کار و بحث گروهی
امروزه در دنیا، هیچ کاری در زمینه های علم ، فناوری ، اقتصاد و حتی فکرواندیشه ، به صورت فردی انجام نمی شود. کارگروهی یکی از روش های اصلی تدریس در کلاس علوم است وضرورت دارد که دانش آموزان را به کارگروهی واداریم .
کاروبحث گروهی ، در عین اینکه یک روش آموزشی است ، برای ما هدف نگرشی بسیارمهمی تلقی می شود کارگروهی فرصت ایجاد نگرش های مثبت نسبت به مدرسه و علم را در اذهان دانش آموزان به وجود می آورد و تعامل عاطفی را بین آنها تقویت می کند .
انسان موجودی اجتماعی است . کار و بحث گروهی ، دانش آموزان را با مشکلاتی که بر سر راه زندگی اجتماعی آنها در بزرگسالی وجود دارد ، آشنا می سازد و راه مقابله با مشکلات رابه آنها می آموزد . در واقع ، این تمرینی کوچک برای رسیدن به زندگی اجتماعی بهتر است . درجریان کار گروهی ، دانش آموزان جدا از تجربه اندوزی در تقسیم کار و مسئولیت ، تجربیاتی نیز درزمینه ی مدیریت و سازماندهی فعالیت ها به دست می آورند .
شرکت درکاروبحث گروهی باعث ایجاد یادگیری عمیق تروماندگارترمی شود.
در حال حاضر، در کلاس های علوم به دانش آموزانی برمی خوریم که در یک زمینه ی خاص دارای اطلاعات زیاد و حتی بیشترازمعلم هستند. این اطلاعات ممکن است از طریق دیدن یک فیلم ، مطالعه ی یک کتاب و حتی مسافرت و تجربه ی عملی کسب شده باشد. در بحث گروهی ، معلم با ایجاد فضای بحث گروهی ، کلاس را ازاطلاعات این دانش آموزان بهره مند می کند و در عین حال ، این افراد نیز تشویق می شوند.
در بحث و کارگروهی ، معلم باید مراقب باشد تا هیچ کدام از دانش آموزان منزوی و گوشه گیر نباشند و همه مشارکت کنند. کار گروهی روحیه ی همفکری ، همیاری و همدلی را در دانش آموزان افزایش می دهد و جلوی رقابت ناسالم را می گیرد.
تعداد افراد گروه با توجه به نوع فعالیت متفاوت است و به امکانات کلاس و سن دانش آموزان هم بستگی دارد . همچنین ، تقسیم کار باعث ایجاد انگیزه و پویایی در گروه می شود . معلم باید مراقب باشد تا درحین انجام کار گروهی ، دانش آموزان ازموضوعی که باید در مورد آن بحث کنند و کار گروهی انجام دهند منحرف نشوند و در صورت انحراف ، باید آنان را با روش های مناسب به سوی هدف اصلی سوق داد.
در کار و بحث گروهی،هدف اصلی انجام کار به صورت گروهی است ، نه به صورت انفرادی در گروه.یک مشکل اصلی در کار گروهی ، شکل آرایش صندلی ها و نیمکت های کلاس است . تغییر آرایش کلاس و یا تشکیل کلاس در محیط خارج از کلاس ، فرصت های مناسب و جذابی را برای یادگیری بهتر فراهم می سازد.
به عنوان نکته ی آخر در این بحث متدکر می شویم که در ای روش نیز باید جلوی افراط و تفریط را گرفت . انجام کار گروهی نباید به معنی نفی و فراموش کردن آن دسته از فعالیت های انفرادی باشد که روحیه ی اتکا به نفس را پرورش می دهند.
روش بارش مغزی
یکی از روش های معمول در کار گروهی روش(( بارش مغزی))است.در این روش معلم موضوعی را تعیین می کند که مطالب آن عیناً در کتاب نیامده است. موضوع های انتخاب شده باید طوری باشند که دانش آموزان درمورد آن اطلاعاتی ، ولو اندک داشته باشند.موضوع هایی که دانش آموزان هیچ اطلاعاتی ازآنها ندارند ، مناسب نیستند .
پس ازطرح موضوع ، باید دانش آموزان به تبادل اطلاعات در گروه های خود بپردازند. البته ، معلم باید با یک سلسله سؤالات بحث را کنترل و هدایت کند . پس از بحث گروهی ، باید پاسخ های افراد و گروه ها را جمع بندی کرد. در این مرحله می توان از تخته ی کلاس استفاده کرد. در این روش ، پاسخ ها رفته رفته تکمیل می شوند و دانش آموزان دردانش یکدیگر سهیم می شوند . بعلاوه ، معلم انرژی زیادی صرف نمی کند و فقط ، ضمن هدایت بحث ، در مواردی که دانش اموزان هیچ اطلاعاتی ندارند ، کاستی را برطرف می سازد و بحث را ادامه می دهد.
پرسش و پاسخ
یکی دیگر از روش هایی که می توانیم در کلاس درس پی بگیریم تا به سمت یادگیری فعال برویم ، روش ((پرسش و پاسخ)) است .
در یک کلاس فعال و خوب علوم ، هم دانش آموزان می پرسند و هم معلم ؛هم دانش آموزان پاسخ می دهند و هم معلم . اما نکته ی اساسی چگونه پرسیدن و چگونه پاسخ دادن است .
پرسش های ما ، درواقع ، بازتاب میل درونی ما نسبت به فهمیدن و دانستن است . اصولاً منشا تولید علم و دانش بشررا می توان همین کنجکاوی و میل درونی دانست .
اهمیت روش پرسش و پاسخ در آموزش علوم تا به آن حد است که از آن به عنوان یکی از روش های مهم آموزش علوم نام می برند و به روش سقراطی معروف شده است که ریشه ی تاریخی نیزدارد . درروش سقراطی مربی می کوشد ، یادگیرنده را با پرسش های هدفدار، به سمت فهم مطالب مورد نظر هدایت کند .
به خاطر اهمیت این روش و ترویج به کارگیری آن در کلاس علوم ، ما باید درباره ی چگونگی پرسش و پاسخ اطلاعات کافی داشته باشیم.اصولاَ پرسش ها به چند دسته تقسیم می شوند :
پرسش های تمرکز کننده :توجه دانش آموزان را به موضوع فعالیت جلب می کند . مثلاً وقتی معلم از دانش آموزان می خواهد تا مشاهده کنند و پاسخ دهند که چه می بینند ، چه می شنوند چه لمس می کنند و یا آنکه دو چیز را مقایسه کنند ، این پرسش ها سبب می شوند که دانش آموزان فعالیت ها را دقیق و هدفدار انجام دهند .
پرسش های مربوط به شمارش و اندازه گیری: پرسش هایی هستند که باعث دقیق تر شدن انجام فعالیت می شوند ؛ پرسش هایی مانند : چه مدت؟ چند تا؟ چه مقدار؟چه اندازه؟ و غیره . چنین پرسش هایی باعث کمی ترشدن فعالیت ها می شوند . یکی از هدف های ما این است که بچه ها مشاهدات کیفی خود را به مشاهدات کمی تبدیل کنند .
پرسش های مقایسه ای : ای پرسش ها دانش آموزان را به سمت مقایسه ی دو کمیت ، دو چیز یا دو پدیده سوق می دهند و باعث تبدیل آنان به مشاهده گرانی دقیق می شود .
پرسش های فعالیت پذیر : این پرسش ها دانش آموزان را به انجام یک فعالیت دعوت می کنند و آنان برای پاسخ دادن به این پرسش ها مجبور به انجام فعالیتی هستند . مثلاً وقتی از دانش آموزان می پرسیم :
((اگر یخ را حرارت دهیم ، حجم آن چه تغییری می کند ؟)) دانش آموزبرای پاسخ به آن باید فعالیت موردنظر را انجام دهد .
بهترین نوع پرسش ها همین پرسش های (( فعالیت طلب )) هستند ؛ یعنی پرسش هایی که دانش آموز را به انجام فعالیتی برای پاسخ گویی و درنتیجه یادگیری فعال وامیدارد. با وجود آنکه پرسش های عمومی به طور کلی می توانند به ایجاد و تقویت یک یا چند مهارت در دانش آموز بیانجامد ، اما می توان برای نیل به هریک از مهارت ها ، پرسش های اختصاصی هم مطرح کرد که پاسخ به هرکدام از آنها ، دانش آموزان را به یکی ازمهارت ها به طور ویژه می رساند . پرسش ها را می توان به دو گروه (( هم گرا )) و (( واگرا )) نیز طبقه بندی کرد .
پرسش های واگرا : پرسش هایی هستند که از منظره های متفاوت می توانند پاسخ های متفاوتی داشته باشند و پاسخ آنها گاهی وابسته به زاویه ی دید پاسخ دهنده است .
پرسش های همگرا : پرسش هایی هستند که پاسخ مشخص و ثابتی دارند و پاسخ آنها به شرایط مختلف و نظر پاسخ دهنده ندارد .
در مقابل هنر خوب پرسیدن ، هنر خوب پاسخ دادن هم وجود دارد . هر سوال دانش آموز در واقع اعلام آمادگی او را برای یادگیری نشان می دهد و این محرک یادگیری نقطه ی عطف معلم است و معلم باید این فرصت را غنیمت بشمارد . هنگام مواجه شدن با پرسش دانش آموز ، راههای متفاوتی بای پاسخ دادن وجود دارد : بعضی ازمعلمان پاسخ سوال را مستقیم و به طور کامل در اختیاردانش آموزمی گذارند . بعضی پرسش را به خود دانش آموز برمی گردانند و بعضی دیگر برای پاسخ ، آنها را به کتاب ها، مجله ها و منابع دیگر معرفی می کنند . گاهی هم می توان پرسش دانش آموزرا به سمت یک فعالیت مناسب هدایت کرد .
گاهی اوقات عکس العمل معلم نسبت به سؤالات مطرح شده ، بسیار مؤثر است . مثلاً اظهار تعجب ، شگفتی و علاقه ی معلم باعث جلب توجه بقیه ی دانش آموزان به سؤال می شود . پس هنگام پاسخ دادن به سؤالات دانش آموزان ، اصل این است که معلم از دادن پاسخ صریح بپرهیزد و تا آنجا که می تواند ، دانش آموزان را در مسیری قرار دهد که خود با انجام فعالیت به پاسخ صحیح برسند ؛ یعنی آنها را در مسیر یادگیری فعال قرار دهد.
معلم هنرمند ، معلمی است که پرسش های دانش آموزان را به یک سلسله فعالیت های یادگیری تبدیل کند تا دانش آموزان ، از طریق انجام این فعالیت ها به پاسخ خود برسند .
معلم باید بتواند در بسیاری از موارد با شهامت کلمه ی نه را بر زبان بیاورد . نه گفتن معلم ، به دانش آموزان یاد می دهد که معلم ، دانای کل نیست . و نکته ی آخراین که : بهترین روش آن است که معلم به بچه ها بگوید :(( بچه ها بیایید با هم یاد بگیریم )) .
این کار ترس ندانستن را از دانش آموزان می گیرد و در ضمن باعث ایجاد رابطه ای عاطفی بین معلم و دانش آموزان می شود .
یادگیری فعال - یادگیری انفعالی
در طرح جدید آموزش علوم ، همواره سعی بر این است که فرآیند یادگیری ازحالت انفعالی ، یعنی یادگیری به روش سنتی ، به حالت یادگیری فعال درآید . یادگیری فعال چیست ؟
به طورخلاصه ، یادگیری فعال آن نوع یادگیری است که دانش آموز خود در تولید مفهوم مشارکت دارد . در مقابل یادگیری انفعالی قراردادن دانش آموز در مقابل مفاهیم آماده و از پیش تولید شده ای است که انتظارمی رود ، آنها را حفظ کند.
در یادگیری فعال موضوع مهم آموختن مطالب همراه با درک و فهم آن هاست .عقیده براین است که این نوع آموختن ، تنها از راه درگیرشدن مستقیم با مساله وکسب تجربه های دست اول حاصل می شود. اما در یادگیری انفعالی ، تاکید برخواندن مطالب وحفظ کردن آنهاست .
به تعبیر پائولوفرره ، یادگیری انفعالی ، یادگیری به مدل بانکی است . دانش آموز طی یک ثلث ، به تدریج مطالب را درذهن خود ذخیره می کند و همان ها را درامتحان پس می دهد. بهترین نمره به کسی داده می شود که امانت های سپرده شده به صندوق حافظه را به طورکامل و بدون نقصان پس دهد !
درانفعالی ، معلم یاددهنده ی مطالب و مفاهیم است ، در نتیجه ، بیشتر به روش سخنرانی متوسل می شود . چنین معلمانی می کوشند مطالب را به حد افراط ، صحیح و کامل و با جزئیات مفصل و ذکر انواع مثال ها ، ارائه دهند . در حالی که در شیوه ی یادگیری فعال یا یاددهی - یادگیری، معلم بیش از آنکه یاددهنده ی مطالب باشد ، راهنمای یادگیری است و بیش از آنکه پاسخ دهنده ی پرسش باشد ، ایجاد کننده ی پرسش است . در شیوه ی انفعالی یادگیری ، تبدیل کتاب درسی به جزوه ی پرسش و پاسخ ، امری عادی و رایج است . معمولاً در دوره ی عمومی ، پیش از امتحان ، جزوه ای به دانش آموزان داده می شود که بالای آن نوشته شده است : (( دانش آموزان عزیز ! پاسخ پرسش های زیر را به کمک والدین خود بیابید و به دقت یاد بگیرید . ))
دراین زمینه کتابهای متعدد کمک آموزشی هم به معلمان سنت گرا یاری می رساند. درحالیکه معلمان واقعی ، از هرگونه اقدامی که به کلیشه ای شدن پرسش ها و پاسخ ها بیانجامد ، احترازمی جویند .