مقدمه:
اولین نکته مورد توجه هر سازمان حفظ بقاء و حیات خود است و پس از آن این توجه به کارآیی و اثربخشی معطوف می گردد.تداوم حیات بستگی به تعامل پویای آن بامحیط درونی وبیرونی دارد.
بر اثر این تعامل تازه ترین اطلاعات و یافته های علوم و فنون بشری دریافت و منجر به تغییراتی در شیوه های عمل و رفتار سازمانی می گردد. همچنین در این تعامل، سازمان باید منابع کافی و مورد نیاز خود را کسب کند و همسازی لازم را با درخواستهای واقعی محیط به عمل آورد.
حیات سازمان تا حدود زیادی بستگی به مهارتها و آگاهیهای عمومی و تخصصی نیروی انسانی آن دارد. هر چه این زمینه ها به روز و بهینه باشد، قابلیت سازگاری سازمان با محیط متغیر نیز بیشتر می شود. لذا آموزش و توسعه منابع انسانی نه تنها در ایجاد دانش و مهارت ویژه در کارکنان نقش بسزایی دارد، بلکه باعث می شود تا افراد در ارتقاء سطح کارآیی و اثربخشی سازمان مشارکت بیشتری نمایند و خود را با فشارهای متغیر محیطی وفق دهند. تغییرات در تکنولوژی به عنوان عامل دگرگونی در سازمانها، می تواند تغییر کلی در مهارتها و دانش سازمانی ایجاد نماید. بنابراین آموزش مستمر و منطبق با واقعیات و شرایط زمانی و مکانی، حائز اهمیت و ضرورت فوق العاده است و علاوه بر این، نیاز مستمر به ارزیابی توانائی مدیریت، برای تحقق و تطبیق خود با تغییرات محیطی دارد.
آموزش کارکنان فرایندی برای سازگاری افراد با محیط متحول سازمانی و در نتیجه انطباق سازمان با محیط بیرونی است. چنانچه برنامه ریزی دقیق، حساب شده و منطقی انجام نشود، چنین امری محقق نخواهد شد. برنامه ریزی آموزشی عمدتاً اهدافی از قبیل افزایش میزان اطلاعات، دانش و مهارتها و قابلیتهای کارکنان را پی می گیرد و آنان را برای ایفای وظایف شخصی خود و قبول مسئولیت های جدیدتر و بالاتر در سازمان بیش از پیش آماده تر و مجهزتر می سازد، به عبارت دیگر هر برنامه آموزشی باید به نحوی تدوین شود تا نیازهای حرفه ای کارکنان و مشکلات در محیط کار را برطرف سازد، بطوریکه آنان خود این موضوع را درک نمایند. بنابراین آموزش و بهسازی نیروی انسانی موجب بینش و بصیرت عمیقتر، دانش و معرفت بالاتر و توانائی و مهارت بیشتر کارکنان در سازمان برای اجرای وظایف و مسئولیت های شغلی می شود و در نتیجه موجب نیل به اهداف سازمانی با کارآئی و ثمربخشی بهتر و افزون تر می گردد.
ضرورت و اهداف کلی برنامه:
برنامه های آموزش و توسعه برای کمک به افراد ، گروه ها و تمام سازمان به منظور اثربخشی بیشتر طراحی شده است. ضرورت آموزش از آنجا ناشی می شود که مشاغل و سازمانها همیشه در حال تغییر هستند. آموزش و توسعه معمولاً با افرادی که تازه به سازمان پیوسته اند شروع می شود و طی دوره اشتغال آنها ادامه می یابد. به برنامه های آموزش و توسعه در مقیاس گسترده ، توسعه سازمانی نیز می گویند. هدف توسعه سازمانی دگرگون سازی محیط درونی سازمان به منظور یاری به افراد در ایفای نقش خود به گونه ای اثربخش است.
وجوه دیگر از آموزش و توسعه ، برنامه ریزی شغلی، افزایش کارایی، و ارزشیابی عملکرد است. برنامه ریزی شغلی فرایندی است که پس از تعیین هدفهای فردی، روشهای دستیابی به آنها را نیز معین می کند. سرنوشت سازمان و افراد از یکدیگر متمایز و مجزا نیست.سازمانها باید به کارکنان خود در برنامه ریزی شغلی به نحوی کمک کنند تا نیازهای سازمان و آنها بتواند ارضا شود.[1]
اهداف آموزش نیروی انسانی را می توان بطور اجمالی اینگونه دسته بندی کرد:
- ایجاد معلومات و شناخت های کاری که موجبات افزایش کارآیی کارکنان را فراهم می سازد.
- افزایش رشد کارایی کارکنان، در صورتیکه پست های اشغالی آنرا طلب کند و گرنه زمان آموزش بصورت ساعت تفریح در می آید.
- توجه کارکنان در سطوح مختلف به منظور رفع نیازهای اجرایی و رفتاری
- به روز نگهداری معلومات کارکنان همعرض با تحولات تکنولوژیکی سازمان
- جلوگیری و کاهش بروز حوادث و ضایعات در حین کار
- ایجاد تغییرات بنیادی در سازمان
- گسترش سازمان و افزایش سرمایه های جاری
- تکمیل مدیریت و رهبری در سطوح مختلف سازمان[2]
در بحث راجع به سرمایه انسانی« تئودور شولتز» استدلال می کند که با کالای سرمایه ای همیشه به عنوان وسایل تولید مولد برخورد شده است. ولی اندیشه کالای سرمایه ای بطور کلی محدود به عوامل مادی بوده و مهارتهای انسانی و سایر توانائی ها که براثر سرمایه گذاری در سرمایه انسانی افزایش می یابد، مورد توجه قرار گرفته است. توانائی های مکتسبه مردم در کوششهای اقتصادی آنها مفید و موثر است.
وسایل و ابزار تولید، محصول دست بشر است و از این نظر نوعی کالای سرمایه ای محسوب می شود که عرضه آن قابل افزایش و انضمام است.[3]
هدف هر فعالیت آموزشی،تغییر در رفتار عملی فرد است، این تغییر منجر به بهبود مهارتها می گردد و سطح دانش موجود فرد را افزایش می دهد، بطوری که کارگر یا کارمند بتواند شغل فعلی خود را بطور موثر و کارآمد انجام دهد و آمادگی لازم را برای ارتقاء شغل همراه با مسئولیت های بیشتر بدست آورد. در هر حال اثربخشی کارکردهای هر سازمان در یک سطح رضایت بخش مستلزم آموزش ضمن خدمت کارکنان است. لذا سازمان باید فرصت هایی را برای آموزش مستمر کارکنان تدارک ببیند.[4]
اهداف آموزشی یا بهسازی هر مؤسسه را به تناسب هدفهائی که برای نظام مدیریت منابع انسانی در نظر گرفته شده به شرح زیر می توان خلاصه نمود:
1- اهداف اجتماعی
جامعه و اهداف آن برکلیه ارگانهایی که در آن نشو و نما می کنند، محاط است که در واقع می توان آن را فراسیستم یا نظام فراگیر نام نهاد.
بنابراین اهداف اجتماعی جهت دهنده اصلی برنامه ها و عملیات مؤسسات و سازمان های مختلف می باشد. توجه به اهداف مزبور مدیران و کارکنان را قادر می سازد تا بر مبنای ایدئولوژی ، فرهنگ، نظام اقتصادی و شعائر ملی، اهداف و نحوه حرکت بسوی آنها را در ارگانهای مربوط ترسیم و با تنگناهای محیط شغلی از مواضع مشخص و شناخته شده برخورد نمایند.
2- اهداف سازمانی
تأمین هدفهای سازمانی ایجاب می کند که قابلیت هایی که برای انجام وظایف محوله و ایفای نقش ها لازم است به تناسب نیاز و ضرورت تقویت گردد.