تحقیق مقاله راهنمایی درمان

تعداد صفحات: 41 فرمت فایل: word کد فایل: 6461
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله روانشناسی
قیمت قدیم:۷,۱۰۰ تومان
قیمت: ۴,۱۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله راهنمایی درمان

    فنون تفسیر

    Interpretive techniques

    توجه به این نکته در درمانگری تحلیلی (کامپتن[1]،1975؛ گری[2]؛ بلک من، 1994؛ دورپات[3]، 2000) برای درمانگر الزامی است که نخست دریابد مراجعین چگونه از روبرو شدن با هیجانهای خود اجتناب می‌کنند؛ و در گام بعد توجه مراجعین را به مکانیزمهای دفاعی ناسازگاری[4] که بکار می‌برند، جلب کند.

    به عبارت دیگر، روان درمانی پویشی و روان تحلیل‌گری از دسته درمانهایی هستند که در آها محتوا وزمان اظهارات درمانگر، از جمله مؤلفه‌های فنی درمان به شمار می‌روند. روان تحلیلگران معمولاً، در بخشی از درمان مراجعین به اقداماتی تحت عنوان "تفسیر" دست می‌زنند.

     

     

    مداخلات ("تفسیری") تحلیلی

    راهنمائی[5] و برقراری اتحاد درمانی[6]

    راهنمائی درمانی را می‌توان در جلسه دوم یا زمانی که ارزیابی اولیه تکمیل شد و تصمیم به آغاز درمان صورت گرفت به مراجع ارائه کرد. معمولاً برخی از مراجعین در آغاز درمان متوجه نیستند که دقیقاً باید چه کاری انجام دهند. شرح فرایند درمانی به ویژه برای مراجعینی که در جلسات هفتگی شرکت دارند، درمان را تسهیل می‌کند. از جمله راهنمائیهای درمان "صحبت کردن درباره افکار و احساسهای مربوط به مشکل اصلی[7] به بهترین وجه ممکن با درمانگر" است. مراجعین همجنین لازم است افکار و احساساتی را که در روابط مهم زندگی گذشته و حال داشته‌اند را بازگو کنند. هر خواب‌دیده و رویاپردازی روزانه‌ای که می‌توانند به خاطر بیاورند را مطرح کنند. نکته مهمتر این است که بایستی بسیار باید از واکنشهای reaction مثبت و منفی را که نست به گفته‌‌های درمانگر و نیز ؟؟؟؟ درمان دارند منعکس کنند. خیالپردازی‌های مراجع درباره درمانگر و یا هر فکری حتی اگر نامرتبط هم باشند در زمان مراجعه به محل درمان می‌تواند مفید باشد.

    برخی از مراجعین در درمان بصورت خودانگیخته شروع می‌کنند و بلافاصله به شما [درمانگر] اعتماد کرده و اقدام به تداعی می‌کنند. معمولاً آنها نیازمند راهنمائی نیستند. اگر درمان از نوعی است که درمانگر مراجع را برای مثال 3 تا 5 بار (همچنان که در روان تحلیل‌گری مرسوم است) در هفته ملاقات می‌کند، تا زمانی که مقاومت به مسئله قابل توجهی تبدیل نشده و تداعی آزاد به عنوان هدف اصلی به تحلیل‌گر اجازه می‌دهد که مجاورت افکار و نیز محتوای آنها را در مراجع بررسی می‌کند، می‌توان از مطرح کردن راهنمائی درمانی چشم پوشید.

    مفهوم اتحاد بین شما [درمانگر] و مراجعین تحت درمان شما از دو مفهوم تشکیل شده است، راهنمائی "چهارچوب" درمانی که معمولاً باید در جلسه دوم ارائه شوند و نیز ابعاد روابط درمانی که ذیلاً به آنها می‌پردازیم:

    اتحاد کاری[8] (گرین سن[9]، 1965). نقش هر مراجع در درمان عبارت است از:

    * حضور در جلساتی که شما تعیین کرده‌اید؛

    * بر اساس آنچه توافق کرده‌اید و به شیوه‌ای که شما مشخص کرده‌اید، هزینه درمان را پرداخت کنند؛

    * صحبت کنند؛

    * این مسئله را به رسمیت بشناسد که به دلیل مشکلات خاصی که داشته‌اند شما را ملاقات می‌کنند، و بنابراین وظیفه نقش شما ارائه راهکارهایی به آنهاست با این امید که به آنها درشناخت بهتر خودشان کمک کند.

     

    پیمان درمانی (استون[10]، 1961؛ زتزل[11]، 1956) افراد مورد درمان بایستی:

    * در تعامل با شما [درمانگر] همدلی متقابلی شکل دهد و یا در تعامل با درمانگر به برقراری همدلی متقابل کمک کند.

    * به تفسیرهای دفاعی نخستین مربوط به مقاومت، با حسن نیت پاسخ دهد.

    در صورتی که هر یک از نکاتی که ذکر شد، نقض شود، باید نسبت به آن- و معنی دفاعی آن- توجه کافی مبذول شود و این اقدام، پیش از آنکه به فهم پویایی‌های مرضی پرداخته شود انجام گیرد.

     

    کاوش[12]

    هدف از طرح سئوالها، به امید یافتن مکانیزمهای دفاعی جهت تفسیر آنها هستید. برای مثال با بیان جمله‌ای نظیر "شما گفتید که همسرتان خانه را با عصبانیت ترک کرد و به منزل خواهرش رفت/ بین شما قبل از اینکه همسرتان منزل را ترک کند، چه اتفاقی افتاد؟" هر چند مکانیمهای دفاعی این مراجع را که شامل ابهام Vagueness و Suppression و فرونشانی است نادیده گرفته، اما به دنبال مکانیزمهای دفاعی مخرب‌تری نظیر خصومت، Provocation of Punishment و بیمارانگاری دیگران gas lighting هستید.

    کانزر[13](1953) معتقد تهیه است که درمانگر گاهی سئوالهایی می‌پرسد تا زندگی "اکنون حال مراجع را در درمان بازسازی کند"، به ویژه اگر او دچار واپس روی شده باشد. دوپات(2000) به عبارتی خاطر نشان می‌کند که "کاوش" افراط در "بررسی" بیش از حد می‌تواند از درمانگر یک "نفش تمام عیار" بسازد؛ که پویائی‌های ناهشیار آزارگری- آزارپذیری[14] را به راه اندازد- و باعث ایجاد این احساس در مراجع شود که باید به نقش پاسخگویی به سئوالات را بپذیرد. گری(1994) معتقد است که افراط در بررسی کاوش منجر به نادیده گرفتن مقاومت مراجعین نظیر ابهام، فرونشانی، فعل‌پذیری و کم حرفی reticence می‌شود، در حالی که مواجه ساختن آنها با این مکانیزمها می‌تواد مفید واقع شود و در جلسات اولیه شناسایی شود.

    کاوش تکنیک مؤثری است، اما مراقب باشید که به طرح سئوالات بسیار زیاد منجر نشود، در واقع سعی کنید که واکنشهای مراجع تحت درمان خود را مشاهده کنید- که نه تنها در پاسخ به پرسشهای شما ارائه می‌شود، همچنین واکنشهایی که همراه مورد پرسش قرار گرفتن‌اند to being asked to being with  را نیز بازنگری monitor کنید. عقیده قدیمی روان درمان‌گری مبنی بر "القائی- هیجانیexpressive- emotive " یا "کاوشی exploratory" به نظر کمی مسئله‌ساز می‌رسد.

     

    مواجه سازی[15]

    وقتی مراجعین تحت درمان شما از مکانیزمهای دفاعی ناهشیار استفاده می‌کنند، شما این مکانیزمها را به سطح آگاهی آنها می‌آورید. برای مثال ممکن است به مراجعی که از بیان جزئیات [در توضیح مطلبی] زیاد چشم‌پوشی می‌کند، بگوئید "به نظر می‌رسد که تفکر شما امروز در مورد آنچه فکر یا احساس می‌کنید، واقعاً متوقف می‌شود." وقتی در درمان با مراجع مواجه می‌کنید سعی نمی‌کنید توضیح دهید چرا آنها از دفاعهای خاصی استفاده می‌کنند.

     

    روشنگری[16]

    با روشنگری شما الگویی از یک مکانیزم دفاعی را به طور خلاصه بیان می‌کنید، مثلاً روشنگری مکانیزم دفاعی ناچیزانگاری[17] به این صورت است: "بنابراین شما خودتان را متقاعد کردید که در افتادن با همسر، مادر و رئیستان کاری ندارد." مراجع دیگری توضیح می‌دهد که چگونه با هفده شکل ریز و درشتی که فرزندانش برای او به وجود آورده بودند، مقابله کرده است، شما [درمانگر] مکانیزم فرونشانی Suppression او را اینگونه مطرح می‌کنید "بنابراین شما نهایت سعی خود را کردید تا از فرزندانتان عصبانی نباشید و با تمام سختی‌ها دست و پنجه نرم کنید."

    گاهی روشنگری برای اجتناب از سین جیم کردن مراجعین به کار می‌رود. عبارت a’ Lscolumbo که پیتر فالیک، کارآگاه تلویزیونی دهه 1970 به کار می‌برد، به راحتی می‌تواند در بیرون کشیدن اطلاعات، بدون تعدی به خودمختاری بیمار اثربخش باشد. استفاده از عباراتی شبیه "تقریباً درست متوجه نشدم چه اتفاقی افتد" یا " به نظر خیلی مبهم می‌رسد" مراجعین را دعوت به توضیح بیشتر می‌کند، البته در صورتی که خود آنها مایل به این کار باشند.

     

    تفسیر پوشی[18]

    شما مکانیزمهای دفاعی را که خود مراجعین قادر به درک آنها نیستند، توضیح می‌دهید. به عبارتی، به آنها نشان می‌دهید که چه دسته‌ای از عواطف را از خود دور می‌کردند. در صورتی که اطلاعات کافی داشته باشید، حتی می‌توانید تعارضهایی که این عواطف را به وجود می‌آورند را نیز مطرح کنید.

    به عنوان مثال برای تفسیر مکانیزم دفاعی "واکنش‌سازی" و "تغییر جهت دادن به خود" که علیه احساس گناه ناشی از خشم شدید است، می‌توانید نظیر این جمله را به کار ببرید "به نظر می‌رسد وقتی از پسرتان عصبانی هستید، از خودتان متنفر می‌شوید، بنابراین، پس از عصبانی شدن "خیی خوب" رفتار می‌کنید که باعث می‌شود، احساس بهتری داشته باشید؛ اگرچه، خشم شما به سوی خودتان باز می‌گردد و منجر به احساس افسردگی شما می‌شود.

    نکته کلیدی این است، که این شما هستید که تصمیم می‌گیرد، تعارضهای درون روانی[19]* و مکانیزمهای دفاعی را در سطح روانی- جنسی خاصی تفسیر کنید یا تفسیر بین سطوح روانی- جنسی، را ارائه دهید.

    مثالهای مطرح شده ذیل، در یک سطح [روانی-جنسی] همسان Same هستند:

    سطح رهانی: "شما از این کهاز من کمک بگیرید، کمی معذب هستید. فکر می‌کنم شرمندگی شما باعث می‌شود که از حضور در جلسات اجتناب کنید. ترجیح می‌دهید به هر نحوی شده خودتان به تنهایی از پس مشکلاتتان برآیید."

    سطح مقعدی (جدایی- تفرد[20]). "وقتی سکوت می‌کنید، با سرسختی از خودتان در برابر مسائل آزارنده محافظت می‌کنید، و همزمان آرزو دارید که ای کاش من می‌توانستم ذهن شما را بخوانم."

    تا حدود ؟؟؟؟؟: "اینطور به نظر می‌رسد که شما نمی‌خواهید آدم پستی[21] باشید، چرا که باعث احساس گناه در شما می‌شود. در عوض، خیلی سعی می‌کنید تا به عکس آن خیلی خوب، رفتار کنید؛ در حالی که از این گونه بودن متنفر هستید، وقتی بی پرده حرف می‌زنید و "ذات اصلی شما نمایان می‌شود" درحقیقت به شیوه‌ای رفتار کرده‌اید که باعث تنبیه شما توسط دیگران شود (تا احساس گنهکاری در شما تخفیف یابد)".

    در برخی شرایط تفسیر "واپس روی پسیدویی (یا واپس روی) ترجیح داده می‌شود. یعنی شما تعارض را بین سطوح روانی- جنسی تفسیر می‌کنید:

    مراجع (مرد) 29 ساله، که مبتلا به اختلال وسواسی- جبری است، سر زمان ملاقات با شما بحث می‌کند. شما به او نشان می‌دهید که چگونه میل وافر (تمایل زیاد) او به چنگ قدرت[22] (سطح مقعدی) از او در برابر تجربه احساس شرم ناشی از وابستگی به شما (سطح دهانی) محافظت می‌کند و همزمان مجبور نیست که به مشکلاتی که پیرامون انزال زودرس دارد فکر کند (سطح تناسلی رشد یافته) و به این طریق از خود محافظت می‌کند.

     

    تغییر انتقال[23]

    شما متوجه می‌شوید که مراجعین شما در ارتباط با شما از مکانیزمهای دفاعی استفاده می‌کنند که در روابط با والدین خود به کار می‌برده‌اند. به طور کلی، کاربرد این مکانیزمهای دفاعی با شما ضرورتی ندارد. مراجعی توضیح می‌داد که به نظرش پدر او هیچ‌گاه به وی توجهی نداشته، بنابراین او از پدر اجتناب می‌کند. وقتی با شما صحبت می‌کند گفتارش زیر لبی و نامفهوم است. تفسیر شما جمله‌ای است نظیر: "وقتی شما واضح صحبت نمی‌کنید، من فکر می‌کنم که شما از خود علیه ترسی محافظت می‌کنید، ترس از اینکه آنچه شما می‌گویید، برای من اهمیتی نداشته باشد؛ چنانچه گویی من پدر شما هستم. اگر از شما بخواهم که مطلبی را تکرار کنید، باعث کاهش ترس شما می‌شود، و اگر این کار را نکنم، شما متقاعد می‌شوید که من نیز مثل او هستم و توجهی به شما ندارم".

     

    تفسیر تحولی[24]

    شما به مراجعین نشان می‌دهید که چگونه تعارضهای نشأت گرفته از گذشته، به موقعیت‌های کنونی منتقل می‌شوند.

    "من فکر می‌کنم شما به این دلیل به همسرتان اجازه می‌دهید که روزانه دو ساعت از زمان شام را با مادرش بگذراند، چرا که نهایت تلاش خود را می‌کنید تا مثل مادرتان رفتارهای نفرت‌انگیز انتقادگری و کنترل‌گری را که در زمان جوانی شما داشت، نشان ندهید عدم شناخت Disidentification  نسبت به مادر به عنوان مکانیزم دفاعی علیه احساس گناه) یا "به نظر می‌رسد شما از خانمها به این دلیل اجتناب می‌کنید تا از خودتان در برابر تحقیر شدن Humiliation محافظت کنید، گویی هنوز محصل دبیرستانی هستید و دخترها به خاطر چاقی شما را مسخره می‌کنند".

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله راهنمایی درمان

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت