پایان نامه سال‌های قبل از پیروزی انقلاب

تعداد صفحات: 244 فرمت فایل: word کد فایل: 10002529
سال: مشخص نشده مقطع: کارشناسی ارشد دسته بندی: پایان نامه علوم سیاسی
قیمت قدیم:۳۱,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۸,۹۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه سال‌های قبل از پیروزی انقلاب

    بخش اول : سال‌های قبل از انقلاب اسلامی

     

    فصل اول : در کنار خانواده

    1- خانواده

    2- تحصیلات

     

     

    خانواده

    در ماه 1321 ش در روستای بهرمان[1]، واقع در 60 کیلومتری شهر رفسنجان، در خانواده‌ای مذهبی متولد شدم پدرم میرزا علی هاشمی بهرمانی[2] به خاطر علایق مذهبی که داشت نامم را محمد گذاشت .

     پدرم دارای تحصیلات رایج قدیم و به قول معروف مکتب خانه‌ای بود . در آن دوره در مکتب‌ها قرآن، نهج البلاغه ،‌ادبیات فارسی ،معارف اسلامی و کتابهای دیگری همچون کلیله و دمنه تدریس می‌کردند. این دوره‌ها را گذرانده بود. به این علت در منطقه و محدوده‌ی جغرافیایی روستایمان از افراد باسواد به شمار می آمد .

     پدرم سه ویژگی داشت : یکی اینکه او انسان مسلمان و متعبد و اهل ذکر و نماز و ادعیه و دعا و قرآن بود. با قرآن مؤانست داشت و اوقات فراغت خود را بیشتر با خواندن قرآن می‌گذراند. دوم اینکه از افراد صاحب نفوذ و محل رجوع مردم روستا بود و اهالی به دلایل مختلفی همچون گرفتاری مالی و مشکلات و مسایل دیگر به او

    رجوع می‌کردند از رفسنجانی و حتی از شهرهای دیگر مثل یزد مراجعه کننده داشت. این درحالی بود که طی کردن این مسیر 60 کیلومتری با وسایل سفر آن روز گار دشواری بود و این فاصله در طول دو روز طی می‌شد . با این حال پدرم با سعه‌ی صدر گشاده رویی، مردم را می‌پذیرفت و می‌کوشید مشکلات آنان را برطرف کند. همین موضوع سبب شده بود منزل ما حالت یک کانون را پیدا کند. از مناطق دور و نزدیک هر کسی که به منزل ما مراجعه می‌کرد، مورد استقبال افراد خانواده قرار می‌گرفت و چون در آن ایام مسافر خانه‌ای در آن حوالی نبود ما همیشه ،‌مهمان داشتیم و از این جهت مادر و خواهرهایم زحمت زیادی در پذیرایی از مهمانان می‌کشیدند. سومین ویژگی پدرم منیع الطبع و سخی بودن ایشان بود. او هر چه را که در دور و بر خود داشت می‌بخشید و می‌گفت خدا کریم است. هیچ وقت دارای ذخیره‌ی مالی نبود. مثلاً اگر ما در آن دوران باغ و درخت میوه داشتیم، ایشان می‌رفت به داخل باغ و به کارگران می‌گفت هر چه میوه در باغ است را بچینند و بسته‌بندی کنند.سپس همه‌ی آنها را بین مردم توزیع می‌کرد و اندکی از آن هم به منزل می آورد.پدرم اگر هم بخاطر فروش محصولات کشاورزی رایج آن روز که عمدتاً پنبه و گندم بود پولی به دست می‌آورد آن را هم ذخیره نمی‌کرد بلکه به افراد نیازمند می‌بخشید. معاش، هم از طریق فروش همین محصولات کشاورزی تامین می شد. البته او ملک زیادی نداشت و اصطلاحاً خان و مالک بزرگ نبود. در آن ایام قناتی در منطقه وجود داشت. سهم روستا از آن قنات 96 حبه – سهم را یک حبه می‌گفتند – و سهم شخصی پدرم دوازده حبه یعنی بود. او برای این دوازده حبه، چهار زارع داشت که زمینها را بینشان تقسیم کرده بود. آنها کار زراعت را انجام می‌دادند و سهمی می‌بردند و یک بخش را هم به پدرم می‌دادند.

    خانواده‌ی ما خانواده‌ی پرجمعیتی بود، 13 خواهر و برادر بودیم. آن ایام به دلیل نبود پزشک و بهداشت و ... معمولاً مرگ و میر کودکان زیاد بود به همین دلیل 4 تن از بچه‌های خانواده ی ما همه پیش از رسیدن به 5 سالگی مرحوم شدند و از مجموع آن 13 کودک خانواده، 9 نفر زنده ماندند و من در بین بازماندگان، آخرین فرزند خانواده هستم. البته بعد از من دو بچه‌ی دیگر به دنیا آمدند و متاسفانه هر دو یکی در یک سال و نیمگی و دیگری در 5 سالگی مرحوم شدند و من ته تغاری خانواده شدم. آقای علی اکبر هاشمی اولاد پسر دوم خانواده بود. نه نفری ازما که باقی ماندند سه نفر اول خواهرانم[3] بودند و اولاد چهارم حاج قاسم بود که مرحوم شد. اولاد پنجم آقای شیخ اکبر است. پس از ایشان یک خواهرو پس از آن سه تا پسر ( محمود و احمد و من ) هستیم.

    در ایام کودکی من که اصول و فروع دین را از سه، چهار سالگی آموخته بودم، بچه‌های روستا را درمسجد جمع می‌کردم. به آنها نماز و احکام آموزشی می دادم و نماز می‌خواندیم. در بین همین بچه‌ها بود که هیئت سینه‌زنی کودکان را راه انداختم. علم کوچکی هم درست کرده بودیم .و برای عاشورا در همان فضای محلی با بچه‌ها عزاداری می‌کردیم. جذابیت عزاداریمان تاثیر زیادی داشت، خیلی‌ها هم می‌آمدند سینه‌زنی می‌کردند.

    با اخوی شیخ اکبر حدود 8 سال اختلاف سنی دارم. وقتی 5 ساله بودم او برای تحصیل به قم رفت. به این ترتیب ما با هم هم بازی نبودیم و به آن معنا با هم بزرگ نشدیم .در آن دوران بازیهای مختلفی می‌کردیم. ولی ایشان بازیهای متداول و معمولی را که بچه‌ها می‌کردند انجام نمی‌داد. خاطره‌ای که در ذهن دارم نشان دهنده شجاعت وبی‌باکی او است. داخل دیوار خانه‌ی ما یک لانه‌ی گنجشکی رو به طرف کوچه قرار داشت که محل رفت و آمد مار بود. بچه‌ها هم به هنگام بازی دست می‌کردند داخل آن لانه تا گنجشک یا مار را بگیرند. قد بچه‌ها کوتاه بود و به لانه نمی رسد لذا یکی از بچه‌ها دستش را قلاب می‌کرد و دیگری پایش را روی آن قلاب می‌گذاشت و بالا می‌رفت، در لانه گنجشک دست می کرد. در یکی از روزها برادرم به همین طریق به دنبال یافتن گنجشک بود در همان حین ماری در حال رفتن به داخل لانه‌ بود. او دم مار را گرفت و مار هم دمش را دور دستش پیچید. او به زور ما را از لانه کشید بیرون و محکم پیچاند و به دیوار کوبید وقتی مار از بالای دیوار به پایین افتاد آن فردی که دستش را قلاب و برادرم را گرفته بود از ترس او را رها کرد و پا به فرار گذاشت و در نتیجه برادرم از بالا به پایین افتاد .

     

     

    تحصیلات

     در روستای ما مدرسه وجود نداشت، ولی دو مکتب خانه بود. بچه‌هایی که به سنین آموزش می‌رسیدند به مکتب خانه می‌رفتند. البته تنها تعدادی از خانواده‌ها فرزندان خود را به مکتب می‌فرستادند .

     شیوه‌ی آموزش در مکتب خانه با قرائت و روخوانی قرآن آغاز می‌شد. یعنی آموزش‌هایی که داده می شد درمرحله‌ی اول آموزش الفبای فارسی و عربی بود. این آموزش از اعم جزء - جزء سی‌ام قرآن – آغاز می شد. در کنار آن کتابهایی از ادبیات فارسی مثل گلستان سعدی، بوستان سعدی و سپس کلیله و دمنه تدریس می‌شد. البته آموزش ریاضی نیز درمکتب خانه از انجام چهارعمل اصلی تا سطوح بالاتر نیز متداول بود و در نهایت این آموزش‌ها به آموزش منطق پرداخته می‌شد .

     وقتی به سن آموزش رسیدم مرا به مکتب خانه فرستادند. اولین آموزه‌های من هم خواندن قرآن و گلستان و بوستان بود. در سن 10 سالگی، یعنی در سال 1331 ،‌اولین دبستان دولتی در روستای ما آغاز به کار کرد. برای این دبستان معلمی را از شهر فرستادند و یکی از اهالی روستا، خانه‌ی خود را در اختیارش قرار داد و در واقع خانه آن روستایی به مدرسه تبدیل شد. معلم در آن خانه مستقر شد. او هم معلم بود و هم مدیر و هم ناظم و یک تنه همه‌ی کارهای مدرسه را انجام می‌داد. در ابتدا از کلاس اول ابتدایی شروع نکرد بلکه از بین بچه‌های مکتب خانه تعدادی که در سنین بین ده تا پانزده سال قرار داشتند - امتحان گرفت و تعیین سطح کرد و بدینگونه عده‌ای را برای کلاس اول تعدادی را برای دوم و عده‌ای را برای سالهای سوم، چهارم و پنجم انتخاب نمود و کلاس‌های دوره‌ی ابتدایی را اینگونه آغاز کرد. تعداد دانش آموزان حدوداً به 60 تا 70 رسید و من در کلاس دوم پذیرفته شدم. روش تدریس او اینگونه بود که برای کلاس چهارم و پنجم تدریس می‌کرد و وظیفه تدریس در کلاسهای پایین‌تر را به عهده‌ی یکی از بچه‌های کلاس بالاتر می گذاشت. مثلاً کلاس پنجمی‌ها به کلاس سومی‌ها یا چهارمی‌ها به دومی‌ها درس می دادند .

     من دوره‌‌ی ابتدایی را در روستا گذراندم. اما برای ششم ابتدایی به دلیل نبود کلاس برای ششمی‌ها ،‌مجبور به عزیمت به رفسنجان یا جاهای دیگر بودیم. در آن ایام قرار شد همین معلم بچه‌هایی که خواستار گذراندن کلاس ششم ابتدایی بودند. را هم درس بدهد. سپس ما را به رفسنجان معرفی کند تا در آن جا به صورت متفرقه امتحان بدهیم و در صورت قبولی مدرک ششم ابتدایی را بگیریم. بنابراین من کلاس ششم را به همین شیوه در روستا خواندم و سپس به صورت متفرقه به همراه دیگر همکلاسی‌ها به رفسنجان رفتم و امتحان دادم و پس از قبولی مدرک ششم ابتدایی را اخذ کردم.

     بعد از آن تحصیلاتم را در قم در دروس حوزوی و کلاسیک ادامه دادم. به شرحی که خواهد آمد از سال 36 تا 40 در قم مشغول تحصیل بودم. در طی همین دوران بود که وارد مبارزات علیه رژیم شدم. بدنبال جریاناتی که اتفاق افتاد در این سال مجبور به ترک قم شدم. ادامه تحصیلاتم را در تهران در مدارس علوی و کمال دنبال کردم و در سال 1343 موفق به اخذ دیپلم ریاضی شدم. در سال 1345 ش در دانشگاه عالی ،‌در رشته حسابداری قبول شدم. اما علاقه‌ای به آن نداشتم و نرفتم تا سال 1348 که شرایط سفر به آمریکا برایم جور شد، در دانشگاه صنعتی آریا مهر ( شریف ) مشغول به کار بودم. در این سال برای ادامه تحصیل و گسترش مبارزات با کمک جمعی از دوستان، که شرح آن در فصول بعد می‌آید، به آمریکا رفتم و در آنجا ادامه مبارزات بهانه‌ای شد برای ادامه تحصیل در رشته‌های آمار واحتمالات ،مدیریت، روانشناسی وفوق لیسانس اپرشین ریسرج یا مدیریت اقتصاد .

     

    فصل دوم : در جستجوی راه

    عزیمت به قم

    مدرسه‌ی حجتیه

     اساتید

    فضای قم بین سالهای 7-1336

    کار و تحصیل

    اولین دیدار با امام

    فوت پدر

     رحلت آیت ا ... بروجردی

    انجمن‌های ایالتی و ولایتی

     

    عزیمت به قم

    پدرم در برنامه تربیتی بچه‌ها اصول خاصی را مدنظر داشت. وقتی فرزندانش به سن بلوغ می‌رسیدند، سعی می‌کرد آنها را از خود دور کند و به آنها می‌گفت بروید قم و در یک محیط مذهبی و علمی زندگی کنید. به تعبیر خودش می خواست پایه‌های ایمان آنها محکم شود و معتقد بود اگر پایه‌های ایمان قوی شود آدم در هر آتشی هم بیفتد می‌تواند خودش را نجات دهد .

    برادر بزرگ ما حاج قاسم مشمول این تدبیر نشد اما شیخ علی اکبر اولین فرد از خانواده بود که در سنین 13 یا 14 سالگی راهی قم شد. پدر در سفری به مشهد شیخ اکبر را به قم برد. او در سه سال اول تحصیل در قم ،اصلاً به روستایمان نیامد. ارتباط هم برقرار نمی‌شد چون امکاناتی وجود نداشت. ‌جدایی برادرم از خانواده، برای مادرم سخت بود. پس از مدتی پدر محمود و احمد را هم به قم فرستاد و پس از آنها نوبت به من رسید. دو سال بعد در 1338 ابوی و خانواده نیز به قم آمدند و بعد از آن ما دیگر در قم خانه داشتیم و با هم بودیم .

    به این ترتیب در سال 1336 پس از اخذ مدرک ششم ،درحالی که پانزده ساله بودم برای ادامه تحصیل به جمع برادرانم پیوستم. پدرم توصیه کرده که در قم حتماً درس حوزوی بخوانم اما به نظرم رسید در کنار دروس حوزوی درس کلاسیک هم بخوانم. در آن شهر مدارس روزانه‌ قواعدی داشتند من ابتدا به یادگیری دروس حوزوی در مدرسه‌ی فیضیه و مدرسه‌ی حجتیه پرداختم و شبها را هم شبانه به مدارس کلاسیک می‌رفتم و دروس کلاسیک می‌خواندم. و به صورت متفرقه در امتحانات شرکت می کردم. کلاسهای هفتم تا یازدهم را که در حالت طبیعی پنج سال طول می‌کشید، در مدت چهار سال خواندم .

     

    در مدرسه‌ی حجتیه‌ی قم

     در قم در مدرسه‌ی حجتیه در کنار شیخ اکبر بودم. او آن ایام ازدواج نکرده بود. در حجره‌ی کوچک ما که مساحتی تقریباً 4×6 داشت، 12 نفر زندگی می‌کردیم. علاوه بر ما چهار برادر ] علی، ‌محمود، احمد و محمد [ مرحوم شهید باهنر، آقایان آیت اللهی ؛ مهدوی کرمانی ،‌نور اللهی و... هم آنجا بودند. درکنار حجره‌ی ما حجره‌ی دیگری بود که چهار نفر در آن زندگی می‌کردند چند نفری رفسنجانی بودند. شبها به هنگام خواب در حجره‌ی ما بیشتر از هشت رختخواب جا نمی گرفت. لذا چهار نفر از حجره‌ی ما به حجره‌ی بغلی می‌رفتند . در آن زمان درحجره، یک نوع فعالیتهای اجتماعی انجام می‌دادیم. حجره یک کانون گرم، بود و کارها در آن تقسیم شده بود. به عنوان مثال یکی مسئول شستن ظرف و یکی مسئول پختن غذا بود. در ساعات مخصوص مطالعه، همه سکوت می کردیم و پس از آن دوباره به فعالیت می‌پرداختیم مثلاً به تهیه شام می‌پرداختیم. بنابراین یک برنامه‌ی منظمی بر حجره و افراد آن حاکم بود. من هم به عنوان عضو آن حجره در کنار شرکت در کلاسهای متفرقه‌ی مدرسه‌ی صدر و واحدی ،مسئولیت اموری را در حجره به عهده داشتم و می‌کوشیدم با انجام وظایفم به هم حجره‌‌ای‌هایم کمک کنم .

     

    اساتید

     درسالهای حضور در قم از اساتیدی چون آقای بهرامی، نصیر بعیکی – از طلبه‌های نجف که به قم برگشته بود شیخ بهرامی ساوجی، شیخ احمد مطهری، آقای نوری اللهی بهره بردم. در دوره‌ای هم در درس شیخ نعمت الله صالحی حاضر شدم .

     البته در آن زمان ما دو نوع استاد داشتیم. عده‌ای اساتید خصوصی بودند که مثلاً دو سه نفر از بچه‌ها پیششان تحصیل می‌کردیم و عده‌ای اساتیدی بودند که درس عمومی داشتند. مثلاً حاج شیخ نعمت الله سیوطی درس می داد که خیلی هم شلوغ می‌شد. در آن ایام در قم کلاس آموزش قرآن و تفسیر و ... زیاد بود. محل تشکیل کلاسها هم اغلب حجره‌های دورصحن و یا برخی منازل بود من در بسیاری از کلاسهای اخلاقی و تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه و ادعیه شرکت میکردم مدتی هم در کلاسهای اخلاق شیخ علی پناه اشتهاردی، که در سطح بالایی هم بود، شرکت کردم. البته من در سطح آن کلاس نبودم، ولی داوطلبانه و در برخی موارد در کنار برادرم در آن کلاس درس حاضر می‌شدم .

     

    فضای قم در سالهای 1336 و 1337

     درسال‌های آغازین 1300 شمسی که رضاخان روی کار آمده بود، با انجام برخی اقدامات از نظر روحانیون تبدیل به نمادی مخالف با فرهنگ اسلامی شد. از اقدامات او ممنوعیت عزاداری اباعبدالله الحسین، کشف حجاب، تغییر لباس آقایان و اجباری شدن کلاه پهلوی ( کلاه فرنگی ) بود. با این اقدامات دین ستیزانه ماموریت رضا شاه برای عموم مردم از بین بردن دین تلقی شد بنابراین در آن دوران فاصله میان روحانیت و حکومت به طور مرتب زیادتر شد پس از سقوط رضا شاه، پسرش محمد رضا سعی کرد اوضاع را التیام بخشد و تلفیقی بین حکومت و دین به وجود آورد که در اوایل تقریباً هم موفق شده بود. اما حوادث بعدی بویژه کودتای 28 مرداد، سبب شد که دوباره فاصله روحانیت با دستگاه حکومت به تدریج زیاد شود به گونه‌ای که مرحوم آیت الله بروجردی که پیش از آن شاه را در حرم می‌پذیرفت، دیگر از پذیرش او خودداری کرد، و به تدریج فاصله مرجعیت از دستگاه حکومت زیاد شد. قم در سالهای 1336 ش تقریباً تحت تاثیر چنین فضایی بود. فضای باز سیاسی وجود نداشت. رادیو حرام بود، روزنامه‌‌ها کم و روزنامه‌خوانها کمتر بودند. داخل حوزه‌ها هم انگار دیوار یا حائلی بین طلبه‌ها و مسائل روز قرار داشت. اما این موضوع آرام آرام با انتشار نشریاتی از سوی حوزه تغییر یافت.

     حدود یکسال پس از اقامتم در قم برای اولین بار نشریه‌ای با نام مکتب اسلام در قم منتشر شد. چند ماه بعد نشریه دیگری با نام مکتب تشیع به چاپ رسید. باید بگویم که آن ایام رشد فکری و آگاهی ما مثل زمان حال نبود که انفجار اطلاعات باشد و بچه‌ها خیلی زود به همه اطلاعات دست یابند. آن روزها اطلاعات خیلی محدود بود. به رادیو وتلویزیون دسترسی نداشتیم چون داشتن و گوش دادن آنها حرام بود. روزنامه هم خیلی کم بود. اصلاً روزنامه‌ای به حجره‌ی ما نمی‌آمد لذا اطلاعاتی که به دست ما می‌رسید، عمدتاً اطلاعات مکتوب بود و به روز نبود .

     به خاطر چنین خلائی بود که برادرم و دوستانش به فکر انتشار نشریه‌ای افتادند .

     محوریت مکتب اسلام با آیت الله ناصر مکارم شیرازی[4] و آیت الله سبحانی[5] آقای حجتی و سید هادی خسرو شاهی و محوریت مکتب تشیع با آقای هاشمی و با هنر و صالحی کرمانی و عده‌ای از کرمانیها بود. این نشریه، اولین بار درسال 1338 به صورت سالنامه‌‌ای منتشر شد که بعدها به فصلنامه‌ تبدیل شد یعنی محتوای سالنامه آنها مجموعه مقالات 3 ماه بود. مکتب تشیعی‌ها عمدتاً از شاگردهای امام و اطراف امام بودند و مکتب اسلامی‌ها بیشتر کسانی بودند که اطراف آیت الله شریعتمداری بودند. در قضیه دارالتبلیغ[6] و اینگونه مسائل هم تمایلات طرفین به امام و آیت الله شریعتمداری مشخص‌تر می شد .

  • فهرست و منابع پایان نامه سال‌های قبل از پیروزی انقلاب

    فهرست:

    بخش اول : سال‌های قبل از پیروزی انقلاب

    فصل اول : در کنار خانواده .......................................................................... 8-1

    خانواده .............................................................................................................. 2

    تحصیلات ........................................................................................................... 6

     

    فصل دوم : در جستجوی راه ...................................................................... 20-9

    عزیمت به قم .................................................................................................... 10

    مدرسه‌ی حجتیه .............................................................................................. 11

    اساتید .............................................................................................................. 12

    فضای قم بین سال‌های 7-1336..................................................................... 13

    کار و تحصیل .................................................................................................. 15

    اولین دیدار با امام ........................................................................................... 16

    فوت پدر .......................................................................................................... 17

    رحلت آیت الله بروجردی ................................................................................. 17

    انجمن‌های ایالتی و ولایتی ............................................................................... 19

     

    فصل سوم : سرآغاز فصلی نو .................................................................. 39-21

    عزیمت به تهران و دستگیری توسط ساواک.................................................... 22

    در مدرسه‌ی کمال............................................................................................ 23

    دستگیری مجدد................................................................................................ 27...........

    شرکت در مسجد جلیل .................................................................................... 31

    واقعه‌ی 15 خرداد ........................................................................................... 32

    محله‌ی کاشی هفت ......................................................................................... 33

    اشتغال در دانشگاه صنعتی شریف ................................................................. 34

    بازدید شاه از دانشگاه .................................................................................... 37

    فضای سیاسی کشور ...................................................................................... 38

     

    فصل چهارم : مبارزه‌ در عرصه‌ی بین‌الملل ......................................... 80-40

    سفر به آمریکا ............................................................................................... 41

    ورود به کالیفرنیا .......................................................................................... 42

     ورود به دانشگاه .......................................................................................... 46

    نشریه روحانیت و 15 خرداد......................................................................... 47

    نامه ای به امام............................................................................................... 50

    نامه‌ای به بهشتی ........................................................................................... 51

    شالوده‌ی انجمن اسلامی فارسی زبانان ........................................................ 52...........

    فعالیت‌های تبلیغاتی ........................................................................................ 54

    اختلافات هیأت دبیره ..................................................................................... 58

    منابع مالی انجمن       63

     خدمات ارزنده‌ی انجمن       64

     سازمان مجاهدین خلق       66

    نشریه اسلام مکتب مبارزه       68

    بنی‌صدر در همکاری با انجمن ................................................................................................................... 70

     خویشتن‌داری          72

    آشنایی با بنی‌صدر     75

    سفر اکبر هاشمی به اروپا و آمریکا ................................................................................................................... 77

     سفر شاه به آمریکا   79

     

    بخش دوم : انقلاب اسلامی و سال‌های بعد از آن

    فصل اول : در رکاب امام ......................................................................... 93-81

    عزیمت به پاریس ........................................................................................... 82

     اطرافیان امام در نوفل لوشاتو ..................................................................... 83

    تقسیم کار ...................................................................................................... 84

    ملاقات به جهت سازش ................................................................................. 87

     مشارکت امام درامور .................................................................................. 88

    قصد ماندن ندارم .......................................................................................... 89

     هدایت انقلاب ................................................................................................ 90

    ملاقات ژیکاردستن با امام ............................................................................ 92

     

    فصل دوم : مردی که جهان را تکان داد .............................................. 114-94

    امام و دیگر مصلحین ...................................................................................... 95

    زمزمه‌ی بازگشت ............................................................................................ 98

    روزهای پر التهاب ........................................................................................ 102

    دولت موقت ................................................................................................... 103

    حزب جمهوری اسلامی ............................................................................... 106

    انتخابات ریاست جمهوری ............................................................................ 111

    اتحاد مخالفان ................................................................................................ 113

     

    فصل سوم : در خدمت به نظام ..................................................................... 115

    1- ازدواج........................................................................................................... 117

    2-  از بازرگانان تا باهنر .................................................................................. 118

    عمل انجام شده ............................................................................................. 123

    اصلاحات در صدا وسیما ............................................................................. 124

    خط مشی سازمان ......................................................................................... 131

    دو جریان مخالف: ......................................................................................... 139

    الف ) تبلیغات خارجی .................................................................................. 139

    ب) تأییدات رهبری ...................................................................................... 146

    7- در جلسات هیات دولت.................................................................................. 148

    8 - ماجرای پخش سریال اُشین ........................................................................ 149

    9- درس‌هایی از قرآن ...................................................................................... 154

    10- شورای عالی تبلیغات حج............................................................................ 156

    11- جریان عزل آقای منتظری ......................................................................... 159

    12- تفاهم بین‌المللی .......................................................................................... 164

    13- حماسه آفرینی ........................................................................................... 172

    14- در مظان اتهام ........................................................................................... 175

    15- ماجرای مک فارلین ................................................................................... 177

    16- پذیرش قطعنامه 598 ................................................................................ 179

     17- شکل‌گیری جمع روحانیون مبارز ............................................................ 182

    18- انس اکبر آقا با احمد‌آقا ............................................................................. 184

    19- بازنگری قانون اساسی ............................................................................. 185

    20- تشدید بیماری امام در روزهای بحرانی ................................................... 192

    21- ارتحال امام ............................................................................................... 195

    22- انتخابات ریاست جمهوری آقای هاشمی ................................................... 197

    23- تبلیغ در صدا و سیما ................................................................................ 201

    24- استعفا از صدا و سیما .............................................................................. 202

     

    فصل چهارم : در حوزه‌ی اجرایی .................................................... 250-204

    قائم مقامی وزارت خارجه ........................................................................ 205

    سفر به آلمان ............................................................................................ 207

     سفر به کویت ........................................................................................... 208

    سفر به عربستان ...................................................................................... 209

    معاون اجرائی رئیس جمهور .................................................................... 214

     مخالفت مجلس سوم و چهارم با دولت سازندگی ................................... 221

    مساله تمدید ریاست جمهوری هاشمی ..................................................... 222

    انتخابات مجلس پنجم و کارگزاران سازندگی .......................................... 224

    حمایت کارگزاران از کاندیداتوری آقای خاتمی ....................................... 230

    علل پیروی آقای خاتمی ............................................................................ 238

    ارزیابی عملکرد دوره‌ی اول دولت خاتمی ................................................ 242

    مجمع تشخیص مصلحت نظام .................................................................. 247

    ستاد مبارزه با مواد مخدر .............................................................. 249

    فهرست منابع و ماخذ 255-

    منبع:

    - باقر نژاد، مجتبی، تاریخچه ی مبارزات دانشجویان مسلمان ایرانی در خارج از کشور، ج1، تهران، اطلاعات، 1386.

    2- جاسبی، عبدالله، تشکل فراگیر،ج4، بی جا، مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، 1377.

    3- حسینیان ،روح الله، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381.

    4- خاطرات آیت الله مهدوی کنی، به کوشش دکتر غلامرضا خواجه سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385.

    5- خاطرات حجه الاسلام دعاگو، به کوشش زهره کلاچیان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385.

    6- خاطرات حجه الاسلام و المسلمین اسماعیل فردوسی پور( همگام با خورشید)، بی جا، مجتمع فرهنگی اجتماعی امام خمینی (ره)، فردوس، 1372.

    7- خاطرات حجه الاسلام و المسلمین ناطق نوری، ج1، به کوشش مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384.

    8- خاطرات حجت الاسلام و المسلمین عباسعلی عمید زنجانی، به کوشش محمد علی حاجی بیگی کندری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379.

    9- خاطرات دکتر محمد علی مجتهدی، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران، نشر کتاب نادر، 1382.

    10- خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران، نشر کتاب نادر، 1381.

    11- خاطرات سید علی اکبر محتشمی پور، تهران، حوزه ی هنری دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1376.

    12- خاطرات سید مرتضی نبوی، به کوشش جواد کامور بخشایش، تهران، انتشارات سوره ی مهر، 1385.

    13- خاطرات سیاسی – اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ج 1، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، 1387.

    14- خاطرات شهید حاج مهدی عراقی ( ناگفته ها )، به کوشش محمود قدسی و دیگران، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1370.

    15- خاطرات علی جنتی، به کوشش سعید فخر زاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381.

    16- خاطرات محمد پیشگاهی فرد، رضا مختاری اصفهانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385.

    17- خاطرات و یادداشت های حجه الاسلام و المسلمین محمد حسن رحیمیان ( حدیث رویش)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382.

    18- خاطرات هاشمی رفسنجانی ( انقلاب در بحران )، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی، 1384.

    19- خاطرات هاشمی رفسنجانی ( پس از بحران )، به کوشش فاطمه هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی، 1380.

    20- خاطرات هاشمی رفسنجانی ( دوران مبارزه )، به کوش محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی، 1376.

    21- دانشنامه ی ائمه جمعه کشور، محمد کاظم مدرسی و میرزا محمد کاظمی، ج 1، بنیاد فرهنگی پژوهشی ریحانه الرسول یزد، برگ رضوان، تهران، 1384.

    22-روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی ،ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1372.

    23- روزشمار انقلاب اسلامی، ج1، تهران، حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1377.

    24-روزشمار انقلاب اسلامی ،ج 2، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1377.

    25- صابری فومنی ،کیومرث ( زندگی نامه )، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1384.

    26- صحیفه ی امام خمینی، ج 20، تهران، موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی، 1378.

    27- صحیفه ی امام خمینی، ج 21، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378.

    28- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ،تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1374.

    29- قدرت و زندگی ( خاطرات یک رئیس جمهور)، والری ژیسکاردستن، ترجمه ی محمد طلوعی، بی جا، پیک ترجمه و نشر، 1368.

    30- قدسی زاده، پروین، تاریخ شفاهی مسجد جلیلی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1383.

    31- کاوشی، حسین ،حزب جمهوری اسلامی ایران ( فاجعه هفتم تیر)، کتاب دوم، تهران، بنیاد فرهنگی هفتم تیر، 1385.

    32- محمدی، م، انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلاب های فرانسه و روسیه، بی جا، مولف، 1374.

    33- رضوی ، مسعود، هاشمی و انقلاب، تهران، همشهری، 1376.

    34- یاران امام به روایت اسناد ساواک ( شهید مهدی عراقی )، کتاب دوازدهم، تهران، مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378.

    35- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سی هشتم، آیت ا.. محمد رضا مهدوی کنی، تهران، مرکز اسناد تاریخی، 1385.

    36- یزدی، ابراهیم، آخرین تلاش ها در آخرین روزها، تهران، قلم، 1363.

    37- یزدی، ابراهیم، یاد نامه ی شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، تهران، قلم، 1383.

     

    ب) اسناد آرشیوی

    1- سندشماره 1147 صفحه 55.

    2- مصاحبه ی دکتر علی خرم، جلسه بیستم، 14282.

     

    ج) نشریات

    1- کیهان 

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت