پروژه بررسی پیشینه پارچه بافی در ایران باستان

تعداد صفحات: 139 فرمت فایل: word کد فایل: 10002240
سال: 1393 مقطع: کارشناسی دسته بندی: پایان نامه هنر
قیمت قدیم:۲۰,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۸,۴۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پروژه بررسی پیشینه پارچه بافی در ایران باستان

    پروژه دوره­ی کارشناسی

    رشته تکنولوژی طراحی و دوخت

    پیشگفتار

    بافتن و دوختن تن پوش از جمله نیازهای نخستین بشر بوده است، ولی این که در چه زمانی تن پوش گیاهی و سود جستن از پوست نباتات و حیوانات برای پوشش بدن، به صورت تن پوش پارچه ای درآمده و بشر پیروز به فراگرفتن فن بافندگی شده است به درستی روشن نیست. در فلات ایران همراه با دیرینه ترین نشان های زندگی بشر، نشانه ها و ابزارهایی از فن بافندگی به دست آمده که می رساند از چندین هزار سال پیش، تیره های ایران باستان، با فن ریسندگی و بافندگی آشنایی داشته اند.

    گیرشمن می نویسد: «شمار شایان نگرش، چنبره های دوک که از گل رس یا از سنگ ساخته شده، در سیلک کاشان، نشان آن است که انسان قدیم، مبادی صنعت بافندگی را می شناخته است.»

    ایرانیان باستان، رفته رفته در صنعت ریسندگی و بافندگی چیرگی یافتند، به گونه ای که در روزگار پیشدادیان و پیش از آنها به پارچه بافی دست یافته و پارچه های رنگارنگ و زیبایی می بافتند (در مرز 12000 سال پیش). در روزگار مادها این صنعت پرارزش، خود دانشی را برپا می کرده است، زیرا در روزگار مادها، پارچه و پوشش های گوناگون علفی، پوستی و پشمی، چه از دیدگاه جنس و مواد نخستین آن و چه از دیدگاه رنگ آمیزی و نقش و نگار، دریافت و طرح پدیدار بوده است.

    ایرانیان باستان، سرآمد پوشاک و پارچه در جهان ایرانیان از بیش از 10 هزار سال پیش دارای تمدن بوده اند. از این رو، ریشه ی بسیاری از دستاوردهای بشر را در این تمدن می توان یافت. برای مثال، نخستین ابزار ریسندگی و بافندگی در غار کمربند، نزدیک بهشهر، یافت شده است که به 7 هزار سال پیش از میلاد مسیح بازمی گردد. به علاوه، در قدیمی ترین بخش های شهر باستانی شوش، که در خوزستان قرار دارد، سوزن های سوراخ دار پیدا شده است.این دستاوردهای و نوآوری های دیگری که در دوران های بعدی رخ داد، صنعت پارچه و پوشاک ایران را پیشتاز و سرآمد جهانیان کرد. جالب است بدانید اسکندر مقدونی، با آن که به ایران حمله و آن را اشغال کرده بود، لباس ایرانی می پوشید. در این جا به برخی از نوآوری های ایرانیان در زمینه ی پوشاک و پارچه اشاره می شود.

    کت و شلوارایرانیان نخستین مردمانی بودند که کت آستین دار و شلوار می پوشیدند. مردمان تمدن های دیگر، بابلی ها، آشوری ها، یونانی ها و رومی ها، شلوار نمی پوشیدند و حتی یونانی ها ایرانیان را به خاطر شلوارهای رنگی شان مسخره می کردند. ایرانیان حتی نوعی شلوار ویژه ی سوارکاری نیز داشتند که تنگ و چسبان بود و اغلب از چرم ساخته می شد.شلوار در اصل شروال خوانده می شد. عرب ها آن را سروال نامیدند و جمع آن را سراویل می گویند. در ترکی و کردی نیز شروال گفته می شود. مجارهای آن را شلواری (Schalwary) می گویند. به زبان لاتین، سارابارا (Sarabara) گفته می شد. واژه ی انگلیسی Pajama (پاجاما) از واژه ی پای جامه ساخته شده است که از واژه های فارسی کهن است.

    پوشش زنانایرانیان از دیرباز به پاکدامنی اهمیت می دادند و زنان ایرانی پوشیده با چادر یا پوشش های دیگری که بخش هایی از موها را می پوشاند و تنه را در بر می گرفت، در میان مردان ظاهر می شدند. در یک مهر سنگی استوانه ای که از دوره ی هخامنشی برجای مانده و اکنون در موزه ی لوور فرانسه نگهداری می شود، شاهزاده ی ایرانی و ندیمه هایش دیده می شود که شاهزاده چادر و ندیمه ها سرپوش دارند. در طرحی که روی سنگی در ارگیلی ترکیه نقش بسته است، زن ایرانی با پوشش چادر و سوار بر اسب دیده می شود. حتی سرپوش های پارچه ای دوره ی هخامنشی از زیر برف های منطقه ی پازریک روسیه پیدا شده است. (یادآوری می شود، سرزمین هایی که نام بردیم، بخشی از امپراطوری پهناور پارس ها بودند.)

    ایرانیان در روزگار باستان، بیشتر پارچه های مورد نیاز خانواده را در خانه می ساختند، پس هر خانواده در خانه خود، ابزار و دستگاه ریسندگی و بافندگی داشته و زنان همه گروه ها، پوشاک مورد نیاز خانواده را خود تهیه می کردند و کمتر زنی بوده است که از ریسندگی و بافندگی سررشته نداشته باشد.

    امروزه هم در شهرستان و دیه ها و روستاهای ایران، خانواده ها، از راه صنایع دستی ساده به بافتن گونه های پارچه و فرش با روش باستان سرگرم هستند. در ایران باستان، دانش فنون بافندگی و دوزندگی علاوه بر کنار کردن نیازمندی­های خانواده، جزو شخصیت زن ایرانی بوده است و زنان خانواده های بزرگان نیز گرچه به آن نیازی نداشتند، برای سرگرمی و هنرنمایی و ابراز دلبستگی به شوهر و فرزندان، دوزندگی و بافندگی را از همان خردسالی فرا می گرفتند، تا آنجا که ملکه آمیس تریس زن خشایارشا هم، با این که از همان آغاز کودکی و فراگیری بافندگی که شاید نیازی هم به آن نداشته، از دیدگاه نشان دادن ذوق و نشانه کمال برای این آهنگ که بانویی با شخصیت و هنرمند است، به آن دست برده بود و برای شاه نیز با دست خود، پارچه بافته و لباس می دوخته است، آیا می توان گمان کرد، کردار ملکه ها وزنان باشخصیت ایران قدیم برای بانوان ایرانی سرمشق نبوده و زنان برای پیروی از کارهای آمیس تریس ها و همچشمی در ابراز هنرمندی و وانمود نمودن به کدبانویی، کوشش در بافندگی نداشته اند؟ صنعت پارچه بافی از روزگار هخامنشیان وارد دوران تازه ای می شود، بدین معنی که پارچه های ظریف و گرانبهایی که در ساختن و بافتن آنها، پایانه هنر و ذوق را به کار می­برده اند، ساخته می­شد.

    چکیده

    بررسی تکنیک­های پارچه بافی در ایران به نمونه های منسوجات به دست آمده بستگی دارد . تداوم شیوه­های بافت پارچه­های ساسانی در دوره­ی اسلامی و تنوع پارچه در عصر سلجوقی حاکی از آن است که این صنعت در آن دوره پیشرفت فراوانی کرده بود و بافندگان پارچه، مهارت­های بسیاری در زمینه­ی طراحی بافت پارچه و بهبود مکانیزم­های دستگاه­های بافندگی کسب کرده بودند. در اوایل دوره­ی اسلامی در تولید پارچه همان شیوه­های ساسانی توسط صنعت­گران به کار برده می شد .

    پارچه بافی حاصل تمام تجارب فنی و صورتهای هنری و مصالح گردآوری شده استادکاران ایران، چین، مصر، بین­النهرین و سراسر دنیای یونانی رومی و سبکهای جوامع دوره گَرد و کوچ رو است. قدیمی ترین دستگاه بافندگی شناخته شده متعلق به کشور مصر است که به صورت افقی یا زمینی بوده است.

    ماشین­های بافندگی از زمان به وجود آمدن اولین دستگاه بافندگی دستی تا تبدیل آن به ماشین­های عظیم خودکار دوره تکمیلی قابل ملاحظه ای را پشت سر گذاشته­اند. شرح تولید و تجارت منسوجات و ابزار کار نساجان در قرون اولیه اسلامی با مدارک کافی در آثار تاریخ و جغرافی نویسان مسلمان سده های چهارم و پنجم چون اصطخری، ابن حوقل، مقدسی و نویسنده حدودالعالم آمده است که گویای پیشرفت مداوم صنعت نساجی و تکامل دستگاه­های بافندگی در سرزمین­های اسلامی است.

    پارچه بافی پیشروترین صنعت ایران و دنیای اسلام بوده که به تدریج بسیار گسترده شده و در تاریخ ایران دستگاه­های بافندگی متنوعی به چشم می خورد.

     

    کلیدواژه: پارچه- بافندگی- صنعت نساجی

     

    مقدمه

    کاوش‌ها و پژوهش‌های دانشمندان و پژوهشگران در صد سالهٔ اخیر نشان داده است که ایرانیان از پیشتازانی بوده‌اند که به کار بافندگی پارچه پرداخته‌اند. حتی ساکنین ایران باستان در دورهٔ دوم سنگ (یا به اصطلاح عصر حجر میانین) با فن پارچه‌بافی آشنا بوده‌اند. برای اثبات این واقعیت، بهترین گواه؛ سفال‌ها، نگین‌ها و مهره‌هایی‌اند که بیش از هشت هزار سال قبل از میلاد در ژرفای خاک‌های این مرز و بوم جا گرفته‌اند. پروفسور کارلتون کن که برای ادارهٔ کل باستان‌شناسی کار می‌کرد، ضمن کاوش‌هایی در سال‌های ۱۳۲۸ تا ۱۳۲۹ (1949 تا 1950) در غاری موسوم به غار کمربند در نزدیکی دریای کاسپین، پارچه‌هایی به دست آورد که ثابت می‌کند اقوام ایرانی از همان آغاز غارنشینی، پشم گوسفند و بز را به‌صورت پارچه می‌بافتند. آزمایش‌هایی که با کربن ۱۴ بر روی پارچه‌ها انجام گرفت، نشان داد که قدمتشان به ۶۵۰۰ سال قبل از میلاد می‌رسد.

    لنگرها و دوک‌هایی که طی سی سال اخیر در حفاری‌های مختلف به‌دست آمده گواه وجود کارگاه‌های بافندگی در ایران کهن است. باستان‌شناسانی چون پروفسور گیرشمن و دکتر فیلیس اکرمن تایید می‌کنند که عمر این دوک‌ها و لنگرها، با نخستین آثار سکونت انسان در فلات ایران مطابقت کامل دارد. در دورهٔ تمدن شوش (۴۵۰۰ سال قبل از میلاد) فن پارچه‌بافی با توجه به ظرافت پارچه، راه کمال را طی کرده است؛ تیغهٔ مسینی که با سفال‌های عهد اول در شوش به‌دست آمده و اثر املاح مس بر روی پارچه‌ای که تیغه را در آن پیچیده بودند، گواه این مدعاست. هم‌اکنون قسمت‌هایی از این قطعه پارچه در موزه لوور موجود است.

    از نوشته‌های گزنفون چنین برمی‌آید که، در دورهٔ مادها پارچه‌هایی زیباتر و بهتر از گذشته بافته می‌شده است. چنانکه کورش هخامنشی تحت‌تاثیر زیبایی و کمال لباس مادها قرار گرفت و نزدیکان خود را نیز برآن داشت تا مانند مادها لباس بپوشند.

    نساجی ایران در دوره هخامنشی به‌ویژه در زمینهٔ بافت پارچه‌های ابریشمی، پشمی نرم و لطیف، مشهور بود و شاهان این دوره به داشتن لباس‌های زیبا و فاخر شهرت داشتند. یکی از دلایلی که برای نشان دادن پیشرفت صنعت پارچه‌بافی در زمان هخامنشیان ارائه می‌شود این است که اسکندر با آن همه تعصب یونانی‌گری، برحسب نوشته‌های هرودوت و پلوتارک از زمان ورود به ایران تا هنگام مرگش لباس‌های زربفت ایرانی بر تن می‌کرد. پلوتارک و دبودور همچنین نوشته‌اند که پارچه‌های زری که تار آن را از طلا و نقره می‌کشیدند و همچنین مخمل، پارچه‌های پشمی و پارچه‌های کتانی ایران در دورهٔ هخامنشیان بی اندازه مطلوب بود.

    پس از انقراض دولت هخامنشی، مدت ۵ قرن از نظر بسیاری از صنایع و هنرها از جمله صنعت بافندگی پیشرفت چشمگیری پدید نیامد. این توقف صنعتی و هنری مولود دو عامل است. یکی نفوذ تمدن و سلیقه یونانی‌ها در دوره سلوکی‌ها که موجب امحای فرهنگ و تمدن ایران و توقف هرگونه پیشرفتی در فنون و صنایع خاص ایرانی شد. دوم روحیهٔ جنگجویی و جهانگیری پادشاهان اشکانی که هرچند افتخارات تاریخی بسیاری را سبب شد و در بعضی مواقع ناگزیر به جنگ بودند، با این همه پادشاهان این دوره را از پرداختن به این هنر، تشویق و تربیت صنعتگران و هنرمندان فارغ می‌کرد. از زمان اشکانیان یافته‌های فراوانی در دست نیست تنها اثری که از نساجی این دوره به‌دست آمده چند تکه پارچهٔ ابریشمی است که به‌همراه قطعه پارچه‌های بافته شده در چین، ضمن کشفیات ناحیهٔ لولان در منتهی‌الیه ایران خاوری امروز به دست آمده است.

    به گفتهٔ اکثریت قریب به‌اتفاق پژوهشگران و مورخان، دورهٔ ساسانی یکی از درخشان‌ترین و گویاترین دوره‌ها از نظر بافندگی بوده است. مسعودی در کتاب مروج‌الذهب می‌نویسد: «نیمی از شوکت و عظمت این دوره را باید در توسعهٔ صنایع از جمله صنعت بافندگی جستجو کرد.» خوشبختانه بافته‌های این دوره به‌وفور در موزه‌ها و کلیساهای غربیان حفظ شده است. دکتر محمد حسن زکی در کتاب صنایع ایران بعد از اسلام درباره بافته‌های این دوره می‌گوید: «در این دوره، بافندگی ایران به اوج عظمت، ترقی و رونق خود رسید.»

    در دورهٔ اسلامی به سبب درگیری عمومی ایرانیان با اعراب و چند پارگی حکومت‌ها در دوره‌های مختلف، صنعت بافندگی از درخشندگی و پیشرفت افتاده بود و در بسیاری از دوره‌ها صنعت پارچه‌بافی چنان سیر نزولی می‌پیمود که گمان نمی‌رفت دیگر هرگز شکوفا شود. مهاجمان هم دلِ خوشی از تمدن و فرهنگ ایرانی نداشتند، با این همه صنعت پارچه‌بافی با ایستادگی هرچه تمام‌تر، بار دیگر خود را نمایان ساخت. هنرمندان این پیشهٔ ظریف با وجود آنکه بسیاری از خلفا، با خوار شمردن آن و این‌که جولاهگی شغل پستی است درصدد نابودی آن برآمدند، چنان کردند که پارچه‌بافان در زمرهٔ نجیب‌ترین، با اعتبارترین و اصلی‌ترین شاغلان به‌حساب آمدند.

    دروران سلاجقه را باید دوران شکوفایی دوبارهٔ هنر ایران دانست. از آن دوره حدود ۵۰ تکه پارچه­باقی مانده‌است که اوج هنر در آنها دیده می‌شود. در این دوره پیچیده‌ترین و ظریف‌ترین نقشه‌ها بافته می‌شد. در این دوره بافت شطرنجی یک‌درمیان و دولا معمول‌تر بود و پارچه‌های دورو و اطلسی در کمال مهارت رایج بود.

    پروفسور پوپ در کتاب شاهکارهای هنر ایران به شناسایی نابسامانی‌ها و عقب‌ماندگی‌های سال‌های استیلای مغول بر ایران در زمینه نساجی می‌پردازد. او معتقد است : «استیلای مغول با آنکه نخست در سفال‌سازی و فلزکاری تاثیر مهمی نداشت، طراحی پارچه را به‌کلی تغییر داد. نقش‌هایی که از پیش از اسلام رواج داشت به‌کلی متروک شد. ترکیب‌ها و تصاویر همه از رواج افتادند. رنگ روشن و حتی سفید که برای زمینه‌های طرح‌ها انتخاب می‌شد تا طرحو شکل را برجسته‌تر جلوه دهد دیگر به‌کار نرفت و به‌جای آن رنگ‌های تند و تیره برای زمینه معمول شد. حتی روش کار هم تغییر کرد. سبک پارچه‌ها کم‌وبیش یکنواخت بود و اصل و منشاء طرح‌های این دوره غالباً نامعلوم است. هجوم سبک چینی و مغولی که سرشار از خشونت بود در پارچه‌بافی موثر افتاد. در دوره تیموری پارچه‌بافان را از شهرهای مختلف جمع‌آوری، و به سمرقند اعزام کردند تا در آنجا مشغول کار گردند. بدیهی است آنچه در قالب دستور و سلیقه تیموریان به‌وجود آمد نمی‌توانست گامی به‌سوی پیشرفت باشد.»

    به حقیقت باید گفت دوران صفویان، اوج شکوه و بلندی هنر و تمدن ایرانیان بوده‌است که پس از اسلام مانند آن دیده و شنیده نشده‌است. آنان دوباره نام ایران را در اندیشه‌ها زنده کردند. بر اثر حمایت بی‌دریغ شاهان صفوی از هنرمندان توفیق عظیمی در پارچه‌بافی به‌دست آمد. به‌راحتی می‌توان پذیرفت که هنرمندان این دوره خاصه در زمان شاه عباس کبیر بافته شده است در تمام تاریخ هنر نساجی جهان همتا ندارد.

    با سقوط صفویان به دست افغانها، چراغ هنر ایران هم رو به خاموشی گرایید. افشاریه و زندیه و قاجاریان هم هیچ کاری برای نجات آن انجام ندادند. اگر دوره قاجاریه را یکی از بدترین و دردآورترین دوران در طول تاریخ ایران در زمینه صنعت نساجی و بافندگی پارچه‌های دستی و سنتی بدانیم، بجاست. از طرفی دوره قاجار مصادف است با نهضت همه جانبه کارخانه‌های پارچه‌بافی اروپا، همچنین پارچه‌های روسی که افراد سودجو با رضایت شاهان وقت بی‌رویه و ارزان وارد کشور می‌کردند و مانع برابری تولید کارگاه‌های دستی و سنتی با کارگاه‌های ماشینی می‌شد. صنعتگران و هنرمندان هم که نه حمایتی می‌شدند و نه بازاری برای فروش دست از کار کشیدند و این هنر چندین هزار ساله را به‌دست فراموشی سپردند.

    فصل اول

    بخش اول: تاریخچه­ی پارچه بافی در ایران باستان

    1-1. نساجی در دوره ایلام

    در هزاره سوم قبل از میلاد از حفاریهای تپه حصار دامغان و شوش (خوزستان) بقایای پارچه هایی که درون مقابر وجود داشته یا به دور اشیاء پِچِده شده ، همینطور ابزار نساجی مانند دوک نخ ریسی و میله مفرغی مخصوص پارچه بافی بدست آمده است نوعی مهرهای حلقه‌ای در لرستان کشف شده‌اند که به دوره ایلامی تعلق دارند. هر مهر حلقه‌ای، حلقه نواری است که از ورقه‌ مفرغی کنده‌کاری شده ساخته شده است. روی مهر، موتیف‌های‌ متنوعی کنده شده‌اند که موید رونق نساجی و دوخت در این دوره‌اند.

     در 2700 تا 2500 ق. م، بافندگی به‌طور کامل و ظریف‌تر معمول شده و این امر با بافت پارچه‌هایی از سیم‌های طلا و نقره و نیز تهیه‌ پارچه‌های مرغوب با استفاده از پشم گوسفند و موی بز، کاملا مشهور است.

     یکی از چشمگیرترین و زیباترین نمونه‌های پوشاک زنان ایلامی، تصویر برجسته‌ای است که روی جامی سیمین نقش بسته و چند سال‌ پیش در مرودشت کشف شده است. روی این‌جام، پیکره دو زن‌ که یکی ایستاده و دیگری نشسته است، دیده می‌شود. هردو، پیراهن‌ بلندی با زمینه‌ای از نقش‌های برگ‌مانند بر تن دارند و تزیینات دوختی‌ در قسمت یقه و لبه پیراهن، جلوه دیگری به لباس‌ها داده است. همچنین لباس ناپیراسو، ملکه ایلام و همسر اونتاش که در کشفیات شوش به دست آمده و اکنون در موزه لوور موجود است، رواج دوخت در دوره ایلامی را نشان می‌دهد. در هزاره دوم و اول‌ پیش از میلاد، مجسمه گلی و گل‌پخته که همراه با اجساد مردگان‌ دفن می‌شد، ما را با انواع لباس‌ها و دوخت‌ودوزها آشنا می‌سازد. تندیس گلی مربوط به هزاره پیش از میلاد، متعلق به مجموعه‌ فیلیس اکرمن، گواه دیگری برای رواج نساجی و انواع دوخت‌ها در این‌ دوره است. تندیس مزبور دارای پیراهنی بلند، تمام‌قد با چین‌های‌ زیاد در قمست پایین زانو، چین‌هایی در قسمت آستین و تزیینات روی‌ لباس است‌. 

    1-2. نساجی در دوره مادها

    اگرچه در خصوص نساجی ایران در دوره‌های مادها اطلاعات‌ چندانی در دست نیست، اما از بررسی لباس و پوشاک آنان از روی‌ نمونه‌های سنگ‌تراشی، چنین برمی‌آید که پارچه‌بافی و تولید پارچه‌های‌ دستباف در آن روزگار کاملا مرسوم و دوخت آنها نیز معمول بوده‌ است. ضمن آنکه براساس نوشته‌های مورخان و محققان، رنگ‌ ارغوانی از رنگ‌های بسیار مورد علاقه مادها به خصوص در پارچه‌ دستباف بوده است. در روزگار مادها، این صنعت پرارزش، خود دانشی را برپا کرده بود. زیرا در آن روزگار، انواع پارچه و پوشش‌های‌ گوناگون علفی، پوستی و پشمی، چه از دیدگاه جنس و مواد نخستین‌ آن و چه از دیدگاه رنگ‌آمیزی، نقش و نگارو بافت و طرح، بافته‌ می‌شده است. مادها در بافندگی پشم، کتان و دیگر الیاف گیاهی را به کار برده‌اند. نقش روی جعبه سیمین از خزانه جیحون که هم‌ اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود، نشانه آن است که در دوره مادها لباس مردان و زنان غالبا بلند، فراخ و چین‌دار بوده و تزییناتش دوختی مثل قیطان‌دوزی، ملیله‌دوزی و قلاب‌دوزی داشته‌ است. لبه لباس‌ها اکثرا دارای تزیینات رودوزی بوده که جلوه‌ای‌ خاص به لباس بخشیده است‌. 

    1-3. نساجی در دوره هخامنشیان

    گرچه به دلیل گذشت سالیان دراز از دوره هخامنشی، از بافته‌های‌ آن زمان به جز چند تکه قالیچه و گلیم، نمونه‌های دیگری به دست‌ نیامده است، اما اسناد جدید به دست آمده، حاکی از این هستند که از زمان‌های بسیار باستان و شاید پیش از هخامنشی، در آسیای میانه به‌ ویژه در سغد، پرورش تخم نوغان انجام می‌گرفته است. بدین‌سان‌ دیگر شکی باقی نمی‌ماند که به کار بردن پارچه‌های ابریشمی در ایران‌ هخامنشی رواج داشته است و پارچه‌های ابریشمی ایران که گاهی در تاروپود آنها گلابتون زروسیم نیز به کار برده می‌شد (زری)، از دید زیبایی، لطافت، رنگ و درخشش، زبانزد یونان بودند. در آن زمان، پارچه‌های ایرانی از نظر جنس، رنگ و نرمی، شهرت جهانی به‌ دست آورده بود و بیشتر مردم خواستار و خریدار آنها بوده‌اند. به ویژه‌ لطافت و طرح نقش‌های پارچه‌های پشمی، ابریشمی و کتانی که به‌ رنگ‌های گوناگون، رنگرزی می‌شدند همه را فریفته خود می‌ساخته‌ است. 

    از نقوش برجسته در تخت جمشید بر می‌آید که ایرانی‌ها در بافت پارچه نیز مهارت داشته‌اند و پوشیدن لباس‌های فاخر و بلند که تا ساق پای سربازان تشریفات دربار هخامنشی را می‌پوشانید نمایان‌گر بافت پارچه و تولید آن در مقیاس وسیع در فلات ایران است. گفته‌های پلوتارک و گزننون و دیگران جملگی از لباس‌های مجلل و زیبای سلاطین هخامنشی حکایت می‌کنند. مواد اولیه صنایع نساجی ایران از الیاف کتان، پنبه، پشم گوسفند و شتر و مو و کرک بز بوده است .صنعت پارچه بافی از صنایعی بوده است که در ایران رواج کامل داشته‌است و چون ایران فاقد ابریشم بوده برای بافتن پارچه‌های ابریشمی از طریق تورفان و ترکستان، ابریشم از تجار چینی می‌خریدند. طبق نوشته کتاب پوشاک باستانی ایرانیان که از کهن‌ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان نوشته جلیل ضیاء پور که انتشارات هنرهای زیبای کشور در 1344 منتشر کرده‌است. ایرانیان مواد اولیه تهیه پارچه را از هر جهت داشتند اما اگر احتیاج به لباس کتانی داشتند، از بابل و نواحی سند وارد می‌کردند و در ص 3 این کتاب می‌نویسد «سندس» (پارچه ای از دیبا) نیز از ساتراپی‌هائی که چنین پارچه‌هایی را می‌بافتند وارد می‌کردند. در زمان هخامنشی‌ها در حالی که تمام اقوام ژرمن، فرانک و مغول از پوست حیوانات به عنوان کلاه استفاده می‌کردند، مردم ماد و هخامنشی فن نمد مالی را می دانستند و کلاه‌های نمدی بر سر می‌گذاشتند به طوری که تحت عنوان «پوشاک مادی» از قول «اومستد» شرق شناس امریکائی می نویسد: بر سرشان کلاه گرد نمدی می‌گذارند.

    در نشریه یونسکو (ایرانشهر) درباره بافندگی و پارچه بافی روزگار هخامنشی چنین آورده شده است: «پارچه بافی ایران در روزگار هخامنشی به ویژه در زمینه بافت پارچه های پشمی نرم و بسیار خوب، نامور بوده و شاهان هخامنشی به داشتن لباس های گرانبها نامبردار بوده اند... وقتی اسکندر مقدونی به دیدن آرامگاه کوروش رفت، دید که تابوت طلایی آن پادشاه از پارچه و فرش های ظریف و قشنگی پوشیده شده است.»

    بنابراین همچنان که فرآورده های هر پیشه و صنعتی نشان دهنده هنر و دانش تیره های مردم در دوره های گوناگون تمدن است، باید گفت که آموزش صنعت پارچه بافی و بافندگی در روزگار هخامنشی جنبه آغازین نداشته و گسترش آگاهی ها و دانش آنان در این باره، آموزش هایی را در سطح بالا، پذیرا بوده است.

    بهره و نتیجه دانش و چیرگی هخامنشیان در پارچه بافی و ساختن بافته های گوناگون که تنها به وسیله آموزش و پرورش استادان چیره دست، می توان بر آن دست یافت. تا آن اندازه شایان نگرش بوده است که برخی از نویسندگان می گویند: «نخستین ملتی که صنایع پارچه بافی و بافندگی آن هر چند گز به هزار تومان می ارزید، ایران هخامنشی بود، از جمله دست آوردهای جنگی اسکندر در شوش، یک تخته قالی مخملی بود که یک صد و نود سال از عمرش می گذشت، ولی رونق و رنگ و رویش نیز شالوده اش، فرقی نکرده بود و پنج هزار تالانت طلا ارزشیابی شد. (ایران نامه شوشتری) علاوه بر آموزش های مربوط به صنعت پارچه بافی و بافندگی و آموزش، آگاهی های نظری و آموزش عملی فنون لازم، در ایران باستان، آموزش و تربیت شاگردانی برای بافتن فرش های پشمی و ابریشمی گرانبها معمول بوده است. هخامنشیان دربافت پارچه های پشمی نرم و لطیف مشهور بوده اند. بافت پارچه هایی که درمتن عناصر تزئینی آنها نخهای گلابتون به کار می رفت را به دوهزارسال پیش ازمیلاد نسبت داده اند .

    آموزش هنر قالی بافی به ویژه قالی های ابریشمی، بسیار دشوار و به کار بردن دقت فراوان و دردسر بسیار است و استادان زمان هخامنشی کلاس های ویژه ای برای آموختن به نوجوانان در کرانه های گوناگون برپا کرده بودند. از فرش های بسیار کهن ایران، در موزه ها و کوشک های جهان چون: موزه واتیکان، کوشک مترنیخ در چک اسلواکی موزه­­­­های روسیه و کشورهای اروپا و امریکا پدیدار است.

    همه ساله در نوروز و مهرگان، جزو باج‌های نقدی و جنسی که‌ به گنجینه‌های شاهنشاهان هخامنشی سپرده می‌شد، همواره مقداری‌ نیز پارچه‌های گرانبهای نبریده، جامه‌های دوخته‌شده و پرده‌های‌ منگوله‌دار و زیبا وجود داشت. این موضوع گذشته از نوشته‌های‌ تاریخ‌نویسان، از نقش‌برجسته‌های تخت جمشید نیز آشکار است و چون هریک از تیره‌ها و کشورهای شاهنشاهی، ناگزیر بهترین ساخته‌ و محصول کشور خود را به دربار هخامنشی گسیل می‌داشتند، منسوجات ایرانی خیلی مورد توجه بودند و مایه تجارت مهمی با کشورهای همسایه شدند. یونانی‌ها بنابر آنچه مورخانشان‌ می‌نویسند، از نفیس بودن البسه دشمنان ایرانی‌شان تعجب می‌کردند.

    در نشریه یونسکو (ایرانشهر) درباره بافندگی و پارچه‌بافی‌ روزگار هخامنشی چنین آورده شده است: پارچه‌بافی ایران در روزگار هخامنشی به ویژه در زمینه بافت پارچه‌های پشمی نرم و بسیار خوب، نامور بوده است و شاهان هخامنشی به داشتن لباس‌های گرانبها مشهور بودند. همچنین، از کتاب«استر» در تورات چنین برمی‌آید که‌ قصرهای هخامنشی با پرده‌های زیبا و رنگارنگ مزین بوده‌اند. در این‌ دوره، همچنین از پارچه زری نام برده شده و گفته شده است، زری‌های ایران که هم برای جامه و هم برای سراپرده به کار می‌رفتند، مشهور آفاق بودند. 

    از آثاری که در دوران هخامنشیان رواج بیشتری داشته است، می‌توان از انواع بافته‌ها از قبیل پارچه‌های ابریشمی و زری‌دوزی ‌شده‌ و قالی و اختراع و ابداع انواع فرش، نمد و غیره یاد کرد. 

    این امکان وجود دارد که در کارگاه‌های دربار شاه، ابریشم نیز به‌ عمل آورده می‌شده است. تولید ابریشم از دیرباز در چین معمول بود، اما از پیله ابریشم چنان محافظت می‌شد که به خارج از کشور راه‌ نمی‌یافت. در پازیریک، در کنار اشیای وارداتی از ایران، قطعه‌ای‌ پارچه ابریشمی چینی با سوزن‌دوزی بسیار ظریف و بافته‌های ابریشمی دیگر پیدا شده است. حتما شاهان ایران نیز قادر به تملک‌ این شی‌ء پربها بوده‌اند. مخصوصا که در هندوستان از آغاز هزاره‌ اول ق.م و شاید هم پیش‌تر، ابریشم وحشی به دست می‌آمد. همچنین از سده پنجم ق.م و در آتن بقایایی‌ از پارچه ابریشمی به دست آمده است. پارچه ابریشم فقط می‌تواند از طریق ایرانیان به آتن راه یافته باشد. بنابراین می‌توان گمان برد که‌ ایرانیان ابریشم را می‌شناخته‌اند و از آن برای تهیه لباس‌های گرانبهای‌ خود استفاده می‌کردند. مسلما پشم نیز برای تهیه لباس کاربرد داشته‌ است. شاید لباس‌های پشمی از جمله لباس‌های ظریف بوده‌اند. پارچه‌های وارداتی از ایران که در گورهای پازیریک پیدا شده‌اند، پشمی‌ هستند. این پارچه‌ها با تکنیک گوبلن و بسیار پرنقش و نگار بافته شده‌ اند. علاوه بر این، لباسی از همین پارچه بر تن سربازان نگهبان در آجرهای لعاب‌دار شوش دیده می‌شود. در پارچه‌ای دیگر، نقش دو زن با خدمتکارانشان در کنار یک عودسوز، بافته شده است. 

  • فهرست و منابع پروژه بررسی پیشینه پارچه بافی در ایران باستان

    فهرست:

    چکیده. 1

    مقدمه. 2

    فصل اول.. 5

    بخش اول: تاریخچهی پارچه بافی در ایران باستان.. 5

    1-1. نساجی در دوره ایلام. 5

    1-2. نساجی در دوره مادها 5

    1-3. نساجی در دوره هخامنشیان. 6

    1-4. نساجی در دوره اشکانیان. 9

    1-5. نساجی دوره ساسانیان. 10

    1-6. نساجی در دورهی اسلامی. 18

    1-7. پارچه بافی در دوران سامانیان تا ایلخانیان. 29

    1-8. نساجی ایران در دوره صفویه. 41

    1-9. نساجی در دورهی افشاریان و زندیان. 50

    1-10. نساجی در دورهی قاجار 57

    فصل دوم. 64

    بخش اول: رنگرزی... 64

    2-1. پیشینه. 65

    1-2-1. پیشینه رنگرزی در جهان. 65

    2-2-1. پیشینه رنگرزی در ایران. 67

    2-2. بافندگی. 72

    1-2-2. تاریخچه. 72

    فصل سوم. 76

    بخش اول: ترمه بافی.. 76

    1-3. ترمه چیست؟ 76

    2-3. تاریخچه ترمه. 76

    3-3. مراحل بافت ترمه. 79

    4-3. انواع ترمه. 80

    5-3. کاربرد ترمه در گذشته و حال. 81

    6-3. ابزار کار و شیوه بافت ترمه. 81

    7-3. وضعیت ترمه در حال و گذشته. 82

    8-3. علل نابودی ترمه در ایران. 83

    9-3. الیاف ترمه. 83

    10-3. طرح و نقش ترمه. 83

    11-3. معیار ارزش ترمه ها 83

    12-3. سرچشمه پارچه ترمه. 84

    13-3. دوران طلایی پارچه بافی ایران (کشمیر) 84

    بخش دوم: زربفت... 85

    14-3. فن زری‌بافی. 85

    15-3. تاریخچه. 86

    1-15-3. دوره هخامنشیان. 89

    2-15-3. دوره اشکانیان. 89

    3-15-3. دوره ساسانیان. 89

    4-15-3. دوران اسلامی. 90

    5-15-3. دوران سلجوقیان. 90

    6-15-3. دوران مغولان. 90

    7-15-3. دوران صفویان. 91

    8-15-3. دوران افشاریان، زندیان و قاجاریان. 92

    9-15-3. دوران پهلوی.. 92

    10-15-3. دوران جمهوری اسلامی. 93

    16-3. 93

    بافندگان مشهور 93

    1-16-3. بافندگان مشهور گذشته. 93

    2-16-3. بافندگان مشهور امروز 93

    17-3. پارچه‌های زربفت تاریخی. 94

    18-3. وضعیت امروزی پارچه‌های زربفت.. 94

    19-3. رنگ‌ها و نقش‌ها 95

    20-3. کاربرد پارچه‌های زربفت.. 96

    21-3. زربفت چگونه به خارج رفت.. 96

    بخش سوم: ابریشم بافی.. 97

    فصل چهارم. 102

    بخش اول: آسیب شناسی وضعیت صنایع نساجی ایران.. 102

    4-2. نتایج و بحث.. 107

    5-2. پیشنهادات.. 107

    بخش عملی.. 109

    در بخش عملی استفاده از نقوش پارچههای قدیمی ایران در طراحی و تولید کیف و کفش... 109

    منابع.. 121

    منابع فارسی.. 121

    سایتهای اینترنتی ، مجلات و روزنامهها 125

    .

    منبع:

    «طبقه‌بندی رنگ بر اساس روش‌های رنگرزی» ‎(فارسی)‎. دانشنامه رشد. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۰۷ مه ۲۰۱۲. بازبینی‌شده در ۱۶ مارس ۲۰۱۱.

    آموزش هنر‎ ‎قالیبافی، پوراندخت نیرومند ۱۳۷۸

    ‎الیاف شناسی،‎ ‎ستاره امیری ۱۳۸۵

    امیر عبدی، احسان یمینی مهر. پایان‌نامه «رنگرزی الیاف پشم و ابریشم با قرمزدانه. جهاد دانشگاهی اردکان. جهاد دانشگاهی ردکان، ۱۳۸۳.

    بهزاد احمدی. شیمی نساجی. جلد دوم نشر کتب علمی فائد، تابستان ۱۳۶۴.

    پوراندخت نیرومند. آموزش هنر قالیبافی. تهران: نشر بازتاب، ۱۳۸۹. ISBN ۹۶۴-۶۳۹۴-۰۲-۷.

    تورج ژوله. پژوهشی در فرش ایران. تهران: انتشارات فرهنگسرای یساولی، ۱۳۸۱. ISBN ۹۶۴-۳۰۶-۱۸۵-X.

    جزوات صندوق کارآموزی (فولارد و انواع آن، ماشین‌های خشک کن، دستگاه‌های بوبین رنگ کنی). هنرستان جابر بن حیان. هنرستان جابر بن حیان.

    جی گلوک (Jay Gluck). سیری در صنایع دستی ایران (Survey of Persian art)، تهران: انتشارات بانک ملی ایران، ۲۵۳۵ شاهنشاهی، 1977 میلادی.

    حسین توانایی. تکنیک‌های رنگرزی. انتشارات ارکان، ۱۳۸۱.

    خسروی. جزوه رنگرزی الیاف طبیعی. دانشکده نساجی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر. دانشکده نساجی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، ۱۳۶۵.

    داود امیری. رنگرزی طبیعی و استخراج رنگدانه از گیاه اسپرک. شباهنگ، فروردین ۱۳۸۷. ISBN ۹۷۸-۹۶۴-۲۷۳۲-۵۳-۱.

    در موزه ی بریتانیا در قسمت دستباف های یزد.تاریخ پارچه بافی در ایران.

    در موزه ی ویکتوریا و آلبرت هال در قسمت پارچه ها. تاریخچه ترمه ها و زری های آن. بخش فرش های آن و تاریخ خلاصه فرش های ایران.

    رنگهای ایرانی، شیرین صوراسرافیل ۱۳۷۸

    روفیا توفیقی. گیاهان رنگزا.

    زولینجر. اصول شیمی و کاربرد مواد رنگزا. ترجمهٔ سیامک مرادیان. ۱۳۶۶.

    ستاره امیری. الیاف شناسی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۸۹. ISBN ۹۷۸-۹۶۴-۵۳۰-۱۱۰-۹.

    سیامک مرادیان. اصول علم و تکنولوژی رنگ. نشر علمی فائد، ۱۳۶۴.

    سید صدر، سید ابوالقاسم. دائره المعارف هنرهای صنایع دستی و حرف مربوط به آن. انتشارات سیمای دانش، ۱۳۹۰. 685 و 686

    شمس الله قبادی. «دنیای رنگ‌ها» ‎(فارسی)‎. روزنامه رسالت. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۰۷ مه ۲۰۱۲. بازبینی‌شده در ۱۴ ژوییه ۲۰۱۱.

    شمس الله قبادی، دنیای رنگ‌ها. «دندانه‌ها». روزنامه رسالت، ۸۶/۹/۲۶. ۱۹. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۰۷ مه ۲۰۱۲.

    شیرین صوراسرافیل. رنگهای ایرانی. مؤسسه تحقیقات فرش دستباف، ۱۳۷۸. ISBN ۹۶۴-۳۵۰-۰۸۲-۹.

    صابر رشتاک و بهمن آتشبد. اصول شیمی نساجی. انتشارات آموزش و پرورش.

    صور اسرافیل، شیرین. رنگ‌های ایرانی. موسسه تحقیقات فرش دستباف، 1378. 104 ، 106 ، 107

    علیرضا خسروی و کمال الدین قرنجیک. «تاریخچه رنگرزی». در رنگرزی الیاف مصنوعی و استات سلولز. چاپ اول. انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی امیرکبیر و دانشگاه هرمزگان، ۱۳۷۴. ۱۳.

    علیرضا خسروی. جزوه پیگمنت‌های آلی. دانشکده پلیمر.

    غلامحسن رسولی. رنگرزی سنتی در پیرسواران ملایر. نمایه پژوهش.

    فرایند روشهای رنگرزی الیاف با مواد طبیعی، ویکتوریا جهانشاهی ‎ ۱۳۷۵

    فرهنگ مصدر در زبان فارسی، انتشارات فرهنگستان زبان و ادب پارسی

    فرهنگ معین، جلد دوم.

    فناوری سنتی رنگرزی تاروپود در کاشان، محمد‎ ‎ابوالفضلی ۱۳۸۳

    کتاب صنایع ایران . دکتر زکی محمد حسن.ترجمه محمد علی خلیلی.تهران

    کتاب قلمکار اصفهان از شروع درخشش در عصر صفوی تا به امروز-تهیه کنندگان:حسین یاوری،علیرضا بطلانی یادگار،هاله هلالی اصفهانی-نشر فرهنگستان هنر-پاییز 85

    کمال الدین قرنجیک، علی ابراهیمی معتمد، صابر رشتاک. «تاریخچه رنگرزی». در رنگرزی ۱ هنرستان فنی و حرفه‌ای (گروه تحصیلی مواد) رشته صنایع نساجی/نظام جدید آموزش متوسطه. آموزش و پرورش، ۱۳۷۳. ۴، ۵، ۶. شماره کتاب:۴۶۳/۳.

    کمال الدین قرنجیک، علی ابراهیمی معتمد، صابر رشتاک. «فصل چهارم: ماشین‌های رنگرزی». در رنگرزی ۲ هنرستان فنی و حرفه‌ای (گروه تحصیلی مواد) رشته صنایع نساجی/نظام جدید آموزش متوسطه. آموزش و پرورش، ۱۳۷۳. شماره کتاب:۴۶۸/۱.

    کوروش کریم شاهی. رنگرزی سنتی، هنری مردمی.

    لغت‌نامهٔ دهخدا

    ماهنامه سفر، «پیشانی هنر ایرانیان» نوشته فاطمه عرفانی، شماره۱۳، سال شانزدهم، دوره جدید، دی ۱۳۸۶، ص. ۳۲.

    محسن حاج شریفی و علیرضا خسروی. ساخت و شناسایی رنگهای نساجی. ۱۳۶۵

    محسن حاجی شریفی. جزوه رنگرزی الیاف مصنوعی. دانشکده نساجی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر. دانشکده نساجی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر.

    محسن حاجی شریفی، جواد ساسان نژاد. خصوصیات الیاف نساجی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۳. ISBN ۹۷۸-۹۶۴-۰۱-۰۱۴۲-۱.

    محمد ابوالفضلی. فناوری سنتی رنگرزی تاروپود در کاشان. ۱۳۸۳.

    محمد جواد نصیری. سیری در هنر قالیبافی ایران. تهران: مؤلف، ۱۳۷۲.

    مرتضی سهی زاده ابیانه. «مواد رنگین». در تکمیل فراورده‌های نساجی و رنگرزی. ویرایش جهانگیر زمانی. چاپ اول-چاپخانه دیبا. تهران: انتشارات صفار، ۱۳۷۳. ۲۳.

    مریم قاسمی اندرود. گزارش و نقش و رنگ قالی استان زنجان. ۱۳۸۱.

    مژگانی، سید حسین. گل‌های ابریشمی (Silk Flowers)، تهران: انتشارات سروش، ۱۳۸۰. ISBN 964-435-587-3. سروش خانه کتاب

    منتظر، مجید. پژوهش و سازندگی شماره 59. 1382.

    منصور ورزی. هنر و صنعت قالی در ایران. انتشارات رز، ۱۳۵۵.

    مواد و ابزار هنری2. مواد رنگ. عیسا امیری چولاندیم

    مهدی حیاتی، مجید منتظر. رنگرزی الیاف با رنگ‌های طبیعی. ویرایش داود نقلانی. مؤسسه آموزش عالی علمی کاربردی، تیر ۱۳۸۵. ISBN ۹۶۴-۹۵۲۱۷-۴-۷.

    میرهدایت‌الله. رنگ‌های سنتزی. ترجمهٔ عبدی اسکویی. ۱۳۶۵. ISBN ۹۶۴-۰۱۰۲۲-۷-X.

    ناصر اوکتایی. هنر رنگرزی با گیاهان. دفتر نشر خودکفایی. تهران: دفتر نر خودکفایی، ۱۳۶۳.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت