پایان نامه جهت دریافت درجه کارشناسی
رشته روان شناسی عمومی
چکیده
افسردگی یکی از رایج ترین انواع ناراحتی های روانی به خصوص در بین نوجوانان و جوانان است. عوامل متعددی در ایجاد افسردگی نقش ایفا می کنند که یکی از این عوامل خانواده می باشد . پژوهشها نشان می دهند با افزایش تعارض زناشویی ، عزت نفس کودکان کاهش می یابد. کاهش سطح عزت نفس و احساس حقارتی که در پی دارد، در انواع افسردگی مشترک است . با توجه به مطالب فوق در این پژوهش رابطه بین میزان رضایت زناشویی والدین و افسردگی فرزندان دختر آنها مورد بررسی قرار گرفت.
جامعۀ آماری این تحقیق، دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی منطقه 5 تهران و والدین آنها هستند. 36 دانش آموز از بین مدارس راهنمایی منطقه 5 تهران به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و به هر کدام پرسشنامه افسردگی کودکان و نوجوانان ارائه گردید و به والدین آنها نیز پرسشنامه رضایت زناشویی Enrich داده شده که پاسخ دادند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل ضریب همبستگی نشان داد که :
1- بین رضایت زناشویی پدران و افسردگی فرزندان دختر آنها همبستگی منفی وجود دارد .
2- بین رضایت زناشویی مادران و افسردگی فرزندان دختر آنها همبستگی منفی وجود دارد .
فصل اوّل
«کلیات پژوهش»
مقدمه :
افسردگی یکی از اختلالات روانی است که بین کودکان و نوجوانان نیز شایع است. تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان موضوعی بالنسبه تازه است.
طبق نظریه فروید و پیروان او، افسردگی مربوط است به کشمکش های وجدان اخلاقی (سوپرایگوی[1]) رشد یافته و چون طبق نظریه آنها رشد ایگو تا نوجوانی کامل نیست، افسردگی واقعی در کودکان نمی تواند وجود داشته باشد.
چون کودکان همواره در حال رشد و تغییرات بدنی و روانی هستند ارزیابی مفهوم یا اثرات درازمدت رفتارهای افسردگی و سایر مسائل رفتاری مشکل است.
اکنون این توافق بالنسبه کلی وجود دارد که کودکان نیز ممکن ست مانند بزرگسالان افسرده شوند اکثر متخصصان بالینی نیز موافق اند که نشانه های افسردگی در گروههای سنی تغییر می کند. فرد 6 تا 8 ساله افسرده احساس غم، بیچاره گی و شاید ناامیدی می کند. خصوصیات فرد افسرده، 8 تا 15 ساله عبارت اند از افکار منفی درباره اعتماد به نفس و فرد 13 تا 15 ساله می تواند به عنوان کسی که احساس گناه
می کند توصیف شود (آزاد، 1374).
پژهشگران به رابطه بین افسردگی و عوامل زیستی، شناختی، اجتماعی و ...
پی برده اند و یکی از مهمترین اینها رابطه بین خانواده و افسردگی فرزندان می باشد. خانواده نهادی است که همه ِ نهادهای دیگر با آن ارتباط دارد و به حق شایسته است که بیش از اینها درباره ی خانواده تحقیق کنیم.
براون و همکارانش (1978) معتقدند که میزان آسیب پذیری در مقابل افسردگی به عنوان بخشی از عوامل مرتبط با خانواده می باشد.
سعادتمند (1376) در پژوهش خود به وجود رابطه بین کارآیی خانواده و ابتلاء فرزندان به اضطراب، اختلال خام، کارکرد اجتماعی و افسردگی پی برده است. مشکلات خانواده شکلهای مختلفی دارد که یکی از این مشکلات نارضایتی زناشویی می باشد که به شکل تعارضات بین والدین خود را نشان می دهد.
کیفیت رابطه زناشویی والدین، عاملی مهم در ایجاد و تشدید اختلاف عاطفی یا رفتاری کودک است. بچه های والدین که ازدواج شان با نزاع، تنش، نارضایتی متقابل، انتقاد، خصومت و فقدان گرمی و صمیمت قرین باشد احتمالاً بیشتر آشفته و رنجیده خاطر می شوند. حقیقت این است که فرزندان والدین جدا شده از هم، به وضوح مسائل و آشفتگی های بیشتری دارند (هترینگتون، 1982).
برخی مطالعات نشان می دهد که موفقیت و همدلی در رابطه زناشویی ، لیاقت و کارآیی فرزندان را افزایش می دهد.
پژهشگر در پژوهش حاضر به دنبال یافتن رابطه بین رضایت زناشویی والدین و افسردگی فرزندان می باشد که اگر چنین رابطه ای موجود باشد امیدوارم در
پژوهش های دیگر عوامل مرتبط با رضایت زناشویی بررسی گردیده و از این طریق راهکارهایی برای رضامند کردن والدین ارائه گردد و در ضمن از میزان ابتلاء فرزندان به افسردگی کم شده و قدمی در جهت بهداشت روانی جامعه برداشته شود.
بیان مسئله :
افسردگی[2] یکی از رایج ترین انواع ناراحتی های روانی است، به حدی این بیماری شایع است که می توان آن را با سرماخوردگی در میان ناراحتی جسمی مقایسه کرد. در هر لحظه از زمان پانزده تا بیست درصد افراد جامعه ممکن است عوارض و نشانه های مختلف افسردگی را از خود نشان دهند.
حداقل دوازده درصد از جمعیّت کشورهای پیشرفته در طی عمر خود برای معالجه علائم افسردگی به متخصصان روانی مراجعه می کنند (مهربان، 1373).
عوامل متعددی در ایجاد افسردگی نقش ایفاء می کنند که یکی از این عوامل خانواده می باشد. خانواده به عنوان اولین محیط شکل گیری شخصیت انسان از اهمیت زیادی برخوردار است، به خصوص اینکه رابطه والدین بر رشد سالم و متعالی عاطفی روانی تأثیر زیادی می توان داشته باشد.
چندین مقاله نظری و تعدد گزارش های روانی در زمینه ارتباط بین کارکرد خانواده و شروع اختلالات خلقی، بخصوص اختلالات افسردگی اساسی وجود دارد (کاپلان، 1994).
با توجه به اینکه برای پیشگیری از ناراحتی های روانی بایستی عوامل وابسته به آن ناراحتی را شناسایی نمود و از آنجا که نتایج پژوهش های زیادی نشان می دهد که بسیاری از نارحتی های عاطفی و روانی فرزندان با کیفیت زناشویی مرتبط است لذا پژوهش حاضر در صدد بررسی ارتباط بین میزان رضایت زناشویی والدین و میزان افسردگی کودکان آنها است (ترجمه پورافکاری، 1376).
اهداف پژوهش:
با توجه به اینکه خانواده اولین پایه گذار شخصیت و ارزشهای معیارهای فکری است که نقش مهمی در تعیین سرنوشت و سبک و خط مشی زندگی آینده فرد را دارد و اخلاق و صحت و سلامتی روانی فرد تا حدود بسیار درگرو آن است و از آنجا که خانواده یک واحد اجتماعی است که ارزش ها و معیارهای اجتماعی از طریق آن به کودک منتقل می شود. هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه بین میزان رضایت زناشویی والدین و افسردگی کودکان آنها در جامعه انتخابی دانش آموزان مقطع تحصیلی راهنمایی منطقه پنج تهران می باشد و اهداف جزئی آن نیز عبارتند از :
شناخت روابط بین میزان رضایت زناشویی پدران و میزان افسردگی فرزندان دختر مقطع راهنمایی آنها
شناخت روابط بین میزان رضایت زناشویی مادران و میزان افسردگی فرزندان دختر مقطع راهنمایی آنها