مقدمه:
دنیای شگفت و شیرین کودکان، با همه لطافتها و زیباییها، شکننده و آسیبپذیر است. برای ورود به این سرزمین تُرد و شکننده، نیازمند شناخت و آشنایی دقیق و همه سونگرانهایم.
شناخت عواطف، خواستهها ، نگرانیها و ترسهای این دوره ما را به ارتباطی واقعیتر و درستتر میرساند، همچنان که فقدان شناخت و درک درست؛ آسیبزا و آفت آفرین است و به ضایعاتی جبران ناپذیر منجر خواهد شد. در این میان نقش خانواده و آموزههای نخستین این نهاد، بسیار مهم و سرنوشتساز است؛ رفتار پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده، طنینی همیشگی در رفتار انسان دارد و بسیار از رفتارها، منشها و نگرشها ره آورد تأثیر تربیتی خانواده بر رفتار انسان است.
بهداشت روانی همان سلامتی فکر و قدرت سازگاری فرد با محیط و اطرافیان است. همچنان که از جسم خود مراقبت میکنیم روح خود را نیز باید مقاومتر کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم. در زندگی، «چگونه بودن» خیلی مهمتر از «بودن یا نبودن» است. ایجاد فرصت برای شکوفایی استعدادها، تواناییها و کنار آمدن با خود و دیگران یکی از اهداف مهم و اساسی بهداشت روانی است. جوامع مختلف سعی میکنند تا سیاستهای مربوط به بهداشت روانی را سازماندهی کنند. اصل کلی در این تلاش، سالم سازی محیط فردی و اجتماعی است که افراد جامعه را در بر میگیرد. ا ین نگرش حکم میکند که خانوادهها بیش از پیش با بهداشت روانی خانواده و چگونگی پیشگیری و درمان بیماریهای روحی آشنا شوند. چون در مواجهه با چالشها و مشکلات روزمره، ما براساس ویژگیهای روانی خود با آنها برخورد میکنیم، هر چه از سلامت روانی بیشتری برخوردار باشیم به یقین آسیبپذیری ما کمتر خواهد بود. امید است با برخوداری از سلامت فکر و روان به موفقیتهای بیشتری رسیده و بیش بر مشکلات غلبه کنیم.
افسردگی:
تحقیقات این روزها بر روی کودکان و نوجوانان، نشان داده که این گروه نیز مانند بزرگسالان دچار بیقراری، غمگینی، دلشوره، اضطراب و افسردگی میشوند با این تفاوت که در کودکان و نوجوانان افسرده، افسردگی به شکل زود عصبانی شدن، پرخاشگری، مشکل در برقراری ارتباط، دعوا کردنهای مکرر، مشکلات خواب، خود را نشان میدهند. در موارد شدید عوامل ژنتیکی مطرح میگردد. ولی در موارد خفیفتر مشکلات زیستی، بدنی، بدنی مانند درست کار نکردن غده تیروئید، فقر آهن میتوان در این زمینه اثرگذار باشد. ولی فاکتورهایی مانند از دست دادن والدین، طلاق، مشکلات خانوادگی، طرد شدن کودکان، بیتوجهی به آنها میتواند از علل مهم افسردگی در این گروه از کودکان جامعه باشد. برای پیشگیری از بروز افسردگی باید به نکات زیر توجه کرد:
1- از بحث و جدلهای زناشوئی در حضور کودکان پرهیز نمائید.
2- براساس رشد کودکتان با آنها رفتار کنید.
3- مسافرت و مهمانیدادن و مهانیرفتن را فراموش نکنید.
4- در حضور کودکان از مشکلات اقتصادی خود صحبت نکنید.
5- وعده هایی را که در آینده نمیتواند انجام دهید، قول ندهید.
6- از مقایسه کردن کودکان خود بپرهیزید.
7- از تحقیر و سرزنش بپرهیزید.
ترس:
ترسها در طول دوران کودکی بسیار معمول هستند. ترسها در کودکان اغلب با توجه به سن آنها فرق میکند. کودکان پیش دبستانی از موضوعاتی مانند: حشرات و حیوانات میترسند. هنگامی که کودکان بزرگتر میشوند ترس کودکان از مخلوقات خیالی مانند هیولا، از دست دادن والدین و تاریکی نیز افزایش مییابد. ترس از مدرسه یک مشکل دوران کودکی است که در کودکان و والدین آنها نارحتی ایجاد میکند. برای پیشگیری از بروز اینگونه ترسها، آماده کردن کودکان در سنین پیش از مدرسه فرستادن کودکان به مهد کودک و دروههای پیش دبستانی یکی از شیوههای مناسب است.
ناخن جویدن
ناخن جویدن، پوست لب خود را کندن، انگشت مکیدن در کودکان میتواند نشانهای از نگرانی و اضطراب باشد پس از مرحله اول علت نگرانی او را دریابیم. محیطی گرم، امن و حمایتی برای این کودکان ایجاد نماییم.
حق انتخاب :
در بسیاری از خانوادهها، بچهها کمترین تجربه یا مهارتی در رابطه با خرید لباس برای خودشان به دست نمیآورند و همینها هستند که وقتی بزرگ میشوند برای خرید لباس، باید حتماً یک نفر را با خود ببرند زیرا خود آنها قادر نیستند به راحتی انتخاب و تصمیمگیری میکنند.
گوشه گیری:
چنین کودکانی را میتوان خجالتی، ترسو، مطیع، منزوی، ساکت و بیروح توصیف کرد که هیچگونه احساسی از خود ابراز نمیکنند و حتی قادر نیستند احساسهای معمولی مانند علاقه و یا خشم را نشان دهند. آنها دوستان کمی دارند و از بازیها و تفریحات اجتماعی گریزانند. آنها در روابط با اشخاص بسیار ناراحتند و احساس آرامش و امنیت نمیکنند از اینرو از ملاقات دیگران و یافتن دوست اجتناب میکنند.
کم رو بودن:
کمرویی معمولاً جزء رفتار فردی است که به خاطر ترس، عدم اعتماد به نفس و ترس از اینکه مورد تمسخر یا ستهزاء یا شکست قرار گیرد پیش میآید. فرد از مواجهه شدن به جمع و اجتماع یا مشارکت در گروه دوری میکند و سعی دارد خودش همیشه تنها باشد.
بازی :
به عقیده روانشناسان بازی یکی از رههای بیان خواستههای درونی کودک است که میتواند خیلی از مشکلات عاطفی و درونی کودک را منعکس کند و بسیاری از عواطف، احساسات، ترسها و ... را بیان میدارد و در حقیقت او به خویشتنداری میرسد. باید بدانیم کودک با خندیدن عواطف خود را تسکین میبخشد، با تخریب ناراحتیهایش را خالی میکند تخریب همان نمایشی است که میشکند، عروسک را پاره میکند، خانه را خراب میکند و ... در این گونه مواقع باید به بررسی بپردازیم و ریشه بسیاری از رفتارها را پیدا کنیم. اگر بگوییم بازی تفکر کودک است گزافه نگفتهایم. هر کودک نیاز به بازی دارد. بازی، زندگی کودک است،اگر به کودک بگویی بازی نکن یعنی زندگی نکن.