بیان مسئله و ضرورت آن :
موضوع مورد پیشنهاد خانه ای برای کودکان بدون سرپرست است . بی سرپرستی بیشتر از آنکه یک مشکل فردی باشد مشکلی اجتماعی است . امروزه در سرتاسر دنیا با افزایش تعداد کودکان بی سرپرست یا بد سرپرست روبه رو هستیم این روند رو به رشد دلایل زیادی از جمله جنگ ، فقر ، افزایش فساد و فحشا ، اعتیاد و ... دارد .
بر اساس آمار سال جاری سرپرستی 17 هزار و 407 کودک بر عهده سازمان بهزیستی است که از این تعداد 5/14% به دلیل فوت والدین 20% به دلیل صلاحیت نداشتن والدین 5/13% به دلیل جدایی والدین و 16% کودکان به دلیل رها شدن بی سرپرست شده اند.
کودکان بی سرپرست در واقع قربانیان اجتماع هستند . اجتماعی که نه تنها آنان را از داشتن پدر و مادر و کانون گرم خانواده و به عبارتی از یک حق طبیعی محروم ساخته است بلکه پذیرای آنان نیز نمی باشد و به آنها به چشم سربار می نگرد . اگر قرار است نگهداری این کودکان را تنها رفع تکلیف فرض نکرده و به این نکته آگاه باشیم که در طی چند سال آینده این کودکان باید قدرت فعالیت و همگامی با جامعه و حتی توان مطرح شدن به عنوان سرمایه های با ارزش برای سازندگی کشور را دارا باشند میتوان بیان کرد ایجاد چنین خانه و مرکز نگهداری امری حیاتی است . خانه سرپناهی به کودکان بی سرپرست می آموزد به جامعه با سربلندی و بدون احساس حقارت و خواری و با توجه به ارزش های انسانی خود وارد شوند و به جای پنهان کردن واقعیت و فوران این خودسرکوبی به صورت عقده ای مختلف روانی خود واقعیتشان را بروز دهند و بدانند که آنها نیز مانند دیگران هستند با این تفاوت که در سنین کودکی دچار فقدان موهبت پدر و مادر شده اند و این امر را درونی کنندکه شکست ها ، پله های موفقیت هستند و این واقعیت سخت موجود ، بخش کوچکی از هستی آنهاست و به جای زندگی کردن در موضع مظلومانه مسئول هستند که احساس ترحم اجتماعی را که ناشی از نمود مظلومانه آنهاست برطرف سازند .
اهداف پروژه :
آبراهام مازلو اندیشمند علوم اجتماعی نیازمندی های انسان را به 5 گروه زیر تقسیم می کند .
نیازهای فیزیولوژی (مانند خوراک و پوشاک)
نیاز به ایمنی و اطمینان (مانند سرپناه و امنیت محل)
نیاز به روابط عاطفی (ارتباط با خانواده و فرزندان و پدر و مادر)
نیاز به احترام و منزلت اجتماعی (مراودات و مناسبات اجتماعی )
نیاز به خودیابی
و بیان می کند نظریه فوق بر دو اصل استوار است که:
الف) علوم انسان ها به منظور تأمین و برآورد نیازهای خود با توجه به موقعیت و امکانات و طول عمر زندگی تلاش بیشتری را در سطوح اولیه (نیازهای فیزیولوژیکی ، ایمنی و ... ) دارند به طوریکه بخش عظیمی از اوقات و هزینه زندگی را در این بخش ها می گذرانند و تا مراحل اولیه به نحو رضایتمند تأمین نگردد به مرحله بعد گرایش کمتری دارد .
ب) چنانچه در راستای تأمین این نیازها مشکلات و موانعی پدید آید انسان به دو شکل عمل می نماید .
برخورد مستقیم که این خود ناهنجاری اجتماعی ، تعارض و سرکشی را به همراه دارد .
بدواً کاری انجام نمی دهد بطور غیر مستقیم بعداً در جایی این تعارض و برخورد را به شیوه ای دیگر نشان می دهد که به آن عقده روانی گویند .
همچنین وینیکت در این باره می گوید : در سر چشمه هر یک از گرایشهای ضد اجتماعی همواره فقدان یا محرومیتی وجود دارد.
با توجه به نظریه اندیشمندان نتیجه گیری می شود که بیشترین تعارضات و ناهنجاری های نوجوانان از برخورد مستقیم کمبودهایی است که در آینده بروز خواهد کرد .
هدف از این پروژه تجسم معماری راهکاری جامعه شناختی و روانشناختی مرتبط با موضوع با توجه به اقدامات موفق انجام شده است در سایر کشورها می باشد . هدف طرح فضایی است که بتواند متضمن تحقق مفاد اعلامیه حقوق کودک بوده و کودکان آن را پذیرا شده و به جایی که ویژه ومطابق با خواست ها و نیازهای متفاوت ابعاد زندگی شان است انتقال دهند . این چنین فضایی باید دارای تنوع و جذابیت لازم بوده از القاء حس اسارت به کودکان به دور باشد این فضا با موفقیت خود در جذب کودکان بی سرپرست اهداف زیر را مد نظر خواهد داشت :
بهبود شرایط زندگی کودکان به عنوان آسیب پذیرترین قشر جامعه .
کاهش میزان جرم و بزهکاری .
تأمین سلامت و سعادت امروز و امنیت فردای جامعه .
آماده کردن کودکان برای ورود به اجتماع .
مبانی نظری عام طرح :
طرح خانه کودکان بی سرپرست به منزله ساختمانی مجزا و شاخص از دیگر منازل نیست . بلکه به منظور ایجاد فضایی است که امکانات رفاهی را با عنوان مأمنی برای این کودکان در سطحی وسیعتر فراهم می آورد به این منظور هدف القا امنیت در خانه و خانواده که فقدان بزرگ این کودکان است در درجه اصلی اهمیت قرار می گیرد .
فصل اول : پدیده بی سرپرستی
1-1 بی سرپرستی ، عوامل و تبعات
سال 1979 بنابر اعلام سازمان ملل ، سال جهانی کودک نامگذاری شد . پدیده های شوم اجتماعی نظیر گرسنگی ، قحطی ، بیکاری ، بی خانمانی ، بیماری های جسمی و روانی ، بردگی و خرید و فروش اطفال ، فحشا و بی سرپرستی سرنوشت گروه های کثیری از کودکان را تیره ساخته است .
آمار روزافزون اعتیاد و طلاق دائماً سیر فراوانی مشکلات اطفال را افزایش می دهد و همچنین واقعیت تغییرات اجتماعی در عصر حاضر و علی الخصوص تأثیرات آنها بر ساختار خانواده زندگی کودک امروزی را دچارتحولات بی شماری ساخته است . خانواده در بسیاری موارد کامل نیست و با بروز اتفاقات گوناگون شاهد میزان طلاق و در نتیجه گسترش آمار کودکان بی سرپرست یا کودکانی که در خانواده های از هم پاشیده و تک والدی زندگی می کنند جهت دیگری از بی سرپرستی را نشان می دهد . پدیده اضمحلال خانواده و در نهایت پدیده بی سرپرستی اطفال – در تصویر واقعیت – مجرد و مستقل نبوده بلکه با سایر مسائل اجتماعی در رابطه قوی می باشد . امروزه آمار فراوان محکومین را کسانی تشکیل می دهند که در سابقه خانوادگی خود از ضایعه فقدان والدین یا یکی از آنها آسیب دیده اند .
تحقیقات مؤسسه مرکزی مشاهده های مربوط به کودکان بداخلاق و بی نظم در دنیای غرب آن هم درباره 2855 کودک نشان داده است که 509 نفر پدر نداشته اند ، 612 نفر مادر نداشته اند ، 409 نفر از پدر و مادر محروم بودند ، 538 نفر نسل نامشروع بودند ، 290 نفر از حق حضانت محروم بودند ، 697 نفر پدری میگسار داشتند و 264 نفر مادر میگسار و الکلی داشتند .[1]
به هر حال با ذکر نمونه هایی از آمار و ارقام مربوط به کودکان بی سرپرست روشن می شود که واقعیت بی سرپرستی نه صرفاً متعلق به یک ناحیه خاص بلکه دارای سیطره های جهانی است ، و لزوم بررسی های عمیقی را آن هم در کلیه ابعاد با توجه به وسعت قلمرو دامنه آسیب و شدت مسأله نشان می دهد .
امروزه علاوه بر فراهم آوردن استانداردهای لازم زندگی و سلامت جسمی و روانی ، مسأله مهم سعادت این کودکان است که در سطوح مختلف تحقیقاتی و اجرایی باید به آن پرداخته شود.
از هم پاشیدگی خانواده و نیز بسیاری عوامل گوناگون دیگر در جامعه ایران کودکان بسیاری را در معرض خطر بی سرپرستی و تبعات مشکلات ناشی از آن قرار داده است . ناسازگاری ها در خانواده به خصوص هنگامی که منجر به جدایی و طلاق شود و یا از دست دادن یکی از والدین ، آسیب پذیری فرزندان را افزایش می دهد و به طور قطع زمینه را برای بروز آسیب های اجتماعی گوناگون آماده تر می کند . بسیاری معتقدند که ریشه هر نوع رفتار ضد اجتماعی کودکان را می توان در زمینه و آسیب های خانوادگی جستجو کرد .
تا به امروز پژوهش های جامعه شناختی در اکثر موارد به بزرگسالان در اجتماع و تجربه های آن پرداخته و در کمتر مواردی به کودکان و عکس العملهای آنان در برابر پدیده هایی چون جدایی و طلاق والدین و آثار آن و یا دیگر آسیب های وارده بر خانواده پرداخته اند . در صورتیکه کودکان علی رغم سن کم ، دارای قدرت درک و احساسات آسیب پذیرتری هستند و تأثیر این پدیده ها بر روح آنان آثار عمیق تر و حتی گاهی جبران ناپذیرتری می گذارد و این در حالی است که جامعه آینده هر ملتی به دست کودکان آن ساخته خواهد شد و هیچ جامعه ای نمی تواند به حیات خود ادامه دهد مگر آنکه اعضایی از نظر روانی سالم در آن زندگی کند .
1-2- بررسی پدیده بی سرپرستی از دیدگاه جامعه شناسی
1-2-1- ساختار خانواده در ایران
اصطلاح خانواده گاه به گروهی از افراد که روابط "زن و شوهری" یا "پدر و مادر – فرزندی" میانشان وجود دارد اطلاق می شود و گاه مفهومی از یک گروه اجتماعی محدود را در بر دارد که افرادش با روابط گوناگونی از جمله روابط خویشاوندی به یکدیگر مربوطند .
خانواده زن و شوهری بر اساس ازدواج به وجود می آید و مشخصه آن روابط خاصی میان پدر و مادر ، والدین و فرزندان و خواهران و برادران است
درباره اینکه زن و شوهری نخستین شکل خانواده است یا از تجزیه گروه های خانوادگی بزرگتر پدیدار شده و ثمره انقلاب صنعتی است ، بحث بسیار شده است .
رهایی زنان از قیود گوناگون ، تقسیم کار که ثمره انقلاب صنعتی بود و زوال صنایع دستی و خانگی سبب شد که برخی دیگر از وظایف خانواده چون وظایف دینی ، تربیتی ، اقتصادی ، تفریحی و ... به سازمان های اجتماعی منتقل شود . خانواده زن وشوهری کوچک و تنها به این صورت به وجود آمد و دچار ناامنی های بسیاری شد . اشاعه آموزش و عقب رفتن سن کار تعادل مالی خانواده را از میان برد . فرزندان خانواده را در جستجوی کار زوج اصلی (پدرو مادر) در خارج از خانه شیوه زندگی خانواده را دگرگون کرد . حقوق جدید خانواده نسبت به این تحول خیلی دیرتر تغییر یافت خصوصاً که در نظر بسیاری از افراد در قرن نوزدهم حتی اوایل قرن بیستم خانواده نهادی بودکهنه که دورانش به سر آمده بود و پیش بینی می شد که شکل های جدیدی از زندگی گروهی و پرورش جمعی کودکان جانشین آن شود . سال های میان دو جنگ دوران بحرانی خانواده بود و ادبیات اروپایی این تحول را به خوبی منعکس کرد . نامه به پدر اثر کافکا نامه درباره ازدواج اثر توماس مان توصیفی از این وضع بد بودند . پس از جنگ دوم شاهد اهمیت یافتن دوباره خانواده هستیم . در 32 قانون اساسی از 39 قانون اساسی که بعد ازجنگ دوم تهیه شد موادی به حقوق خانواده و اهمیت آن اختصاص یافت و اعلامیه جهانی حقوق بشر به خانواده توجه خاصی نشان داد . اینک ما شاهد شکل جدیدی از خانواده هستیم که هر چند شباهت زیادی به شکل های قدیمی آن ندارد اما در جستجوی ضوابط و معیارهای تازه ای است که بتواند علت وجودی خود را در جامعه ای که افراد به گروه ها و جماعات مختلف بستگی یافته اند و راه و رسم تازه ای پیدا کرده اند ثابت کند . دگرگونی خانواده ایرانی در نیم قرن اخیر آرام و کند اما مستمر و قاطع بوده است زمانی دراز شکلی از خانواده در این سرزمین وجود داشته که جامعه شناسان آن را با اصطلاح کلی خانواده گسترده وصف کرده اند . خانواده ای بود بر اساس شرایع اسلامی و سنت های ایرانی . خانواده ای که مذهب و سنت و شیوه تولید اقتصادی جوامع کشاورزی مبانی آن را تشکیل می داد . این خانواده بر اساس پدرتباری و پدرمکانی و اولویت جنس مذکر استوار بود و سازمان مرتبی داشت که زیر نظر پدر اداره می شد . منزلت اجتماعی زن ناچیز بود و به فرزند آوردن و فرزندان نام و نشان از پدر می بردند و مقررات ازدواج ، طلاق و ارث و نگهداری از فرزندان بر اساس فقه اسلامی استوار بود و روابط افراد خانواده بر سلسله مراتبی مبتنی بود . نفوذ تمدن غرب که گاهی صورت تقلید بدون قید و شرط نیز به خود می گیرد بیش از همه در روابط زن و مرد و پدران و فرزندان به چشم می خورد روابط زوجین لااقل در محیط های شهری شکلی تازه به خود گرفته و زن به عنوان همدم و همکار مرد پذیرفته شده است . مدرسه به کمک خانواده آمده است و گاه تعالیم آن با تعالیم خانواده تضاد پیدا کرده است . امکانات تحرک اجتماعی موجب رشد طبقات متوسط در شهرهای ایران شده و آموزش عمومی و تخصصی مشاغل جدیدی را به وجود آورده و صاحبان این مشاغل جدید (صنعت و خدمات) رفتارهای تازه و راه و رسم دیگری یافته اند . همچنین تحرکی کارگردان و روستاییان لزوماً ابعاد خانواده را دگرگون کرده است .