پایان نامه عدالت و موارد اعتبار آن در فقه امامیه

تعداد صفحات: 110 فرمت فایل: word کد فایل: 10002572
سال: 1394 مقطع: کارشناسی ارشد دسته بندی: پایان نامه حقوق
قیمت قدیم:۱۷,۶۰۰ تومان
قیمت: ۱۵,۵۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه عدالت و موارد اعتبار آن در فقه امامیه

    پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد «M.A»

    رشته: الهیات

    گرایش :  فقه و حقوق اسلامی

    چکیده

    هدف از پژوهش حاضر عدالت و موارد اعتبار آن در فقه امامیه می باشد عدالت عبارت است ،مسئله عدالت دربسیاری از امور ریزو درشت زندگی بشر به عنوان شرط مطرح شده است. از این رو است که مومنان در انتخاب امام جماعت و هم چنین در تنظیم سند دین و مطالبات  ، اقامه شهادت و گواهی نسبت به خودو دیگری  و اموری از این دست موظف به رعایت شرط عدالت می باشند.به سخن دیگر، مؤمنان موظف هستند در مسیر زندگی خویش در همه امور خرد و کلان، شخصی و اجتماعی، دنیوی و اخروی عدالت را مراعات کنند و از ظلم و جور و بیداد پرهیز کنند ولی عموم فقیهان، عدالت را صفتی افزون بر اسلام می پندارند و به همین جهت، عادل باید واجبات و مستحبات شرعی را انجام دهد و از محرمات و مکروهات پرهیز کند. سیستم قضایی اسلام بر محور عدالت قاضی و شهود می‌چرخد و به‌طورکلی در بسیاری از ابواب فقه، از عبادات و معاملات، عدالت نقش محوری دارد. ازاین‌رو فقهای امامیه به شناخت مفهوم عدالت و شفاف‌سازی تعریف آن همت گماشته و فراوان به‌ نقض و ابرام پرداخته‌اند؛ ولی نتیجه واحدی به‌دست نیامده و آرای گوناگونی ارائه داده‌اند؛ برخی عدالت را از قبیل ملکه نفسانی دانسته‌اند  ؛ برخی گفته‌اند عدالت از قبیل ملکه نیست، بلکه عبارت است از خود اعمال خارجیه، از انجام واجبات و ترک محرمات، بدون آنکه مستند به ملکه باشد خواه مفهوم عدالت در فقه همان معنای لغوی آن باشد یا خیر، و خواه برای آن حقیقت شرعیه یا مشترعه قائل باشیم یا خیر، عدالت در فقه دارای تعریفی خاص بوده و فقها برای آن قیودی را لحاظ نموده‌اند. همچنین اهل لغت معتقدند عدالت به ‌معنای موزون بودن و درستی است، اما اینکه در شریعت به چه انسانی موزون و درست (عادل) می‌گویند و چه قیودی در درستی انسان نقش دارد، از حوزه کار اهل لغت بیرون است. ازاین‌رو حتی اگر مفهوم فقهی عدالت را مغایر با معنای لغوی آن ندانیم، باز هم بحث درباره مفهوم فقهی آن ضروری می‌باشد.

     

    کلمات کلیدی-:عدالت-موارد عدالت-فقه امامیه

    الف)بیان مساله

    مسئله عدالت از دیرباز جزو مهم‌ترین دغدغه‌های بشر و ادیان الهی بوده است؛ به‌گونه‌ای­که می‌توان تحقق قسط و عدل را از بزرگ­ترین اهداف بعثت پیامبران و تشریع ادیان الهی به­شمار آورد[1]. مسئله عدالت به­قدری در سرنوشت ملت‌ها و دولت‌ها اهمیت دارد که حتی حکومت‌های جور نیز ریاکارانه خود را متصف به آن دانسته و برای جلب قلوب مردم، هدف خود را تحقق قسط و عدل اعلام می‌دارند.از منظر فقه نیز عدالت در عرصه‌های گوناگون زندگی انسان نقش اساسی دارد؛ از امام جماعت گرفته تا مرجعیت تقلید و تا زعامت عالیه جامعه اسلامی، همه مشروط به عدالت هستند؛ سیستم قضایی اسلام بر محور عدالت قاضی و شهود می‌چرخد و به‌طورکلی در بسیاری از ابواب فقه، از عبادات و معاملات، عدالت نقش محوری دارد. ازاین­رو فقهای امامیه به شناخت مفهوم عدالت و شفاف‌سازی تعریف آن همت گماشته و فراوان به‌ نقض و ابرام پرداخته‌اند؛ ولی نتیجه واحدی به­دست نیامده و آرای گوناگونی ارائه داده‌اند؛ برخی عدالت را از قبیل ملکه نفسانی دانسته‌اند[2] ؛ برخی گفته‌اند عدالت از قبیل ملکه نیست، بلکه عبارت است از خود اعمال خارجیه، از انجام واجبات و ترک محرمات، بدون آنکه مستند به ملکه باشد[3] ؛ برخی دیگر عدالت را صرف اسلام با عدم ظهور فسق دانسته‌اند؛ بدین معنا که اگر کسی مسلمان باشد و از او در خارج فسقی ظاهر نشود، حکم به عدالت او می‌شود[4]؛ جمعی نیز عدالت را صرف حسن ظاهر به­شمار آورده‌‌اند[5].علاوه­براین، مشهور فقهای متأخر از علامه حلی، مروت را در مفهوم عدالت شرط دانسته‌اند[6]. در مقابل، بعضی فقها نیز مروت را در مفهوم عدالت شرط نمی‌دانند[7]. برخی دانشمندان علم لغت، عدالت را به­معنای مساوات و برابری[8]  و برخی آن را به­معنای استقامت، یعنی راست و موزون بودن دانسته‌اند[9].

    خواه مفهوم عدالت در فقه همان معنای لغوی آن باشد یا خیر، و خواه برای آن حقیقت شرعیه یا مشترعه قائل باشیم یا خیر، عدالت در فقه دارای تعریفی خاص بوده و فقها برای آن قیودی را لحاظ نموده­اند. همچنین اهل لغت معتقدند عدالت به­معنای موزون بودن و درستی است، اما اینکه در شریعت به چه انسانی موزون و درست (عادل) می‌گویند و چه قیودی در درستی انسان نقش دارد، از حوزه کار اهل لغت بیرون است. ازاین­رو حتی اگر مفهوم فقهی عدالت را مغایر با معنای لغوی آن ندانیم، باز هم بحث درباره مفهوم فقهی آن ضروری می‌باشد. لذا سخن صاحب جواهر بسیار بجاست که می­گوید: «لو لم نقل بالحقیقه الشرعیه فیها فالمجاز الشرعی لا شک فی ثبوته و هو کافٍ»[10]. از مباحث پیش­گفته چنین برمی­آید که مفهوم عدالت از قبیل ملکه است. دلایل فراوانی بر این مطلب دلالت دارد و اشکالاتی که برخی از فقها دراین­زمینه مطرح کرده‌اند، تمام به‌­نظر نمی‌‌‌رسد. نیز مقتضای ادله از آیات و روایات آن است که ارتکاب صغائر در صورت عدم اصرار، لطمه­ای به عدالت نمی‌زند. همچنین دلایلی که برخی از فقها بر اشتراط مروت در مفهوم عدالت اقامه نموده‌اند، دلالتی بر مدعای آنها ندارد و مروت در مفهوم عدالت شرط نمی‌باشد. بنابراین مفهوم عدالت از منظر فقه امامیه، ملکه‌ای است که موجب ترک کبائر می‌شود و قیودی همانند مروت و ترک صغائر در آن دخالتی ندارد.

     

     ب)ضرورت و اهمیت تحقیق

    اگر به مهم ترین و اساسی ترین بخش های زندگی بشر و قوانین مربوط یا مرتبط با آن توجه کنیم در همه جا نقش و کارکرد اساسی عدالت به خوبی و روشنی مشهود است. ازاین روست که عدالت از مهم ترین شرایط احراز مقام امامت و رهبری جامعه شمرده شده است و کسی که از صفت و خوی عدالت بهره مند نیست و منش و خوی وی بر ظلم و بیداد است از دایره رهبری جامعه به خودی خود بیرون است[11].مسئله عدالت دربسیاری از امور ریزو درشت زندگی بشر به عنوان شرط مطرح شده است. از این رو است که مومنان در انتخاب امام جماعت و هم چنین در تنظیم سند دین و مطالبات [12]، اقامه شهادت و گواهی نسبت به خودو دیگری [13]و اموری از این دست موظف به رعایت شرط عدالت می باشند.به سخن دیگر، مؤمنان موظف هستند در مسیر زندگی خویش در همه امور خرد و کلان، شخصی و اجتماعی، دنیوی و اخروی عدالت را مراعات کنند و از ظلم و جور و بیداد پرهیز کنند.[14]خداوند در آیه 135 سوره نساء رعایت عدالت را مهم تر از رعایت حال خود، والدین و خویشاوندان فقیر و غنی می شمارد و در آیات 9 و 10 سوره حجر بر لزوم مراعات عدالت در رفع اختلاف های میان مؤمنان تأکید می کند.به نظر قرآن برای دست یابی به هرگونه عدالت مشهود و تحکیم و اقامه قسط و داد در جامعه، نمی توان جز از راه برنامه های خاص چون سخت گیری و شدت عمل و جهاد دست یافت. این بدان معنا خواهد بود که قسط و عدالت مشهود مرکز و محور همه تحولات و برنامه ریزی ها و اهداف دولت و ملت است[15].

    به هرحال انسان ازنظر قرآن به دور از هرگونه گرایش و تمایلات دینی و مذهبی برای دست یابی به هرنوع کمال و رشد وبالندگی و نظم اجتماعی و ده ها هدف و مقصد دیگری لازم بلکه موظف است که عدالت را در زندگی مراعات کند[16]. خداوند برای اهمیت بخشی به مفهوم عدالت و تأثیرگذاری در رفتار مسلمانان و بهادهی به جایگاه و ارزش عدالت در زندگی مسلمانان از آنان می خواهد که عدالت را در همه حوزه های زندگی و نسبت به همگان حتی دشمنان در بحبوحه جنگ و خونریزی مراعات کنند. به این معنا که مسلمانان مجاهد موظف به رعایت اصول عدالت حتی در جنگ و نسبت به دشمنان خود هستند[17]. در ارزش و اهمیت عدالت همین بس که رعایت آن از سوی مردم شایسته تر از احسان و نیکی و بخشش به خویشاوندان دانسته شده (نحل آیه 90) و برپایی آن از اهداف اصلی دعوت پیامبر (شورا آیه 15) قرار داده شده و هدف بعثت و فرستادن پیامبران از سوی خداوند آشنایی مردم با اصول عدالت و حقوق مبتنی بر آن و آموزش و مدیریت عملی برای ایجاد جنبش های مردمی برای اجرای آن دانسته شده است[18].خداوند در آیه 3 سوره نساء رعایت عدالت را در روابط خانوادگی تأکید می کند و جواز هرگونه تعدد زوجات را مشروط به رعایت آن در نفقه قرار می دهد و در آیه 42 سوره مائده و 90 سوره نحل و 3 و 4 سوره الرحمن، رعایت عدالت را موعظه می کند و مردمان را برای اجرای آن پند می دهد.در آیات 48 و 50 سوره نور خداوند خود را به عدالت می ستاید و این که هرگز کسی نمی بایست ترسی از بی عدالتی از سوی خدا و رسولش(ص) داشته باشد.ازنظر قرآن بنیان جامعه و همگرایی و نظم و ثبات اجتماعی بر عدالت است و حاکمان و دولتمردان موظف هستند که عدالت را در جامعه نهادینه و اجرا کنند و از هرگونه ظلم و ستم و بیداد پرهیز نمایند[19].خداوند در آیات بسیاری چون نساء 3 و 58 و 127 مردمان را به سوی برپایی و رعایت عدالت دعوت می کند و در آیه 76 سوره نحل دعوت به عدل از سوی مردمان را مهم ترین نشان انسان های ارزشمندی شمارد.

    ج) سوالات پژوهش:

    سوال اصلی:

    عدالت در فقه امامیه از چه ابعادی دارای اعتبار و اهمیت است؟

    سوالات فرعی:

    با ملاحظه به مبانی فقهی،عدالت چه نقشی در ابعاد اقتصادی ،اجتماعی و فردی انسان دارد؟

    با ملاحظه فقه امامیه عدالت چه جایگاهی در احکام فقهی دارد؟

    د)پیشینه تحقیق

    طباطبایی (1424) عنوان کرد ارای فقهای امامیه درباره مفهوم عدالت در فقه: دسته­ای از فقها معتقدند عدالت ملکه نفسانی است که موجب می‌شود شخص ملازم تقوا و مروت باشد .

    محقق اردبیلی(1418) نقل کرد:  شیخ انصاری می­گوید: «این قول، مشهور میان علامه حلی و فقهای متأخر اوست» محقق اردبیلی گفته است: «این قول مشهور میان علمای عامه و خاصه در اصول و فروع است»

    یزدی(1424)برخی از فقها برآنند که عدالت عبارت است از نفس اعمال خارجیه، از انجام واجبات و ترک محرمات، درصورتی­که ناشی از ملکه نفسانی باشد. به عبارت دیگر، عدالت استقامت عملی در جاده شریعت است، به شرط آنکه مستند به ملکه باشد. شیخ انصاری دراین­باره می­نویسد:«این قول ظاهر کلام شیخ صدوق و پدرش و شیخ مفید در مقنعه و برخی دیگر از فقهاست» . مرحوم آیت­الله گلپایگانی  نیز قائل به این قول می‌باشد

    حلی(1418) می نویسد برخی فقها معتقدند: عدالت عبارت است از خود اعمال خارجیه، بدون آنکه مستند به ملکه باشد؛ یعنی انجام واجبات و ترک محرمات یا اجتناب‌ از کبائر و عدم اصرار بر صغائر. خویی (1385)معتقد است: «عدالت، خود اعمال خارجیه، از انجام واجبات و ترک محرمات است، بدون آنکه مقرون به ملکه بوده یا آنکه از ملکه صادر شده باشد. پس در نتیجه عدالت عبارت است از استقامت در جاده شرع به انگیزه خوف از خداوند متعال یا به امید ثواب» .

     انصاری(1374) نوشت دسته­ای دیگر از فقها معتقدند عدالت عبارت است از اسلام و عدم ظهور فسق در خارج؛ بدین معنا که کسی که مسلمان است و فسقی از او در خارج ظاهر نشده، حکم به عدالت او می‌شود. این قول از ابن­جنید و شیخ مفید حکایت شده است .

    طوسی(1413) در کتاب‌های خلاف و مبسوط قائل به همین قول شده و حتی در خلاف، بر آن ادعای اجماع نموده است.

    حر عاملی(1343) نوشت  البته مقصود از اسلام در این قول، ایمان (شیعه ‌بودن) است؛ ولی شهید ثانی معتقد است: «فهذا القول و ان کان أمتن دلیلاً و اکثر روایه ً و حال السلف تشهد به ... لکن المشهور الآن بل المذهب خلافه».

    نجفی(1429) نوشت بعضی فقها بر این باورند که عدالت صرفاً عبارت است از حسن ظاهر؛ بدین معنا که هرگاه شخص در ظاهر مرد صالح و مطیع اوامر و نواهی شرع شمرده شود، حکم به عدالت او می‌شود. این قول، ظاهر کلام شیخ مفید در مقنعه و شیخ طوسی در نهایه و قاضی ابن­براج است . در حاشیه معالم نیز از مرحوم وحید بهبهانی دراین­باره نقل اجماع شده است.

    حسینی(1422) عنوان کرد فقهای بزرگی چون وحید بهبهانی، صاحب مفتاح­الکرامه، صاحب جواهر و آیت­الله خویی، ملکه ‌بودن عدالت را نپذیرفته و اشکالات فراونی بر آن وارد نموده‌اند.

    حسینی(1432) نوشت  مهم‌ترین اشکالات مطرح­شده بدین شرح است: مرحوم وحید بهبهانی در کتاب مصابیح الظلام گفته است: پدید آمدن ملکه ترک گناه نسبت به همه گناهان، آن­هم به­معنای صعوبت صدور گناه، نه استحاله آن، بر فرض تحقق، در افراد نادری از مردم محقق می‌شود؛ درحالی­که عدالت مورد ابتلای عموم بوده و نیاز بدان در معاملات، ایقاعات و عبادات زیاد است. ازاین­رو اگر عدالت ملکه باشد، حرج‌ و اختلال نظام لازم می‌آید؛ درحالی­که نه­تنها یقین داریم در زمان پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) کار بدین دشواری نبوده است، بلکه از بررسی اخبار فراوان برای ما یقین پیدا می­شود که در مورد شاهد و امام‌ جماعت، مطلب بدین سختی که طرف­داران عدالت می‌‌گویند، نمی‌باشد

    مرحوم حسینی ‌عاملی، صاحب مفتاح الکرامه می‌گوید: فقها حکم می‌کنند که به هنگام صدور منافی عدالت از شخص، عدالتش زایل می‌شود؛ ولی به مجرد آنکه توبه نماید، عدالت او به حال اول خود باز می‌گردد. این امر با ملکه ‌بودن عدالت منافات دارد؛ زیرا ملکه در یک لحظه ایجاد نمی‌شود. پس اینکه فقها می‌گویند به مجرد توبه عدالت عود می‌کند، دلیل بر این است که عدالت از قبیل ملکه نیست 9).

    و) اهداف پژوهش:

    هدف اصلی

    بررسی عدالت و موارد اعتبار آن در فقه امامیه

    اهداف فرعی :

    شناخت نقش عدالت در ابعاد اقتصادی ،اجتماعی و فردی انسان با ملاحظه به مبانی فقهی.

    شناخت جایگاه عدالت در احکام فقه امامیه

    ز)روش تحقیق

    این تحقیق از نظر هدف بنیادی و از نظر روش از نوع توصیفی تحلیلی است در این تحقیق از روش کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری مطالعاتی اطلاعات جمع آوری شده و به روش تجزیه و تحلیل  عقلانی - منطقی مورد تحلیل قرار گرفته است.

     

     

     

     

     

     

     

    فصل اول

    مفاهیم ، ادبیات و تاریخچه)

     

     
     

    مقدمه

    در این فصل به بحث در مورد عدالت و همچنین تعریف آن از دیدگاه های مختلف و ادبیات و تاریخچه آن پرداخته شده است .

    کلیات عدالت

    عدالت در لغت به معنی دادگری است. برای این مفهوم تعاریف متعدّدی ارائه شده که به چند مورد آن اشاره می‌نماییم.

     امام خمینی (ره)، عدالت را چنین تعریف نموده‌اند:

    این که عدالت عبارت است از: حدّ وسط بین افراط و تفریط و آن از امّهات فضایل اخلاقیّه است، بلکه عدالت مطلقه، تمام فضایل باطنیّه و ظاهریّه و روحیّه و قلبیّه و نفسیّه و جسمیّه است، زیرا که عدل مطلق مستقیم به همه معنی است».[20]

    از نظر امام (ره)، عدالت ما درهمه‌ی فضایل اخلاقی است؛ زیرا به معنی حدّوسط است و اشاره به خطّ مستقیم، اعتدال و راستی دارد و افراط (زیاده روی) و تفریط (کوتاهی) هر دو به معنی خروج از راه حقیقت بوده، رذیلت محسوب شده و در اطراف عدالت قراردارند.

    راغب اصفهانی در کتاب مفردات می‌نویسد:

     «عدل، عدالت و معادله الفاظی هستند که مفهوم مساوات را اقتضا دارند. این کلمات به اعتبار برابری دو چیز به کاربرده می‌شود[21].»

    مرحوم علّامه ی طباطبایی نیز عدالت را چنین تعریف کرده است:

    «حقیقت عدل برپاداشتن مساوات است و برقراری موازنه بین امور، به طوری که هر چیزی سهم مورد استحقاق خویش را داشته باشد. پس عدل در اعتقاد آن است که به حق ایمان آورد و عدل در افعال فردی آن است که به آنچه سعادت او را تأمین می‌کند عمل کند و از آنچه موجب تیره روزی اوست جتناب نماید. عدل در میان مردم آن است که هر شخصی‌ را در جایگاه مورد استحقاق عقلی و شرعی و عرفی آن قرار دهد[22]».

     از نظر علّامه، مقصود از عدالت این نیست که به طور مساوی با همه‌ی افراد رفتار شود، بلکه باید شایستگی و لیاقت افراد لحاظ شود و هرکس به آنچه که استحقاق آن را دارد برسد. علّامه در این تعریف، به توضیح عدالت در اعتقاد، عدالت فردی و عدالت اجتماعی نیز پرداخته است.

    استاد مرتضی مطهری در کتاب «عدل الهی» چهارمعنی برای عدل ذکر می‌کند:

    موزون بودن (تناسب)، تساوی، رعایت حقوق افراد و اعطا کردن به هر ذی حقّ، حقّ او را، رعایت استحقاق‌ها در افاضه‌ی وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود یا کمال وجود دارد.

    شهید مطهری، عدل به معنی تساوی مطلق را قبول ندارند و در این مورد معتقدند که:

      «معنی دوم عدل، تساوی و نفی هرگونه تبعیض است. گاهی که می‌گویند فلانی عادل است منظور این است که هیچ گونه تفاوتی میان افراد قایل نمی‌شود. بنابراین، عدل یعنی مساوات. اگر مقصود این باشد که عدالت ایجاب می‌کند که هیچ‌گونه استحقاقی رعایت نگردد و با همه چیز و همه کس به یک چشم نظر شود، این عدالت عین ظلم است. و امّا اگر مقصود این باشد که عدالت یعنی رعایت تساوی در زمینه‌ی استحقاق‌های متساوی، البته معنی درستی است. عدل ایجاب می‌کند این چنین مساواتی را و از لوازم عدل است»[23].

    Abstract

    Thesis is the justice and credibility in the Shiite jurisprudence. Justice is unlawful duties and leave the Queen of justice, or to say that the current strength of the Queen. "Justice", the stability of the act say that the practical strength. Iebn roshd hanid andolosi , true justice finds differences, but all the jurists, Justice trait also believe Islam and therefore, must be just and desirable legal obligations to do or refrain from unlawful and abominable. Islamic judicial system based on justice and generally turns the judge and witnesses in many fields of law, the worship and transactions, justice is central. Therefore Shiite jurists to understand the concept of justice and clarify its definition of frequent violations and Abram escorting paid, but the results were not uniform and have offered various opinions. Some have natural justice such as Queen, just as Some have natural justice such as Queen, just as some have said the queen, but the actions of their foreign obligations, leaving the unlawful, without documentary Queen of whether or not it is literally the same concept of justice in jurisprudence , and whether or not we believe that the religious justice jurisprudence has a specific definition and jurists constraints paid for it. People also believe that the word justice means and properly proportioned, but that's what human law harmonious and just (just) say and what constraints involved in human right, the scope of work from the word out. So even if you do not know the concept of legal justice contrary to its literal meaning, the notions of jurisprudence it is necessary.

    Key words: justice-the justice-Imami

  • فهرست و منابع پایان نامه عدالت و موارد اعتبار آن در فقه امامیه

    فهرست:

    الف)بیان مساله. 8

    ب)ضرورت و اهمیت تحقیق.. 10

    د)پیشینه تحقیق.. 12

    ز)روش تحقیق.. 13

    فصل اول

    تعریف عدالت... 15

    مفهوم عدالت  از دیدگاه فقهی.. 17

    عدالت در اصطلاح فقها 17

    تعریف اول.. 18

    گفتار دوم  . تعریف دوم. 18

    تفاوت تعریف اول ودوم. 19

    تعریف سوم. 19

    تعریف چهارم. 21

    تعریف پنجم.. 21

    تعریف ششم.. 23

    دلایل فقها 23

    دلایل تعریف اول.. 24

    دلیل اول.  اصل عملی.. 24

    دلیل دوم. 24

    دلایل تعریف دوم. 24

    عدالت در اصطلاح.. 26

    عدالت در علم کلام و اخلاق.. 29

    معانی لغوی «عدل». 30

    عدل انسانی.. 30

    استقامت... 31

    انصاف... 36

    مساوات، تسویه. 39

    مسئله عدل در بین متکلمین.. 47

    فصل دوم

    جایگاه عدالت در آیات قرآن.. 52

    جایگاه عدالت در روایات... 53

    عدالت فردی.. 54

    عدالت اجتماعی.. 59

    عدالت اقتصادی.. 62

    مصادیق عدالت اجتماعی.. 68

    عدالت اقتصادی.. 70

    ارکان برقراری عدالت اجتماعی.. 73

    حاکم اسلامی.. 74

    برپایی توازن و عدالت اقتصادی.. 75

    کارگزاران.. 78

    برخی آثار عدالت اجتماعی.. 80

    شرکت مردم در همه امور مربوط به حاکمیت... 81

    فصل سوم

    مفهوم عدالت در اصطلاح فقه و لسان ائمه اهل بیت... 84

    موارد اعتبار عدالت در ابواب عبادات... 84

    عدالت در امام جماعت... 84

    شرایط امام جماعت... 84

    عدالت در معاملات... 85

    بیان اقوال.. 87

    نظریهی عدالت عرفی.. 87

    نظریهی عدالت واقعی(نظریهی مشهور) 87

    بررسی ادلهی احکام. 88

    آیات و تفاسیر. 88

    آیات مربوط به عدالت... 88

    بیشتر آیات مرتبط به عدالت مربوط به اجرای آن است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود: 88

    «ان الله یأمر بالعدل و الاحسان»(نحل/90) «خداوند به عدل و احسان فرمان می‌دهد.». 88

    عدالت در زکات... 90

    عدالت در روایات‏ 93

    زکات و عدالت‏ 94

    وظیفه حکومت اسلامى‏ 96

    عدالت در وصیت... 97

    بحث و نتیجه گیری.. 99

     

     

    منبع:

    قرآن کریم.

    نهج البلاغه، ترجمه و شرح سید علی ‌نقی فیض ‌الاسلام، بی‌جا: زرین، بی‌تا.

    آمدی، عبدالواحد، 1378ه.ق، غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه: محمدعلی انصاری، قم، انتشارات دار الکتاب.

    آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه: محمّدعلی انصاری، تصحیح: مهدی انصاری قمی، چاپ سوم، قم: امام عصر (عج)، 1384ش.

    ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر الحاوی التحریر الفتاوی، ج2، قم: موسسه نشر اسلامی، بی تا.

    ابن حمزه، محمدبن علی، الوسیله الی نیل الفضیله، قم: مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، 1408ق.

    ابن فارس قزوینی، ابوالحسن احمد، 1422ه.ق، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

    ابن‌منظور، جمال‌ ‌الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دار الکتب العلمیه ، بی‌تا.

    ابن منظور، أبیالفضل جمالالدین محمد بن مکرم (‌1405)، لسانالعرب، قم: نشر ادبالحوزه.

    الاصفهانی، الراغب، مفردات الفاظ القرآن، چاپ اول، دمشق: دارالقلم، 1416ه.ق.

    امام خمینی، سید روح‌الله موسوی، تحریرالوسیله، قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379..ص10.

    انصاری، شیخ مرتضی، کتاب المکاسب، چ3، قم: دهاقانی، 1374.

    انصاری، مرتضی (‌1420)، کتاب‌المکاسب، قم: المؤتمر العالمی بمناسبۀ الذکرى المئویۀ الثانیۀ لمیلاد الشیخ الأنصاری.

    انصاری، مرتضی (‌1419)، فرائدالأصول، قم: مجمع الفکر الإسلامی.

    انصاری، شیخ مرتضی (1379)‌، المکاسب، بی‌‌جا، محبین.

    انصاری، مرتضی (‌بی‌تا)، مطارح‌الانظار، مقرر ابوالقاسم کلانتر، قم: مؤسسۀ آل‌البیت (‌ع)، بی‌چا.

    تفتازانی، سعدالدین، شرح المختصر، چ2، قم: علامه، 1368.

    جوهری، إسماعیل‌بن حماد (‌1987) الصحاح تاج‌ اللغۀ و صحاح العربیۀ، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت: دارالعلم للملایین.

    جوادی آملی، عبدالله (1388)‌، حق و تکلیف در اسلام، قم، اسرا.

    جوادی آملی، عبدالله،1377، فلسفه حقوق بشر، قم، اسراء.

    حر عاملی، محمدبن الحسن (‌1414)، وسائلالشیعه، قم: المکتبۀ الاسلامیۀ، مؤسسۀ آل البیت علیهمالسلام لإحیاء التراث.

    حسینی عاملی، سید محمدجواد، مفتاح الکرامه، قم: مؤسسه النشر الاسلامی، 1422ق.ص267.

    حکیمی، محمد، 1370، معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی.

    حکیمی، محمدرضا و همکاران، 1377، الحیاه ، ترجمه احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

    حلی، ابن إدریس (‌1410)، السرائر، قم: مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین.

    حلی، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام، قم: دارالهدی، بی‌تا.

    حلی، حسن بن یوسف، قواعد الأحکام، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1418ق.

    خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، جلد اول، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1375ش.

    خمینی، روح الله شرح حدیث جنود عقل و جهل، چاپ سوم مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1378ش.

    خمینی، روح الله، صحیفه امام (22 جلدی)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) ، 1373ش.

    خمینی، روح الله، ولایت فقیه، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، 1373ش.

    خمینی، روح الله، چهل حدیث، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1371ش.

    خمینی، روحالله (‌1421)، کتاب البیع، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی.

    خمینی، روحالله (‌1385)، الرسائل، محقق مجتبی تهرانی، قم: مکتبه اسماعیلیان.

    خوئی، میرزا حبیب‌الله (1429ق)‌، منهاج البراعه فی شرح نهج‌البلاغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

    خوری شرتونی، سعید (1374)‌، اقرب الموارد، تهران، دارالاسوه للطباعه و النشر.

    خویی، ابوالقاسم (‌1377)، مصباح الفقاهه، تقریر محمدعلی توحیدی تبریزی، قم: مکتبه الداوری.

    خویی، ابوالقاسم (‌1417)، مصباح الأصول، مقرر محمد سرور بهسودى، قم: مکتبه الداوری.

    راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، چ2، بی‌جا: کتابفروشی مرتضوی، 1362.

    زبیدی، محمد بن محمد، 1403ه.ق، تاج العروس فی جواهر القاموس، بیروت، دار الهدایه.

    سبزواری، سید عبدالأعلی موسوی، مهذّب الاحکام، قم: دارالتفسیر، 1388.

    سبحانی، جعفر (1421ق)‌، محاضرات فی الإلهیات، قم، مؤسسه امام صادق (ع)‌.

    سروش، عبدالکریم (1371)‌، اوصاف پارسایان، تهران، صراط.

    سیدقطب، عدالت اجتماعی در اسلام،ترجمه: هادی، خسروشاهی و محمّدعلی گرامی، چاپ هشتم، تهران: شرکت سهامی انتشار ، بیتا.

    صدوق، محمد بن علی بن حسین، من لا یحضره الفقیه، چ2، قم: موسسه نشر الٲسلامی، 1404ق.

    طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروه الوثقی، چ2، قم: مؤسسه النشرالاسلامی، 1424ق.

    طباطبایی، سید محمدحسین (‌بی‌تا)، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم: منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه .

    طباطبایی، سید محمدحسین (‌بی‌تا)، حاشیه الکفایه ، قم: بنیاد علمی فکری العلامه الطباطبائی.

    طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروه، قم: مکتبه آیه االله المرعشی النجفی، 1404ق.

    طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروه الوثقی، چ2، قم: مٶسسه النشر الٲسلامی، 1424.

    طبرسی، فضل‌بن حسن (1388)‌، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، قم، نور وحی.

    طبرسی، ابی علی الفضلبن حسن (‌1415)، تفسیر مجمعالبیان، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات.

    طبرسی، ابی علی الفضلبن حسن (‌1421)، تفسیر جوامعالجامع، قم: مؤسسه النشرالإسلامی.

    طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، چ2، تهران: کتابفروشی مرتضوی، 1365.

    طریحی، فخرالدین، 1375، مجمع البحرین، تهران، مرتضوی.

    طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت: انتشارات الأمیره، 1413ق.

    طوسی، ابی جعفر محمدبن الحسن (‌1365)، تهذیب الأحکام، تهران: دارالکتب الإسلامیه .

    طوسی، ابی جعفر محمدبن الحسن (‌1409)، التبیان، تحقیق و تصحیح: أحمد حبیب قصیر العاملی، بی‌جا: مکتب الإعلام الإسلامی.

    طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت:انتشارات الٲمیره، 1413ق.

    طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری، تصحیح : مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، چاپ سوم، انتشارات خوارزمی، 1364 ش.

    فاضل لنکرانی، شیخ محمد، تفصیل االشریعه فی شرح تحریر الوسیله، چ4، قم: مرکز فقه الٲئمه ال اطهار، 1424ق،

    فاضل هندی، محمد بن حسن اصفهانی، کشف اللثام، چ2، قم: مٶسسه النشر الاسلامی، 1424ق.

    فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، چ2، قم: اسوه، 1425.

    فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، قم: دار الهجره، 1405ق.

    قمی، احمد بن علی(معروف به ابن رازی)،1413ه.ق، جامع الاحادیث، مشهد، بنیاد پ‍‍ژوهش‌های آستان قدس رضوی.

    کاپلستون، فردریک (1386)‌، تاریخ فلسفه، ترجمه سیدجلال‌الدین مجتبوی، تهران، علمی ‌و فرهنگی.

    کاتوزیان، ناصر، «حقوق و عدالت» (1376)‌، نقد و نظر، ش 2

    کاتوزیان، ناصر، 1347، کلیات حقوق، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.

    کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، چ2، قم: مٶسسه آل البیت،1415ق.

    کلینی رازی، ابی جعفر محمدبن یعقوببن اسحاق (‌1363)، الاصول من الکافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، تهران: دار الکتب الاسلامیۀ.

    متقی هندی، علاءالدین، 1397ه.ق، کنزالعمال فی السنن القوال و الافعال، بیروت، مکتبه التراث الاسلامیه.

    مجلسی، محمدباقر (‌1403)، بحارالأنوار، بیروت: دار إلاحیاء التراث العربی.

    مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی.

    محقق اردبیلی، احمد، مجمع الفائده و البرهان، چ3، بی ‌جا: مؤسسه النشر الإسلامی، 1418ق.

    مطهری، مرتضی (‌1409)، مبانی اقتصاد اسلامی، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.

    مظفر، محمدرضا (‌1419)، اصولالفقه، قم: مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی.

    مشکینی، علی، بی‌تا، تحریر المواعظ العددیه، قم، الهادی.

    مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، تهران: انتشارات حکمت.

    مطهری، مرتضی، بیست گفتار، چاپ پنجم، قم: انتشارات صدرا، 1358ش.

    مصباح، محمدتقی (1374)‌، آموزش عقائد، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی.

    موسوی خویی، سید ابوالقاسم، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، تقریر میرزاعلی غروی تبریزی، چ2، قم: مؤسسه آل‌البیت، بی‌تا.

    موسوی خویی، سید ابوالقاسم، التنقیح فی شرح العروه الوثقی، تقریر میرزا علی غروی تبریزی، چ2، قم: موسسه آل البیت، بی تا.

    نجفی، محمدحسن (‌1365)، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، تهران: دارالکتب الاسلامیه

    نراقی، محمد مهدی، جامع السادات، ج1، قم: مٶسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، بی تا.

    نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، ترجمه: سیّد جلال الدین مجتبوی، چاپ اول، تهران: حکمت، 1377 ش .

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت