مدرن؛ ترجمه: ع. مخبر؛ تهران: انتشارات آگاه، 1378.

    [30] العقلایی ا.؛ «موانع ارتقای زنان به مشاغل مدیریتی»؛ پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی، 1377.

    [31] سفیری خ.؛ موانع و مشکلات اجتماعی و فرهنگی اشتغال زنان و پیامدهای ناشی از آن با مؤسسه کار و تأمین اجتماعی؛ 1379.

    [32] اعزازی ش.؛ «بازتاب چشمداشتهای اجتماعی در تلویزیون»؛ مجله پژوهش زنان؛ دوره 1، ش 1، پاییز 1380.

    [33] شهیدی ل.؛ «علل و موانع عدم ارتقا زنان به مشاغل مدیریتی»؛ پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا، 1378.

    [34] زاهدی ش.؛ «موقعیت زنان در جامعه دانشگاهی»؛ مجله تحول اداری، ش 4 و 5، پاییز 1372.

    [35] بهرامی نسب م.؛ «بررسی میزان مشارکت زنان در سطوح مدیریت و تحلیل موانع موجود»؛ پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی، 1379.

    [36] یزد خواستی ب.؛ زنان و تغییرات اجتماعی؛ انتشارات مانی، 1372.

    [37] موسوی ی.؛ موانع و مشکلات موجود اشتغال زنان شاغل در بخش غیر دولتی شهر تهران؛ گزارش پژوهش با مشارکت مرکز امور مشارکت زنان و دانشگاه الزهرا.

    [38] سفیری خ.؛ «بررسی وضعیت اشتغال زنان در بخش غیر دولتی و علل و مشکلات درون سازمانی مؤثر بر آن»؛ گزارش پژوهش با مشارکت مرکز امور مشارکت زنان و دانشگاه الزهرا.

    [39] آزاده م.؛ «بررسی رابطه بین شرایط عینی و ذهنی کار بر رضایت شغلی زنان در بخش خدمات غیر دولتی در شهر تهران»؛ گزارش پژوهش با مشارکت مراکز امور مشارکت زنان و دانشگاه الزهرا.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت