پایان نامه بررسی روابط بین سبک‌ های تفکر و رویکرد‌های یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دختر سال سوم متوسطه منطقه یک تهران

تعداد صفحات: 150 فرمت فایل: word کد فایل: 10001654
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: پایان نامه علوم تربیتی
قیمت قدیم:۲۱,۶۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۵۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه بررسی روابط بین سبک‌ های تفکر و رویکرد‌های یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دختر سال سوم متوسطه منطقه یک تهران

    پایان‌نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد (M.A)

    گرایش: روان‌ شناسی تربیتی

    چکیده

    هدف از این تحقیق، بررسی وجود رابطه بین رویکردهای یادگیر و سبک‌های تفکر با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دختر سال سوم متوسطه شهر تهران است.از بین کلیه دانش آموزان سال سوم متوسطه 262 آزمودنی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای جهت شرکت در این پژوهش انتخاب شدند.ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه سبک تفکر استرنبرگ واگنر (1997) و پرسشنامه فرایند مطالعه تجدید نظر شده دو عاملی بیگز و کمبر و لانگ (2001).

    همچنین برای متغیر پیشرفت تحصیلی میانگین کل نمرات سال گذشته آنها از طریق دفتر دبیرستانهای مورد مطالعه جمع آوری شد.

    به منظور توصیف داده‌های پژوهشی از محاسبه شاخص‌های پراکندگی (میانگین، واریانس، انحراف معیار) و به منظور تحلیل آن از روش ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد.

    نتایج به دست آمده با نرم‌افزار SPSS نشان داد که:

    - سبک‌های تفکر قانونی – قضایی رویکرد عمیق با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنی‌دار و سبک‌های تفکر اجرایی و رویکرد سطحی با پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معنی‌دار داشتند.

    - سبک‌های تفکر قانونی و قضایی نیز با رویکرد عمیق و سبک تفکر اجرایی با رویکرد سطحی رابطه مثبت و معنی‌دار را نشان داد.

    در مجموع، نتایج پژوهش حاضر موید آن است که توجه به نقش عوامل درونی فردی نظیر رویکرد‌های یادگیری و سبک‌های تفکر در مطالعه‌ی پیشرفت تحصیلی قابل تعمق است.

    خلاصه تحقیق

    این پژوهش با عنوان بررسی رابطه بین سبک‌های تفکر و رویکرد‌های یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دبیرستانهای دخترانه در یکی از مناطق شهر تهران که در سال 87 – 86 مشغول به تحصیل هستند، به انجام رسید. هدف از این تحقیق، بررسی رابطه بین سبک‌های تفکر قانون‌گذار، اجرایی و قضایی با رویکرد‌های عمیق و سطحی بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بود و اینکه کدام یک از این نوع سبک‌ها با پیشرفت تحصیلی و کدام یک از رویکرد‌ها با پیشرفت تحصیلی و بالاخره کدام یک از سبک‌های تفکر با رویکرد‌های یادگیری رابطه دارد.

    جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش‌آموزان دختر سال سوم متوسطه است که در سال تحصیلی 87 – 86 در منطقه یک آموزش و پرورش استان تهران مشغول به تحصیل‌اند و تعداد آنها بر اساس آمارهای موجود از این تعداد، 262 دختر به صورت نمونه‌برداری خوشه‌ای و به شکل چند مرحله‌ای انتخاب شدند چنانچه در مرحله اول، تعداد مدارس دخترانه مشخص شد سپس از تعداد 50 دبیرستان دخترانه 8 مدرسه و هر مدرسه یک کلاس و از هر کلاس 35 دانش‌آموز انتخاب شدند (منطقه را به چهار قسمت تقسیم  کرده، از هر قسمت 2 مدرسه که مجموعاً 8 مدرسه انتخاب شد.).

    پس از اجرای آزمون‌ها، پرسشنامه‌هایی که به طور کامل تکمیل نشده بودند، کنار گذاشته شده و داده‌های پرسشنامه وارد کامپیوتر شده و سپس به کمک آمار توصیفی جداول و توزیع فراوانی و شاخص گرایش به مرکز و پراکندگی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. کلیه محاسبات و تجزیه و تحلیل‌های آماری با استفاده از نرم‌افزار SPSS انجام شد و بر اساس نتایج حاصل به پاسخگویی فرضیه‌های ذیل پرداخته شد.

    1- بین سبک تفکر و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای ضریب همبستگی نشان داد که بین سبک تفکر و پیشرفت تحصیلی از لحاظ آماری رابطه‌ی معنا دار وجود دارد. واریانس مشترک بین دو متغیر برابر با 56 (75/0 = 2r) است. بنابراین با 95 درصد اطمینان، با افزایش واریانس متغیر سبک تفکر، واریانس متغیر پیشرفت تحصیلی نیز افزایش می‌یابد.

    1-1- بین تفکر قانونی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای ضریب همبستگی پیرسون نشان می‌دهد، رابطه‌ی بین دو متغیر تفکر قانونی و پیشرفت تحصیلی از لحاظ آماری معنا دار است. واریانس مشترک بین دو متغیر برابر با 62 درصد (79/0 = 2r) است.

    2-1- بین سبک تفکر اجرایی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای ضریب همبستگی اسپرمن نشان می‌دهد، رابطه‌ی بین دو متغیر سبک تفکر اجرایی و پیشرفت تحصیلی از لحاظ آماری معنا دار منفی است. واریانس مشترک بین دو متغیر برابر با 59 درصد (77/0- = 2r) است.

    3-1- بین سبک تفکر قضایی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای ضریب همبستگی اسپرمن نشان می‌دهد، رابطه‌ی بین دو متغیر سبک تفکر قضایی و پیشرفت تحصیلی از لحاظ آماری معنا دار مثبت است. واریانس مشترک بین دو متغیر برابر با 59 درصد (76/0 = 2r) است.

    1-2- بین رویکرد عمیق و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای ضریب همبستگی نشان می‌دهد، رابطه‌ی بین دو متغیر رویکرد عمیق و پیشرفت تحصیلی از لحاظ آماری معنا دار است. واریانس مشترک بین دو متغیر برابر با 61 درصد (78/0 = 2r) است.

    2-2- بین رویکرد سطحی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای ضریب همبستگی نشان می‌دهد، رابطه‌ی بین دو متغیر رویکرد سطحی و پیشرفت تحصیلی از لحاظ آماری معنا دار است. واریانس مشترک بین دو متغیر برابر با 11 درصد (78/0- = 2r) است.

    1-3- بین رویکرد عمیق و تفکر قانونی رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای ضریب همبستگی نشان می‌دهد، رابطه‌ی بین دو متغیر رویکرد عمیق و تفکر قانونی از لحاظ آماری معنا دار است. واریانس مشترک بین دو متغیر برابر با 61 درصد (78/0 = 2r) است.

    2-3- بین رویکرد عمیق و تفکر اجرایی رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای ضریب همبستگی نشان می‌دهد که بین دو متغیر رویکرد عمیق و تفکر اجرایی از لحاظ آماری رابطه‌ی معنا دار منفی وجود دارد. واریانس مشترک بین دو متغیر برابر با 61 درصد (77/0- = 2r) است.

    3-3- بین رویکرد عمیق و تفکر قضایی رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای‌ضریب همبستگی نشان می‌دهد، رابطه‌ی بین دو متغیر رویکرد عمیق و تفکر قضایی از لحاظ آماری معنا دار است. واریانس مشترک بین دو متغیر برابر با 58 درصد (76/0 = 2r) است.

    4-3- بین رویکرد سطحی و تفکر قانونی رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای ضریب همبستگی نشان می‌دهد که بین دو متغیر رویکرد سطحی و تفکر قانونی از لحاظ آماری رابطه منفی معنا دار وجود دارد. واریانس مشترک بین دو متغیر برابر با 58 درصد (76/0- = 2r) است.

    5-3- بین رویکرد سطحی و تفکر اجرایی رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای ضریب همبستگی نشان می‌دهد، رابطه‌ی بین دو متغیر رویکرد سطحی و تفکر اجرایی از لحاظ آماری معنا دار است. واریانس مشترک بین دو متغیر برابر با 53 درصد (73/0 = 2r) است.

    6-3- بین رویکرد سطحی و تفکر قضایی رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای ضریب همبستگی نشان می‌دهد، رابطه‌ی بین دو متغیر رویکرد سطحی و تفکر قضایی از لحاظ آماری معنا دار منفی است. واریانس مشترک بین دو متغیر برابر با 56 درصد (75/0- = 2r) است.

     

    بحث و نتیجه گیری

    1- بین تفکر قانون‌گذار و قضایی دانش‌آموزان با پیشرفت تحصیلی آن رابطه مثبت وجود دارد.

    1-1- بین تفکر قانون‌گذار و پیشرفت تحصیلی همبستگی مثبت 79/0 وجود دارد.

    این بیانگر این است که دانش‌آموزان با تفکر قانونی نمرات بیشتر را کسب می‌کنند و تمایل به پیشرفت تحصیلی بالاتری را دارند.

    2-1- بین تفکر قضایی و پیشرفت تحصیلی همبستگی مثبت 76/0 وجود دارد.

    افرادی که دارای تفکر قانونی هستند، مایلند کارها را به شیوه‌ای که ترجیح می‌دهند، انجام دهند و خود تصمیم بگیرند که چه کاری انجام دهند و چگونه آن را به انجام برسانند. قوانین را خود وضع کنند و به مسائلی بپردازند که قبلاً طرح ریزی و سازماندهی شده باشند. (استرنبرگ، 1380)

    تحقیقاتی که استرنبرگ بر روی سبک تفکر قضایی انجام داده، نشان می‌دهد افرادی که دارای سبک تفکر قضاوتگر هستند، مایلند قوانین و برنامه‌ها را ارزیابی کند. آنها اموری را ترجیح می‌دهند که در آن عقاید را مورد تحلیل و ارزیابی قرار می‌دهد. آنها فعالیت‌هایی مانند نوشتن مقالات انتقاد آمیز، ارائه عقاید، قضاوت در مورد افراد و کارهای آنان و ارزیابی برنامه‌ها را ترجیح می‌دهند. به نظر می‌رسد، سبک‌های تفکر مولد خلاقیت و نیازمند پیچیدگی شناختی بالا از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. در اینجا سوالی که به ذهن متبادر می‌گردد، این است که چرا سبک‌های تفکر نوع دوم یا به عبارتی سبک‌های مولد تفکر خلاقیت می‌توانند، پیشرفت تحصیلی دانشجویان را تسهیل کنند. همانطور که قبلاً اشاره شد، مطالعات مختلف با استفاده از نظریه «خود مدیریتی ذهنی» به نقش مهم و تعیین کننده سبک‌های تفکر در پیشرفت تحصیلی اشاره کرده‌اند. استرنبرگ (1997، 1998، به نقل از ژانگ، 2004) بیان می‌کند که سبک‌های تفکر تا حدی ماهیت اجتماعی دارند و موفقیت موضوعات درسی مختلف ممکن است نیازمند سبک‌های تفکر متفاوت باشند.

    از این رو پژوهش با نتایج تحقیق استرنبرگ و گریگورنکو (1999) همسو بود که دریافتند شیوه‌های تفکر قضاوتی و قانونی همبستگی مثبتی با موفقیت یک دانشجو در انواع مختلفی از تکالیف علمی دارد.

    همچنین مطالعه ژانگ و استرنبرگ (1998) درباره رابطه بین سبک‌های تفکر، توانایی‌ها و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان هنگ‌کنگی با استفاده از مقیاس سبک تفکر، نمرات دانشجویان ورودی دانشگاه و پرسشنامه خود سنجی سطوح توانایی تحصیلی، خلاق و عملی نشان داد که سبک‌های تفکر بیشتر از توانایی‌ها پیش‌بینی کننده پیشرفت تحصیلی هستند و پیشرفت تحصیلی بالا با سبک‌های درون‌نگر و قانون‌گذار و آزاد اندیش همبستگی مثبت و با سبک‌های اجرایی و برون‌نگر همبستگی منفی داشته است (امامی‌پور، 1380).

    استرنبرگ و گریگورنکو (1993) و گریگورنکو و استرنبرگ (1997) نقش سبک‌ های تفکر را بر پیشرفت تحصیلی دو گروه از کودکان تیز‌ هوش شرکت کننده در برنامه تابستانی در مدرسه در پیل مطالعه کردند. محققان نشان دادند که در حالی که سبک‌های تفکر قضایی و قانونی به طور مثبت به پیشرفت تحصیلی کمک می‌کند، سبک تفکر اجرایی همبستگی منفی با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان نشان داد.

    اما مطالعه کانوگارسیا و هاگس (2000) در مطالعه‌ی رابطه بین سبک‌های تفکر و پیشرفت تحصیلی در بین دانشجویان اسپانیایی نشان داد که دانشجویان با سبک‌های تفکر اجرایی و درونی، پیشرفت تحصیلی بهتری دارند که با نتایج تحقیق حاضر ناهمسو بوده است.

    همانطور که در فصول گذشته گفته شد، تحقیقاتی بسیار نشان داده است که برخی شیوه‌های تفکر می‌تواند به عنوان عوامل پیش‌بینی کننده مقابل توجهی از پیشرفت تحصیلی داشنجویان و عملکرد آنها به کار گرفته شود (آلبای‌لی، 2006، استرنبرگ، 1997، استرنبرگ و واگنر، 1992).

    قابل توجه است که سبک‌های تفکر قابل تقسیم به دو نوع سبک می‌باشند که اولین نوع سبک تفکر از قبیل (قانونی، قضایی، کل نگر، سلسله مراتبی و آزاد اندیش) مولد خلاقیت[1] هستند و به پردازش اطلاعات پیچیده‌ای نیاز دارند. افرادی که این سبک تفکر را به کار می‌گیرند، متمایل به چالش طلبیدن هنجارها[2]  و پذیرش خطر[3] هستند.

    دومین نوع سبک‌های تفکر (از قبیل اجرایی، جزئی، محافظه‌کارانه) به پردازش اطلاعات ساده نیاز دارند. افرادی که این سبک تفکر را به کار می‌گیرند، متمایل به حفظ هنجارها بوده و اقتدار محور می‌باشند (زانک و پاستی گلیون، 2001، به نقل از شکری و همکاران، 1385).

    بنابراین پژوهش حاضر رابطه بین سبک‌های تفکر مولد خلاقیت (قضایی و قانونی) با پیشرفت تحصیلی را مثبت و معنی‌دار و رابطه بین سبک تفکر غیر مولد خلاقیت (سبک تفکر اجرایی) با پیشرفت تحصیلی را منفی و معنی‌دار به دست آورده است.

    3-1- بین سبک تفکر اجرایی دانش‌آموزان با پیشرفت تحصیلی آنان رابطه وجود دارد.

    بین تفکر اجرایی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه منفی معنادار وجود دارد. ضریب همبستگی بین این دو متغیر 77/0- را نشان می‌دهد. افراد با سبک تفکر اجرایی مایلند از مقررات پیروی کرده و کارهایی را به عهده بگیرند که از قبل طرح‌ریزی و سازماندهی شده است. آنها مایلند به جای خلق ساختارهای نو، در درون ساختارهای موجود کار کنند. (استرنبرگ، 1997)

    .

    .

    .

    مقدمه

     اصطلاح «تفکر»[1] از جمله اصطلاحات یا مفاهیم کلیدی در فرهنگ و ادبیات روانشناسی است که تقریباً همه مردم، اعم از کوچک و بزرگ یا با سواد و بی سواد آن را به کار می‌برند و بسیاری نیز آن را با اهمیت قلمداد کرده و یکی از ویژگی‌های آدمی می‌دانند، طوری که گاهی انسان را «حیوان متفکر» تعریف کرده‌اند (ارسطو، 1650).

    روانشناسان در این که تفکر ریشه حل مساله و خلاقیت است، یعنی باید بتوانیم بیاندیشیم یا بتوانیم مسائل را حل کنیم یا خلاقیتی نشان دهیم، اتفاق نظر دارند. تمامی دانش‌آموزان و دانشجویان نیز نیاز دارند، به طور روشن بیاندیشند و نظام‌های تربیتی هم متعهدند که دانش‌آموزان را در فراگیری تفکر راهنمایی کنند.

    آنچه در زندگی برای ما اتفاق می‌افتد، نه تنها به میزان درست اندیشیدن، بلکه به چگونگی تفکر ما نیز مربوط است. همینطور یکی از اصول اساسی روانشناسی تربیتی معاصر این است که سطح اندیشیدن دانش‌آموزان، به عنوان یکی از مهمترین پیش‌بینی کننده‌های موفقیت آنها در مدرسه قلمداد می‌شود.

    رابرت استرنبرگ[2] (1994)، شیوه‌های متفاوت افراد در پردازش اطلاعات را به عنوان «سبک‌های تفکر»[3] نام‌گذاری کرده است. به نظر او، شیوه‌های تفکر به عنوان شیوه‌های ترجیح داده شده در بکارگیری استعدادها تعریف می‌شود. از نظر وی، سبک تفکر، روش رجحان یافته تفکر است. البته سبک تفکر یک توانایی نیست، بلکه به چگونگی استفاده فرد از توانایی‌هایش اشاره دارد (سیف، 1380).

    به عبارت دیگر، انسان در اداره فعالیت‌های خود، شیوه‌هایی بر می‌گزیند که با آن احساس راحتی بیشتری دارد. استرنبرگ معتقد است که شیوه‌ها متفاوت از توانایی‌ها است و مستلزم رجحان و برتری دادن است تا هوشیاری در بکارگیری توانایی‌هایی یک فرد. همینطور، شیوه‌ها به تنهایی با قابلیت‌ها یا توانایی، ارتباط ندارند، بلکه شیوه‌ها، نحوه بیان یا بکارگیری یک یا چند توانایی را نشان می‌دهند (آرم استرانگ،[4] 2000، کانو – کاریکا& هانگس،[5]  2000؛ گریگورن  &  استرنبرگ،[6] 1997، زانگ،[7] 2000، زانگ &  استرنبرگ، 200 و 1998).

    از نظر استرنبرگ، تمایز بین سبک و توانایی نیز مهم است. توانایی به از عهده بر آمدن کاری به طور مناسب اشاره دارد، در حالی که سبک، به این که فرد دوست دارد چگونه کار انجام دهد، اشاره می‌کند(1997).

    همینطور، شواهدی در دست است که نشان می‌دهد توانایی‌ها از اهمیت قابل ملاحظه‌ای برخوردار است (گریگورینکو و استرنبرگ، 1997). با این وجود، توانایی نمی‌تواند عملکرد تحصیلی را به طور کامل پیش‌بینی کند. به عبارت دیگر، بر مبنای تفاوت در توانایی، نمی‌توان به این سوال که «چرا برخی از دانش‌آموزان در مدرسه نمره عالی می‌گیرند، در حالی که دانش‌آموزان دیگر با همان توانایی در امتحان رد می‌شوند؟» پاسخ داد (استرنبرگ، ویلیامز، 1997).

    بر این اساس، با آگاهی از این که تفاوت در توانایی فقط می‌تواند بخشی از تفاوت در عملکرد تحصیلی را تبیین کند، تعداد زیادی از محققان، نقش با اهمیت و پیش‌بینی کننده متغیرهای روان‌شناختی متفاوت و نامرتبط به توانایی را بر پیشرفت تحصیلی سرلوحه فعالیت‌های پژوهشی خود قرار دادند. یکی از این متغیرها نامرتبط به توانایی، سبک‌های تفکر است.

    این محققان، نقش سبک‌های تفکر در پیشرفت تحصیلی را در فرهنگ‌های مختلف نظیر هنگ‌کنگ، چین، فیلیپین و ایالات متحده آمریکا مورد مطالعه و بررسی قرار دادند (ژانگ، 2004). چنانچه استرنبرگ و گریگورینکو[8] (1993) و گریگورینگو و استرنبرگ (1997) نقش سبک‌های تفکر را در پیشرفت تحصیلی دو گروه از کودکان تیز هوش شرکت کننده در یک برنامه مدرسه‌ای مورد مطالعه قرار دارند. آنها نشان دادند که سبک‌های تفکر با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه دارد. ژانگ (2001) با مطالعه رابطه بین سبک‌های تفکر و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان چینی نشان داد که سبک تفکر اجرایی با نمرات پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت دارد. همچنین سبک تفکر قضایی نیز با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت دارد.

    کانوگارسیا[9] و هاگس[10] (2000) با مطالعه رابطه بین سبک تفکر و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان اسپانیایی نشان دادند که دانشجویان دارای سبک‌های تفکر اجرایی، پیشرفت تحصیلی بیشتر دارند.

    متغیر تاثیر گذار دیگر در این مورد، متغیر رویکرد[11] یادگیری است که با توانایی یادگیری دانش‌آموزان ارتباط ندارد. به عبارت دیگر یکی از ویژگی‌های برجسته انسان، توانایی او در یادگیری است. فرق عمده آموختن انسان با آموختن سایر حیوانات نزدیک به او در این است که یادگیری آدمی بسیار پیچیده‌تر و وسیع‌تر و عمیق‌تر از یادگیری سایر حیوانات است. برای انسان، بهتر، برتر و زیباتر ساختن زندگی مطرح است. بنابراین ناگزیر است هر لحظه چیزهای تازه و گوناگون و بیشتر یاد بگیرد.

    به گفته اسکینر، نظام تربیتی موثر واقعی را نمی‌توان به وجود آورد، مگر اینکه فرآیند عمل «یادگیری» و «تدریس» کاملاً شناخته و فهمیده شوند.

    هرگاه روان‌شناسی بتواند عمل یا فرآیند یادگیری را کاملاً بشناسد و بفهمد شاید جهان آدمی بتواند انیشتین‌ها و ابوعلی سینا و .... متعددی بار آورد.

    روش‌های یادگیری افراد با یکدیگر فرق می‌کند. یادگیری بعضی افراد، کلامی است، بعضی دیگر به صورت دیداری، بعضی هم با گوش دادن و عده‌ای با درگیر شدن فعالانه با موضوع مورد یادگیری، بهتر یاد می‌گیرند. رویکرد به یادگیری، متغیری عمده در تفاوت‌های فردی است (کدیور، 1385، ص 289).

    رویکرد یادگیری با توجه به دو مولفه در فرآیند یادگیری تعریف شده است:

    1- انگیزش

    2- راهبردهای یادگیری (بیگز،[12] 1979، 1992).

    رینر و رایدینگ[13] (1997) دو رویکرد: درگیری سطحی[14] و عمقی[15] با تکلیف را مطرح کردند. رویکرد عمیق،[16] فهم واقعی مطالب درسی و رویکرد سطحی[17] که در بردارنده باز تولید مطالب آموزش داده شده و رویکرد پیشرفت مدار،[18] که توسط بیگز (1979) و رامسون  و انت وسیتل[19] (1981)، بعداً به این دو رویکرد اضافه شد، بیانگر راهبردی است که سبب می‌شود فرد حداکثر موفقیت را به دست آورد.

    در سه دهه گذشته، یکی از موارد و موضوعاتی که نظر پژوهشگران را به خود جلب کرد، بررسی رابطه رویکرد یادگیری به عنوان یک متغیر تاثیر گذار در پیشرفت تحصیلی است.

     

     

    Abstract

    The aim of this study is to examine the role learning approaches and thinhing styles on academic achievements of third grade female hight school students in Tehran -zaz subjects participated in the study among all third grade high school student,262 were chosen by multistage branch accidental sampling method.

     

    The used tools on the study are as follow:

    Questioner of thinking styles of legislator, executive, and judicial, rerised study process questionnaire (R-SPQ-ZF) Biggs, Kember and lang (2001).

    For desctibing research data, we used dispersion indexes evaluation (means, variance, standard deviation) and for bata analysis of study, we used spearman unity index method, and  spss software showed that:

     

    Legislative judicial – thinking styles and deep learning approach have a significant positive effect on academic achievement. 

    Executive, thinking style and surface learning approach has a significant and negative effected Academic achievement. There results indicted legistative, judicial thinking styles with deep learning approach and executive thinking style with surface learning approach has a significant positive effect.

     

    In general, the results an this research demonstrate that playing affection to the role of learning approaches, and thinking style in student's academic achievement is crucial.

  • فهرست و منابع پایان نامه بررسی روابط بین سبک‌ های تفکر و رویکرد‌های یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دختر سال سوم متوسطه منطقه یک تهران

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    فارسی

    ابریشم، محمد ابراهیم، (1374)، نقش آموزش و پرورش در رشد تفکر خلاق، کارشناسی ارشد دانشکده علوم و تحقیقات.

    اتکنیسون، رتیال و همکاران، (1370)، زمینه روان‌شناسی، جلد اول، ترجمه محمد تقی براهنی و همکاران، چاپ دوم، تهران، انتشارات رشد، (تاریخ انتشار به زبان اصلی 1938).

    استرنبرگ، رابرت جی، (1381)، سبک‌های تفکر، ترجمه علاء الدین اعتمادی اهری و علی اکبر جعفری، چاپ دوم، تهران، نشر و پژوهش دادار، (تاریخ انتشار به زبان اصلی 1997).

    اسپاله‌نیک جریل، ال، (1377)، انگیزش در کلاس درس، مترجم محمد رضا نائینیان و اسماعیل بیابانگر، انتشارات مدرسه.

    استپیک دیبوراجی، (1385)، انگیزش برای یادگیری (از نظریه ناعمل) ترجمه دکتر رمضان حسن‌زاده و نرجس عمویی، انتشارات دنیای پژوهش.

    ایزدی فر، آذین، (1379)، شش کلده تفکر، تالیف دوبونو، تهران: انتشارات پیک بهار.

    بی‌ارهرکنهان و بیتواج الون، (1385)، نظریه‌های یادگیری، ترجمه علی اکبر سیف، انتشارات نشر دوران.

    پارسا، محمد، (1376)، روان‌شناسی تربیتی، چاپ اول، تهران، انتشارات علمی.

    جان راجر – تپرمک و ویلیامز، (1383)، تفکر منفی، ترجمه قراچه دائمی، چاپ اول، انتشارات بیتا.

    راس، آلن‌‌اُ، (1373)، نظریه‌ها و فرآیند، (سیاوش جمالفر، مترجم) تهران، انتشارات بعثت

    دیویی جان، دموکراسی و آموزش و پرورش، ترجمه دکتر امیر حسین آریانپور، انتشارات موسسه فرانکین (سابق)، 1339.

    سری و استاواد، (1382)، سبک‌های شناختی (از دیدگاه تعلیم و تربیت)، ترجمه داریوش نوروزی و اکبر صالحی، تهران: انتشارات امیر.

    سیف، علی اکبر، (1375)، روان‌شناسی پرورشی و روان‌شناسی یادگیری و آموزش، تهران، انتشارت آگاه.

    شاملو، سعید، (1368)، سبک‌ها و نظریه‌ها در روان شناسی شخصیت، تهران، انتشارات رشد.

    شریفی، حسن پاشا و نجفی زاده، جعفر، (1375) روش‌های آماری در علوم رفتاری، تهران، نشر دانا.

    شعاری نژاد، علی اکبر، (1375)، فرهنگ علوم رفتاری، تهران، انتشارات امیرکبیر.

    شعاری نژاد، علی‌اکبر، (1378)، روان‌شناسی رشد، موسسه اطلاعات.

    شعاری نژاد، علی‌اکبر، (1375) مبانی روان‌شناختی تربیت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

    شعاری نژاد، علی‌اکبر، (1362)، روان‌شناسی یادگیری، انتشارات توش.

    شعاری نژاد، علی‌اکبر، (1380)، نگاهی نو به روان‌شناسی آموختن یا روان شناسی تغییر رفتار، انتشارات جانبخش، جلد اول.

    شعاری نژاد، علی‌اکبر، در آمدی به روان شناسی انسان، انتشارات آزاده، 1371.

    کدیور، پروین، روان‌شناسی یادگیری، انتشارات صحت، 1386.

    کریمی، یوسف، (1375)، روان‌شناسی شخصیت، تهران، موسسه نشر ویرایش.

    کریمی، یوسف، (1376)، روان‌شناسی اجتماعی (نظریه‌ها، مفاهیم، کاربردها)، تهران، نشر ارسباران.

    گلاور، جانی ای و برونینگ، راجراچ، روان‌شناسی تربیتی، اصول و کاربرد آن، ترجمه علی‌نقی خرازی، مرکز نشر دانشگاهی، 1385.

    لفرانکویس، گای، آر، (1370)، روان‌شناسی برای آموزش، ترجمه مینجه شهی ییلاق، تهران، انتشارات رشد (تاریخ انتشار به زبان اصلی، 1979).

    فرانکن، رابرت لی، مترجمان شمس اسفندآباد، علیرضا محمود، سوزان امام‌پور، انتشارات نی، 1384.

    جایزر، چت، آموزش تفکر انتقادی، ترجمه دکتر خدایا ابیلی، انتشارات سمت، 1374.

    مان – ن، اصول روان‌شناسی، ترجمه محمود صناعی، موسسه فرانکین (سابق)، 1342.

    نادری، عزت‌ا... و سیف نراقی، مریم، (1376)، روش‌های تحقیق و چگونگی ارزیابی آن در علوم انسانی، تهران، دفتر تحقیقات و انتشارات مدبر.

    هومن، حیدرعلی، 1376، شناخت روش علمی در علوم رفتاری (پایه‌ای پژوهش)، تهران: نشر پارسا.

     

    پایان نامه ها

    - امامی پور ، سوزان ، سیف ،‌علی اکبر (1382).بررسی تحولی سبک های تفکر در دانش آموزان و دانشجویان و رابطه آنها با خلاقیت و پیشرفت تحصیلی ، فصلنامه نوآوری های آموزشی ،‌سال دوم ، شماره 3.

    - امامی پور ، سوزان ، (1380).بررسی تحولی سبک های تفکر در دانش آموزان و دانشجویان و رابطه آن با خلاقیت و پیشرفت تحصیلی ،‌رساله دکتری (چاپ نشده) ،‌واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی.

    - برخوردار پور ، زهرا ، (1378).بررسی توانش های ذهنی و الگوهای تفکر با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان ، پایان نامه کارشناسی ارشد (چاپ نشده).دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی دانشگاه تهران.

    - شکری ،‌امید ، (1385).بررسی رابطه صفات شخصیت و رویکردهای یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانشجویان ،‌فصلنامه روانشناختی ، شماره 8.

    - فرخی ،‌نورعلی ،‌(1383).اثر مشترک راهبردهای یادگیری سسبک های تفکر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوم راهنمایی شهر تهران.رساله دکتری (چاپ نشده) ، تهران ، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی.

    English

    1- Albaili, M. A. (2006). Reliability and validity of the Thinking Styles Inventory: Evidence from United Areb Emirates. Proceedings of the 2006 Joint Annual conference of the Australian psychologys Society and New Zealand Psychological Society, Auckland, New Zeahand, 26 – 30 September, 2006.

    2- ARMSTRONG , S, J. (2000). The influence of individual cognitive style on performance in management education. Educational Psychology, 20, 323 – 339.

    3- Akande, A. (1998). Towards the multicultural validation of a Western model of student approaches to learning. Education, 119 (1), 37 – 47.

    4- Baird, J. R. & White, R.T. (1982). Promoting self control of learning. Instructional Science, 11, 227 – 247.

    5- Becher, T. (1994). The significance of disciplinary differences. Studies in Higher Education, 19, 151 – 161.

    6- BERNADO. A. B. ZHANG. L. R. & CALLUENG. C. M. (2002). Thinking styles and academic achievement among Filipino students. The Journal of Genetic Psychology, 163, 149-163.

    7- Biberman, G. & Duchanan, J. (196). Learning styles and study skills differences across business and other academic majors. Journal of Education for Business, 61, 303 – 307.

    8-Biggs, J. (1976). Dimensions of study behaviour: Another look at ATI. British Journal of Educational psychology, 46, 68 – 80.

    9- Biggs. J. (1979). Individual differences in Study processes and the quality of learning outcomes. Higher Education, 8, 381 – 394.

    10- Biggs, j. (1987). Student approaches to learning and studying. Melbourne: Australian Council for Educational Research.

    11- Biggs.J. (1988). Approaches to learning and to essay Writing. In. Schmeck. R.R. (Ed). Learning strategies and learning styles (pp. 185-228). New York. NY. US: Plenum Press.

    12- Biggs. J. (1993a). What do Inventories of students learning processes really measure? A theoretical review and clarification. British journal of Educational Psychology. 63- 3- 19.

    13- Biggs. J. (1993b). Fom theory to practice: A cognitive systems approach. Higher Educational Reseearch and development. 12. 73-86.

    14- Biggs, J. Kember, D. & Leung, D. Y. P. (2001). The revised two-factor Study process Questionnaire: R _ SPQ _ 2F. British Journal of Educational Psychology, 71, 133 _ 149.

    15- Biggs, J. B. (1978). Individual and group differences in study processes. British Journal of Educational psychology, 48, 266 – 279.

    16- Biggs, J. B. (1979). Individual differences in study processes and the quality of learning outcomes. Higher Education, 8, 381 – 394.

    17- Biggs, J. B. (1987a) Student approaches to learning and studying. Comberwell , Vic: Australian Council for Educational Research.

    18- Biggs, J. B. (1987). Student approaches to learning and studying. Hawthorn, Victoria: Australian council for Educational Research.

    19- Biggs, J. B. (1987 a). The study process Questionnaire manual Hawthorn, Victoria: Australian council for Educational Research.

    20- Biggs, J. B. (1988).The role of metacognition in enhancing learning Australian Journal of Eduction, 32, 127 – 138.

    21- Biggs, J. B. (1990).teaching design for learning. Keynote discussion paper of the annual conference off the Higher Education Research and Development society of Australasia, 6 – 9 July, 1990. Griffith University, Brisbane.

    22- Bollen. K. A. (1989). Structural equations with latent variables. New York City: Wiley.

    23- Brockett, R. G., & Hiemstra, R. (1991). Self direction in adult Learning: perspectives on theory, research, and practice. London: Routedge.

    24- Burnett, P.C. & Dart, B. C. (2000). The Study Process Questionnaire: a construct validity. Assessment and evaluation in Higher Education, 25 (1), 93-99.

    25- CANO-GARCIA, F., & HUGHES, E.H. (2000). Learning and thinking styles: An analysis of their interrelationship and influence on academic achievement. Educational Psychol-ogy, 20 (4), 413-430.

    26- Bernardo , A.B.Zhang , L.F & Callueng.C.M.(2002).Thinking syle and academic azchievement among Fillipino students.Journal of Genetic Psychology , 163 , 149-163.

    27- Beishuizen , J.Stoutjesdijk , E &van-putten ,K.(1994).Studying textbooks.Effects of learning style , study tasks , and instructions.Learning and instruction , 4 , 151-174.

    28- Busato , V.V.Prins , F.J.Elshout , J.J.& Hamaker , C(2000).Intellectual ability , learning style personality , achievement motivation and academic success of psychology students in higher education.Personality and individual differences , 29-1057-1008.

    29- Chork Thayer, S. (1987). The relationship of the knowledge of student perceived learning style preferences, and study habits and attitudes to achievement of college freshmen in a small urban university (Doctoral dissertation, Boston University). Dissertation abstracts international, 48, 827 A.

    30- Crewell. J.W. (2003) Research desing: Qualitative. Quantitative and mixed methods approaches. (2nd Ed.) Saga.

    31- Dahlgren. L. O. & Marton F. (1978). Students conceptions of subject matter: An aspect of learning and teaching in higher education. Studies in Higher Education. 3. 25-35

    32- Davis. J. E. C. & Sales. G. D. (1996). Dental and Life Science students: A comparison of approaches to study and course perceptions. Medical Education. 30 (6). 453-458.

    33- Doe. B. & Nabobo. U. (2003). Reflections on mixed mode and multimode teaching: USP Case Study. Paper Presented at 16th Biennial ODLAA Forum. Canberra. Australia. 1-4 October 2003.

    34- Dunn, R., Deckinger, E. L. Withers, P. & Katzenstein, H. (1990) Should college student be taught how to do homework? The effects of studying marketing marketing through individual perceptual strengths. Illinois School Research and Development. 26, 96 – 113.

    35- Duke. C. (1986). The Open University- The next sixteen years. Open Learning. 1 (2). 45-47.

    36- Diseth , A.(2003).Personality and approaches to learning as predictors of academic achievement.Educational and psychological , 17,143-155.

    37- Eley, M. G. (1991). Differential in Higher Education, 14, 75 – 82.

    38- Entwistle. N.J.& Ramsden. P. (1983). Understanding. London: Croom Helm.

    39- Entwistle, N. J. (1991). Approaches to learning and perceptions of the learning environment. Higher Education, 22, 201 – 204.

    40- Entwistle. N. J. Tait. H. & McCune. V. (2000). Patterns of espones to an approaches to studying inventory across contrasting groups and contexts. European Jouenal of Psychology of Education. 15. 33-48.

    41- Fransson. A. (1977). On qualitative differences in learning. IV-Effectives of motivation and test anxiety on process and outcome. British Journal of Educational Psychology. 47. 244-257.

    42- Fox, R. A. McManus, I. C. & Winder, B. C. (2001). The shortened study process Questionnaire: An investigation of its structure and longitudinal stability using confirmatory factor analysis. . British Journal of Educational psychology, 71, 511 – 530.

    43- Gibbs. G. (1981). Teaching students to learn: A stuent- centred approach. Milton Keynes: The Open University press.

    44- Gibbs. G. (1984).Better teaching or better learning. HERDSA News. 6.1.

    45- GRIGORENKO, E. L. & STERNBERG, R.J. (1997). Styles of thinking, abilities, and academic achievement. Exceptional Children, 63, 295-312.

    46- Harper.G. & Kember. D. (1985). Learning styles of students in two distance learning institutes. Paper presented at the 13th world conference International Council for Distance Education. Melbourne.

    47-Harper. G. & Kember. D. (1986). Approaches to study of distance education students. British Journal of Educational Technology. In press.

    48- Haire. J. f. Jr. Anderson. R. E. Tatham. R. L. & Black. W. C.(1995). Mutivariate data analysis with reading (4th ed.) N. J: Prentice Hall.

    49- Hattie, J. & Watkins, D. (1981). Australian and Filipino investigations of the internal structure of Biggs' new Study Process Questionnaire. British Journal of Educational psychology, 51, 241 - 244.

    50- Kember. D. (1985) The use of inserted questions in study material for distance education courses. ASPESA Newsletter, 11(1), 12 – 19.

    51- Kember, D. & harper, G (1986). Approoches to learning and academic outcomes. Paper presented to the 12th annual HERDSA Conference, Canberra.

    52- Kember. D. & leung. D.Y. P (1998). The dimensionality of approaches to learning: an investigation with confirmatory factor analysis on the structure of the SPQ and LPQ. British Journal of Educational Psychology. 68. 395-407.

    53- Kember, D. & Gow, L. (1990). Cultural specificity of approaches to study. British Journal of Educational psychology, 60, 356 – 363.

    54- Kember, D. & Gow, L. (1990). A challenge to the anecdotal stereotype of the Asian student. Studies in Higher Education, 16(2), 117 – 128.

    55- Kember, D. & Leung, D. Y. P. (1998) The dimensionality of approaches to learning: on investigation with confirmatory factor analysis on the Structure of the SPQ and LPQ. British Journal of Educational psychology, 68, 395 – 407.

    56- Kember, D. Wong, A. & Leung, D. Y. P. (1999). Reconsidering the dimensions of approaches to learning. British Journal of Educational Psychology, 69, 323 – 343.

    57- Kirby, P. (1983). Learning style as reflected in instructional design. In L. Curry (Ed.) Learning Style in continuing Education, Dalhousie University, Halifax, Canda.

    58- Kratzing, M. (1990). Metaleaning and the facilitation of learning. Paper presented at the annual conference of the Higher Education Research and Development Society of Australasia. 6 – 9.

    59- Marsh. H. W. Balla. J. R. & McDonald. R. P. (1988). Goodness- of- fit indexes in confirmatory factor analysis: The effect of sample size. Psychological Bulletin. 103. 391-410.

    60- Leung, D. Y. P. & Kember, D. (2003). The relationship between approaches to learning and reflection upon practice. Educational Psychology, 23(1), 61 – 71.

    61- Marton, F. Hounsell, D. & Entwistel, N. (1984). The experience of learning. Edinburgh: Scottish Acodemic press.

    62- Marton, F. & Saljo, R. (1976a) On qualitative differences in learning, outcome and process I. British Journal of Educational Psycholog, 46, 4 - 11.

    63- Marton, F. & Saljo, R. (1976b) On qualitative differences in learning, outcome and process II. British Journal of Educational Psychology, 46, 115 – 127.

    64- Marton, F. & Saljo, R. (1976). On qualitative differences in learning: 1- Outcome and process. British Journal of Educational Psychology, 46, 4 – 11.

    65- Matthews, D. B. (1991). Learning styles of education majors: Are they similar to those of other students? SEATE Journal, 1, 28 – 32.

    66- Matthews, D. B. (1994). An investigation of students learning Styles in various disciplines in colleges and universities. Journal of Humanistic Education and Development, 33, 65 – 74.

    67- McCombs, B. L. (1988). Motivational skills training: Combining metacognitive, cojnitive, and affective learning strategies. In C. E. Weinstein, E. T. Goetz & P. A. Alexander (Eds.), Learning and study strategies: Issues in assessment, instruction, and evaluation (Chapter 9). San Diego, CA: Academic press Inc.

    68- McCombs, B. L. (1989). Self-regalated learning and academic achievement: A phenomenalogical view. In B. J. Zimmerman & D. H. Schunk (Eds.) Self-regalated learning and academic achievement: theory, research, and practice (Chapter 3). New York; Springer – Verlag.

    69- Morgan, A., Gibbs, G. & Taylor, E. (1980). The work of the study methods group (Study Methods Group Report No. 1). Milton Keynes: The Open University. Institute of Educational Technology.

    70- Misra, J. (1998). Learning styles in relation to information processing modes, and multiple talents. Psycho-lingua, 28, 7 – 18.

    71- Mueller. R. O. (1996). Basic principles of Structural Equation Modeling: An Introduction to LISREL and EQS. New York: Springer.

    72- Mugler, F. & Landbeck, R. (1997). Learning in the south pacific and phenomonography across Culfures. Higher Education Research and Development, 16 (2), June, 227 – 239.

    73- Murphy, S. M. & Tyler, S. (2005). The relationship between learning approaches to part-time study of management courses and transfer of learning to the workplace. Educational Psychology, 25 (5), 455 – 469.

    74- Murray – Harvey, R. (1994).Learning styles and approaches to learning: distinguishing between concepts and instruments. British Journal of Educational Psychology, 64, 373 – 388.

    75- Meichenbaum, D. (1985). Teaching thinking: A cognitive behavioral perspective. In J. W. segal, S. F. Chipman, & Glaser (Eds.) Thinking and learning skills, vol. 2: Research and open questions (chapter 18). London: Lawrence Erlbaum Associates.

    76- Moses, I. & Ramsden, P. (1992). Academic values and academic practice in the new universities. Higher education research & development, 11, 101 – 118.

    77- Murray Harvey, R. (in press). A causal path analysis of factors influencing academic achievement in higher education, In I. Dunn(Ed). Research and development in higher education. Campbell town, NSW: Higher education research and development society of Australasia

    78- Newstead, S. E. (1992). A study of two 'quick – and – easy' methods of assessing individual differences in student learning. British Journal of Educational Psychology, 62, 299 – 312.

    79- Niles, F. S. (1995). Cultural differences in learning motivation and learning strategies: A comparison of overseas and Australian students at an Australian university. International Journal of Intercultural Relations, 19, 369 – 385.

    80- Nie, N. H., Hull, C. H., Jenkins, J. G., Steinbrenner, K. & bent, D. H. (1975). SPSS Statistical package for the social sciences, New York: McGraw – kill

    81- Pask, G. (1976a). Styles and strategies of learning. British Journal of Educational psychology, 46, 128 – 148.

    82- Pask, G. (1976b). Conversational techniques in the study and practice of education. British Journal of Educational psychology, 46, 12 – 25.

    83- Pask, G. & Scott, B. C. E. (1972). Learning strategies and individual competence. International Journal of Man-machine studies, 4, 12 – 25.

    84- Perry 8 Penner .(1999). Multiple Regression in Behhavioral Research (3rd Ed). Fort Worth: Hartcourt Brace College Publishers.

    85-Pintrich , P.R.Smith , D.Garcia , T & McKeachie, W.(1993).Reliability and predictive validity of the motivated strategies for learning questionnaire.Educational and Psychological Measurement , 53,801-813.

    86- Ramsden, P. (1983). The Lancaster approaches to studying and course perceptions questionnaire: Lecturers' handbook. Mimeograph, Educational Methods Unit, Oxford Polytechnic.

    87- Ramsden, P. & Entwistle, N. J. (1981). Effects of academic departments on students' approaches to studying. British Journal of Educational psychology, 51, 368 – 383.

    88- Richardson, J. T. E (1992). A critical evaluation of a short form of Approaches to Studying Inventory. Psychology Teaching Review, 1, 449-468.

    89- Richardson, J. T. E., Landbeck, R. & Mugler, F. (1995). Approaches to Studying in Higher Education: a comparative study in the South Pacific. Educational psychology, 15 (4), 417 – 432.

    90-Skogssgberg , K.&.m (2003).Dobiolith majors differ in the study processes and learning styles? Cooleges students Journal , 37 (1) , 27-33.

    91-Schouwenburg.H.C.& Kossowska , M.(1999).Learning style : Differential effects of self-control and deep-level information processing on academic achievement.In I Mervielde.I.J.Deary , F.de Fruty , F.Ostendorf (Eds).Personality psychology in Europe.(vol.7.pp.263-281).Tilburg.University Press.

    92- Smith, S. N. & Miller, R. J. (2005), Learning approaches: Examination type, discipline of study, and gender. Educational psychology, 25 (1), 43 – 53.

    93- STERNBERG, R, J, (1988). Mental self-government: A theory of intellectual styles and their development Human Development, 31, 197-224.

    94- STERNBERG, R, J, (1997). Thinking styles. New York: Cambridge University Press.

    95- STERNBERG, R, J, & WAGNER, R, K. (1992). Thinking styles Inventory (Unpublished test, Yale University).

    96- Svensson, L. (1976). Study skill and learning. Gothenburg: Acta Universitatis Gothoburgensis

    97- Svensson, L. (1977). On qualitative differences in learning. III – Study skill and learning. British Journal of Educational psychology, 47, 233 – 243.

    98- Taxhakkori, A. & Teddlie, C. (1998). Mixed methodology: Combining qualitative and quantitative approaches. Thousand Oaks, CA: Sage.

    99- Tang, C. & Biggs, J. (1996). How Hong Kong students cope with assessment. In D. Watkins & J. Biggs (Eds), The Chinese learning: Cultural, psychological, and contextual influences (pp. 159 – 182). Hong Kong / Melbourne: Comparative Education Research Center / Australian Council for Educational Research.

    100- Watkins, D. & Akande, A. (1992). Assessing the approaches to learning of Nigerian students. Assessment, 17, 11 - 20

    101- Watkins, D. & Akande, A. (1994). Approaches to learning of Nigerian secondary school students: Emic and etic perspectives. International Journal of psychology, 29, 162 –182.

    102- Watkins, D. & Regmi, M. (1996). Towards the cross-cultural validation of a Western model of student approaches to learning. Journal of Cross-Cultural psychology, 27 (5), 547 – 560.

    103-Watkins, D., Regmi, M & Estela, A. (1991). The Asian-learning as rote learning Stereotype: Myth of reality? Educational Psychology, 2 (1), 21 – 34.

    104- Weistein, C. E. & Palmer, D. R. (1990). The learning and study strategies inventory high school version. Clearwater, FL: H & L Publishing.

    105- Wilson, K. L., Smart, R. M. & Watson, R. J. (1996). Gender difference in approach to learning in first year psychology. British Journal of Educational psychology, 66, 59 – 71.

    106- Wong, N. Y., Lin, W. Y. & Watkins, D. (1996). Cross-cultural Validation of models of student learning. Educational psychology, 16, 317 – 327.

    107- Zimmerman, B, J. (1989). Models of self regulated learning and academic achievement. In B. J. Zimmerman, & D. H. Schunk (Eds.). Self regulated learning and academic achievement: Theory, research, and practice, N. Y: springer verlag.

    108- Zhang, L. F. (2000). University students' learning approaches in three cultures: An investigation of Biggs's 3p Model, The Journal of psychology, 134 (1), 37 – 55.

    109- ZHANG, L. F. (2000). Relationship between Thinking Styles Inventory and study process Questionnaire. Personality and Individual Diffences. 29: 841-856.

    110- ZHANG, L. F. (2001). Do styles of thinking matter among Hong Kong Secondary school students? Personality and Individual differences, 31, 289-301.

    111- ZHANG, L. F. (2002). Thinking styles: Their relationships with modes of thinking and academic performance. Educational psychology, 22, 331-438.

    112- ZHANG, L. F. (2004). Revisiting the Predictive Power of Thinking styles for Academic Performance. The Journal of Psychology, 138, 351-370.

    113- ZHANG, L. F. & STERNBERG, R. J. (1998). Thinking styles, abilities, and academic achievement among Hong Kong university students. Educational Research Journal, 13, 41-62.

    114- ZHANG, L. F. & STERNBERG, R. J. (2000). Are learning approaches and thinking styles related? A study in two Chinese populations. The Journal of Psychology, 134, 469-489.

    115- Zhang , L.F.(2000).University students'learning approaches in three cultures : An investigation of Biggs 3P Model.Jounal of personality , 137,37-55.

    116- Z.A.Green.C.Dillion and B.Cryness Journal of Educitional computing Reacarch , 29.(2005).

     

    .

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت